صدای معلم :
آیا این فرمول 26 نفر رعایت می شود ؟
حکیم زاده :
ما باید طوری محاسبه بکنیم که نه هیچ کلاسی بالای بیست و شش نفر داشته باشیم و نه هیچ دانش آموزی هر چند کم باشد بدون معلم بماند. اگر بر این مبنا محاسبه بکنیم حدود چهار میلیون و هشتصد هزار نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی در کلاس های با تراکم بالای بیست و شش نفر درس می خوانند و مابه التفاوت معلمان مورد نیاز برای این که ما در بحث تراکم ،عدالت آموزشی و کیفیت فرایندهای یاددهی و یادگیری که جزء شرایط یادگیری است را باید فراهم کنیم .
من یک جدول آماده کرده بودم که روی اعداد و ارقام کلاس ها و تراکم آنها را نشان بدهم. شما اگر این طور نگاه بکنید تعداد معلمان مورد نیاز را می توانید روی آن نشانگر که در حد استانداردی است که تعیین شده حفظ بکنید. شما باید تعداد نیروی انسانی مورد نیازتان به گونه ای باشد که هیچ کلاسی بیشتر از بیست و شش نفر نباشد نه این که به بهانه این که من مجبور هستم به خاطر توزیع جغرافیایی در یک کشور پهناور و به خاطر پوشش تحصیلی که از اولین اصل برقراری عدالت آموزشی و دسترسی به آموزش است، آنها را باید جدا حساب بکنم و اینها را جدا و این می شود اولین کمبود ما.
ما تعداد بسیار زیادی معلم با این مبنا که من گفتم کمبود داریم، در حال حاضر برای اینکه بتوانیم یک تراکم مناسب داشته باشیم. اما نوع دوم کمبود ما بر می گردد به این که آیا اگر این افراد را از کمیت متناسب کردیم اینها اشخاصی هستند که رشته های مرتبط دارند ؟ آیا آموزش های لازم را دیده اند ؟ آیا اگر که ما هر نفری را به اسم مدیر یا معاون یا مربی درسی دیگر، دبیر متوسطه، نیروی خدماتی و اشخاصی که در نهضت سوادآموزی کار کرده اند و جاهای دیگر را فرستادیم سر کلاس ابتدایی آیا ما آن نگاه تخصصی که سند تحول بنیادین می گوید واقعا پیاده کردیم ؟ اساسا چیزی که می تواند مورد اعتنا باشد مفهوم درست بهره وری و صرفه جویی یک مفهوم غلطی است
پیاده نکردیم.
وقتی می گویند نگاه تخصصی داشته باشید یعنی کسی که می رود دوره ابتدایی و آموزگار دوره ابتدایی می شود باید متخصص در این موضوع باشد. اگر این گونه بخواهیم محاسبه کنیم با تعداد کمبود واقعی متناسب با آن بیشتر روبه رو خواهیم شد.
اگر بخواهیم عدالت آموزشی را پیاده بکنیم باید شرایط برخورداری بچه های مناطق مختلف را از شرایط یاددهی و یادگیری برابر فراهم بکنیم و یکی از آن شرایط این است که در کلاس هایی درس بخوانند که تراکم شان بیشتر از حد مجاز نباشد که معلم فرصت رسیدگی داشته باشد .
بنابراین هر زمانی که ما کلاسی با تراکم بیشتر از بیست و شش نفر در دوره ابتدایی تشکیل می دهیم، داریم عدالت آموزشی را زیر سوال می بریم.
صدای معلم :
این دیدگاهی که شما می فرمایید درست است ولی چرا در آموزش و پرورش پیاده نمی شود ؟ چرا باید یک جا این تراکم باشد، دلیلش چیست؟
حکیم زاده :
به نظر من شاید باید تلاش بیشتری بشود و سازمان امور اداری استخدامی سازمان برنامه و بودجه و کمیسیون آموزش تحقیقات مبنای محاسبات را درست بکنند .
ما بعضی اوقات می گوییم این تعداد نیرو داریم و این تعداد دانش آموز داریم ، یک تقسیم ساده انجام می دهیم و عددی به دست می آید این عدد غلط است، این عدد پراکندگی را در نظر نمی گیرد. شما زمانی می توانید راجع به بهره وری صحبت بکنید که برآیند کار شما منجر به تغییر در دانش و نگرش و مهارت های دانش آموزان متناسب با رفتار و برنامه درسی باشد ، چون این اتفاق نمی افتد بنابراین بهره وری در اینجا محلی از اعراب ندارد
اینها دانش آموزانی هستند در مناطق مختلف . وقتی راجع به پانزده نفر دانش آموز صحبت می کنیم ممکن است پنج تا کلاس سه نفره باشند در پنج روستا با پنج معلم که ما به دلیل همان بحث پله اول عدالت آموزشی که دسترسی به آموزش است ما نمی توانیم اینها را حذف بکنیم. بنابراین این مبنای غلط محاسبات که در سازمان امور اداری استخدامی هست اصلاح بشود ما برآورد صحیح از نیروی انسانی مورد نیاز خواهیم داشت و آن موقع مجوزهای لازم به این اندازه که نیاز است نیاز واقعی ما است نه چیزی بیشتر از این، ما اصلا آرمانی فکر نمی کنیم ، ما الآن راجع به این صحبت نمی کنیم که اگر تعلیم و تربیت تمام ساحتی ما بخواهد اجرا بشود ما باید مربی بهداشت و ورزش و مشاور در مدارس ابتدایی داشته باشیم .
شما نمی توانید به تربیت ساحت زیبای هنری برسید مگر این که این آموزش های لازم را به افراد داده باشید.
شما نیروی انسانی مورد نیازتان باید این قابلیت ها را داشته باشد در کنارش مربی تربیت بدنی داشته باشد تا تربیت زیستی بدنی اتفاق بیفتد. ما با مفاهیم تعریف عملیاتی نمی کنیم و با مفاهیم بسیار مهم و تخصصی بسیار ساده برخورد می کنیم. یعنی صرف حضور یک شخص در کلاس درس را به معنای اجرای برنامه درسی در نظر می گیریم.
صدای معلم :
شما الآن در صحبت های خودتان این مشکل را احاله دادید به سازمان های دیگر مانند سازمان برنامه و بودجه، سازمان امور اداری و استخدامی در حالی که این نگرش را به نظر ما در داخل آموزش و پرورش قبول ندارند.
یکی از آنها همین مرکزمنابع نیروی انسانی البته با مدیریت قبلی آن که نمی دانم الان آیا رویکردی تغییر کرده یا نکرده است.
آیا شما فکر می کنید که واقعا مشکل در آن سازمان ها است یا این که نه در داخل آموزش و پرورش ما به چنین نگرش جامع و علمی برای این که ما بتوانیم آن دو مولفه پوشش تحصیلی و عدالت آموزشی را رعایت بکنیم اصلا تفاهم و چنین اجماعی وجود ندارد. یعنی یک دیدگاه در آموزش و پرورش می گوید ما باید بهره وری داشته باشیم ، از منابعی که داریم حداکثر استفاده و بهره را ببریم ما باید با همین نیروها و همین امکاناتی که داریم بیشترین استفاده را ببریم تا صرفه جویی بکنیم. شما فکر می کنید با این مدیریت های جزیره ای در آموزش و پرورش ، با این همه تفرق رویکردها در آموزش و پرورش شما می توانید سازمان های بیرونی را قانع کنید که مشکل اصلی آموزش و پرورش ما چیست و آیا واقعا برنامه درسی را می شود بر آن اساس پیاده کرد؟
حکیم زاده :
سوال خیلی سختی است. اساسا چیزی که می تواند مورد اعتنا باشد مفهوم درست بهره وری و صرفه جویی یک مفهوم غلطی است . ما نمی توانیم در آموزش و پرورش راجع به صرفه جویی صحبت بکنیم. بهره وری درست است. بهره وری یک مفهوم علمی است ولی در آموزش چیزی برای صرفه جویی نیست.
صدای معلم :
من یک پرانتز باز می کنم .نگاهی که می گوید مدیر و معاون مدرسه بروند سر کلاس که حداقل تقلیل ساعت آموزگاران جبران بشود یا صرفه جویی در منابع بشود چگونه می تواند دیدگاه شما را پوشش بدهد ؟
آیا بر اساس بهره وری است یا بر اساس صرفه جویی است؟
حکیم زاده :
قطعا نمی تواند بهره وری باشد. چون ما در بهره وری حتما سودمندی و کارایی را داریم. در بحث " بهره وری " حتما این دو وجود دارد. شما نمی توانید کاری بکنید و نتیجه ای که از آن می گیرید نتیجه ای باشد که سودمند نباشد. وقتی برنامه درسی را به دست کسی می دهید که تخصصی ندارد و آمادگی و شرایط اجرای آن را ندارد عملا آن برنامه درسی اجرا نمی شود و به حاشیه رانده می شود. شما زمانی می توانید راجع به بهره وری صحبت بکنید که برآیند کار شما منجر به تغییر در دانش و نگرش و مهارت های دانش آموزان متناسب با رفتار و برنامه درسی باشد ، چون این اتفاق نمی افتد بنابراین بهره وری در اینجا محلی از اعراب ندارد.
