مدارس به یکباره زیاد شدند از طرفی دیگر تقریبا مدیریتش از دست ستاد درآمد . مدیران را به ضرب و زور خود ستاد تنظیم کرد و چیدمانش را تنظیم کرد ولی معلمش دست ستاد نبود . مجبور شدند برایشان شهریه تعیین کنند .
زمانی که " سازمان " بود سرانه به مدارس می دادند و مجبور شدند شهریه دریافت بکنند که حداکثر پنجاه درصد شهریه مصوب غیر انتفاعی هاست اما آن چیزی که باعث شد این اتفاقات بیافتد چیزهایی بود که عرض کردم.
اما از سال 92 تا الان چه کار کردیم ؟
بعد از این که متوجه شدیم چه اتفاقی دارد می افتد شروع کردیم به کاهش تدریجی. یک مجموعه ای به یکباره راه افتاده است ، شما در مدرسه را باز کردید چگونه می خواهید در آن را ببندید؟
این مدرسه دیگر مدیر دارد. مگر مدیر به این راحتی قبول می کند که شما از امروز دیگر نباید در این مدرسه باشید.
مدرسه راه افتاده . راه انداختن کار آسانی است ولی جمع کردن بسیار بسیار کار سختی است.
این باید آرام آرام کم می شد با بحران هالی مالی خیلی سختی که وجود داشت . انسان ممکن خطا بکند. هیچ کس این ادعا را ندارد که به هیچ عنوان دوستانی که در سمپاد بودند مدیرانشان هیچ خطای مالی نکرده اند من لااقل نمی توانم چنین ادعایی بکنم چون معتقدم که انسان ممکن است خطا هم بکند.
منی که فرهنگش را نداشتم بچه ام را دست مایه تفاخرم کردم طبیعتا معلمین را باید از بیرون می آوردند چون سیستم " بکفا " به اینها معلم نمی داد . ما مدرسه ای داریم که بعضا فقط و فقط در مدرسه خدمتگزارش رسمی است ، هیچ کس دیگر رسمی نیست. با شهریه ای نصف مدارس غیرانتفاعی و باید مدرسه را با آن بگرداند. مدرسه ای که اساس آموزشش پژوهش است ، اساس تربیتیش کار جمعی است . می خواهد جشنواره شعر عاشورایی برگزار کند ، می خواهد جشنواره شعر فاطمی برگزار کند می خواهد کار سوق علمی برگزار کند می خواهد اردو بگذارد یا جشنواره قرآنی برگزار کند .
من این را با افتخار می گویم . آقای دکتر سید میعاد صالحی از بچه های سمپاد سیصد بار رتبه برتر قرآنی گرفته است ، این از بچه های سمپاد است. این از مفاخر کشور است. هر فضایی که بخواهد این ها را گسترش بدهد ؛ عرض کردم اینها مانند اسفنجند ما هر جایی اینها را بگذاریم سریع جذبشان می کنند .
اگر توانستید محیط مساعد برایشان ایجاد بکنید جذب می کنند ، اگر توانستید خوارک مناسب بدهید جذب می کنند .
اگر هم نتوانستید چیزهای دیگری جذب بکنند.
کم هستند افرادی که خداوند این قدر به اینها توفیق می دهد و آن قدر حمایتشان می کند که در خیلی از بزنگاه ها نلغزند .
کار کردن با آدم های باهوش بسیار بسیار حساس است . همان قدر که در مثبت ها گیرا هستند در منفی ها هم همان قدر گیرا هستند و لذا ما با یک چالش مواجه شدیم .
سیستم نمی توانست مانند قبل به بچه ها خوراک خوب بدهد. نمی توانست به اندازه کافی برایشان کارهای اجتماعی بگذارد .
آن چیزی که باعث می شود بچه ها به اندازه کافی اجتماعی بشوند کارهای تشکلی است . اگر ما از یک دانش آموز کار تشکلی را بگیریم چگونه ممکن است اجتماع پذیر شود ، اجتماع پذیر نخواهد شد .
بچه ها باید در مدرسه این امتحانات را پس بدهند باید در آن جا این امتحانات را یاد بگیرند . این فرصت را نداشتند چون نه دیگر معلمشان این باور را داشت و نه خیلی موضوعات دیگر.
و مثل جاهای دیگر جامعه که هدف می شود کنکور ، هدف می شود گرفتن مدال ... اینها هم از این قضیه بی نصیب نماندند و گرفتار همین آسیب شدند .
از سال 92 همکار خوب من آقای دکتر شجاعی سعی کردند ظرفیت ها را آرام آرام کم بکنند . استعداد استحقاق می آورد و استحقاق وظیفه می آورد. وظیفه تان بیشتر است و این را باید به بچه ها می خوراندیم
ظرفیت از بیست و پنج هزار نفر ورودی امسال قرار بود چهارده هزار ورودی داشته باشیم یعنی ظرفیت کم شد با یک شیب ملایم ولی به نسبت پیوسته.
نکته دیگر این بود که سعی کردیم مدارسی که در جمعیت دانش آموزی کم هستند - ما باید به ازای هر صد نفر دو نفر تیزهوش داشته باشیم- پس ما باید حداقل یکجمعیت 3 هزار نفره داشته باشیم که با یک نرم تقریبا میانگین سه درصدی یک مدرسه نود نفره داشته باشیم .
ایراد این بود که ما نمی توانستیم کلاس سمپاد داشته باشیم. مجبود بودیم مدرسه سمپاد داشته باشیم. وقتی می شود مدرسه باید حداقل سه پایه داشته باشیم. دو پایه نمی تواند داشته باشد و حتما باید 3 پایه داشته باشد .
و لذا در مناطق کم جمعیت دچار مشکل شدیم. داشتیم . برای اینها داشتیم راهکار در می آوردیم .
داشتیم می رفتیم به سمت آموزش های منعطف ، سراغ آموزش هایی که می تواند بچه ها را غنی کند در آن فضایی که در مدرسه نیستند ولی به هر حال تغییرات وجود دارند و با آن مواجه هستیم.
اگر بخواهم وضعیت را در سال 92 آسیب شناسی بکنم – سالی که با 700 مدرسه مواجه هستیم - موضوعاتش است. متقضیان بسیار زیاد شده اند.
من این را در برنامه " پرسشگر " گفتم .
من اینجا را یک محیط کارشناسی می دانم و اجازه می خواهم که از فضای تلویزیون راحت تر صحبت بکنم.
چرا این قدر مدارس تیزهوشان و مدارسی غیرانتفاعی مورد اقبال قرار می گیرند؟
یک چیزهایی حتما در یک جاهایی کم است . این را بپذیرید. حتما یک جاهایی چیزهایی کم است که که افراد حاضرند شهریه بدهند و به مدارس غیر دولتی و سمپاد بروند.
اگر مدارس دولتی ما به اندازه کافی غنی باشد قاعدتا این فشار را کم می کند. یکی از فشارهایی که ما با آن مواجه هستیم افزایش " متقاضی " است ونمی توانیم کاری بکنیم.
شرط گذاشته اند که بچه هایی که در آزمون توصیفی خیلی خوب دارند بیایند.دویست و پنجاه هزار نفر خوب در کشور داریم. نمی توانیم کاری بکنیم.
نکته دیگر این که شاخص هایمان به شدت به هم خورد. آن اقتداری که مدیر قبلا دهه هفتاد داشت و مدیر مدرسه یک آدم تمام عیار و قوی بود به دلیل خیلی از موضوعات حتی فشار نمایندگان که بسیار فشار سنگینی است فرو ریخت .
در انتصاب های وزارتخانه روی سمپاد این قضیه خیلی سنگین است حتی تا اینجا ورود می کنند برای این که این فشار را بشکنیم مصوب کردیم که برای این که مدیران انتصاب بشوند حتما بیایند اینجا در یک کمیته ای مصاحبه بکنیم.
حدود هفتصد مدیر را می خواهند انتصاب بزنند ؛ چه حجمی از کار خواهد شد ، چگونه این مجمع می خواهد سیاست گذاری بکند. ستاد علی القاعده باید سه کار اصلی انجام بدهد. سیاست گذاری کند زیر ساخت ایجاد کند و نظارت کند .
چگونه ستادی که این همه درگیر کار است می تواند این کار را انجام دهد ؟ و ممکن hست ستاد از کارهای خود جا بماند و شاخص هایمان به هم ریخت.
نکته دیگر این که مجبور شدیم آزمون تستی بگیریم.
در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد علاوه بر آزمون تستی مصاحبه انجام می شد . شما اگر این عدد را به پنجاه هزار نفر برسانید امکان هر کاری وجود دارد . مصاحبه ، تست روان شناسی آزمون تشریحی ولی با دویست و پنجاه هزار نفر چه می شود کرد؟
این شد که این آزمون ها ، این شد که دیدیم.
« پول » جاذبه بسیار زیادی دارد و آدم ها به طرف آن می روند.بنگاه اقتصادی دنبال این هستند که این جاها را شناسایی بکنند و مسلما از این فرصت استفاده شد.
حذف مصاحبه بسیار مهم بود . مصاحبه خیلی ابزار توانمندی در این قضیه بود.
نکته دیگری که اتفاق افتاد این بود که در بسیاری از مناطق مدیری که سمپاد را بشناسد و باور داشته باشد خیلی نداشتیم .
می گفتند چرا بچه ها را جدا می کنید؟ چون واقعا معنای " تیزهوش " را باور نداشتند.
باور نداشتند که برخی بچه ها واقعا متفاوتند .
باور کنید که بعضی از بچه ها متفاوتند. اگر در کلاس عادی بگذارند اذیتت می کند. معلم را آزار می دهد ، دست به خرابکاری می زند ، شیطنت های بی رویه انجام می دهد . باید بیشتر از معمول کار پژوهشی به سرش بریزید .
به جای این که این باورها را به بچه ها بدهیم ؛ گفتیم چه کسی گفته که تو کسی هستی؟ و اگر کسی از کشور خارج شد گفتیم فرار مغزها مدارس ما چون از نرم خارج شد پر شد از بچه هایی که تیزهوش نبودند و در حالت بسیار خوبش سخت کوش بودند.
بچه های سخت کوش خسته می شدند ، افسرده می شدند ، دلزده می شدند از این همه کار کلافه می شدند .
والدین آنها هم همین طور. در واقع مجموعه از مدار خودش- که من خیلی روی آن تاکید دارم - زیرا سمپاد و هر مجموعه دیگری و هر مدرسه ای که وجود دارد شاهد نمونه هر کدام سر فلسفه خودش کار کند تنوع در آن صورت چیز بدی نیست.
اتفاقا تنوع یعنی پاسخ دادن به ذائقه های جامعه به شرط این که روی فلسفه خودش بایستد .
موضوع بعدی این بود که واقعا دید « نخبه پروری » در جامعه وجود نداشت.
منی که فرهنگش را نداشتم بچه ام را دست مایه تفاخرم کردم و شروع کردم به خواهرم پز دادن . غافل از این که تو چه کار داری که بچه او چه کاره است و جامعه این را پذیرفت.
یک زمانی خانم ها النگوهایشان را به رخ هم می کشیدن یک زمانی بچه هایشان را. پدران هم همین طور .
با بچه هایشان پز دادند. به جای این که جلوی این اتفاق را بگیریم آمدیم کل قضیه را حذف کردیم.
اتفاق بسیار بدی است .
تفاخر با هر رویکرد این گونه بد است. چه فرقی می کند چه تفاخری داریم. این اتفاق بد است .
بچه ها را ابزاری برای پز دادن خودمان قرار دادیم و دو طرف را تحت فشار گذاشتیم . چون می خواستیم خودمان پز بدهیم در حالی که باید خانواده ها را توجیه می کردیم. باید آموزش می دادیم که مادر عزیز ! پدر عزیز ! تیز هوشی یک استثناء است. قبلا این مجموعه با استثنائی یکی بوده است .
من به وزیر هم عرض کردم که ای کاش ما را با استثنائی یکی می کردید چون در واقع استثناء است .
اتفاق دیگر این بود که مثل هر مجموعه ای که جدا می شود باید اصل قضیه تاکید بر صفات کریمه انسانی باشد و گرنه به آن آسیب وارد می شود ؛ برخی از بچه ها برتری در آنها شکل گرفت. این وجود دارد .راهش چه بود؟
به او بگوییم :
" انی اکرمکم عندالله اتقیاکم "
اگر هوشت بیشتر است مسئولیتت صد برابر بیشتر است. صد برابر باید خدمت بکنی به این جامعه. تو فکر کردی همین طوری به اینجا رسیده ای ؟ جامعه به تو کمک کرده است. به جای این که این باورها را به بچه ها بدهیم ؛ گفتیم چه کسی گفته که تو کسی هستی؟ و اگر کسی از کشور خارج شد گفتیم فرار مغزها.
اگر دقت کنید به فرمایشات مقام معظم رهبری هرگز از این کلمات استفاده نمی کنند. می گویند گردش نخبگانی، مهاجرت علمی ؛ هرگز نمی گویند فرار مغزها .
من این را از منبع موثق نقل می کنم . هیچ گونه آماری از خروج نخبگان در دست نداریم. مطلقا نداریم .
آیا نود درصد رفته اند ؟ صد درصد رفته اند ؟هیچی نداریم.
تنها راهی که یک پروژه تعریف شد ؛ گفتند از روی پاسپورت ها و کد ملی اینها را رهگیری کنیم. کسی که در داخل کشور بود چون دیتابیس ها ناقص بود رفع خروج کرده ولی ورود نکرده است بنابراین روی این حساب آمار موثقی در دست نداریم و این موجی که راه افتاد که همه اینها می روند خطا بود.
همین الآن می توانم برای شما اسم آدم هایی که اثر گذار در همین مملکت هستند از مقامات بالای وزارت اطلاعات از بچه های سمپاد هستند حیف که نمی توانم اسمشان را ببرم.
از بچه های موثر بنیاد نخبگان ، وزارت علوم و دانشگاه ها از بچه های سمپاد هستند. متاسفانه مانند خیلی از جاها که ما خودزنی می کنیم اینجا هم خودزنی کردیم.
تاکید می کنم دادن حس تبختر در هر حالتی اشتباه است.
تاکید می کنم استعداد استحقاق می آورد و استحقاق وظیفه می آورد. وظیفه تان بیشتر است و این را باید به بچه ها می خوراندیم. و این کار را نکردیم چون سهل انگاری کردیم متاسفانه به گونه ای دیگر واکنش نشان دادیم . سهم تربیتی مدارس کم شد ، سهم پرورشی شان متاسفانه کم شد. به دلیل مشکلات مالی به جهت این که از سازمان به مرکز " تنزل درجه " پیدا کردیم اردوها تعطیل شد .
متاسفانه برنامه های پرورشی تعطیل شد ، مسابقات قرآنی تعطیل شد ...همه اینها تعطیل شد . المپیادهای ورزشی تعطیل شد ؛ همه این ها تعطیل شدند و متاسفانه و صد البته متاسفانه به جای این که راهکار تعبیه بکنیم مدام این نقاط منفی را تولید و بازتولید کردیم.
پایان بخش دوم
ویرایش و پیاده سازی : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
درست است.
من نمی دانم شما تا چه حد با آمار و ارقام واقعی تعداد معلمان فرهیخته و تلاشگری که با داشتن مدارک تحصیلی معتبر اعم از فوق لیسانس و دکتری در سراسر ایران به سختی و با امکانات کم در حال تربیت قرزندان من و شما هستند آشنا هستید؟ اما این را می دانم که در صد بالایی از این عزیزان هیچ فرصتی برای عرض اندام و مشارکت بیشتر در تصمیمات اخذ شده در سطح کلان این وزارت خانه طویل و عریض ندارند. می دانید یکی از دلایل دور شدن زحمت کشان و نخبگان واقعی درحوزه صف از موقعیتهای مدیریتی و ممتاز ستادی افرادی مانند سرکار خانم مهاجرانی هستند؟ حالا که این فرصت را امثال خانم مهاجرانی و بقیه نور چشمیهای حوزه ستادی از بقیه آیا گناه است که کسی به صراحت اعلام نماید که ایشان فوق لیسانس است و دکتر تخصصی پی اچ دی نیست؟ ما حدودا ۱۶۰۰ دکتر تخصصی و بالای ۵۰ هزار فوق لیسانس در وزارت خانه داریم که به راحتی می شود بهتر از ایشان را پیدا کرد.
پس لطفا اجازه اظهار نظر به ما را بدهید و مانع از بیان حقایق نشوید. بله من مثل هزاران معلم دیگر از دروغگویی و ادعایی برتر بودن دروغین ناراحت هستیم.
«مانور روی طرح شهاب که چندبار شکست خورده، فقط یک مغالطه است و آموزش و پرورش چیزی در چنته ندارد و فقط میخواهد با عنوان این طرح، پرسش اساسی را که چطور میخواهند استعدادهای برتر را شناسایی کنند از سر خود باز کند.»
بسیاری از مدارس مطرح شأن خود را اجل از نظارتهای آموزش و پرورش میدانند، نمونه آن هم بیشمار است، مدارس خاص قدیمی در منطقه 12، مدارسی که مدیریت آن با مسئولان کشوری است و هر سال بدون هیچگونه نظارتی آزمون داشتهاند و قطعا هم خواهند داشت.
سرویس فرهنگی
نمایندگان در نامه ای به رئیس جمهور خواهان تجدیدنظر در انحلال مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و شیوه جذب آن ها شدند.
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۴۰
ناشناس محترم
شما که جرات نداری حتی اسمت را بنویسی لطفا به دیگران صفات خودت را نسبت نده .
پایدار باشید .
فقط می خواهندبرروی تابلوی مدرسه برروی کلمات خاص(استعدادهای درخشان- نمونه دولتی وغیره) یک برچسب ده هزارتومانی زده ودانش آموزان تیزهوش زادرکناردانش آموزان ازدیدگاه شما کودن پرورش دهندتاانشاالله راه زندگی مسالمت آمیزبایکدیگررا بیاموزند
ای کاش درکناردریافت شهریه دریافتیهای کلاسهای المپیاد،کارسوق وکلاسهای خصوصی گروهی ... تاحدجلسه ای بالای پنج میلیون تومان رااضافه می نمودید
سرویس فرهنگی
نمایندگان در نامه ای به رئیس جمهور خواهان تجدیدنظر در انحلال مدارس استعدادهای درخشان و نمونه دولتی و شیوه جذب آن ها شدند.
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۴۰
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.