زنده یاد غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) در دوران تحصیلات دبیرستان همیشه پایینترین نمره انشا به او تعلق داشت چون معلمش معتقد بود غلامحسین تمامی آنها را از جایی کپیبرداری میکند و این وضع با چاپ قصه «آفتاب و مهتاب» در مجله سخن، به قلم نویسندهای به اسم غلامحسین ساعدی بدتر شد. آن روز معلم با آوردن این مجله به سر کلاس شروع به مذمت غلامحسین کرد که چرا قصه های این نویسنده را که هم اسم اوست میدزدد و بهتر است خود، خلاقیت به خرج داده، هرآنچه را از ذهنش میتراود، بر روی کاغذ جاری سازد.
غلامحسین نیز سعی نکرد تا بگوید نویسنده انشاهای سرکلاس و قصه «آفتاب و مهتاب» یک نفر بیش نیست و آن هم غلامحسین ساعدی است. { کانال غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) }
« غلامحسین ساعدی » از نامدارترین نمایشنامهنویسان زبان فارسی به شمار میرود .
« نخستین نوشتههای ساعدی در سال ۱۳۳۲ منتشر شد و چند سال بعد با چوببهدستهای ورزیل و پنج نمایشنامه دربارهٔ انقلاب مشروطه نام او در ردیف نمایشنامهنویسان مهم ایران قرار گرفت.
ساعدی با چوببهدستهای ورزیل، بهترین بابای دنیا، تکنگاری اهل هوا، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، پرواربندان، دیکته و زاویه و آی باکلاه! آی بیکلاه و چندین نمایشنامهٔ دیگری که نوشت، وارد دنیای تئاتر ایران شد و آزمونهای قابل توجّهی در نویسندگیِ گونهٔ نمایشنامه کرد و سرانجام همراه نمایشنامهنویسان جدیتری مانند بهرام بیضایی و اکبر رادی و نویسندگان دیگری چون علی نصیریان، رحیم خیاوی، بهمن فرسی، عباس جوانمرد، بیژن مفید، آربی اوانسیان، عباس نعلبندیان، اسماعیل خلج سهمی در دگرگونی تئاتر ایران را در سالهای ۱۳۴۰–۱۳۵۰ یافت. » ( این جا )
نظرات بینندگان
از خود تحمل می کند؟
در این کشور اگر نتوانی خنگ ات
می نامند و اگر بتوانی متقلب ات
می خوانند.
غلامحسین ساعدی ( گوهر مراد )، روانپزشکی بود که بیشتر به خاطر نوشته هایش معروف است.
فیلمنامه « گاو » از مهم ترین آثار اوست.
پیکرش در کنار صادق هدایت در فرانسه آرام گرفته است.
خدایشان بیامرزد.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
حکومت انقلابی چه بلایی سر ساعدی بیضایی کیارستمی آورد؟