صدای معلم :
پس شما دیدگاه مبتنی بر صرفه جویی را در آموزش و پرورش رد می کنید و قبول ندارید؟
حکیم زاده :
فکر نمی کنم کسی از آن دفاع بکند. بعید است. ما باید به اصل بهره وری معتقد باشیم. مگر می شود راجع به صرفه جویی صحبت کرد.
صدای معلم :
این بازی با واژه ها و کلمات است. کاری که افرادی مانند آقای چهاربند و نظایر ایشان و در جاهای دیگر این کار را انجام می دهند می خواهند صرفه جویی بکنند !
حکیم زاده :
من از ما خواهشی دارم. شما در مصاحبه سعی نکنید که من را به جایی بکشانید که نسبت به نظر دیگران نظر بدهم. من در مقامی نیستم که درباره "آنها " صحبت بکنم. شما می توانید دیدگاه من را بپرسید؟ من نمی توانم دیدگاه شما را رد یا تایید کنم. شما باید همین بحث چالشی را با همان آدم ها داشته باشید. من نمی توانم نظر بدهم که شما چیزی را که می گویید صد در صد درست است یا غلط است؟
صدای معلم :
منظور این است که بالاخره افرادی که از بیرون نگاه می کنند به این وزارتخانه ( آموزش و پرورش ) باید بدانند که تفاوت صرفه جویی و بهره وری اینجا حل شده است یا نه ؟
حکیم زاده :
این را باید شما قضاوت بکنید. هر زمانی که ما کلاسی با تراکم بیشتر از بیست و شش نفر در دوره ابتدایی تشکیل می دهیم، داریم عدالت آموزشی را زیر سوال می بریم.
صدای معلم :
دیدگاه من نسبت به عملکرد مسئولین یا مرکز منابع انسانی دیدگاه مبتنی بر صرفه جویی است. ولی آیا سازمان های بالا دستی آموزش و پرورش یا سازمان های خارج از آموزش و پرورش این دیدگاه شما را قبول می کنند یا دیدگاه آن افرادی که می خواهند صرفه جویی در منابع بکنند؟
حکیم زاده :
در حال سازمان های بیرونی، من البته می گویم این برداشت شماست که آنها غالب صرفه جویی هستند، باید از خودشان بپرسید که چه دیدگاهی دارند؟
صدای معلم :
حرکات و رفتار و موضع گیری ها این را نشان می دهد.
حکیم زاده :
من نمی توانم در این مورد اظهار نظر بکنم. ولی قطعا در رابطه با تعداد نیروی انسانی مورد نیاز و جذب و شرایط شان معمولا طرف مشورت و تصمیم گیری نیستیم .
ما واحدی نیستیم که در این زمینه نقشی داشته باشیم و شاید یکی از خلاهای موجود است در حالی که متولی آموزش هستیم معمولا راجع به این موضوعات از ما نظری خواسته نمی شود و زمانی که قرار است این مجوزها اخذ بشود و این تصمیم گیری ها انجام بشود از جهت ساختاری عرض می کنم معمولا ما بازیگر فعال نیستیم.
صدای معلم :
شما سیاست گذار نیستید؟
حکیم زاده :
خیر ؛ در این زمینه نیستیم.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گفت و گو/
نظرات بینندگان
ما دبیران دبیرستان بودیم که بخاطر محافظه کاری امثال شما مجبور شدیم ابتدایی تدریس کنیم هیچ تخصصی نداریم ،چه تدریسی ! خودمان می دانیم که هیچ چیز از تدریس در ابتدایی نمی دانیم و علاقه ای هم نداریم یاد بگیریم فقط روزشماری می کنیم بازنشست بشیم از دست بی برنامگی شما رها شویم ،حالا امثال جنابعالی اون بالاها نشستید از کیفیت آموزشی حرف می زنید و در مورد سند شعار می دهید
....
....اموزش وپرورش با ورود افرادی که مثلابعنوان مربی پیش دبستانی معرفی شدن بعد وزارت بدون خواستن حتی یک برگ سند عالیجنابان را فقط با امضا مدیران بازنشسته(استان فارس) بعنوان معلم حق التدریس وارد بدنه ا پ کرد
حتی بدون هیچ ازمون یا اموزشی
ببچاره ملت ما بیچاره بچه های روستا شهروند درجه چندم هستن سرکار
که اینگونه معلمان شایسته ای سر کلاسشان حاضر میشوند؟؟
بیسوادی موج میزند متاسفانه