گروه گزارش/
در سایت "Center for Education Diplomacy " در تعریف « دیپلماسی آموزش » ( Education Diplomacy ) چنین آمده است :
« ما دیپلماسی را هنر ایجاد رابطه با جامعه و گروه های مرتبط تعریف می کنیم که از حساسیت ، درایت ، فهم و راهبرد برای مدیریت و توسعه ظرفیت هایی بهره می جویند تا ارتباطات معنادار ، مولد و تعامل محور را ایجاد کنند .
دیپلماسی آموزش حوزه تازه ای از « عمل » در بخش آموزش جهانی ( the global education ) است که از مهارت هایی در عرصه دیپلماسی استفاده می کند تا پیشرفت آموزشی را پشییانی کند از طریق :
طراحی چشم انداز جمعی حول اهداف مشترک برای امر « آموزش » .
از این اهداف مشترک به عنوان مبنایی برای کنش های مبتنی بر همکاری ، هماهنگی و یکپارچگی در میان ذی نفعان متعدد استفاده می کند تا چالش های مهم و پیچیده آموزشی را حل کند . ( این جا )
طیبه محمدی پور و مرتضی نورمحمدی در مقاله ای پژوهشی با عنوان « نقش دیپلماسی آموزشی در سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه » چنین می نویسند : ( این جا )
« دیپلماسی آموزشی به واسطه ظرفیت های گسترده ای که در بهره گیری از روندهای آموزشی و علمی درجهت انگاره سازی و برساختن هویت هایی هم سو با منافع دولت ها خلق می کند به ابزار موثر و کارآمدی جهت تأمین اهداف ومنافع دولت ها تبدیل شده است.
در این نوع دیپلماسی ، کارویژه خاص آموزش یعنی ایجاد تغییرات نسبتأ پایدار دررفتار ، باورها وتوانمندی های مخاطبان از طریق فرایندهای آموزشی و یادگیری، با کارویژه دیپلماسی عمومی که همانا جذب مخاطبان از طریق اقناع و مجاب سازی به واسطه تأثیر بر نگرش ها و هویت های مخاطبان برای تأمین منافع طرف مقابل است تلفیق شده ودر قالب مفهوم « دیپلماسی آموزشی» می تواند در جهت انگاره سازیهای هویتی برآورنده منافع واهداف دولت ها باشد . » شما و سایر همفکران تصمیم گیر و سیاست گذار شما که نگاه کاملا حذفی و چکشی با چنین سندهای بین المللی اجماعی دارید بر اساس کدام « اهداف مشترک » قرار است به یک « فهم مشترک » دست یازید ؟
وزیر آموزش و پرورش در نشست با استاندار مازندران، نماینده بابلسر و فریدون کنار، امام جمعه بابلسر، مدیرکل آموزش و پرورش مازندران و روسای آموزش و پرورش بابلسر، فریدونکنار و بهنمیر و جمعی از فرهنگیان در این رابطه چنین اظهارنظر می کند : ( این جا )
« باید فرهنگ مهارت آموزی را در جامعه بسط و گسترش یابد. آموزش و پرورش استان مازندران در مقایسه با دیگر استانها، وضعیت مطلوبی دارد و بر اساس آمارها رتبههای بسیاری را به خود اختصاص میدهد.
مازندران به دلیل همجواری با کشورهای حاشیه خزر و برخورداری از امکانات خوب زیرساختی میتواند در دیپلماسی آموزشی کشور، استان محوری باشد و مسوولان امر برای تحقق این امر تلاش کنند . »
البته یوسف نوری پیش تر هم اشاراتی به موضوع « دیپلماسی آموزشی » داشته است .
نخستین پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که هدف شما از بیان این نوع دیپلماسی چیست زمانی که جمهوری اسلامی ایران در سایر عرصه های دیپلماسی مانند سیاسی ، اقتصادی ، بین المللی و... دچار نوعی بن بست شده و حرفی برای گفتن ندارد ؟
مخاطبان واقعی شما در عرصه « دیپلماسی آموزشی » چه کسانی هستند ؟
شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش دقیقا چه چیزی را می خواهید مورد بحث و اقناع قرار دهید ؟
وقتی شما و سایر مدیران تحت مدیریت شما هنوز قادر به برقراری یک ارتباط ساده و تعاملی با « معلمان » و « دانش آموزان » نیستند و حتا اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز آنان را بر نمی تابند و از مکانیسم های حذف و ارعاب بهره می جویند ؛ قرار است چه چیزی و کدام دستاورد را به جهان توسعه یافته عرضه نمایید ؟
بر اساس تعاریفی که در بالا به آن اشاره گردید ؛ آیا شما به یک « الگوی سازنده تعاملی » رسیده اید که می خواهید تجربه و یا تجارب خود را با دیگران در فراسوی مرزهای جغرافیایی به اشتراک بگذارید آن هم در زمانی که در آن کشورها و به واسطه حضور و فعالیت رسانه های فراگیر جمعی روز به روز اعتراضات مدنی به شیوه های حکمرانی جمهوری اسلامی ایران رو به تزاید است ؟
شما به عنوان وزیر تعلیم و تربیت هنوز قادر به ارتباط و گفت و گو با رسانه های مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش نیستید اما حرف از دیپلماسی آموزشی می زنید ؟ وقتی شما و سایر مدیران تحت مدیریت شما هنوز قادر به برقراری یک ارتباط ساده و تعاملی با « معلمان » و « دانش آموزان » نیستند و حتا اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز آنان را بر نمی تابند و از مکانیسم های حذف و ارعاب بهره می جویند ؛ قرار است چه چیزی و کدام دستاورد را به جهان توسعه یافته عرضه نمایید ؟
مسیر دیپلماسی به بیرون ابتدا از « درون » می گذرد و سپس خود را پیدا می کند .
همان استان مازندران را که استان پایلوت برای ظهور و توسعه دیپلماسی آموزشی با کشورهای آسیای میانه معرفی کرده اید در عداد کشورهایی هستند که سند 2030 را به عنوان سند همکاری های متقابل پذیرفته اند .
شما و سایر همفکران تصمیم گیر و سیاست گذار شما که نگاه کاملا حذفی و چکشی با چنین سندهای بین المللی اجماعی دارید بر اساس کدام « اهداف مشترک » قرار است به یک « فهم مشترک » دست یازید ؟
« صدای معلم » بر این باور است که شما و تفکر حاکم بر تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران مرئی و نامرئی در دولت سیزدهم در حد و اندازه ی طرح و تببین چنین انگاره ها و موضوعاتی نیستید و طرح این گونه موضوعات بیشتر جنبه تبلیغات و پُز روشنفکری دارد تا آن که به دنبال بیان مساله و حل چالش های اصلی آموزش باشید .
بیان این موضوعات بیشتر از نوع « تکلیف مالایطاق » بر نظام آموزشی ایدئولوژیک ، نقد گریز و تعامل ستیز است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان