خنیفر :
فرمایش جناب آقای دکتر بطحایی بسیار به جاست. به جهت این که استانداردها را مد نظر دارند و من وضع موجود را گفتم. شاید الآن هم بسیاری از مراکز و سراها و پردیس ها را باید ببندیم. باید نگاه فاخر داشته باشیم. این حرف حقی است. معلم من باید در بهترین جای و با بهترین امکانات تربیت بشود.
صدای معلم :
شما نگاه واقعی را نگاه فاخر می گویید؟
خنیفر :
خیر، وقتی همه امکانات را در حد صد نگاه بکنیم خیلی مراکز ما ساخت چهل پنجاه سال پیش است و حتی الآن ما یک میلیون متر مربع داریم و سیصد هزارمترش نیاز به مقاوم سازی دارد با آن نگاه خیلی سخت است و حتی شاید نتوانیم بیست هزار یا سی هزار دانشجو هم بگیریم. در اول صحبتم اشاره کردم من شش ماه وقت دارم باید بودجه بگیرم . اینها را مرتب بکنم مقاوم سازی بکنم بهسازی بکنم ، تخت، ملافه، پتو بگیرم تا تاسیسات آنها را آماده بکنم اینها را باید انجام بدهم . در همین 48 روز آمار کل استان ها را گرفتم. آماری به شما نشان می دهم که شاید ندیده باشید. یکی از استان های ما در یکی از پردیس هایش پانصد و دو دانشجو دارد و دویست و سی تخت خواب مرتب دارد. یکی از پردیس های همین استان سیصد و نود و سه نفر دانشجو دارد پانصد عدد تخت خالی دارد. این اتفاق در این هفت سال افتاده است.
من به مسئولین قبلی احترام می گذارم . اعتقاد دارم آنها طبق مدل ذهنی شان کار کردند ؛ من می خواهم متفاوت کار کنم. این دلیل نفی آنها نیست .یک متخصص تعلیم و تربیت باید بیاید و قضاوت کند.
سال 91 بیست و یک هزار دانشجو گرفتیم هیچ اتفاقی نیفتاد ،همه را هم تربیت کرده و تحویل دادیم. با یک شیب تند با پنج هزار کاهش. بیست و هفت درصد در سال 92 یعنی شانزده هزار و سیصد و شصت دانشجو گرفتیم. یک سقوط هفت هزارتایی کردیم با این که نیاز بود. نه هزار و چهار صد و پنجاه و سه نفر در سال 93 نسبت به سال قبل سقوط داشت. سقوط در سال 94 چهارهزار نفر دیگر که با آن سیزده هزار می شود هفده هزار ما به پنج هزار و سیصد و سی و دو نفر رسیدیم. در سال 95 به هفت هزار و پانصد و هفتاد و سه نفر و در سال 96 به هشت هزار و سیصد و هشتاد و سه نفر رسیدیم. این آماری است که از خود دانشگاه گرفتم. معجزه ای صورت نگرفته است. این اتفاقات در آموزش های پیوسته افتاد. در آموزش ناپیوسته به معنی این که معلمی است که فوق دیپلم دارد و می خواهد لیسانس بگیرد و این به معلمان ما اضافه نمی شود فقط می خواهد ارتقا پیدا کند. در سال 91 بیست هزار و سیصد و سی و سه نفر در سال 92 به یازده هزار و پنج و در سال 93 شد هشت هزار و سیصد و چهل و دو و در سال 94 به سه هزار و هشتصد و سی و سه و در 95سال به دو هزار و هشتصد و بیست و چهار و در سال 96 شد هزار و صد و بیست و سه نفر. این اتفاق اینجا افتاد. الآن همین استانی که مثال زدم ادعا می شود هفتصد و سی تخت خالی دارد. این یعنی چه؟ یعنی در این اتاق چه دو نفر زندگی کنند چه پنج نفر یا ده نفر دانشجو با همان انرژی برای همان چند دانشجو مصرف می شود. همین گونه انرژی و استهلاک استفاده می شود و از بین می رود ولی نیاز هم هست. حالا بیایم متوسل به ماده 28 بشوم وقتی که این هست و می توانم تربیت بکنم و باید تغییر نگرش بدهم. ما بررسی راستی آزمایی که کردیم دیدیم بیش از این در این استان است. دو هزار و صد نفر جا هست یعنی سه برابر عدد اعلام شده است.
صدای معلم :
دلیل این چیست ؟ برای این که این منحنی را بالا بیاورید برنامه تان چیست؟ برنامه شما برای افزایش بودجه چیست؟
خنیفر :
معلم بهتر است از نظام آموزش آکادمیک جاری باشد ، فارغ التحصیل دانشگاهی باشد. این دیدگاه بوده است که ماده 28 را سالی چهار، پنج برابر بگیریم تقویت کنیم چهار تا، چهار هزار نفر تامین می کند. چهار بار ماده 28 را اجرا بکنیم فراخوان بدهیم مثلا صد هزار نفر ثبت نام می کنند بر اساس شاخص هایمان که معدل 15 است و زیر شش هزار و پانصد بیایند ثبت نام کنند و آزمون را قبول بشوند بعد مصاحبه و بعد غربال گری بشوند ، بعد از غربال گری سر کلاس بروند و یک دوره مهارتی تعریف کرده اند که در این دوره آموزش ببینند در مدت یک سال ولی خیلی از جاها این یک سال برگزار نشد و بعد در سیستم تزریق می شوند و ردیف داده می شود و مشغول به تدریس می شوند. کسی که تاریخ خوانده تاریخ درس می دهد کسی که علوم تربیتی خوانده ابتدایی درس می دهد و ..... این بدیلی است برای نظام آموزشی و بعد کم کم این مراکز تعطیل بشوند. ما توانسته ایم شصت میلیارد ریال برای سال بعد بگیریم. باید از جایی شروع کرد. هنوز کسری بودجه است. من باید دنبال بودجه بدوم. من امروز به مجلس می روم برای پاسخگویی به شکایت های قبل از دوره من که حدود بیست و چهار میلیارد بدهی است که باید بدهم. در دوره قبل با این که از ماده 28 استفاده کردند نتوانستند بدهی شان را پرداخت کنند. من می گویم آنها را ترمیم می کنم و جنگ بودجه ای هم به راه می اندازم ؛ مراکز را نونوار می کنم بیست و پنج هزار نفر را هم می گیرم و این کار را هم می کنم اگر هم نشد خداحافظ. . فردا مسئله را علنی می کنم . من چیزی برای پنهان کردن ندارم . من اعداد و ارقام خود نظام آموزشی را می گویم بنابراین اگر بخواهید کار بزرگ انجام بدهید باید هزینه بدهید. بله با حیثیت من بازی خواهند کرد من می دانم. وقتی من رفتم آمار گرفتم در مرکز بنت الهدی فردوس گفتند 60 نفر دانشجو دارد و از مدیر محترمش پرسیدم گفت 59 نفر داریم این قدر راستی آزمایی عدد کردم. گفتند صد و هفتاد و پنج تخت خالی با تمام امکانات داریم بعد به من گفتند اگر واقعیتش را بخواهید 207 عدد تخت خالی داریم بعد دوباره پیگیری کردم گفتند تا چهار صد تا هم جا داریم. چهار صد تا کجا پنجاه و نه تا کجا؟ چرا باید این کار بشود. ساختمان استهلاک می شود با تمام امکاناتش . در اتاقی که باید هشت دانشجو زندگی کند دو نفر دانشجو هست آیا انرژی مصرف نمی شود.
صدای معلم :
با نگرش فاخر مشکل بودجه دانشگاه حل می شود؟
خنیفر :
خیر چه کسی می گوید حل می شود؟ من می گویم پول هست.
صدای معلم :
می گوئیم شعار نباشد !
خبرنگار (همشهری) :
سوالم در مورد بحث کیفیت آموزش در دانشگاه فرهنگیان است. آقای نجفی گفته اند که دانشگاه فرهنگیان مقرون به صرفه نیست و شما مخالف این هستید. از جای دیگر آکادمیک بگیرید و ماده 28 را اجرا بکنید. این نگاه نستالوژی به دانشگاه فرهنگیان که قبلا تربیت معلم بوده و مدیران آموزش و پرورش این قدر این نگاه نستالوژی را از زمان شهید رجایی را تا الآن دنبال می کنند قرار است چه وقت تمام شود و خروجی دانشگاه فرهنگیان چه چیزی هست که آکادمیک یا دانشگاه علمی کشور آن را ندارد و شما نمی توانید همان دانشجویان را بگیرید و به آنها روش های تدریس را آموزش بدهید و این همه هزینه کنید و از پس هزینه های آن هم برنمی آیید. کیفیت آموزشی در مراکز دانشگاه فرهنگیان به چه شکل است و چه تفاوتی با آکادمیک دارد. خیلی از دانشجویان بیان می کنند که این دانشگاه ها یک دبیرستان بزرگ است و هیچ تفاوتی با متد آموزشی در دبیرستان ندارد و این متد خیلی ضعیف است ما بابت چه چیزی در دانشگاه فرهنگیان هزینه می کنیم ؟
خنیفر :
اشپیرانگر یک فیلسوف است که می گوید اگر قصد انجام یک کار بزرگ را دارید اول همه شما را نفی می کنند اگر کمی موفق بشوید همه با تردید به تو نگاه می کنند اما اگر توانستی رقم بزنی می گویند ما بودیم ما کمک کردیم ما گفتیم. حرکت بر مدار واقعیت های موجود هنر نیست ؛ به قول مائو حرکت در جهت آب هم از ماهی مُرده برمی آید. شما یک ماهی مرده بیاندازی در جهت آب می رود. ما چقدر ناباورانه به امکان تغییر نگاه می کنیم.
خبرنگار :
من یازده سال است که خبرنگار آموزش و پرورش هستم و هر روز که می گذرد این نگاه ناباورانه بیشتر تقویت می شود.
خنیفر :
علت این است که اراده ای برای تغییر نداشتیم. ملت هایی که دنبال تغییر نباشند در تحقیر خواهند مُرد.
خبرنگار :
دانشگاه فرهنگیان به چه بهانه ای راه افتاد؟ اگر شما می توانید تغییر بکنید چرا مدام ماده 28 تکرار می شود؟
خنیفر :
فقط دو دوره برگزار شده است. دو تا ده هزار نفر می شود شش هزار و پاصد نفر شما آمار و ارقام را ببینید نتوانستند بگیرند. علتش این است که شرایطش خیلی سخت بود.
خبرنگار :
در زمان آقای حاجی بابایی هم یک چهل هزارتایی گرفتیم اما اسمش ماده 28 نبود ولی همان بود.
خنیفر :
آقای حاجی بابایی خودشان آن زمان مدعی احیای مراکز بودند . ما داریم همه چیز را از دست می دهیم. ما مراکز را بستیم و آمدیم سمت دانشگاه خواستیم دانشگاهش بکنیم اسم پسرمان را گذاشتیم رستم خودمان از او می ترسیم. اسمس را گذاشتیم دانشگاه نه حمایتش می کنیم نه حاضریم با آن گفت و گو کنیم.
خبرنگار :
چرا آموزش و پرورش نسبت به تربیت فارغ التحصیلان دانشگاه اصرار دارد که خودش نیرو تربیت کند؟ آیا واقعا نمی شود با هزینه کمتر، نیروهای آکادمیک را که در دانشگاه های برتر کشور تحصیل کردند آنها را گزینش کنیم شاید خیلی از آنها علاقه مند باشند و تربیت کنیم و هزینه کمتری صرف تربیت نیروی انسانی بکنیم؟
خنیفر :
آیا هدف ما دانشمند بار آوری است که فقط دانش بدهیم و تربیت کنیم؟
خبرنگار :
شما باید همان نیرو را بیاورید و به او روش های تدریس را یاد بدهید این که دوباره همان می شود؟
خنیفر :
در این دانشگاه اگر قرار است که تحول ایجاد بشود باید بودجه تقویت شود باید مطالعات تطبیقی بکنیم . بیشترین کشورهای دنیا و پیشرو در تربیت معلم حتی اگر در دانشگاه رسمی باشد واحدی به نام تربیت معلم دارند فقط برای ما خلافی آمد که یک شبه انقلاب را عملی بکنیم یک شبه بخواهیم همه نظام تعلیم و تربیت را بچینیم و از دانشگاه ها نیرو بگیریم ؛این روحیه راحت طلبی و راحت گزینی در خون ما ایرانیان است. نه مطالعات تطبیقی خوب انجام می دهیم نه نگاه فاخر بین المللی داریم و وقتی می گوییم بدیل دارد بدیل را جایش بگذاریم چرا زحمت بکشیم. اتفاقا برای نظام تعلیم و تربیت باید هزینه داد باید از خیلی از هزینه های اضافی که با پرستیژ که در این مملکت دور ریخته می شود به دل آموزش و پرورش بریزید در دل نظام تعلیم و تربیت بریزید احیایش بکنید اما با کلاس جهانی و نه با یک نگاه یاد و دریغ. فرهنگستان به جای کلمه نوستالژی می گوید یاد و دریغ.
به نظر من به جای یک نگاه نوستالژی (یاد و دریغ ) باید یک نگاه احیاگر فاخر ناظر به آینده باشد. ممکن است در دوره من اتفاق نیفتد. من پای کارش را دارم می ریزم دیگران باید بیایند بسازند. من حرفش را می زنم که گرفتن ماده 28 از نظام آموزش و پرورش آکادمیک فعلی جاری فارغ التحصیل دهی که کاش دانشگاه دولتی از پیام نور نی گرفت، پیام نور را نمی خواهم نفی کنم پیام نور خود یار خودآموز است. پیام نور کدام آموزش رسمی دارد. طرف کتاب می گیرد می خواند حفظ می کند فردا می رود امتحان می دهد و فردا از دانش آموز همین را خواهد خواست. کجا تربیت اتفاق می افتد کجا دانش را تبدیل به ثروت و کجا دانش تبدیل به مهارت اتفاق می افتد. آیا فارغ التحصیل نظام آموزش غیر حضوری که خودش غیرحضوری خوانده است بعد هم با یک دوره خیلی کوتاه مدت تزریق بشود.
خبرنگار :
شما که در تربیت معلم تفکیک جنسیتی کردید و کمترین امکانات را گذاشتید و متدهای آموزشی تان اصلا هویت ندارد محقق می شود؟
خنیفر :
حرف های شما باید مصداق داشته باشد، هویت ندارد. اگر هویت نداشت من و شما در این نظام تربیت شدیم.
صدای معلم :
ایشان اشاره کردند به تجارب تطبیقی نظام های آموزشی دکتر واعظی. دو سال پیش با آقای دکتر واعظی یک گفت و گویی داشتم در مورد تجارب تطبیقی.
ایشان می گویند در کشورهای صنعتی ، دانشگاه بر آموزش و پرورش اشراف دارد و در رشته های مختلف و مورد نیاز آموزش و پرورش ، کارشناس تربیت می کند و آن را دراختیار آموزش و پرورش و جامعه قرار می دهد .
در این کشورها ، دانشکده های علوم تربیتی ، عهده دار نظارت بر کیفیت آموزشی فارغ التحصیلان هستند و تا 4 سال معلم فارغ التحصیل خود را از طریق استاد و دانشجوی رشته رهبری و سیاست گذاری آموزشی تحت پوشش قرار می دهند . بدین ترتیب که دانشجوی رشته رهبری و یا مدیریت آموزشی با ارشدیت استاد درس خود ، نیارهای آموزشی ، فنی و ارتباطی معلمان را مورد ارزیابی قرار می دهد و بر اساس این نیازسنجی ، هر ساله در تابستان ، دانشکده علوم تربیتی ، کلاس های آموزشی در قالب رشد کارکنان برگزار می کند که تنگناهای تخصصی آن ها را مرتفع می کند و به همین ترتیب ، ارزشیابی دیگری در سال آینده از آن معلم در مورد کاربست آموزش ها در فرآیند آموزش به عمل می آورد و به همین ترتیب تا 4 سال ، دانشگاه بر ارزیابی معلم فعلی خود که دانشجوی قبلی خود باشد نظارت دارد و فرآیند کیفیت بخشی آموزش از این طریق به روز می شود.
خنیفر :
من نافی این نبودم من هم همین را گفتم. دانشگاه ها قرارداد می بندند با نظام آموزشی. همین دانشگاه تعلیم و تربیت. دانشگاه تربیت معلم مانند تهران، سبزوار و تبریز را تعطیلش کردند از بدنه آموزش و پرورش جدا کردند. این بهترین چیزی است که شما فرمودید. چرا باید این نوع مراکز که هشت، نه هزار هیات علمی داشتند بایستی از بدنه آموزش و پرورش جدا بشوند . من نگرانم که این غفلت بشود که چه اتفاقاتی افتاده و مطالعه نشده است. بهترین دانشگاه ما خوارزمی است. چرا باید خوارزمی باشد؟ این دانشگاه تربیت معلم بود. این بهترین جا برای آن فرمایش شماست که با تجربه جهانی مقایسه کردید. دانشگاه تهران بهترین جا بود. خود من فارغ التحصیل دانشکده روان شناسی زیر پل گیشا هستم. آن زمان دانشجویان را بورس می کردند. بهترین برنامه اینجا تدریس می شد که مختصری از آن در تربیت معلم بود. شما در رشته مدیریت آموزشی و برنامه ریزی درسی ، روان شناسی تربیتی ، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی یادگیری ،ژنتیک 1 و 2 اینها را می خواندید بعد آموزش و پرورش می آمد اینها را بورس می کرد و می برد.
دانشگاه شهید بهشتی علوم تربیتی دارد دانشگاه تبریز، دانشگاه علامه، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه چمران علوم تربیتی دارند خوب بیایید با اینها قرارداد ببندیم این یک راه کار است و طبق فرمایش شما این کشورها از این استفاده کردند. آلمان بعد از جنگ در بحث فنی همین کار را کرد. گفت هر مدرسه یک کارگاه هر دانشگاه یک کارخانه. یعنی آدم هایی تربیت می کنند فنگرا برای آن کارخانه. اما آمد در کنار دانشگاه شان کارخانه ها را تاسیس کرد.
صدای معلم :
شما که ماده 28 را رد می کنید !
خنیفر :
خیر. ماده 28 به عنوان یک ابزار خوب است. نه اشتباه نفرمایید؟
صدای معلم :
به آقای مهرمحمدی گفتند که در ماده 28 شما می خواهید غرب زده تربیت کنید و تحویل آموزش و پرورش بدهید ! ما نمی خواهیم آدم غرب زده از دانشگاه وارد آموزش و پرورش بکنیم.
خنیفر :
چه کسی این را می گوید؟
صدای معلم :
آقایان در شورای عالی انقلاب فرهنگی !
شما چرا نمی خواهید واقعیت را قبول کنید؟
پایان بخش دوم
ویرایش و پیاده سازی : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
فقط برای نمونه، الان دو ساله که به دلیل نبود منابع حق الزحمه تصحیح امتحانات رو نمیدن.
وقتی میشه فارغ التحصیلان نخبه رو از دانشگاههای مادر گرفت و یا اونها رو در این دانشگاهها با اساتید درست و حسابی و محیط مناسب پرورش داد، چرا باید به این شبه دانشگاههای فرهنگیان هزینه کرد؟!!! شبه دانشگاهی که از لحاظ سواد، نشاط و سرزندگی تهی است.
وقتی دانشگاهها نیروی رایگان برای شما تربیت میکنند،هزینه سربار چه ضرورتی دارد؟
یک عده کیسه دوختند تا از این به اصطلاح دانشگاه فرهنگیان به نان و نوایی برسند.
این باند فرصت طلب در راس اموزش و پرورش نفوذ خوبی هم دارند.
هر چه قدر هم دلایل منطقی بیاری،زور منافع باندی و شخصی بیشتره.
به لطف شما معناى "نگاه فاخر و متعالى به تربيت معلم" را فهميديم. نگاه فاخر به تربيت معلم يعنى، راستى آزمايى و شمردن بادقت و بدون خطاى تخت هاى خالى، پتوهاى آماده و لامپ هاى روشن خوابگاههاى مستهلك و قديمى دانشگاه كه به جاى وول زدن ١٠ دانشجو در هر اتاق، دو يا سه دانشجو در آن جا خوش كرده اند، و انرژى كشور را به هدر مى دهند! و البته گرفتن تصميمات خطير براى پذيرش و تربيت دانشجوى هرچه "بيشتر" بر اين اساس.
عجب! من نادان تاكنون فكر مى كردم نگاه فاخر به تربيت معلم يعنى، راستى آزمايى و برآورد محققانه (به دور از تعارفات دروغين) براى آگاهى از وجود استادان مبرز، برنامه هاى درسى زنده، كلاسهاى باكيفيت، كتابخانه هاى مجهز و محققان علاقه مند و دست به قلم (به گونه اى كه بتوان دست كم هرساله يك همايش آبرومند از دستاوردهاى تحقيقى آنها براى تهييج و ترغيب معلمان محقق فعلى و آينده برگزار كرد)، البته همه اينها براى تربيت هرچه "بهتر" معلمان آينده! و در ادامه ...
دانشگاه باید به دست نیروهای خودش اداره شود و از انتصابات قبیله ای همچون انتصابات جناب یوسف نجفی این بار بطور جدی جلوگیری خواهیم کرد شما اگر جرات دارید امار بگیرید ببینید چرا دانشگاه فرهنگیان استان اذربایجانشرقی مملو از روستاییان روستای خضرلوی عجب شیر شده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما قبل از امدن شعار نگاه به درون را دادید الان نگاه به بیرون دارید ولی اجازه نخواهیم داد شما نه علمش را دارید نه توانش را لطفا استعفا استعفا استعفا