صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« بخشی از چرایی فرار از عدم از قطعیت، ریشه در تاریخ نوع انسان دارد، آنجا که همواره بشر با پرهیز از ابهام و فیصله دادن به ابهاماتش، خود را از نوعی اضطراب ، ترس و تعلیق رها ساخته است و بنابراین اجتناب از ابهام، با نوعی مکانیزم تقویتی نیرومند همراه بوده است »

تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت: نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی

جلیل اعتماد */ مسعود حسینچاری *

 نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی در مورد تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت

از ابتدای شیوع سریع بیماری کرونا در ایران، در گفتار متخصصان پزشکی و غیر پزشکی از یک طرف، مسئولان مختلف عالی رتبه و دون رتبه از طرف دیگر و نیز مردم عادی شاهد تلاش برای تبیین وضعیت و بیان چرایی وقوع رخداد و چگونگی وضع موجود و پیش‌بینی روند و آینده‌ی این بحران بودیم. تقریباً غالب متخصصان (حداقل کسانی که از رسانه‌ها صدای آنها را شنیدیم) و مسئولان و مردم سریعاً به نتیجه‌هایی رسیدند و به زعم خود وضعیت موجود و چرایی آن و روند پیش رو را بر اساس اطلاعات و دانش در دسترس تبیین کردند. به طور مثال به برخی از شایعات و اقوالی که در ابتدای شیوع و در ادامه زیاد شنیدیم در ذیل اشاره می‌شود:

 "این ویروس رفتاری شبیه آنفولانزا دارد و قدرت کشندگی آن بیش از آن نیست"

"علم و تکنولوژی  آنقدر پیشرفت کرده که خیلی زود واکسن این ویروس ساخته می‌شود"

" کافی است کشورهای پیشرفته بخواهند، آنگاه به زودی این ویروس کنترل می‌شود"

"دیگر دورانی که بشر با یک بیماری ویروسی تلفات جانی بی‌شمار بدهد به سر آمده است"

" ویروس کرونا عمدتاً از طریق دهان منتقل می‌شود و چون سنگین است روی اجسام می نشیند و با تماس دست روی سطوح آلوده، افراد آلوده می‌شوند"

" ویروس کرونا در مناطق گرم نفوذ ندارد و کمتر نفوذ دارد"

"ویروس کرونا با شیوع فصل گرما ضعیف شده و شیوع آن متوقف می‌شود"

"صرفا با یک نسخه ویروس سر و کار داریم و متخصصان چینی ویژگی‌های آن را روشن کرده اند و به زودی واکسن آن تولید می‌شود"

" ویروس روی سطوح خشک  پس از 2 الی 8 ساعت دیگر زنده نمی‌ماند"

" نباید از کرونا بترسیم و با ماسک های معمولی و شستن دست‌ها می‌توانیم از ابتلا به آن ایمن باشیم"

"روغن بنفشه و داروی امام کاظم (ع) کرونا را درمان می‌کند"

"کافی است بدنمان را تقویت کنیم، کرونا دیگر اثری نمی‌تواند داشته باشد"

"کرونا روی بدن ورزشکاران خیلی تاثیری ندارد"

"کرونا روی کودکان خیلی تاثیری ندارد و کودکان فقط ناقل می‌توانند باشند"

" کرونا صرفاً افراد دارای مشکلات زمینه‌ای را می‌تواند از پای دربیاورد"

"کرونا به کشورهای مسلمان کاری ندارد و مسلمانان به خاطر نوع تغذیه  از این ویروس آسیب نمی‌بینند"

" کرونا هم مثل ابولا و سارس مدت کوتاهی جولان می‌دهد و خود به خود ضعیف شده و می‌میرد"

"آمریکا این ویروس را ساخته است"

"چین این ویروس را ساخته است"

"کرونا نوعی جنگ بیولوژیکی است که چین و امریکا به راه انداخته‌اند"

"به زودی آمریکا یا کشورهای پیشرفته واکسن آن را می‌سازند"

"بعد از یک هفته شرایط به وضعیت عادی برمی‌گردد"

"تا پایان سال جشن نابودی کرونا گرفته می‌شود"

"تا شهریورماه کرونا از بین می‌رود"

"ویروس کرونا در مرقد مطهّر اعمه و اهل بیت نفوذ ندارد"

"کسانی که کرونا گرفته‌اند، دیگر به هیچ وجه مبتلا نمی‌شوند"

باورها و شایعات فوق، فقط بخشی از آن چیزیست که  هر کدام از ما از ابتدای شیوع کرونا تا کنون به وفور برخی از آنها را شنیده و یا باور داشته‌ایم و بر این اساس می‌توان ادعا کرد متخصصان و مسئولان و مردم همگی کم یا بیش در یک اصل هم‌ داستانیم و آن اینکه تلاش کرده‌ایم خیلی سریع ابهام خود را رفع کنیم و با حدی از قطعیت خود را از هراس و هیبت جهان غریبه رها سازیم. در واقع ما تلاش کرده‌ایم با برخی اطلاعات که محدود و ظنّی بوده و با امّا و اگرهای فراوان همراه بوده، تبیینی برای مواجهه با امر مبهم فراهم سازیم و امر مبهم را به "همان" و نوعی "این همانی" کاهش دهیم و از این طریق از هراس و اضطراب مواجهه با جهان غریبه بکاهیم. این مکانیزم را می‌توان به عنوان "ابهام‌ زدایی از جهان" نام نهاد.

نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی در مورد تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت

 نگاهی به تاریخ تلاش بشر برای آشنایی با محیط و فهم و حل مجهولات و معضلات نشان می‌دهد که بشر به بهای خرافات هم که شده تلاش کرده است ذهن خود را آرام کند و به نحوی از انحاء امور را به "همان" فروبکاهد.  این مکانیزم روان‌شناختی این‌همانی‌سازی یا غریبه‌زدایی بر نوعی "نیاز به خاتمه[1]" برای رفع اضطراب مبتنی است و کارکرد نظم‌بخشی هیجانی  دارد. فرض کنید من یک متخصص بیماری‌های عفونی هستم و همه چشم به دهان من دوخته‌اند که اضطراب و ابهام آنها را در چند دقیقه کاهش دهم، آنگاه این فشار  اجتماعی آشکار و ضمنی، می‌تواند نقش داشته باشد در اینکه من حجم مجهولات در این زمینه را کم برآورد کرده و بر مبنای معلومات ظنّی و دارای شواهد کم، گزاره‌هایی را منتشر کنم که به ظاهر قطعی به نظر می‌رسند و خیال همه را راحت کنم. و هم از این طریق اقتدار علمی خود و کسوت خود را به اثبات برسانم. از طریق این مکانیزم بشر کوشیده است خیال خود را راحت کند و در ذهن خود جهان وحشی را مفهوم‌سازی کرده و از این طریق از مواجهه‌ی بی‌واسطه که اضطراب‌آور و حیرت‌آور است امتناع کند. و هم از این طریق اُمور پیش رو را با ارجاع به همان‌های ذهنی خود، "این همان" سازد که به نوعی  امساک شناختی[2] در جست و جو و پردازش اطلاعات نیز تلقی می‌شود.

با این  مقدمه‌  آنچه که در نقطه‌ی مقابل نیاز به قطعیت قرار می‌گیرد عبارت از قدرت تحمل عدم قطعیت یا تحمل ابهام است. ناگاساوا (2020) با تمرکز بر مفهوم تحمل عدم قطعیت، آن را لازمه‌ی مواجهه نظری و عملی با چالش‌های روانی-اجتماعی روزگار کرونایی دانسته است. این نوشتار تلاش دارد به اختصار مفهوم تحمل عدم قطعیت را معرفی نماید.

قدرت تحمل ابهام به مثابه قابلیتی روان‌شناختی

قدرت تحمل ابهام سازه‌ای روان‌شناختی است که در ابتدا توسط فرنکل-برونسویک (1948 به نقل از فونهام و مارکس،2013) مطرح شد و تحقیقات بسیاری را در 67 سال اخیر به خود اختصاص داده است. فرنکل برونسویک (1948 به نقل از فونهام و مارکس،2013) تحمل ابهام را به عنوان یک متغیر شخصیتی ادراکی  و هیجانی تعریف کرد. او تحمل ابهام را به دامنه‌ای از متغیرهای فردی و بینافردی، شناختی و ادراکی  همچون حل مسئله، سبک‌های شناختی، عملکرد اجتماعی و....غیره مرتبط دانست. در ادامه بادنر (1962 به نقل از فونهام و مارکس،2013) تحمل ابهام را به مثابه یک متغیر شخصیتی و یک عامل تفاوت فردی قلمداد کرد.

با توجه به اینکه تحمل ابهام و عدم تحمل ابهام به نحوی متضایف به یکدیگر پیوند دارند، پیشینه‌ی موجود گاهی آن را به شکل تحمل ابهام و گاهی به شکل عدم تحمل ابهام مدّ نظر قرار داده و تعریف کرده است. به طور مثال عدم تحمل ابهام این گونه تعریف شده است : "تمایل به طبقه‌بندی راه‌حل‌ها به عنوان سیاه و سفید و رسیدن به یک نتیجه‌گیری و خاتمه‌ی غیربالغانه در ارزیابی که همراه با نادیده گرفتن واقعیت و پذیرش کلّی، بدون ابهام و بی‌کیفیت آن می‌باشد (فونهام و مارکس،1995). تحمل ابهام به فرد کمک می‌کند که وجود ابهام را به عنوان جزئی جدایی‌ناپذیر  از  ذات هر مسئله فرض کند .  (بادنر،1962). 

هیلن و همکاران (2017) به این نتیجه رسیدند که مفهوم‌سازی و اندازه‌گیری قدرت تحمل ابهام توسط محققان رشته‌های مختلف تفاوت داشته و ماهیت این مفهوم روشن نیست. به اعتقاد آنان تعارف صریح و ضمنی در این زمینه نامنسجم است و نیازمند یک تحلیل مفهومی برای پیشنهاد یک مدل نظری منسجم هستیم. آنها یک مدل منسجم برای مفهوم‌سازی تحمل ابهام پیشنهاد کردند که در ادامه به آن پرداخته می‌شود.  مطابق با این مدل برای تعریف و اندازه‌گیری تحمل ابهام، هم به منابع فراخوان عدم قطعیت و هم به پاسخ‌ به عدم قطعیت توجه شده است و افزون بر آن، پاسخ‌های مثبت و منفی در مؤلفه‌های شناختی، هیجانی و رفتاری مورد تفکیک قرار گرفته اند. این مدل تعاریف ضمنی[3] و آشکار[4] منابع و پاسخ‌ها را از طریق تحلیل مفهومی و روایتی ارائه کرده است.

این پژوهشگران منابع عدم قطعیت و تعریف هر منبع را به شرحی که در ادامه می‌آید، برشمرده‌اند. اول، عدم انسجام به معنای واگرایی اطلاعات، داده‌های تاییدنشده، شواهد غیرشبیه، نامنسجم، ضدّ و نقیض و نامتقارن است. منبع بعد، تنوع به معنای گوناگونی، چندگانگی، تعدد و فراوانی اطلاعات پیرامون یک موضوع است. پیش‌بینی‌ناپذیری، منبع دیگری برای عدم قطعیت است که مراد از آن، عدم تعین یا نامعلومی پیامدهای آینده است.

منبع بعدی ، لاینحل بودن مسئله‌ای است که در باره آن ابهام داریم و بیشتر به معنای مقاومت آن مسئله نسبت به توضیح و حل شدن آورده شده است. چندمعنایی بودن به مثابه مستعد به معانی چندگانه یا تفسیرهای متعدد، دو یا چند پهلویی بودن است. منبع دیگر، فهم‌ناپذیری است که به معنای مقاومت به فهم و شناخته شدن تعریف شده است. همچنین تعریف‌ناپذیری را به معنای مقاومت به یک جواب دقیق، واحد و یکسان، تردید، ناتمامی به عنوان منبع دیگری برای عدم قطعیت ارائه کرده‌اند. موقتی (عجالتی) بودن موضوع، با تعریف مقاومت آن نسبت به پاسخ‌های نهایی، تغییرناپذیر و تعریف‌پذیر و آشفته بودن منبع دیگری است.

منبع بعدی، پیچیدگی به معنای بغرنج بودن، چندبعد و چندسطحی بودن است. عدم شباهت، منبع دیگری است که به معنای ناآشنایی، بیگانگی، تازگی و ناشناس بودن است. اختلال، با تعریف فقدان قاعده، ساختار ، سازمان و تعادل؛ ناکاملی، با تعریف نارسایی، عدم کفایت اطلاعات؛ غیرشفاف بودن، با تعریف وجود اطلاعات غیرواضح، گمنام و پنهان؛ ناپایداری به معنای بی‌ثباتی، ناپایداری، تغییرپذیری، موقتی بودن از منابع عدم قطیعت ذکر شده‌اند (هیلن و همکاران،2017).

مطابق این نظر، هر گونه  محرک یا موقعیت یا  معضلی که واجد یک یا چندتا از صفات فوق باشد به عنوان منبع عدم قطعیت تلقی می‌شود. در ادامه و در جدول1، پاسخ به عدم قطعیت مورد تحلیل قرار گرفته است. این تحلیل چنان که جدول 1 نشان می‌دهد پاسخ‌ها را در سه بعد شناختی، هیجانی و رفتاری و دو جنبه‌ی مثبت و منفی تفکیک کرده است.

 نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی در مورد تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت

مطابق با جدول 1، ممکن است در بعد شناختی، ما عدم قطعیت را بپذیریم و به طور کنجکاوانه و همراه با حیرت در آن غوطه‌ور شویم و ممکن هم هست آن را انکار کنیم و یا نسبت به آن با شک، بیزاری برخورد کرده و آن را یک فاجعه بدانیم. در بعد هیجانی نیز ممکن است با اشتیاق و هیجان‌زدگی با آن برخورد کنیم و ممکن هم هست پاسخ نگرانی، اضطراب و پریشانی در کسی فراخوانی شود. در نهایت در بعد رفتاری ممکن است پاسخ گرایشی، انطباق و افشاگرانه از فرد سر بزند و ممکن هم هست پاسخ اجتنابی، کناره‌گیری و تعویق در افراد فراخوانی شود. معلمان کاربرد واژه ی نمی دانم یا هنوز به نتیجه نرسیده ام را در دیالوگ‌های تربیتی‌شان افزایش دهند .

بر اساس نتیجه‌گیری هیلن و همکاران (2017)، می‌توان منابع عدم قطعیت را در سه مؤلفه خلاصه کرد که عبارتند از پیچیدگی، ابهام و احتمالاتی بودن. برای توضیح بیشتر می‌توان گفت که موقعیت‌های فراخوان کننده‌ی عدم قطعیت معمولا واجد سه جنبه‌ی ابهام، پیچیدگی و احتمالاتی بودن هستند. منظور از  پیچیدگی چندگانگی فاکتورهای به اصطلاح علّی و یا  نشانه‌های تفسیری هستند.  منظور از ابهام، سروکار داشتن با اطلاعات متعارض، غیرصریح، از دست رفته و فقدان اعتبار اطلاعات است و منظور از احتمال نیز، غیرمتعین و تصادفی بودن  پیامدهای آینده و پیش‌بینی‌ناپذیری ذاتی موقعیت یا مسئله است.

در ادامه، بر اساس بررسی و تحلیل مفهومی ابزارهای و تعاریف ضمنی و آشکار پشتوانه ی تحقیقات مربوط به تحمل ابهام، و با مبنا قرار دادن مدل اولیه‌ی هان و همکاران (2011)، هیلن و همکاران (2017) برآنند که محرک‌های دارای ویژگی ابهام، پیچیدگی و احتمال می‌توانند به ادراک عدم قطعیت منجر شود که البته متغیرهای تعدیل‌گری همچون خصوصیات محرک، خصوصیات فردی، خصایص موقعیتی، فاکتورهای فرهنگی، فاکتورهای اجتماعی در میزان ادراک عدم قطعیت نقش دارند. ادراک عدم قطعیت می‌تواند سه حیطه از ار زیابی/پاسخ را پیش روی قرار دهد که در سطوح مثبت  و  منفی  شناختی، هیجانی و رفتاری دسته‌بندی می‌شوند که پیشتر شرح آن آورده شد.

بخشی از چرایی فرار از عدم از قطعیت، ریشه در تاریخ نوع انسان دارد، آنجا که همواره بشر با پرهیز از ابهام و فیصله دادن به ابهاماتش، خود را از نوعی اضطراب ، ترس و تعلیق رها ساخته است و بنابراین اجتناب از ابهام، با نوعی مکانیزم تقویتی نیرومند همراه بوده است.

نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی در مورد تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت

در راستای بسترسازی برای پرورش فضیلت پذیرش عدم قطعیت و دادن واکنش‌های مثبت شناختی-هیجانی و  رفتاری به محرک‌ها و منابع عدم قطعیت؛ لازم است آموزش و پرورش را از شیوع لجام گسیخته‌ی رفتاری-نگری و رفتارگرایی بی قاعده نجات داد و حق رویکردهای پدیدارشناختی و ساختن‌گرایی را نه به عنوان یک تزیین و تشریفات سطحی بلکه به عنوان یک جهت‌گیری عمیق با رعایت لوازم آن و در عین حال اجتناب از نسبی‌گرایی رادیکال[5] ادا کرد.

 لازم به تاکید است که چنین جهت‌گیری می‌بایست در بطن دیالوگ معلم-معلم و معلم-شاگرد و شاگرد۰-شاگرد جایی بیابد تا بتوان پیامدهای آن را انتظار کشید. در ادامه به برخی رهنمودهای تربیتی که متضمن پرورش فضیلت تحمل عدم قطعیت می‌باشد اشاره می‌گردد.

  • در مدارس ما، معمولاً کسانی که زود دستشان را بلند می‌کنند و جوابی آماده برای سؤالی دارند مورد تشویق قرار می‌گیرد و کسی که پاسخ آماده‌ای ندارد یا دیرتر جواب می‌دهد چندان تقویت نمی‌شود. در این سطح از رابطه معلم و شاگردی باید به لوازم پرورش تحمل عدم قطعیت توجه کرد و از تکانشگری و شتابزدگی شناختی در حل و فصل کردن مسائل اجتناب کرد.
  • فرایندنگری و طرح پرسش‌های بازی که با زندگی انضمامی پیوند برقرار می‌‌کند به جای فراورده‌نگری و تاکید بر مسائل انتزاعی مورد توجه قرار گیرد و نیروی انسانی (معلمان) در این زمینه آموزش های لازم را دریافت و احراز صلاحیت گردند
  • معلمان کاربرد واژه ی نمی دانم یا هنوز به نتیجه نرسیده ام را در دیالوگ‌های تربیتی‌شان افزایش دهند .
  • از طرح سوال‌هایی که پاسخ بله-خیر دارند برای مساپل پیچیده خودداری شود.
  • از ادبیاتی همچون «علم ثابت کرده است » یا «این است و جز این نیست» یا «حقیقت فلان مطلب چیزی نیست جز..» پرهیز گردد.
  • بحث‌های  گروهی و گفت و گوهای سقراطی موجود در حلقه های کندو کاو فلسفی با هدف به چالش کشیدن قطعیت دانسته‌هایمان در  زمینه‌های مختلف در برنامه‌های مختلف اعم از  دروس تفکر و سبک زندگی تا علوم تجربی و زیست‌شناسی مورد توجه قرار گیرد .
  • مبانی زیربنایی روش تجربی و محدودیت‌های آن همراه با آموزش هر نوع درسی که برگرفته از علوم تجربی انسانی و غیرانسانی است ارائه و مورد تاکید قرار گیرد .
  • روش‌های آموزش و یادگیری ساختن‌گرایانه که متضمن حداکثر گشودگی به تحمل عدم قطعیت هستند به طور جدّی و همراه با آموزش و توجیه نیروی انسانی کارآمد مورد توجه قرار گیرد.
  • این انگاره ‌ی ضمنی که "نرسیدن به قطعیت ناشی از ناتوانی و ضعف ما است" مورد آماج و  مداخله‌ی برنامه درسی قرار گیرد .
  • این انگاره ضمنی و آشکار که در محافل خانوادگی و حتی بعضا مدارس وجود دارد مبنی بر این که "علوم تجربی روش‌های قطعی برای شناخت همه امور دارند" مورد آماج برنامه‌ی درسی قرار گیرد .                                                                                                                     
  • باور مبنی بر "فضیلت یقین‌گرایی" در باورهای دینی مورد بازفهمی قرار داده شده و به جای آن تلاش برای کشف حقیقت و در راه رسیدن به حقیقت بودن مورد تاکید قرار گیرد. چه می‌توان ایمان داشت ولی به قول  حافظ "چو بید بر سر ایمان خویش" لرزید.
  • آشنایی زدایی که خود راهیست برای مقابله با قطعیت و روتین‌وارگی در دروس ادبیات و فلسفه مورد توجه بیش از پیش و با کاربری جدید قرار گیرد.
  • از طریق کمک به ارتقای احساس خودپیروی و خودتعیین‌گری و خودکارآمدی به درگیر کردن دانش‌آموزان با مسائلی که خود صورتبندی کرده‌اند کمک کرده و هیجانات کنجکاوی و لذت ناشی از فرایند یادگیری را از این طریق بیشتر نماییم.
  • از رهیافت‌های فیلسوفان پدیدارشناسی برای سوق دادن تعلیم و تربیت معطوف به پرورش حیرت و آشنایی‌زدایی بهره گرفته شود و نگاه پدیدارشناسی به جای نگاه کاهش‌گرایانه یا جزمی در فلسفه‌ی تربیتی ما جایی باز کند.
  • با توجه به شواهد تایید کننده مبنی بر اهمیت قدرت تحمل ابهام در تصمیم‌گیری‌های سلامت و مراقبت‌های  بهداشتی، این مفهوم به عنوان  یک مفهوم محوری در برنامه درسی بهداشت و سلامت ذیل عنوان "مهارت‌های سلامت" مورد توجه و پرورش قرار گیرد.

در این نوشتار تلاش شد به اختصار تمام مفهوم تحمل عدم قطعیت یا قدرت تحمل ابهام را  مورد بررسی قرار داده و از طریق یک مدل جامع روزآمد در این زمینه چالش‌های مفهومی و مفهوم‌سازی آن  تا حدی مورد توجه قرار گیرد.  افزون بر آن برخی دلالت‌های تربیتی این مفهوم مورد اشاره قرار گرفت.

* جلیل اعتماد (دانش آموخته دکتری روان شناسی تربیتی دانشگاه شیراز)

https://t.me/Etemaadmoralpsychology

I'm on Instagram as @jalil_etemaad

مسعود حسینچاری (دانشیار روان شناسی تربیتی دانشگاه شیراز)

 منابع :

Budner, S., 1962. Intolerance of ambiguity as a personality variable. J. Pers. 30, 29-50.

Hillen et al(2017).Tolerance of uncertainty: Conceptual analysis, integrative model, and implications for healthcare / Social Science & Medicine 180, 62e75 73.

Furnham, A. & Marks, J. (2013). Tolerance of Ambiguity: A Review of the Recent Literature. Psychology, 4, 717-728.

Nagasawa, S. (2020). Tolerance for uncertainty: a COVID-19 workbook. PSYCHOLOGY. online published.

[1]- needs for closure

[2]- cognitive parsimony

[3]- Implicit

[4]- Explicit

[5] - لازم به تاکید است که پرورش فضیلت پذیرش عدم قطعیت و تحمل ابهام به معنای ترویج نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی نیست. شرح این نکته در تعلیم و تربیت به مجال و مقال دیگری محتاج است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نگاهی به مفهوم‌سازی و برخی دلالت‌های تربیتی در مورد تحمل ابهام و پذیرش عدم قطعیت

دوشنبه, 14 تیر 1400 09:30 خوانده شده: 1481 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور