صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گفت و گوی یک معلم با استاد مصطفی ملکیان

استاد مصطفی ملکیان : " شرف ام به این است که معلم ام "

گروه گزارش/ حمید جعفری

در گفت و گویی کوتاه با استاد مصطفی ملکیان، شرحی کوتاه دادم مبنی بر این که ایشان مصاحبه ای در مورد معلمان و وضعیت معیشت آنان ( این جا )  انجام داده اند و یکی از همکاران ام بنام آقای « جعفر ابراهیمی » بر سخنان ایشان نقدی نوشته اند که از نظر من دارای سه محور اصلی است:
1. استاد ملکیان خودش از طبقه ی برژوا لیبرال (مرفه) است .
2. اطلاعات ایشان در مورد معلمان کم است .
3. نمی داند که مطالبات معلمان در تجمع 10 اسفند مواردی فراتر از وضعیت معیشتی معلمان نیز بوده است.
از ایشان خواستم نظر خودشان را در این موارد بیان نمایند

 
مصطفی ملکیان  استاد ملکیان:
شاید تعابیر من تعابیر نارسا و فاقد رسایی بوده است و به گفته ی قدما بلیغ نیوده است و یا به احتمال ضعیف تری شاید دقیقن همه ی مطالبی که من گفته ام انعکاس نیافته است.
سخن من دو چیز است:
سخن اول:
احقاق حقوق معیشتی، احقاق حقوق مالی و مادی، نه برای معلم بلکه برای هر صنف دیگری از اصناف، برای صاحبان هر حرفه و شغل دیگری لازم است و ضرور. هر کسی باید از حقوق خودش دفاع بکند، حتا اگر معلمی میلیاردر هم باشد. فقط نباید کسانی که فقیرند چون نان شب شان را ندارند، بروند حق شان را بگیرند، نه شما اگر نان شب تان را داشته باشید، پنجاه برابر نان شب تان را هم داشته باشید، ولی جایی حق تان را می خورند، باید بروید حق تان را بگیرید. بنابراین یک معلم بسیار مرفه هم حق دارد که برود حق خودش را بگیرد و فقط این فقرا نیستند که باید حق شان را بگیرند. اگر شما به پول معلمی تان هم نیازی نداشته باشید ولی آموزش و پرورش حق تان را می خورد باید بروید حق تان را بگیرید، وقتی گرفتید حال اختیار با خودتان است و می توانید آنرا به هر کسی که دل تان می خواهد ببخشید.
اما باید جای احقاق حق را بدانیم؛ جای احقاق حق سر کلاس نیست سر کلاس نیست. تو جای دیگری باید بروی حقوق خودت را بگیری. سر کلاس، تو فقط و فقط باید وظیفه ات را انجام بدهی. بنابراین من معلم به استناد اینکه حقوق من یک سوم اش پرداخت می شود، یا دو سوم حق ام خورده می شود؛ نمی توانم و مجاز نیستم سر کلاس یک سوم تدریس ام را انجام دهم و دوسوم اش را انجام ندهم، نمی توانم، چون کس دیگری حق مرا دارد می خورد، نه دانش آموزان سرکلاس. دانش آموزان سر کلاس که حق من معلم را نمی خورند، بنابراین معلم سر کلاس مطلقا نمی تواند نقطه ای و نکته ای در تدریس کما و کیفا فروگذار کند، نمی تواند. معلم بایستی برود و حق اش را از همان کسی که حق اش را خورده است بگیرد و نه از دانش آموزان. بنابراین کم کاری استاد و معلم و آموزگار به بهانه ی اینکه حق اش خورده شده، نه فقط به لحاظ اخلاقی، به لحاظ حقوقی هم درست نیست. این حق دانش آموزان است که از معلمی استفاده کنند که نه به لحاظ کمی و نه به لحاظ کیفی در تدریس کم نمی گذارد. و به همین ترتیب حق ندارند وقت کلاس را صرف آه و ناله برای دانش آموزان بکنند، بچه ها نیامده اند آه و ناله بشنوند، بچه ها آمده اند فیزیک یاد بگیرند ، ریاضیات یاد بگیرند ، زبان انگلیسی یاد بگیرند ، تاریخ یاد بگیرند یا هر چیز دیگری.
من خودم هم یک معلم ام. البته یک معلم "بازنشانده"!،
و خود من هم هیچ وقت به خودم اجازه نمی دادم سرکلاس سر سوزنی وقت دانشجو را بگیرم .
سخن دوم : سخنی اخلاقی است که خودش دو نکته دارد؛
نکته ی اول اخلاقی:
معلم باید قدر علم را بداند و جوری با دانش آموز خودش حرف بزند و رفتار بکند که دانش آموزش بداند و بفهمد که ارزش علم بهتر از ثروت است و نه بالعکس.
این یک نکته ی اخلاقی است، بنابراین اینکه ما سر کلاس جوری حرف بزنیم که بچه ها اگر می خواهید آینده ی علم را بفهمید به سرتاپای من نگاه کنید ، بروید ببینید بچه های من چقدر وضعشون بد است ، ببینید زن من چقدر ناراضی است ، ببینید چه خونه ی استیجاری ای دارم، چه زیرزمینی زندگی می کنم، این جوری در ذهن بچه علم قیاس می شود با ثروت، و نه فقط قیاس می شود بلکه به سود ثروت حکم می شود.ما باید از اول جوری رفتار کنیم که بچه ها بدانند؛ علم یک شرف است، معرفت یک شرف است، علم یک کمال است و بعد بدانند که اگر این شرف و کمال هزینه های مادی هم می طلبد ،باید آن هزینه ها را داد. غرض ام این است که دانش آموزان را واداریم تا به اهمیت و شرف و ارزش علم توجه کنند.


نکته ی دوم اخلاقی:
این است که معلم آبروی فقر و قناعت نمی برد؛
انسان یک شرف اش این است که اگر فقیر هم هست عزت نفس اش را حفظ کند. علی بن ابیطالب در نهج البلاغه جمله ای دارند که می گویند: "چقدر نیک است که ثروتمندان در برابر فقرا، تواضع و فروتنی کنند و از آن زیباتر اینکه فقرا در برابر اغنیا کبر بورزند". انسان اگر از لحاظ مادی هم افت بکند نباید عزت نفس اش را از دست بدهد. این نوع عجز و لابه ها با عزت نفس یک انسان منافات دارد. این معنای اش این نیست که تو نباید بروی حق ات را بگیری، تو باید بروی از اون وزیر ، از اون کسی که رئیس اداره ات هست، از هرکس که هست باید بروی حق ات را بگیری ولی چنان بگیری که عزت نفس ات محفوظ بماند. خفیف نکن خودت را، خفیف نکن. حالا اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشورم چنان شده که حق من استیفا نمی شود ، اما من هنوز معتقدم که عالم بودن، معلم بودن یک شرف است ، یک افتخار است و عزت نفس ام را به خاطر اینکه حق ام را نمی دهند از دست نمی دهم و بنابراین کرنش نمی کنم.
من خودم هم معلم ام، همسرم هم معلم است و شرف ام هم به این است که معلم ام، من هیچ چیز را بهتر از معلمی دوست ندارم، اما می گویم ما معلمان باید عزت نفس مان را حفظ کنیم. حتا صورت خودمان را با سیلی سرخ نگه داریم برای اینکه دیگران فکر نکنند که حالا چون حقوق ما کم است، عزت نفس مان را هم از دست داده ایم ؛ آن وقت با ما رفتاری بکنن که نه فقط مادیت نداشته باشیم ، معنویت مان را هم از دست بدهیم .
. بنابراین معلمان باید جوری رفتار کنند که کاملن عزت نفس از حرکات و سکنات شان ببارد و کسی به طمع نیفتد که به یک معلمی بگوید آقا بعد از ظهر ها بیا در مغازه من. این برای یک معلم بد است. معلم باید فقر را تحمل بکند و البته حق اش را بگیرد.


من در واقع سخن ام این است بنابر این سه تا می شود :
یکی اینکه :

1. حق معلمان را باید از جایی که خورده شده گرفت نه از جایی که حقشون را اونها نخوردند بچه های مردم حق من را نخوردند سرکلاس باید درس ام تام و کمال باشه کما و کیفا. متعاقبش این باشه که وقت بچه ها را با آه وناله و بی حقوقی و کم حقوقی نباید بگیرد .
نکته ی دوم ام این است که از اول بچه ها را نیاوریم از لحاظ فکری به یک حدی که اینها از بین ثروت و علم بخواهند مقایسه بکنند و به سود ثروت فتوا بدهند . باید بچه ها بدانند که اگر چیزی دارند یاد می گیرند این یک شرف است که اصلن قابل قیاس با ثروت نیست .
اما نکته ی سوم ام این است که آدم آبروی فقر و قناعت را نبرد ، آدم باید عزت نفسش را حفظ کند. معلمان به دلیل نقشی که در جامعه دارند دانش آموز از آنها از معلم یک اسطوره می سازند ، معلمان الگوی آدمی اند.خوب است الگو باشند برای عزت نفس و الگو باشند برای اینکه آبروی فقر و قناعت را نمی برند و الگو باشند برای اینکه هیچ وقت حاضر نیستند کسی علم شون را تاخت بزند با ثروت.
بنابراین من می گویم که معلمان باید احقاق حق شون را بکنند، فقط می گویم احقاق حق را جوری بکنند که با عزت نفس تضاد نداشته باشد، مثل یک آدم معتمد به نفس با اعتماد به نفس بالا بروند بگویند: "حق ما را بد هید".
حمید جعفری:
سوال این است که؛
1. کسی که در میانه ی آتش دارد می سوزد این مسائل را متوجه نمی شود یعنی معلمی که الان می رود سیگار می فروشد و واقعن با یک میلیون تومان پول نه کرایه خونه می تواند بدهد و نه پول بیماری، و نه حتا می توند لباس مناسب بخرد، این چیزها را متوجه نمی شود. بگذریم از بحث رقابت ها و مقایسه ی خودش با دیگران که آنها کجا هستند ، چقدر ثروت دارند ولی زندگی خودش با این حقوق اصلن نمی چرخد. آیا در مورد این گونه افراد هم همین سخنان صادق است؟
2. یکی می گوید نه آقا من با همین لباس پاره می روم سر کلاس و می گویم من اینم، همین ام که می بینید! اگر من با لباس پاره آمده امم سرکلاس، افتخار می کنم،ولی این ظلمی است که مثلن حکومت به شما کرده است.
جواب این دوتا سوال چیست؟
استاد ملکیان:
راجع به جواب دوم که من هیچ مخالفتی ندارم. اگر کسی برود بگوید که بچه ها من افتخار می کنم که معلم ام، افتخار می کنم ایام نوجوانی و جوانی ام را صرف یادگیری علم کردم، این لباس کهنه هم هزینه ی علم آموزی ام است که دارم می پردازم و هیچ ناراضی هم نیستم؛ بالاخره هر چیزی در جهان هزینه هایی دارد، هیچ اشکالی ندارد.به گفته ی نیما یوشیج :" تا چیزها ندهی چیزکی به تو نمی دهند". جهان قاعده اش این است. توجه به هر چیزی، روی کردن به هر چیزی، فقط به قیمت پشت کردن به بقیه است، اگر من توجه به علم کردم یکی از چیزها که باید به آن پشت بکنم ثروت است. اگر این را بگویی و بگویی که این وضع لباس مندرس ام هم هزینه ای است که برای علم آموزی دارم می پردازم و افتخار هم می کنم؛ این اشکالی ندارد. نه اینکه برعکس برود بگوید: مردم آخر و عاقبت علم این است! بروید از اول شاگرد مغازه بشوید، چهار صباح دیگر هم یک مغازه ای و یک حجره ای و ... این ها. این که اشکالی ندارد اگر لباست همان لباس مندرس است که می پوشی، اشکال ندارد اما به شرط اینکه سند افتخار خودت بدانی، نه سند و مدرک برای ذلت و خفت.
حمید جعفری:
آیا می توانم لباس مندرس ام را سندی بکنم تا ظلمی را که در حقمان کرده اند به دانش آموزان نشان بدهم؟
استاد ملکیان:
بله! ولی به هر حال من می خواهم بگویم بچه ها سر کلاس آمدند تا فیزیک یاد بگیرند، نمی شود تمام وقت شان را بگیریم. آنها آمده اند فیزیک یاد بگیرند یا ریاضی یا تاریخ یا جغرافی یا هر چیزی.
اما نکته ی اول؛ نکته ی اول اینکه می گویید آیا معلمی که یک میلیون تومان حقوق می گیرد، می رود سیگار فروشی می کند اشکالی دارد؟ وقتی چاره ای دیگر ندارد و کار دیگر نمی تواند بکند من می گویم نه این هم اشکالی ندارد. اما دو تا نکته را می شود انجام داد: نکته ی اول بهتر آن است که همین سیگارفروشی را بچه ها باخبر نشوند، نه اینکه باخبر بشوند، اصل باید بر این باشد که بچه ها نفهمند که من دارم سیگار می فروشم نه اینکه برعکس من هی به رخ بچه ها بکشم که می دانید معلم تان چه کار می کند؟ می رود سیگار فروشی می کند!. نه، همین را هم می شود با ظرافت دیگری انجام داد.
نکته ی دوم اینکه؛ سیگارفروش هم باید با عزت نفس سیگار بفروشد، اشکال ندارد، من معلم اصلن روزهای پنجشنبه و جمعه می روم کار عملگی می کنم، بنایی می کنم، این هم حتا اشکالی ندارد.
البته بدا به حال یک جامعه و رژیم سیاسی ای که معلمان اش مجبور به یک همچین کارهایی می شوند، یعنی شرم است، عار است برای یک رژیم سیاسی، که معلمان اش این جوری باشند. باید از یک رژیم سیاسی پرسید که، شما اگر بیشترین حقوق را به کسانی که دارند نسل های آینده ات را می سازند نمی دهی می خواهی به چه کسی بدهی؟ و بنابراین این عار است، ننگ است برای یک نظام سیاسی که بیشترین حقوق را به معلمانش ندهد.
اما با این همه آن داستان دیگری دارد، به خود معلم می گویم:" توی معلم اگر به خاطر اون نقصانی که وجود دارد؛ سیگار فروشی هم می کنی، عملگی هم می کنی، با عزت نفس باشد. عمله هم می تواند یک عمله ی عزیز باشد.
بنابراین صرف اینکه یک کسی به من یک حقوقی می دهد دوبرابر حقوقی که آموزش و پرورش به من می دهد، این نباید باعث بشود که؛ من در برابر او خضوع کنم، در برابر او خشوع کنم، حرف ناحقش را قبول کنم، بگویم آقا من در مقابل این بایستم، نان ام بریده می شود.
من متاسفانه گاهی، کم البته، دیده ام کسانی که می گویند این شخص دوبرابر حقوق رسمی من را دارد بعد از ظهر ها به من می دهد نمی توانم جلوش بایستم.اونوقت اگر ناحقی ازش دیدم چشم ام را هم می گذارم!؟ اگر ظلمی ازش دیدم در مقابل اش نمی ایستم!؟ اینجا دیگر زندگی با "عزت نفس" نیست.
عمله گی هم بکن، ولی به خاطر این که کسی دو برابر حقوق آموزش و پرورش به تو می دهد؛ تن نده به هر کاری، تن نده به هر خاک پاشیدن روی هر حقی، یا تن نده به هر ظلمی را انجام دادن، بدون اینکه اعتراضی از جانب تو بشود.

بنابراین نه اشکال ندارد؛ من رفته گرم، من بنا هستم، من عمله ام، من سرایدار یک ساختمان ام، اما با عزت نفس هستم، یعنی عزت نفس ام همان عزت نفس معلمی است که می رود سر کلاس. بعد از ظهر ها که می روم سرایداری می کنم عزت نفس ام همان عزت نفس معلمی است. بنابراین در برابر هیچ عمل خلاف اخلاقی یا ابطال حقوقی من سکوت نمی کنم به این بهانه که اینجا هم اگر بخواهم سکوت نکنم دو برابر حقوق آموزش و پرورش را از دست می دهم.
کار بکن و آن حقوق را هم ضمیمه ی دست مزد آموزش و پرورش ات کن و زندگی ات را بچرخان. البته اصل اصل اصل این است که یک نظام سیاسی سالم، آن هم نظامی که دائمن می گوید؛" برای ما تعلیم و تربیت انسان ها مهم است، ما دغدغه مان فرهنگ جامعه است، دغدغه مان استعلا و ارتقای ی معنوی جامعه است"، برای این نظام سیاسی ننگ است که معلمان اش مجبور باشند بروند اینجا و اونجا برای شغل دوم. معلمان باید استغنایی داشته باشند که این استغنا از وجنات شان ببارد، این مناعت طبع باید از حرکات و سکنات شان ببارد. از گفتارشان، از کردارشان، حتا از زبان بدن شان.
نگاه یک معلم باید یک نگاه سیر باشد. به گفته ی مولانا :"چو دیده ی سیر است مرا/ جان دلیر است مرا ". باید معلمان دیده ی سیر داشته باشند تا جان های دلیر هم داشته باشند.
ما معلمان باید این جوری باشیم. والا باید احقاق حق بکنیم و من بارها گفته ام بازهم تکرار می کنم مخصوصن رژیم سیاسی ای که ادعایش این است که من به تعلیم و تربیت، بیشترین بها را می دهم، به فرهنگ بیشترین بها را می دهم، می خواهم مردم ارتقا و استکمال معنوی و اخلاقی پیدا کنند؛این معلمان شقی ترین قشر جامعه اش باشند این واقعن اسباب ننگ است اسباب عار است.
حمید جعفری :
درست همین جا و در برابر چنین حکومتی از دیدگاه اندیشه ی شما ، من عمدن این سوال را این گونه می پرسم، در راهکارهای شما هرگز این راهکار نیست که مثلن؛ من اسلحه بردارم به سمت همچین حکومتی؛ یا اعتراض های عجیب غریب بکنم، یا اعتصاب و تحصن بکنم، یا کلاس ها را تعطیل بکنم؟
استاد ملکیان:
به هیچ وجه به هیچ وجه! من مطلقا معتقد به خشونت نیستم و معتقدم که هر گونه مبارزه ای که آدم می خواهد بکند باید مبارزه ی بدون خشونت باشد و حالا وارد بحث اش نمی خواهم بشوم که چرا ولی معتقدم مبارزه ی بدون خشونت اولن با اخلاقی زیستن منافاتی ندارد ولی مبارزه ی با خشونت با اخلاقی زیستن منافات دارد. ثانیا اصلن معتقدم مبارزه ی با خشونت حتا اگر به نتیجه برسد چنان خشونتی در مبارزان، ملکه کرده است و اندرونی کرده است، که این مبارزان به جای آن گروه قبلی که بیایند، همان روال قبل را ادامه خواهند داد.من در واقع همیشه با مبارزه ی بدون خشونت که در واقع مبارزه ی اخلاقی فرهنگی است و نهایتن با آن چیزی که ازش تعبیر می کنند به "عصیان مدنی، مبارزه ی منفی". و اصلن و ابدا من دعوت نمی کنم به اسلحه، که در ذات و مخیله ام هم نمی گنجد، خشونت اصلن در ذات و مخیله ی من نمی گنجد. من معتقدم ما باید به سمتی برویم که اگر سریع ترین راه موفقیت هم نیست ولی مطمئن ترین و بی عوارض ترین راه موفقیت است. آنهایی که سرعت را ترجیح می دهند بر امور دیگر با این راه نا آشنا هستند.
حمید جعفری:
تعطیلی کلاس را جزء نافرمانی مدنی می دانید؟
استاد ملکیان:
به نظر من تعطیلی کلاس ها جزء نافرمانی مدنی نیست به دلیل اینکه تعطیلی کلاس، حق کس دیگری را ضایع کردن است، نه نه! به هیچ وجه جزء نافرمانی مدنی نیست .
حمید جعفری:
اگر گمان کنیم با تعطیلی کلاس اتفاقن داریم حق دانش آموزان مان را می گیریم چی؟
استاد ملکیان:
نه من فکر می کنم که دانش آموز حق اش این است که از یک استاد خوب برخوردار باشد. همین، حقش همین است بنابراین حق دانش آموز را باید ادا کرد.
یک وقت یکی هست این جور می گوید که من چون با این اوضاع اقتصادی ای که بر من تحمیل شده نمی توان ام معلم خوبی باشم می خواهم از معلمی استعفا بدهم این داستان دیگری است. هر کسی حق دارد تصمیم خودش را بگیرد اما تا وقتی که من معلم ام، دانش آموز از من درس و تعلیم و تربیت را طلب می کند وبه هیچ قیمتی من نمی توانم کلاس را تعطیل کنم.

پایان گزارش /

 

سه شنبه, 01 ارديبهشت 1394 12:47 خوانده شده: 5031 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +7 -1 --
محمد زارع 1394/02/01 - 14:12
استادمحترم و گرامی باسپاس از تذکرات جالب ومهمتان اماامیدوارم که سخن گرانسگتان از دهان یک معلم مدرسه باشد نه دانشگاه.نیک میدانید که معلمی شغل انبیاست همان انبیایی که دورسالت مهم الهی داشتند 1)هدایت انسانها به انسانیت وکمال الهی و2) مبارزه با طاغوت وظلم وتبعیض اربابان واشرافیان با رعیت ومردم.پس حرکت معلمان بجای اینکه معلم هراسی وفرار بجلوی مدیران وسانسور خبری رسانه ملی میلی قرار گیرد بیان ظلم ودوری از تقیه است.انقلاب کردیم وشهید دادیم برای عدالت وظلم ستیزی پس شاگردانمان درس هیهات من الذله امام حسین را کجا وتوسط چه کسی جز معلمش میتواند بیاموزد.من معتقدم معلم باید حق خواهی خود را قانونی مطالبه کند .اما شما ایا در روز 5 شنبه که فراغت معلم بودید وبرای بستن دهان برخی که موضوع حق الناس و....درپیش داشتند شرکت نمودید ......
پاسخ + 0 0 --
مهدی 1394/02/17 - 11:17
استاد جان شما می فرمایید که معلم علی رغم کمبود حقوقش و اینکه حقش خورده شده باید تمام و کمال اهداف آقایان را برآورده کند و هیچ نگوید . یک پزشک که دولت و بیمه ها باید حقوقش را بپردازد تا به درمان رایگان مردم بپردازد کوتاهی میکند و زیر میزی میگیرد و به وظیفه اش در قبال یک بیمار بدون دریافت وجه کلان اقدام نمیکند و دولت محترم نیز میلیونها تومان ماهیانه به حقوقشان اضافه میکند ولی معلم باید با همین حقوق کم بسازد و حق ندارد در قبال مزدی که دریافت میکند به تناسب آن کار کند . اگر معلم نیز بازده کارش کوتاه مدت بود مجبور میشدند مانند کارکنان بانک و دارایی و پزشکان و .. حقوقش را صدها برابر کنند . مشکل اینجاست که بازده کار کارکنان دیگر سریعا مشخص میشود . رشوه ، اختلاس ، زد و بند و . ... ولی یک معلم تاثیر کارش سریع مشخص نمیشود تا دیگران نسبت به آن اقدامی کنند . کاهش داده رفاه معلم در سالیان دیگر مشخص میشود و اثرش را در زندان ها نشان خواهد داد موقعی که دیگر دیر شده است .
پاسخ + +3 -1 --
محمد زارع 1394/02/01 - 14:20
2)استاد عزیز برای منزلت معلمی خود ایا هویت رسانه ای دارید ؟وقتی رسانه ای که ندای مظلومیت معلم راکه رهبری عزیز حفظ منزلتش را در جامعه فریضه دانسته بگوش رهبری نمیرساند ایا حق الناس ضایع نشده است؟رسانه ای که رقص وپوچی درقالب خندوانه ویا بی اخلاقی شیث رضایی ونصرتی در زمین فوتبال و.....وحقوق حیوانات وگاو وگوسفندان را برحقوق قشر معتبروخوشنام امام زمان ومدافع نظام معلمان مظلوم ترجیح میدهد.
چرا معلمی که پایه ساز توسعه علمی است وانرژی هسته ای ومناسبتهای سیاسی وفرهنگی باحضور معلمان ودانش آموزان جهانی میشودتمام انرزی خود را صرف مطالبات ازاین دست میکند. هل من ناصرالمعلمین المظلومین .یاحسین التماس دعا.
پاسخ + +17 -1 --
فریبرز 1394/02/01 - 14:47
یعنی چی؟ در دنیا معمول هست هر صنفی که از وضعیت خود ناراضی است، کار خود را مدتی تعطیل میکند تا به حقوقش رسیدگی شود. به معلمان که می رسد می شود خوردن حق دانش آموزان؟ این دیگر چه تحلیلی است استاد گرامی!
پاسخ + +4 0 --
محمد زارع 1394/02/01 - 15:15
لطفا نظر اعلامی را درج فرمایید.ممنون از تلاش خالصانه شما مدیریت بزرگوار
پاسخ + +4 -10 --
دبیر ریاضی 1394/02/01 - 16:06
با صحبت‌های استاد کاملا موافقم
خصوصا "کم کاری استاد و معلم و آموزگار به بهانه ی اینکه حق اش خورده شده، نه فقط به لحاظ اخلاقی، به لحاظ حقوقی هم درست نیست."
ولی متاسفانه وضعیت طوری شده اگر معلم بخواهد انجام وظیفه کند از نیش و کنایه‌ی بعضی از همکاران در امان نمی‌ماند.
پاسخ + 0 0 --
مهدی 1394/02/16 - 19:19
اگر 100 درصد کارکنی و بخواهی تمام اهداف خواسته های آقایان را در کلاس درس پیاده کنی و همین حقوق را هم بگیری و فقط گاهی یک پرچم دست بگیری که معترضی هیچ مشکلی حل نمیشود . موقعی به فکر می افتند که ببینند با این وضعیت معیشتی اهدافشان محقق نمیشود ، معلم برای نشان دادن این مجبور است کارش را کم یا تعطیل کند
پاسخ + +6 -6 --
معلم معلم 1394/02/01 - 20:09
از سایت شما بعید است چنین مطالبی که در ضدیت با معلمان است پخش کند.

بهتر نبود از این اقا می پرسیدید
مگر معلمان کم نامه نوشتند ؟
کم مکاتبه کردند ؟
کم پیش نماینده های شهرهای خود رفتند ؟
چندین سال است که معلم بدون هیچ هدف سیاسی فقط و فقط به سبب مشکلات معیشتی به اشکال گوناگون صدای مظلومیت خود را به مسولان رسانند چه کسی توجه نمود؟؟؟؟؟؟؟

چه تغییری در وضعیت مشکلات معلمان ایجاد شد؟؟؟؟


یک طرفه به قاضی نروید آقا

شما و امثال شما حاضرید معلم و فرزندش در فقر باشند اما کسی به بچه عزیزشان یک بالا چشمت ابرو نگوید
تا امثال شما مرفهان بی درد هستند هیچ تغییری در وضع معلمان رخ نمی دهد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1394/02/02 - 13:14
ایشون گه مرفه بی درد نیست بلکه از تئورسینهای اصلاحات و به اصطلاح نو اندیش است که نظریاتی در زمینه اخلاق دارد که چندان در چهار چوب اندیشهای نظام جمهوری اسلامی هم نمی گنجد
پاسخ + +3 -1 --
ناشناس 1394/02/01 - 20:38
همکاران عزیز برای واکنش سریع به کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ی همشهری (اول اردیبهشت ص 17)که اوج دشمنی با معلمان را نشان می دهد ، تصمیم قاطع و هماهنگی باید اتخاذ شود.
پاسخ + +2 0 --
رضا 1394/02/01 - 20:43
استاد گرامی وقتی عزت و منزلت معلم می شکند دیگر دانش آموز یا غیر دانش برای وی و حرف های وی تره هم خرد نمی کنند . مگر تا بحال چنین نبوده که معلم جانفشانی کرده ولی کسی قدرش را ندانسته اند چرا از نظر وضع مالی جایگاهی در جامعه امروزی ندارد . ( مصداقش ضربالمثل ملا نصیرالدین که با لباس کهنه در مجلسی حاضر شدند و روی کفش ها جا گرفت ، بار دیگر با لباسی فاخر رفت و در بالای مجلس نشست ). با تشکر از لطف شما و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها
پاسخ + 0 0 --
محمد 1394/02/02 - 13:16
ملانصرالدین نه نصیرالدین
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1394/02/02 - 13:24
از نظر امثال آقای ملکیان نباید فکر کنیم تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، بلکه چون مل اینگونه‌اید حاکمان هم آنگونه‌اند. خلاصه خلایق هرچی لایق. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعه‌ای که فرهنگ و فرهنگیش اینه ناگزیر سیاستش همینه اقتصادش هم بی نیاز از شرح. حقتون رو به شکل دیگری بگیرین
پاسخ + +4 -1 --
صبا 1394/02/01 - 21:05
استاد ارجمند تحلیل جالبی بود اما فقط یک بعد قضیه را دیده بودید. ما تنها برای کمبود حقوق مادی معترض نیستیم. بلکه بخاطر حق تحصیل رایگانی که وجود ندارد و امکانات اموزشی و رفاهی کم مدارس برای همین دانش اموزان و کتب کم محتوا که متاسفانه محبوریم به خوردشان بدهیم هم اعتراض داریم(کلاسهای بی کولر در تابستان. بی شوفاژ در زمستان.)گرفتن پول تکثیر ورقه از دانش اموزان با وجود پرداخت شهریه اول سال و .... اینها هم بخشی از اعتراضات ماست که وقتی دیگران بدانند بما بابت تعطیل کردن کلاسها و اعاده حقوق انسانی خودشان حق میدهند
پاسخ + +6 -2 --
ناشناس 1394/02/01 - 21:25
استاد تا منظورتان از شرف چه چیزی باشد
پاسخ + +3 0 --
محمد زارع 1394/02/01 - 21:25
همکار عزیز دبیر ریاضی سلام وارادت .آیا فرزند شما وخانواده محترم شما نیاز به رفاهیات متعارف مثل استخر وسفر مناسب ودرمان وهدیه به خاطر توفیقات درسی وروز زن ومرد .... وحتی فوق العاده ای که به من وشما که معلمیم سال 92 / 700 ودر سال 93 /800 وامسال با همین حق خواهی ها به 1300 امتیاز رسیده در حالی که معلم نماهای دروغین در ستاد وبدنه مدیریتهای شهرستانها ومناطق همان سال 92 1500 امتیاز یعنی 150000 تومان گه اگر 24 ماه هر ماه حدودا 80000 هزارتومان از من وشما بیشتر گرفتند. فکر میکنید که وزیر ودارودستش سنگ کدام معلم وفرهنگی را به سینه میزنند؟زمان ان شده که بین معلمان وفرهنگیان ستادی واداری که مطمئن باشید اصلا به فکر من وشمای معلم نیستند .
پاسخ + +1 0 --
محمد زارع 1394/02/01 - 21:26
ادامه از قبل ...
اما بی تفاوتی وخنثی بودن برخی ها باعث تفرقه وخودی وغیر خودی ودوئیت میان معلمان میشود که نااهلان سوئ استفاده میکنند .اما وقتی برخی رشته های درسی خصوصی وخانگی شد دیگر لقمه ی معلمی شبهناک شد واین نفاق وبی تفاوتی حاصل میشود .اما بااینکه اسعفا ویا برکناری وزیرفانی ارزوی قلبی ودعای صبح وشبم است اما بخدا قسم اگر جای وی بودم فقط مطالبات معلمانی را که حق خواه حقوق خود بودند دوبرابر میکردم ونفری 1000000میلیون تومان پاداش میدادم .والسلام .امام حسین ع را قبل از کربلا کوفیان عهد شکن وبی تفاوت شهید کردند.باید متوسل به رهبری شویم بایاری خدا در صدد شکوادیه معلمان از مسئولان به رهبری هستم که ارسال خواهم نمود.یاحسین
پاسخ + +2 0 --
معلم مقصر 1394/02/02 - 08:08
معلمان عزیز واقعیت اینست که امسال آموزش وپرورش بیشترین بازنشستگان را خواهد داشت واینها با وعد ووعید تا اول مهر سر ما را گرم می کنند. همین حالا وقت اینست که حق سی ساله خود رابگیریم.اینها باجملاتی مانند معلمی شغل انبیاست،معلمی عشق است وامثال اینها...مارا خام کرده واززنده بودن ناامید. فرزندان ما حق زندگی ندارند.هر ساله نه تنها پس انداز نداشته بلکه وام روی وام ،فقیر وفقیرتر شده .جواب این همه بی عدالتی وظلم را چه کسی باید بدهد .آیا خودمان مقصر نیستیم؟
پاسخ + +7 -3 --
فریبرز 1394/02/02 - 08:36
متاسفانه در حال حاضر، تنها افرادی میتوانند درباره معیشت معلمان نظر بدهند که خودشان معلم هستند و وضعیت را کاملا درک میکنند. خواهشمندیم با کسانی مصاحبه کنید که چشم و دل سیر نباشند! مگر سواره از پیاده خبر داره؟؟؟
پاسخ + +5 0 --
محمود 1394/02/02 - 13:02
بورژوای لیبرای به معنای مرفه نیست بورژوازی به گروهی گفته می شود با سطح معیشت خاص و سطح فکری و ارزشهای خاص خودشان.بورژوا فردی از طبقه میانه ای بود که که معمولا پیشه ور و از حقوق سیاسی برخوردار بود که از سده نوزدهم به بعد پایه گذاران تمدن جدید شمرده شد و از نظر اقتصاد و سیاست به"طبقه باز٬ماجراجو و انقلابی"ارتقا پیدا کرد.(صاحبان سرمایه٬ابزار تولید٬پیشه وران و مشاغل آزاد)لیبرالیسم نیز مکتبی است که بر برابری حقوق افراد و برابری فرصت ها،آزادی اندیشه و بیان، محدودیت قدرت دولت‌ها، نقش قانون، تبادل آرا، اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط و .. تکیه دارد و به معتقد این فکر لیبرال می گویند
پاسخ + 0 0 --
حمید جعفری 1394/02/02 - 23:37
محمود بزرگوار
درست می فرمایید. تنها نقل به مضمون کردم اما بهتر بود دقیق و صحیح می نوشتم.
پاسخ + +5 -3 --
ناشناس 1394/02/02 - 13:04
با انتشار سخنان افراد وابسته به جناح تندروی اصلاحات به مطالبات معلمان صدمه خواهید زد
پاسخ + +5 0 --
علی 1394/02/02 - 18:42
حداقل سرمایه ی یک خانواده فقیر هزینه تحصیل فرزندش میشود تا اینده بهتری نسبت به والدینش داشته باشد ولی واقعا از هزینه دولت چقدر سهم معلم ودانش اموز می شود مگر اینده بهتر در گرو سرمایه گذاری بهتر در این زمینه نیست استاد محترم ایا نکاشته میتوان درو کرد
پاسخ + +3 -1 --
ناشناس 1394/02/03 - 17:53
استاد ملکى ميشه بفرماييد حق ما رو کى خورده؟؟؟؟

ما نميدونيم..... فقط آدرس دقيق لطف کنيد..
پاسخ + +4 -2 --
فرهنگی 1394/02/04 - 09:30
سلام، برای استاد ملکیان خیلی احترام قائلم من معلم هم افتخار خود می دانم هم سنگر اقای ملکیان هستم و بسی باعث مباهات است ،من نیز مثل ایشان از نظر مادی وضع رضایت بخشی دارم و این نه از درامد و حقوق معلمی است گرچه زوج فرهنگی هستیم اما منابع درآمدی دیگری داریم به لطف خدا بر مشکلات مادی فائق ایم اما اقای ملکیان عزیز حقیقت این است که من و شما که دستمان به دهنمان میرسد نمی توانیم وضعیت معیشتی یک معلم که خود را صرفا وقف شغل خطیر معلمی کرده و تنها منبع درآمدشان نیز همین چندرغاز معلمی است درک کنیم از زمان احمدی نژاد که دلار 3برابر شد و به تبع آن حقوق به یک سوم کاهش یافت این مشکلات گریبانگیر قشر معلم شد
پاسخ + +6 -3 --
زینال سعیدی 1394/02/04 - 14:33
چه نادان و چپ زده است کسی که در پاسخ استدلالهای کسی بگوید: "او خودش از طبقه ی برژوا لیبرال (مرفه) است."
پاسخ + +2 0 --
مصطفی معلم 1394/02/09 - 10:39
تواین همه شلوغی هر کسی میاد یه چیزیمیگه که بوی همایت از دولت وحکومت میده و یکی نیست بگه بابا جان اینادارن حق میگن وحقوقشون رو بدین ، دیگه این همه آیه ودلیل وراه و روش هم نمی خواد ،دنبال مقصر هم نگردین ، بعد از جنگ تا حالا هر کسی اومده مقصر بوده که حالا ما گشنه موندیم و السلام نامه تمام . اما بترسین از زحمات وخون شهدا آقایون نامسول
پاسخ + +1 0 --
احمد 1394/02/15 - 13:18
استاد بجه ها از ظاهر و لباس من می فهمند علم بهتر ایت یا ثروت . احتیاج به گفتن من نیست. آنچه عیان است چه ......
پاسخ + +1 -1 --
آیدا 1394/02/17 - 15:57
این بابا کیه آقا هی بهش میگید استاد استاد!!!!!!!!!!
پاسخ + +5 -1 --
محمود 1394/02/18 - 01:13
سلام خانم ایدا. دکتر ملکیان دارای دکترای افتخاری از دانشگاه تهران است که فعلا در دانشگاه های غربی به عنوان فیلسوف و اندیشمند برجسته ایران انتخاب و معرفی شده است. ایشان واضع و شارح نظریه فلسفی " معنویت و عقلانیت" در حوزه فلسفه اخلاق میباشند که در سنت فلسفه تحلیلی همچون پروفسور حمید وحید، چهره شاخص فلسفه تحلیلی خاورمیانه اند. به هر حال چنین انسان ارزشمندی که اندیشه هایش در آینده ایران تاثیر فرهنگی قطی و عمیقی خواهد نهاد مورد ...بوده و در زمان احمدی نژاد کاملا از هفت دانشگاه و موسسه ای که مشغول به کار بود اخراج و خانه نشین شد. فقط شما باید در حوزه های علوم انسانی مشغول به تحصیل یا تحقیق باشید تا ببینید که چه تعداد دانشجو و استاد دانشگاه هر روزه از استاد ملکیان در مورد پروژه های تحقیقی و فلسفی اشان و نیز حوزه های دیگر چون روانشناسی، جامعه شناسی ، دین، اخلاق ، علوم اجتماعی و غیره کمک و راهنمایی می گیرند. او به یک تعبیر یک دانشگاه زنده است. اما نه یک دانشگاه از جنس دانشگاه های فعلی ایران. بلکه یک دانشگاه از جنس دانشگاه های استاندارد و مدرن امروز.
پاسخ + 0 0 --
بازنشسته متنفر 1397/02/07 - 23:47
واقعا اگر این مصاحبه انجام نمی شدونطریاتش را نمی دیدیم باور می کردیم که ارشد الپرفسور است ولی واقعا به زیر دیپلم هم بدهکار است
پاسخ + +3 0 --
معلم 1394/03/05 - 15:51
من معلم هستم نمی توانم اصلاً انرژی ندارم بیشتر از حقوقم کار کنم چه بخواهم چه نخواهم چون زن و بچه و مادرم هم بر من حقی اولی تر از بچه های مردم دارند ؟ استاد استاد !
پاسخ + +2 0 --
صابر 1394/03/05 - 15:53
من صابر یک معلم الآن 3 چهار ساله شغل دوم دارم پاک پاک هر چه هم برای تربیت بچه های مردم از دستم بیاد کوتاهی نمی کنم
پاسخ + +2 0 --
صالح احمدی 1394/03/05 - 15:54
این فیلسوف شما فقط با کلمات بازی نمی کند تفلسف بفرمایید استاد سوفسطائی
پاسخ + +2 0 --
احمد موحدی 1394/03/05 - 15:56
من معلمم وقتی میبینم وقتی می خواهم درس از عدالت اسلام بدهم دانش آموزان با نگاه به ظاهر من پوسخند و نیشخند می زنند استاد بگو چه کنم
پاسخ + +1 0 --
نادر کارمند بانک 1394/03/08 - 03:17
نادر کارمند بان....
اگر حالتی خاص موجب شود که هزار نفر،هر کدام یک ریال ضرر کنند امّا یک نفر هزار ریال نفع ببرد، این فرد انرژی فراوانی صرف حفظ این حالت خواهد کرد، امّا هر یک از آن هزار نفر زیان دیده، از خود فقط دفاعی ناچیز خواهند کرد و در نهایت نیز به احتمال زیاد، آنکه با علاقه و پی جویانه برای حفظ منافع هزار ریالی خویش اقدام کرده است، پیروز خواهد شد.
پاسخ + 0 -1 --
نادر کارمند بانک 1394/03/08 - 14:08
نادر کارمند بانک
چگونه می توانیم بر سهم خود از مزایای اجتماعی بیفزاییم؟ گام اوّل در این راه تشکیل گروه ها و تجمّعات صنفی، مانند جمعیّت، انجمن، اتّحادیّه، سندیکا، و به عبارتی، تشکّل های مدنی است. افرادی که در یک نقش خاصّ فعّالیّت می کنند، بعد از آن که احساس کردند که به صورت فردی نمی توانند سهم خود را از مزایا افزایش دهند، به گفتگو با یکدیگر می پردازند. گفتگو درباره ی ناعادلانه بودن سهم خود از مزایا در آن ها احساس و آگاهی مشترکی پدید می آورد ؛ مبنی بر این که باید خود برای افزایش سهمشان اقدام کنند. این احساس و آگاهی مشترک و لزوم اقدام دسته جمعی، آن ها را به ایجاد تشکّل های مدنی و صنفی سوق می دهد. در مرحله ی دوّم، تشکّل ها به عنوان نماینده ی افرادی که در آن نقش خاصّ فعّالیّت می کنند، با دولت و سایر گروه های اجتماعی وارد گفتگو می شوند. این گفتگو می تواند از طریق نشست های مشترک، دیدار با مقامات دولتی و نمایندگان گروه های دیگر، صدور اطّلاعیّه، انتشار یک نشریّه (به صورت مستمر) و اعلام مواضع در آن باشد.
پاسخ + +1 0 --
بازنشسته متنفر 1397/02/07 - 23:38
باید به آقای ملکیان گفت واقعا شما معلم نیستی ونبوده ای ورسالت معلمی هم نداری و باید همین آقایانی که به گفته شما رجال رژیم سیاسی هستند شاگردان شما بوده اند که چنین استاد اخلاقی داشته اند وامروزه زحمات معلمان را ارج می نهند ویا به اختلاس های میلیاردی دست می زنند وباید گفت آقای ملکیان خیلی از تو با سوادتر تبلیغات اخلاق ومعرفت کردند وحتی دراین راه شهید هم شدند ( مثل مطهری) و حتی بعنوان معلم اخلاق هم از او نام بردند ولی بعداز گذشت زمان حتی به پسرش هم رحم نمی کنند واورا ضد انقلاب می نامند ویا به او حمله ور هم می شوند لذا آقای ملکیان به جای این درسهای اخلاقی این را هم اظهار می کرد که یکی از رسالت های معلمی اینست که در مقابل ظلم بیستد و آنها را رسوا کند وآن را به دانش آموزان هم یاد دهد وهمچنین این بیانات آقای ملکیان برای معلمان رژیم سیاسی بدرد می خورد که واقعا مردمی ، میهنی وعلم دوست و پیشرفت دوست باشد نه رژیم سیاسی که شما طرفدارش هستی وواقعا از موعظه این آقا باید شرم بگیریم و دل آزردگی و من هم اعلام می کنم حیف است وقت صدای معلم ومخاطبان آن با درس چنین افرادی گرفته شود

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور