آیا توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی ارتباطی با خلقیات افراد یک جامعه دارد؟ این سوالی است که تعدادی از نخبگان و نویسندگان ایرانی به آن پاسخ مثبت داده اند. روشنفکران ایرانی عصر مشروطه، به چنین پاسخی نزدیک شده بودند ولی بعدها با غلبه یافتن نگرش های چپگرایانه و توطئه آمیز، عامل عقب ماندگی کشور ما به مولفه هایی همچون وجود منافع نفتی و یا استعمار تقلیل پیدا کرد.
چرا عقب مانده ایم؟ / محمد علی ایزدی / جامعه شناسی مردم ایران
***
داخل اتومبیلش نشسته . شیشه ها را بالا داده است .
کولر ماشین را روشن کرده است .
برای در امان ماندن از چشم های احتمالا ملامت گر شهروندان مطالبه گر و البته در اقلیت محض ... شیشه های اتومبیلش را هم دودی کرده است تا مبادا دچار « وجدان درد » شود .
کمی که دقت می کنی در حال بازی کردن و یا به قول معروف « ور رفتن » با گوشی موبایلش می باشد ... چرا تدبیر و برنامه ریزی عملیاتی بر اساس نیازها نسبت به آینده یا نیست و یا محسوس نیستند ؟
این صحنه ها و نظایر آن در گوشه و کنار به فور مشاهده می شوند .
پلیس هم که بر حسب قاعده باید پاسدار و حافظ « قانون » و « نظم » باشد کاری به کار این کارهای پیش افتاده ندارد و راه خود می رود .
14 بهمن 1402 - رییس فدراسیون ورزش همگانی : ( این جا )
« طبق آمارهای موجود در قالب نظرسنجیهایی که برخی سایتها و دانشگاه علوم پزشکی به آن رسیده، ۸۰ درصد مردم دچار کم تحرکی و ۴۷ درصد شهروندان به نوعی ورزش نمیکنند. » .
1 مهر 1398 :
مدیرکل دفتر حمل و نقل سازمان شهرداریها و دهیاری کشور با اشاره به اینکه میانگین سهم سفر با دوچرخه در کشور زیر یک درصد است و این سهم در کشورهای دیگر به ۴۰ درصد میرسد، اظهار کرد: پایین بودن این آمار برای کشور فاجعه محسوب میشود و علتش نیز شعاری بودن موضوع دوچرخه و عدم پیگیری متمرکز است . ( این جا )
مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی تیر ماه 1403 اعلام کرد متوسط مصرف روزانه بنزین در سال 1403 تا امروز به 121 میلیون لیتر رسیده که رقم بالایی است . ( این جا )
میزان مصرف بنزین در ایران سه برابر استاندارد جهانی است . ( این جا )
البته ایرانی ها در سایر موارد مهم مانند مصرف آب هم کارنامه و عملکرد درخشانی ندارند .
مدیرکل دفتر مدیریت مصرف آب شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور در اسفند 1402 اعلام می کند : ( این جا )
« سرانه مصرف کل آب شرب در ایران شامل مصارف خانگی و غیر خانگی است که این رقم ۲۳۵ لیتر بهازای هر نفر در شبانهروز اعلام شده است .
وی در ادامه می گوید : در تعدادی از کشورهای اروپایی توسعه یافته از جمله آلمان، هلند و انگلیس سرانه مصرف خانگی آب در حدود ۱۲۰ تا ۱۴۰ لیتر بهازای هر نفر در شبانهروز است » .
کانال خبرگزاری فارس در خبری می نویسد :
« اگر یک شهروند در جنوب اسپانیا که دمایی گرمتر از ایران دارد، یک ماه از کولر گازی استفاده کند باید حدود ۶۰۰ یورو بهای برق بپردازد. حقوق یک استاد دانشگاه در اسپانیا ۲۵۰۰ یورو است » .
این ها بخشی از واقعیت های امروز جامعه ایرانی است .
آن چه در این یادداشت مورد اشاره و تاکید است توجیهات بسیاری از ایرانیان در برابر این رفتارها و نیز اخباری است که از گوشه و کنار در مورد گران کردن ماده ای چون بنزین شنیده و نوشته می شود .
در این رابطه ؛ رضا کیانیان می نویسد :
« آقای پزشکیان شما فرمودید منطق این را نمیفهمید که چرا باید بنزین را به قیمت گران بخرید و با سوبسید، یعنی «ارزان» به مردم بدهید.
از شما بعید میدانستم منطق سوبسید دادن روی بنزین را ندانید. شما میدانید که ما ملت داریم کلی به دولت شما سوبسید میدهیم.
مثلا در مورد خودروهای خارجی، که قیمت اصلیشان خیلی خیلی ارزانتر از قیمتیست که ما در ایران مجبوریم برای خریدشان پول بپردازیم.
خدمتتان عرض میکنم ، ما هر زمان توانستیم همه چیز را به قیمت جهانی بخریم، منطق شما درست است. بنزین را هم باید به قیمت جهانی بخریم.
ما از خدا میخواهیم بتوانیم مثل دیگر کشورها درآمد و دستمُزد داشته باشیم و بعد مثل آنها خرید کنیم و آن زمان حتمن بنزین را هم به قیمت جهانی خواهیم خرید.
به این فکر کنید که چه کنید تا ما بتوانیم درآمدمان و دستمزد هامان مثل دیگر کشورها بشود.
«ان شاءالله»
این عده که البته کم هم نیستند منطق نوشتاری شان به ظاهر غلط نیست . این که به فرض هزینه ها باید در مقایسه با درآمد سنجیده شوند .
اما این افراد غالبا وارد مقولاتی چون فرهنگ مصرف و اسراف و تبذیر و یا تنبلی مزمن نهادینه شده در جامعه ی ایرانی نمی شوند چون جامعه در کلیت خود از نقد رفتار خود واهمه دارد و به محض وارد شدن در آن با واکنش های تند رو به رو شده و مجبورند برچسب ها و حتی دشنام های مختلف و متنوعی را پذیرا شوند .
هر گونه مقایسه با دیگران باید در یک نگاه سیستمی و مهم تر از همه پس زمینه های تاریخی و فرهنگی صورت پذیرد .
مصادره به مطلوب به جایی نمی رسد جز آن که وضعیت پیچیده تر و لاینحل تر شود .
در مثال نخست این یادداشت که به رفتارهای رانندگان ایرانی اشاره شد اگر به فرض قیمت بنزین به جای 1500 تومان و یا 3000 تومان ، ده برابر این مقدار بود ؛ باز هم این گونه دست و دل بازانه سرمایه آیندگان را در پس خودخواهی و تنبلی خود به فنا می دادند ؟
از این رو جهت ترجیح می دهند تا در خط مقدم نقد وضعیت موجود و حمله به « بالا » قرار گرفته و به تبع آن از همه سو تایید و تشویق اطرافیان را دریافت کنند .
طیف دیگری هم که البته کم شمار نیستند تصور می کنند با افزایش مصرف و تصاعدی کردن آن می توانند موجب ایجاد بحران ، نارضایتی و در نهایت موجب اعتراضات خیابانی شوند .
و این در حالی است که به هدر دادن و اتلاف سرمایه هایی مانند نفت و آب و... با هر هدف و غایتی خیانت محرز در حق نسل آینده است اما این افراد حاضر نیستند که از خودشان « مایه » بگذارند و در صف مطالبه گری مدنی قرار گیرند .
واقعا موجب تعجب و نیز پرسش بسیار است که چرا دولت برای سال ها قیمت بنزین را ثابت نگاه می دارد و یک دفعه و بدون مقدمات اقناعی قیمت آن را افزایش چند برابری می دهد ؟
ریشه ی این رفتارها چه هستند ؟
چرا تدبیر و برنامه ریزی عملیاتی بر اساس نیازها نسبت به آینده یا نیست و یا محسوس نیستند ؟
از همه ی این ها که بگذریم خاستگاه و منبع اصلی تصحیح رفتارهای غلط فردی و اجتماعی و نهادینه کردن رفتارهای صحیح ابتدا باید « خانواده » و سپس « مدرسه » باشند که متاسفانه به دلایل مختلف از ایفای کارکرد و نقش خود باز مانده اند و به علت دوز بالای کژکارکردی و انحراف از معیار ، فلسفه ی این دو نهاد مهم و راهبردی را با علامت پرسش بزرگ مواجه کرده است .
اراده ای هم برای به ریل بازگرداندن این دو نهاد مهم در سیاست ها و حکمرانی در حال حاضر مشاهده نمی شود .
***
اولویت فرهنگ بر سیاست :
نظرات بینندگان
از چنین حکومتی نمی تواند امید جامعه ای بافرهنگ و توسعه یافته داشت
چون کسانی که در مشاغل حساس هستند و یا کشور را اداره می کنند از توان ذهنی و ملیت پایینی برخوردارند و خودشان معلول و عامل تقلب و بی فرهنگی اند
پس همه چیز به مردم بر نمی گردد
این که عده ای در اقلیت به راحتی از همه نعمات برخوردار می شوند تقصیر آنان نیست !
بی عرضگی بقیه و اکثریت است .
این که مردم آن ها را روی دوش خود سوار می کنند و سواری می دهند ؛ مشکل از راکب نیست !
مقصر ، مرکب است ...
پایدار باشید .
بروید تاریخ و کشورهای دیگر را بررسی کنید چطور فرهنگ در آنها شکل گرفته و تغییر کرده
البته منظور از مردم، توده هست که مقصر نیست وگرنه اگر مردم را روشنفکر و دانشگاهی و معلم بدانیم بله این مردم مقصر اند که حکومتی چنین را برپا کردند و نه بر توده و نه بر حکومت نمی توانند تاثیر بگذارند
الناس علی دین ملوکهم که در مذهب خودتان آمده
پاسخی در خور دادید
منظور شما به طور دقیق چیست ؟
چه کسی و کدام فیلسوف و دانشمند علوم اجتماعی گفته که توده مقصر نیستند ؟
این حرف ها را از کجا در می آورید ؟
هر انسانی دارای عقل و اختیار بوده و در برابر کنش ها و رفتار خود مسئول است .
این تمایل عجیب و افراطی شما و برخی در بی گناه جلوه دادن همان مظلومان از چه ناشی می شود ؟
نامش ترحم است ؟ مبارزه با ستم گران ؟
چند تا جمله و حدیث را هم حفظ کرده اید و هر جا می رسید همان ها را تکرار می کنید !
چیزی که باید بیش از همه مورد توجه قرار بگیرد این است که باید همه در هر سطحی مسئولیت پذیر باشند .
آدم بی مسئولیت فقط آدم « مرده » است .
پایدار باشید .
گفتم کشورهای دیگر و تاریخ بررسی شود
البته از نظر اندیشمندان هم بخواهید نگاه کنید کلمه توده که پیش تر مارکسیست ها به کار می بردند کلمه ای است که به مردم گفته میشده اینکه چرا به مردم می گفتند توده و نگفتند مردم به این دلیل بوده که کلمه مردم معنایی متفاوت داشته. به هر شکل کلمه توده در نکاه مارکسیستی به معنای یک جمع انسان ها با ویژگی های مشترک و رفتار مشترک. دقت کنید توده بر مبنای تولید اقتصادی حرکت می کند نه فرهنگ. توده به عنوان یک طبقه از اجتماع در پایین ترین سطح اقتصادی قرار دارند مهمترین نیازهای آن ها نیازهای اولیه است. باید دقت کرد این نیازهای اولیه ممکن است ساختگی باشند. اما توده این است جماعتی که در خدمت نخبه ها و سرمایه دارند
فرهنگ مختص به خود را دارند این فرهنگ تحت تاثیر فقر و نیاز آنها و سبک زندگی آنها و آرزوهای آنهاست و همینطور تحت تاثیر فرهنگ سرمایه دار اند
شما چگونه از توده ای که نمی تواند از نیازها و آرزوهای خود خارج شود و باید مدام کار کند تا گشنه نماند توقع فرهنگ مدنظر خودتان را توقع داری؟
چیزی از حرف های شما را نمی فهمند این ها بر مبنای فرهنگ خودشان به شما نگاه می کنند که طبقه ای هستید خوش و با آرزوهای غیرواقعی و فقط حرف می زنید حتی شما را مسخره می کنند بابا دلش خوشه. گرونیه، ماشین باید بخرم خونه بخرم چرا من این ها را ندارم و همسایه ام داره لعنتی همسایه خوش شانس.
خب حالا بگو همه باید مسئولیت پذیر باشند؟
این ها حرف های تو هست. توده این ها را متوجه نمی شود او فقط ماشین و خانه و زن داشته باشد چیز دیگری برایش مهم نیست
آیا این افراد می توانند فرهنگ مد نظر ما را شکل دهند؟
پس این فرهنگ از کجا می آید چطور شکل می گیرد؟
چرا باید فرهنگ توده را تغییر داد؟
چگونه باید تغییر داد؟
آیا فرهنگ توده بد است یا خوب؟ یا ما بدش کردیم؟
الان فرهنگ توده را ببینید چقدر راحت تحت تاثیر حکومت، رسانه ها، امکانات جدید، وضع تاریخ به راحتی تغییر می کند
یک زمانی می شود حال و هوای ایثار و جنگ، یک زمانی ریا و کلک و فردگرایی و ...
بحث های پیچیده ای وجود دارد و با حرف زدن کاری پیش نمی رود
این همه که گفتی چه ارتباطی با نظرات و دیدگاه من داشت ؟
نکند مثل معلمانی هستی که به اوراق امتحانی دانش آموزان بر اساس « وجب » نمره می دهد ؟!
توده هر چه که بوده و هست ؛ نباید امثال شما مجیزگوی و ماله کش توده ها شوید .
مگر آن که « خودتان » هم یکی از همین زامبی ها باشید !
رفتار و عملکرد همه در همه سطوح باید در رسانه ها ( به عنوان رکن چهارم دموکراسی ) باید مورد نقد بی رحمانه قرار گیرد .
در رسانه کسی و یا نهادی نباید حاشیه امن برای خودش فرض کند و از مسئولیت های فردی و اجتماعی بگریزد ...
آن هم در جامعه ای که بر خلاف سال 57 و قبل از آن که فقط 30 درصد مردم با سواد بودند و اکنون نزدیک به 97 درصد با سواد هستند و اکثریت قریب به اتفاق مردم مجهز به موبایل و وسایل ارتباط جمعی هستند .
به همین سادگی !
پایدار باشید .
گفتید هیچ اندیشمندی توده یا مردم را سلب مسئولیت نکرده گفتم اتفاقا فیلسوفان و اندیشمندان اعتقادی و تفسیری بر ساخت جامعه با توده نداشته اند
کلمه توده من لفظی است فلسفی و ربطی به توده های حزبی ندارد
شما و بسیاری بر فرهنگ و این وضع می نالید و خودتان هم نمی دانید چه باید کرد؟ اصلا باید کاری کرد؟
مسئله این است وگرنه از قدیم الایام نالیده اند که نمونه اش حافظ و سعدی و ...
مسئله این است هیچ برنامه ای ندارید و نداشته اند؟
به نظر شما مردم فلان اند و چنان خب برنامه عملی بده که چه باید کرد؟
حتما میگویی من، من باید حرف بزنم و مشکلات را عیان کنم تا حل شوند؟
هر چه نباشم اما خودم هستم و بی واهمه و بدون ترس بدون آن که خودم را پشت علایم و ماسک پنهان کنم ؛ به چیزهای مسخره ساختگی نرم شده میان عموم حمله می کنم و تئوری ساختگی برای آن ها را مورد تشکیک قرار می دهم .
پایدار باشید .
- سوپرمارکتی نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده راه برای رفت و آمد سخت است.
- کارمند اداره وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند یا به نهار و نماز میرود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند.
- بساز بفروش تا چشم صاحب آپارتمان را دور می بیند لوله ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب می زند درحالی که پولش را پیش تر گرفته است..
- کارمند بانک از وسط جمعیتی ک همه در نوبت هستند. به فلان آشنای خود اشاره می زند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیفتد.
- استاد دانشگاه هر جلسه بیست دقیقه دیر می آید و قبل از اتمام ساعت کلاس را تمام می کند جالب تر اینکه مقالات پژوهشی دانشجویان را به نام خودش چاپ می کند.
- دانشجو پول می دهد تحقق و پایان نامه را کپی شده می خرد و تحویل دانشگاه می دهد تا صاحب مدرک شود.
- پزشک بیمار را در بیمارستان درمان نمی کند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس می دهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود.
- همه اینها شب وقتی به خانه می آیند هنگامی که تلگرام را باز می کنند از فساد و رانت و بی عدالتی و تبعیض و گرانی سخن می گویند و در اینستاگرام پست های روشنفکری را لایک می کنند.
همه هم در ستایش از نظم و قانون مداری در اروپا و آمریکا یک خاطره دارند اما وقتی نوبت خودشان می رسد آن می کنند که می خواهند.
جامعه با من و تو ما می شود قبل از دیگران به خودمان برسیم.
پس حکومت چه وظیفه ای دارد؟
درحقیقت ملت ودولت یکی هستند دولت برآیند یا عصاره فرهنگ یک ملت هست
"در ابتدا فکر می کردم که مملکت وزیر دانا میخواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا می خواهد، اما اکنون می فهمم ملت دانا میخواهد."
جلوی کارهای امیرکبیر را چه کسانی گرفتند ملت؟
این ملت، مردم، توده بدبخت به دلیل درگیر زندگی بودن و گشنه بودن نمی تواند حتی ادعایی برای خود داشته باشد و روشنفکر، سیاستمدار، اندیشمند بی سواد هم دیواری کوتاه تر از توده برای خالی کردن خود نمی یابد.
مثلا خود ما برای دانایی جامعه ( از پایین تا بالا) چه کرده ایم ؟ چه چیزی به آنها یاد دادیم؟
نخست آن که موضوع شما ارتباطی با متن ندارد .
دوم آن که به این موضوع قبلا و بارها در صدای معلم پرداخته ام .
وقتی مدیری اعتباری و یا بودجه ای در اختیارش قرار نمی گیرد و صدایش هم شنیده نمی شود ؛ دلیلی ندارد که بخواهد توجیه گر ناکارآمدی سیستم باشد .
وقتی پولی نیست چرا مدیریت مدارس را قبول می کنند مگر آن که منافع دیگری را در مدرسه برای خودشان تعریف کرده باشند که کسی مطلع نباشد !
پایدار باشید .
امام زمان(عج)، فردی را ازخدمت درشهرداری منع فرمودند (مرجع کتاب عطر انتظار و...)
امیدوارم این باور در فرهنگیان هرچه زودتر شکل بگیرد
چون اولا هستند مدیرانی که بی حیله مدیریت می گیرند
در جامعه ای که خادمی استخدام نشود، حیله گرانی با عوارض بعدی استخدام خواهند شد
توجیه شما درست نیست
قانون کشور تحصیلات را رایگان کرده پس هرکسی که کمک می کند تا این قانون اجرا نشود یک متخلف هست هیچ استثنایی وجود ندارد
من از زمان کودکی ودر زمان بزرگسالی شاهد این تخلفات بودم بعضی مدیران مدارس سرانه ندادن دولت را توجیه کارشان می کردند بعضی می گفتند پول بچه ها را خرج خودشان می کنیم خلاصه دیوار توجیه حاشا بلند است وبرای انجام قتل هم می توان توجیهات خوب ارائه کردبه طور مثال از زندگی سخت راحتش کردم یا طرف فاسد بود ویک منبع فساد را از دنیا کم کردم
زمانیکه برای یک کار خلاف دلیل تراشی نکنیم وپذیرش صورت بگیرد قطعا آن خلاف از بین خواهد رفت
اینکه پول به اجبار گرفته شود یا به اختیار فرق می کند
و اینکه صرف چه کاری شود فرق می کند
نگاه شما یک نگاه متعالی است که بودنش بهتر از نبودن است و همچنین پایداری بر این نگاه فعلاً ضروری و لازم است.
قاتل به دنبال توجیه است و لیکن آیا هر قتلی غیر موجه است؟
در جامعه ای که در اثر قانون با معیارهای بد، شایسته و ممتاز استخدام نشود، باعث می شود قانون خوب در موارد دیگر گاهاً لیاقت عملی شدن را پیدا نکند؛ ام الفساد، فساد در اشتغال است که فسادهای دیگر را بوجود می آورد، بزرگش می کند، و هر چه دست و پا می زند یا نمی تواند درست کند یا به قیمت خراب کردن چیز دیگری که وبال بعدی گردن جامعه خواهد بود، درستش می کند.