اختلال سلوک طیف وسیعی از رفتارهای ضد اجتماعی چون اعمال پرخاشگرانه، سرقت، خرابکاری، حریق عمدی، دروغ گویی، ولگردی و فرار از خانه و مدرسه را در بر می گیرد. اگر چه این رفتارها گوناگون هستند، ویژگی های مشترک آنها زیر پا گذاشتن مقررات و انتظارات اجتماعی است. بسیاری از رفتارها اغلب در اعمالی علیه محیط که شامل افراد و اموال شان است، منعکس می شود. رفتارهای ضد اجتماعی به نوعی در سیر طبیعی رشد ظاهر می شوند. نزاع، دروغ گویی، دستبرد، تخریب اموال، نافرمانی در مقاطع مختلف کودکی نسبتاً شایع هستند.
اختلال سلوک مجموعه پایدار از رفتارهایی در کودک یا نوجوان است که به مرور زمان شکل می گیرد و تحول می یابد و معمولاً مشخصه آن پرخاشگری و نقض حقوق دیگران است. کودکان دچار اختلال سلوک اغلب رفتارهایی را در 4 زمینه زیر بروز می دهند:
پرخاشگری جسمانی یا تهدید صدمه به دیگران، تخریب اموال دیگران یا خود ، دزدی یا فریبکاری و نقض مکرر قواعد متناسب با سن.
ملاک های تشخیصی DSM5 برای اختلال سلوک
الگوی رفتاری تکرار شونده و پایداری که در آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارها یا قواعد اجتماعی اصلی متناسب با سن نقض می شود و با وجود دست کم 3 مورد از 15 ملاک زیر در 12 ماه گذشته، از هر کدام از طبقه های زیر مشخص می شود. و دست کم یک ملاک در 6 ماه گذشته وجود داشته است.
پرخاشگری نسبت به افراد و حیوانات
1. غالباً قلدری می کند، تهدید می کند، یا دیگران را می ترساند.
2. غالباً زد و خورد جسمانی را آغاز می کند.
3. سلاحی به کار می برد که می تواند باعث صدمه جسمانی به دیگران شود (مانند چوب، پاره آجر و..)
4. نسبت به دیگران قساوت جسمی داشته است.
5. از لحاظ جسمانی با حیوانات بی رحم بوده است.
6. در حین روبه رو شدن با قربانی دست به دزدی زده است.
7. کسانی را وادار به فعالیت جنسی کرده است.
تخریب اموال
8. به طور عمدی و به قصد ایجاد آسیب جدی دست به آتش افروزی زده است.
9. عمداً اموال دیگران را تخریب کرده است.
فریبکاری یا دزدی
10. به زور وارد خانه ، ساختمان یا ماشین دیگری شده است.
11. اغلب برای به دست آوردن اجناس یا مزایا یا فرار از تعهدات دروغ می گوید (فریب دادن دیگران)
12. اقلامی با ارزش قابل توجه را بدون مواجه شدن با قربانی دزدیده است.
نقض جدی مقررات
13. غالباً علی رغم قدغن والدین شب ها بیرون از خانه می ماند که این حالت پیش از 13 سالگی شروع می شود.
14. در حین زندگی با والدین ، دست کم دوبار شب ها از خانه فرار کرده است.
15. غالباً از مدرسه گریخته است و شروع این رفتار پیش از 13 سالگی بوده است.
B. این اختلال در رفتار موجب اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی می شود.
C. اگر فرد 18 ساله یا بزرگتر باشد، ملاک ها برای اختلال شخصیت ضد اجتماعی برآورده نمی شود.
بر طبق ملاک های DSM5 وجود سه رفتار اختصاصی از 15 علامت اختلال سلوک در طول 12 ماه گذشته ضروری است که دست کم یکی از آنها در طول 6 ماه گذشته وجود داشته است.
سبب شناسی
مهمترین عوامل خطرساز پیش بینی کننده اختلال سلوک عبارتند از: تکانش گری، سوء رفتار جسمی یا جنسی یا غفلت، نظارت ضعیف والدین و روش انظباطی خشن و تنبیهی، بهره هوشی پایین و پیشرفت تحصیلی ضعیف.
عوامل مربوط به والدین
روش تربیتی تنبیهی و خشن
وضعیت آشفته خانه
آسیب روانی والدین، کودک آزاری
سایکوپاتی و وابستگی به الکل و سوء مصرف مواد در والدین
مطالعات حاکی است که بسیاری از والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوک ، دچار آسیب روانی جدی از جمله اختلالات روان پریشی هستند.
عوامل ژنتیکی:
مطالعه بیش از 6 هزار دوقلوی پسر دختر نشان داد عوامل رشدی و ژنتیک مسئول میزان واریانس یکسانی در پسرها و دخترها است.
عوامل فرهنگی اجتماعی:
در کودکانی که در مناطق جغرافیایی پرتراکم زندگی می کنند میزان بالاتری از پرخاشگری و بزهکاری گزارش شده است. به نظر می رسد بیکاری والدین، فقدان شبکه اجتماعی حمایت کننده، فقدان مشارکت مثبت در فعالیت های اجتماعی، جزو عوامل پیش بینی کننده بروز اختلال سلوک هستند.
عوامل روان شناختی:
ضعف تنظیم هیجان در کودکان با میزان بالاتر پرخاشگری و اختلال سلوک همراه است.تنظیم هیجان با کفایت اجتماعی همراه بوده می توان آن را حتی در کودکان پیش دبستانی نیز مشاهده نمود. کودکانی که میزان کژتنظیمی هیجان بالاتری دارند، درجات بالاتری از پرخاشگری را بروز می دهند.
عوامل زیستی عصبی:
مطالعات تصویربرداری عصبی با استفاده ازMRI از روش های ریخت سنجی برای مقایسه تفاوت های ساختمان مغز کودکان دچار اختلال سلوک و گروه شاهد استفاده کرده اند. در مطالعات گزارش شده است که در کودکان مبتلا به اختلال سلوک ماده خاکستری در ساختمان لیمبیک، مانسولای قدامی دو طرف و آمیگدال چپ نسبت به کودکان گروه شاهد سالم کاهش نشان می دهد.
مطالعات عصب رسانه ای در کودکان مبتلا به اختلال سلوک نشان دهنده سطوح پلاسمایی پایین دوپامین بتاهیدروکسیلاز (آنزیم تبدیل کننده دوپامین به نوراپی نفرین) بوده است که منجر به طرح این فرضیه شده که در اختلال سلوک کاهش کارکرد نورآدرنرژیک وجود دارد.
عوامل عصبی (نورولوژیک):
در یک مطالعه الکتروآنسفالوگرافی رابطه بین فعالیت الکتریکی در حال استراحت مغز در ناحیه پیشانی،هوش هیجانی و پرخاشگری و قانون شکنی در کودکان 10 ساله بررسی شد.این مطالعه نشان داد در کودکان پرخاشگر فعالیت EEG حین استراحت ناحیه پیشانی راست نسبت به کودکان فاقد رفتارهای پرخاشگرانه جدی بالاتر است.
کودک آزاری و سوء رفتار با کودک:
شواهد حاکی است در کودکانی که برای مدت های طولانی در معرض خشونت ، سوء رفتار جسمی یا جنسی و غفلت به خصوص در سنین پایین بوده اند، خطر بروز پرخاشگری بالا است.کودکان و نوجوانانی که شدیداً مورد سوء رفتار واقع شده اند حالت گوش به زنگی شدید دارند؛ در برخی موارد این کودکان موقعیت های خوش خیم را سوء تعبیر کرده و با خشونت واکنش نشان می دهند.
درمان های رایج:
برای رفتار ضد اجتماعی از درمان های گوناگون استفاده شده است که شامل اشکال مختلف درمان فردی و گروهی، رفتار درمانی، درمان آسایشگاهی، دارو درمانی و انواعی از درمان های ابتکاری اجتماعی است. در حال حاضر هیچ درمانی حاکی از بهبود اختلال سلوک و تغییر پیش آگهی ضعیف آن نبوده است.
تکنیک های تقویت مثبت:
برای افزایش رفتار مناسب (اجتماع پسند) کاربردهای بسیاری برای شرطی سازی کنشگر بر اساس استفاده از تقویت مثبت وجود دارد.تقویت کننده های مثبت معمولاً شامل تحسین کردن، مورد توجه قرار گرفتن از طرف دیگران، امتیاز دادن و پاداش های محسوس نظیر جایزه هاست.
تکنیک های تنبیه:
برای فرو نشانی و از بین بردن رفتارهای ضد اجتماعی از تکنیک های تنبیهی نیز استفاده می شود.
یکی از شیوه های پیشنهاد شده ، " محروم کردن از تقویت" است که شامل حذف تقویت کننده مثبت برای یک دوره کوتاه است.
" جریمه" نوع دیگری از تنبیه برای کاهش رفتار نامناسب است.
هر دو پاسخ جریمه و محروم کردن در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه موثر می باشند.
آموزش مهارت های اجتماعی:
منطق زیربنایی آموزش مهارت های اجتماعی از این عقیده سرچشمه گرفته است که مسائل رفتاری کودکان اساساً مسائل میان فردی هستند.کودکان اغلب به دلیل اینکه رفتارشان دارای اثرات مخرب برای دیگران است، و به صورت پرخاشگری، تخریب اموال، نافرمانی ، منفی کاری و کج خلقی ها ظاهر می شودنیازمند به درمان تشخیص داده می شوند.
درمان مبتنی بر والدین و خانواده
آموزش تدبیر والدین
آموزش تدبیر والدین به شیوه هایی اشاره دارد که در آن والدین آموزش می بینند تا به گونه ای دیگر با کودک تعامل کنند. آموزش بر این نظر کلی استوار است که رفتار مشکل دار به طور غیرعمد ایجاد می شود و از طریق تعاملات غیر انطباقی والدین در خانه استمرار می یابد.
درمان مبتنی بر شناخت
آموزش مهارت های حل مساله:
آموزش مهارت های حل مساله مشتمل است بر توسعه آن دسته از مهارت های حل مساله که کودکان دارای مشکلات سلوک در آنها کمبود دارند. در مهارت های حل مساله:
تاکید بر آن است که کودکان چگونه به موقعیت ها نزدیک می شوند.
به کودکان آموزش داده می شود که برای حل مسائل میان فردی از رویکرد گام به گام استفاده کند.
درمان از فعالیت های تحصیلی ساخت دار و داستان ها استفاده می کند. در ضمن درمان ، از مهارت های شناختی حل مساله به طور فزآینده ای در موقعیت های واقعی زندگی استفاده می شود.
معمولاً درمانگر در درمان نقش فعال دارد.
گام های حل مساله
1- من قرار است چه کار کنم؟
2- باید به تمام امکاناتم توجه کنم.
3- باید تمرکز و دقت کنم.
4- لازم است تصمیم بگیرم و راه حلی را انتخاب کنم.
5- لازم است بدانم چگونه عمل کردم.
منابع:
-
کاپلان سادوک، خلاصه روان پزشکی،علوم رفتاری/ روان پزشکی بالینی،بنجامین جیمزسادوک،ویرجینیا آلکوت سادوک، پدرو روئیز.
-
روان شناسی بالینی کودک(روشهای درمانگری، توماس آر کراتو چویل، ریچارد جی موریس، ترجمه محمدرضا نایینیان و همکاران.
-
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (ویراست پنجم)،DSM5، ترجمه یحیی سید محمدی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
لطفا به درمان حاج اقا علی فتح الهی مسول اذاره کل تان بپردازید ...
ایشان...
حذ اقل بهشان بفرمایید تا در اینترت از ایشان ننویسند البت در اداره آ.پ ... حرف اول را میزنه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از طرف یک شاهد
چارسال در شهر ما معلم روانشناسی خودکشی کرد