پیچیدگی های مسائل آموزشی و تربیتی سبب شده تا استوار ساختن هرگونه فعالیت در این حوزه بر یافته های پژوهشی به صورت یک الزام درآید. در دنیای امروز نمی توان آموزش را جدای و مستقل از پژوهش در نظر گرفت چرا که این دو مستلزم یکدیگرند. پژوهش و یافته های حاصل از آن به شناسایی نیازها و مسائل موجود در نظام آموزشی و محیط های مرتبط با آن شامل خانوده، جامعه، و سازمان های مختلف پرداخته و راه حل ها و خط مشی های اساسی و مورد نیاز را در اختیار متولیان امرقرارداده تا براین اساس به تصمیم گیری وبرنامه ریزی بپردازند. در چنین حالتی یافته های پژوهشی به معلمان کمک می کند تا شیوه های آموزشی وتربیتی خود را در جهتی صحیح و کارآمد تنظیم و هدایت کنند و نتایج یادگیری را در کلاس های درس خود هرچه بیشتر بهبود بخشند.
مدیران و مسئولان مدرسه نیز با اتکا بر نتایج پژوهش های مربوطه می توانند در مدیریت و رهبری هر چه بهتر مدرسه و افزایش اثربخشی آن گام بردارند. با کمک پژوهش می توان کاستی ها و نقاط ضعف رویکردها و شیوه های گوناگون آموزش و تدریس، ارزشیابی، مدیریت و سرپرستی، برنامه ریزی و سیاست گذاری ها را شناسایی نمود ودرجهت اصلاحات مورد نیازحرکت کرد.
در واقع باید گفت که اقدامات و فعالیت های پژوهشی در حوزه ی تعلیم و تربیت می تواند متوجه بهبود بخشیدن به فرآیندهای آموزشی و تربیتی در سطح مدرسه و یا در پی ارائه راهکارها و راه حل های لازم به سازمان های آموزش و پرورش باشند تا عملکرد خود در حوزه های مختلف را بهبود بخشند. علاوه براین مطالعات پژوهشی می توانند با مشارکت در ساخت و تولید دانش بومی و جهانی، علاوه بر پاسخگویی به نیازهای داخلی، جایگاه نظام آموزشی کشور را در سطوح منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشیده و سهم آن را از مالکیت علمی جهانی افزایش دهد. این مسائل همگی لزوم توجه جدی به امر پژوهش را در نظام های تعلیم و تربیت خاطرنشان می سازد.
با این حال علی رغم اینکه بخش های مرتبط با امرپژوهش نظیر شورای تحقیقات سال ها در ادارات آموزش و پرورش دایر و مشغول فعالیت بوده و اقدامات مفیدی نیز از سوی آن ها صورت می گیرد و درگفتمان حال حاضر نظام آموزشی مرتب بر مفاهیمی چون مدرسه ی پژوهنده و معلم پژوهنده تاکید می شود و نیز با توجه ویژه ای که به مسئله ی پژوهش و ارتقای جایگاه آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش معطوف گردیده اما هنوز شاهد شکاف بزرگی در پیوند بین آموزش و پژوهش هستیم و بسیاری از معلمان، مدیران، و دیگر عوامل مدرسه به دلایل مختلفی از جمله مهارت های ناکافی، عدم حمایت مادی و معنوی از سوی مدرسه و سازمان، عدم وجود فضای مناسب درمحیط مدرسه، دغدغه های کاری و اقتصادی، و بسیاری عوامل دیگر انگیزه ی لازم را جهت پرداختن به مطالعه و پژوهش دارا نیستند.
شاید بتوان گفت یک مسئله ی عمده که موارد فوق را تحت الشعاع قرار می دهد عدم توجه به اختصاص جایگاه مناسب در ساختار سازمانی مدرسه به امر پژوهش است. به سخن دیگر سیستم مدرسه بایستی درزیرمجموعه ی خود دارای نهادی متولی امر پژوهش باشد. وجود و حضور یک مرکز یا کمیته پژوهشی که با مشارکت معلمان، مدیران و دیگر افراد ذیصلاحدرون مدرسه تشکیل می شود می تواندپیوند هر چه بیشتر بین فرایندهای تعلیم وتربیت و پژوهش های مربوطه ودر نتیجهتوسعه و بازسازی نظام مدرسه بامحوریت پژوهندگی را سبب شود.
ایجاد و توسعه ی کمیته های پژوهشی درون ساختار مدارس می تواند به طور کلی سه هدف عمده را دنبال کند:
- شناسایی و پاسخ گویی به نیازهای آموزشی، تربیتی، و سرپرستی در سطح مدرسه :
از آنجا که هر مدرسه به لحاظ ساختار سازمانی و جمعیت شناختی و نیز جو و فرهنگ حاکم بر آن با مدارس دیگر تفاوت هایی دارد لذا نیازها، خواسته ها، مشکلات و چالش های مدارس ممکن است در برخی موارد متفاوت باشد. از این رو هر مدرسه نیازمند این است که متناسب با نیازها، چالش ها و منابع خود و نیز جمعیت دانش آموزی و پرسنل آموزشی خود به برنامه ریزی بپردازد. مطالعه در خصوص مسائلی از جمله شیوه های تدریس و ارزشیابی، سرپرستی و مدیریت مدرسه، مشارکت والدین و دیگر اعضای اجتماع در فرایند مدرسه، آسیب های آموزشی و تحصیلی و نیز اجتماعی و روانشناختی دانش آموزان، چالش های معلمان درباب ایفای نقش های مختلف در کلاس درس و درون مدرسه، و بسیاری دیگر می تواند به شکل مطلوبی در کمیته ای متشکل از خود اعضای مدرسه و نیز متخصصان بیرونی انجام گیرد و آگاهی بخش نیازسنجی ها و برنامه ریزی ها باشد. کمیته ای که محوریت فعالیت خود را بر پژوهش متمرکز می کند می تواند در قالب یک اجتماع یادگیری سبب تبادل تجارب این افراد شده و بدین صورت دغدغه های و چالش های مختلف جهت انجام مطالعات و نیز ایده های حاصل از تجربیات جهت گره گشایی از مشکلات شناسایی و کاربردی گردند.
- آگاهی بخشیدن به سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها در سطح سازمان :
عدم تعاملات کافی بین سطوح تصمیم گیری و برنامه ریزی در سازمان و مجریان آن تصمیمات و برنامه ها از جمله نقدهایی است که می توان به نظام های آموزشی متمرکز وارد ساخت. اهداف، تصمیمات، سیاست ها، و برنامه ها غالبا در رده های بالای سازمان اتخاذ و به سطوح پایین دیکته و نسخه می شوند.
در چنین حالتی غالبا مسائل بسیار اساسی و مهم در حوزه آموزش و پرورش افراد جامعه مغفول می ماند چرا که به نقش تاثیرگذار معلمان و دیگر عوامل فعال در صف مقدم نظام آموزشی توجه کافی نمی شود. غفلت از دیدگاه ها و تجارب کسانی که در ارتباط و تجربه مستقیم با فضای مدرسه و کلاس هستند وعدم کاربست آنها در تصمیم گیری ها، سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها سبب می شود تا طرح ها و اقدامات اعمال شده در نظام آموزشی چندان موفقیت آمیز نبوده و گاه حتی با شکست مواجه شود.
یک نکته مهم در این باره این است که عدم تعامل بین نیروهای صف و متولیان برنامه ریزی و تصمیم گیری سبب شکاف و تضاد در دیدگاه های طرفین و درک اشتباه از اقدامات و برنامه ها و در نتیجه خطاهای اساسی در کاربست آنها در سطح مدرسه میشود. موفقیت برنامه ها و سیاست ها همواره مستلزم وحدت فکری و عملی نیروهای صف و مسئولان و تصمیم گیران است.
بنابراین الزامی است تا با تشکیل کمیته های پژوهشی در مدارس، نیازها وچالش های واقعی شناخته شده و تجارب زیسته ونقطه نظرات معلمان و مدیران مستند گردند و از آن ها برای آگاهی بخشیدن به فرآیندهای مهم و اساسی در سطوح مختلف سازمان استفاده گردد. چنین اقدامی از این لحاظ نیزحائز اهمیت است که به معلمان و دیگر عوامل مدرسه امکان می دهد تا صدای خود را به گوش مسئولان و متولیان رسانده و این خود گامی است اساسی در جهت تقویت فضای دموکراتیک و روابط متقابل و برابردر نظام آموزشی کشور؛ نظامی که خود در پی تربیت انسان هایی آزاداندیش و شهروندانی قانون مدار و مسئول است و لازمه ی آن بهره مندی از معلمان ومربیانی است که قادرند در سلسله مراتب بوروکراتیک سازمان خود با افراد سطوح بالاتر تعامل سازنده داشته باشند.
- مشارکت در ساخت و تولید دانش بومی و جهانی :
پرداختن به مسائل گوناگون در حوزه های مختلف آموزش و پرورش افراد جامعه به شیوه ایی نظام مند و در قالب کمیته ای سازمان یافته که می تواند پایگاهی از اطلاعات و یافته ها را ایجاد کرده و در دسترس همگان قرار دهد سبب می شود تا مدارس نه صرفا مصرف کننده ی دانش که خود سازنده و منبع آن باشند. از آنجا که اجتماع مدرسه را اعضای واقعی جامعه تشکیل می دهند (دانش آموزان، خانواده ها، معلمان، ...) لذا هرگونه مطالعه در این جمعیت به آگاهی بخشی در باب ابعاد مختلف کل جامعه مربوط می شود و یافته های حاصل از آن می تواند درخدمت شناسایی و حل مسائل جامعه قرار گیرد. از این منظراقدام به فعالیت های پژوهشی در ساختار مدرسه می تواند به تولید نوعی دانش بومی خصوصا در حوزه تعلیم و تربیت منجر شود. از سوی دیگر بخشی از دانش مربوط به حوزه ی تعلیم و تربیت مستقل از ویژگی های بومی و محلی بوده و بیشتر جنبه ی جهانی دارد. از این رو مطالعه و پژوهش در این باب می تواند توان و میزان مشارکت کشور را در ساخت دانش جهانی تعلیم و تربیت افزایش داده و در نتیجه سبب ارتقای جایگاه علمی آن در سطوح منطقه ای و بین المللی گردد.
با توجه به مطالب مطروحه می توان دریافت که ایجاد یک ساختار پژوهشی در سازمان مدرسه و در قالب کمیته ای متشکل از معلمان، مدیران، متخصصان، و دیگر اعضای علاقمند در اجتماع امری ضروری و جدی است و باید توجه داشت که بدون تلاش برای برقراری چنین ساختاری، نمی توان انتظار داشت تا تحقیق و جست و جوگری به رکن اساسی تعلیم و تربیت در نظام آموزشی بدل گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان