یک نظرپرسی مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک نشان میدهد که بیشتر خشونتهای انجام شده در مکتبها توسط آموزگاران صورت میگیرد. این خشونتها شامل برخورد زشت، لت و کوب و حتا آزار و اذیت جنسی میشوند.
این نظرپرسی در بارهی میزان خشونت در مکتبهای پایتخت، بهگونهی رو در رو با ۶۶۰ تن انجام شده است. از این میان ۵۰۵ دانشآموز پسر و دختر، ۱۵۵ تن شامل والدین، آموزگاران و شهروندان عادی هستند.
این نظر پرسی در ۴۰ مکتب دخترانه و پسرانهی دولتی، خصوصی و مدرسههای دینی در ۱۷ ناحیه شهر کابل اجرا شده است.
دانشآموزانی که به پرسشهای این نظرپرسی پاسخ دادهاند، از صنف اول تا دوازدهم، بین هفت تا هژده سال عمر دارند. ۵۷ درصد این پاسخ دهندهها دختران و ۴۳ درصد پسران اند.
یافتههای نظرپرسی
بزرگترین عنوان خشونت را در این نظرسنجی، «لت وکوب» رقم زده است. چنانچه از هر چهار کودک مکتبی در این نظرسنجی، سه تن آنها گفتهاند که بیشتر از یکبار از سوی آموزگارانشان، «شلاق» خوردهاند.
شکنجه، آزار و اذیت جنسی، تهدید به مرگ، تنبیه، دشنام، تحقیر، ناکام ساختن اجباری و اخراج اجباری، از دیگر موارد خشونت در این نظرسنجی، از سوی دانشآموزان شمرده شدهاند.
شش درصد از این دانشآموزان در گفتوگو با خبرنگاران پیک، از بدرفتاری و آزار جنسی توسط آموزگاران، همصنفان و ملای مسجد سخن گفته و تنها دو تن از این میان گفتهاند که گواه ترک مکتب همصنفان خود بهدلیل آزار و تجاوز جنسی بودهاند.
تهدید به مرگ و حمل و استعمال جنگافزار گرم و سرد (چاقو، برچه، بوکسپنجه، تفنگچه) توسط برخی از دانشآموزان در برابر همصنفان و همسالان مکتبی و حتا در برابر آموزگاران؛ نوعی دیگر از خشونت در برخی از مکتبهای شهر کابل بهشمار رفته است. چنانکه برخی از دانشآموزان و آموزگاران لیسهی حبیبیهی کابل به خبرنگار پیک، گفتهاند که حالا در مکتب هم، امنیت و مصوونیت مالی و جانی ندارند. ده درصد از پاسخدهندههای این نظرسنجی گفتهاند که بیشتر از یک بار تهدید به مرگ شدهاند.
یافتههای این نظرپرسی نشان میدهد که آموزگاران، همصنفان و ملازمان به ترتیب از بزرگترین عاملان خشونت فیزیکی و روانی در برابر کودکان در داخل مکتب بودهاند.
بر بنیاد یافتههای این نظرپرسی ۲۹درصد از دانشآموزان گفتهاند که دست کم یکبار و ۵۸ درصد گفتهاند بیشتر از یکبار در مکتب مورد خشونت قرار گرفتهاند. ۵ درصد از خشونت همهروزه سخن گفته و تنها یکیاز ده دانشآموز، گفته که هرگز با خشونت روبهرو نشده است.
دانشآموزانی که در این نظرپرسی شرکت کردهاند، گفتهاند که اعمال خشونت بر آنها دلایل گوناگونی داشته است.
افزون بر دلایلی مانند شوخی، نافرمانی، انجام ندادن کارخانهگی، غیرحاضری، آزار و اذیت همصنفان و نپرداختن فیس (درمکتبهای خصوصی)، یکی از سه دانشآموز در گفتوگو با خبرنگار پیک گفته است که حتا بدون هیچ دلیلی از سوی آموزگاران شان مورد خشونت قرار گرفتهاند.
تاثیرگذاری خشونتها
نتایج این نظرپرسی نشان میدهد که خشونتها در نهادهای آموزشی بر جسم و روان کودکان در حد زیادی تاثیر گذاشته است. بر اساس یافتههای این نظرسنجی از هر دو کودک مکتبی در پایتخت کشور، یکی آن به دلیل خشونتهای تحمیلی متاثر یا متضرر شده است.
برجستهترین آمار تاثیرگذاری و پیامدهای منفی خشونت بر جسم و روان کودکان مکتبی در این نظرسنجی، ۲۱ درصد زخمی، ۱۶ درصد ترک مکتب و ۱۴ درصد بیمار روانی عنوان شده است.
احمد سمیر ۱۲ ساله باشنده، ناحیه ۱۷ شهر کابل همهروزه در چهارراه سرای شمالی مصروف دستفروشی است. او که بهگفتهی خودش، از دو سال به این سو درس و مکتب را ترک کرده و برای پیداکردن یک لقمه نان و کمک به خانوادهی خود کار میکند. میگوید:
«به غیر از بینظمی، لتوکوب و دشنام، چیزی در مکتب ما نبود، حالا همینصد یا دو صد روپه حلال که پیدا میکنم، بهتر ازآن روزگمیهای مکتب است.»
یکی از تازهترین موارد خشونت در برابر دانشآموزان مسیحالله ۱۶ساله، دانشآموز صنف دهم لیسهی حبیبیه است. او یک ماه پیش، هنگامی که از مکتب بیرون میشود، از سوی دو تن از همسالانِش با ضرب چاقو زخمی میشود.
مسیحدر حالی که هنوز زخمهای بدنش بهبود نیافته و درخانه بستری است، به خبرنگار پیک گفت:
«تا یک سال پیش هم، حد اقل دو سه تا پولیس شب و روز دهن دروازه مکتب پَیره و تلاشی داشتن، حالی حتا کسی نیست که پرسان کنه؛ کِیاستی، کجا میری؟ حتا پودری و انتحاری هم میتانه رفت و آمد کنه…»
عبدالمنان، آمر کنترول منطقهای حوزهی هفتم پولیس کابل میگوید که کارمند کافی برای تأمین امنیت این مکتب در اختیار ندارند.
برخی دیگر از آموزگاران و دانشآموزان لیسهی حبیبیهی به دلیل تهدیدهای احتمالی، بدون افشای هویت شان به خبرنگار پیک گفتهاند که یکدانشآموز صنف دهم این مکتب به نام ابراهیم که خود را از وابستهگان یک رهبر جهادی معرفی میکند، یک ماه پیش ضمن فیرهای پراگنده با تفنگچه در صحن مکتب، چندین تن از دانشآموزان را تهدید به مرگ کرده است.
اما مدیر مکتب و مسوولان حوزهی هفتم پولیس کابل از این موضوع اظهار بیخبری کرده، میگویند که هیچ فیری توسط هیچ فردی در داخل مکتب صورت نگرفتهو در پیوند با این موضوع، کسی شناسایی یا بازداشت هم نشده است.
رسیدهگی بهخشونتها
رسیدهگی به شکایتهای خشونت، بخش دیگری از پرسشهای این نظرسنجی است. کودکانی که مورد خشونتهای فزیکی و روانی قرار گرفتهاند، در پاسخ به این پرسش که آیا به خاطر رفع خشونت از سوی همصنفان، آموزگاران و دیگران، به جایی یا مرجعی شکایت رسمی یا شفاهی کردهاند یا نه؟
در این میان، ۸۵ درصد از دانشآموزان گفتهاند؛ از ترس این که مبادا ناکام نشوند و یا خشونت در برابرشان دو برابر شود، هرگز به هیچ مرجعی شکایت نکردهاند. اما ۱۵ درصد دیگر گفتهاند که به دلیل خشونت از سوی همصنفان و آموزگاران، بارها به ادارهی مکتب و خانوادههای شان شکایت کردهاند؛ اما از سوی ادارهی مکتب درست رسیدهگی نشده است.
هرچند مادهی ۳۹ قانون معارف افغانستان تصریح کرده که «هر نوع تعذیب جسمی و روحی شاگردان، حتا به منظور تادیب و اصلاح آنها ممنوع است. متخلفین مطابق به احکام قانون ورد تعقیب عدلی قرار میگیرند. اما کمرنگی حاکمیت قانون و قانونستیزی در کشور سبب شده تا بسیاری از متخلفین از پیگرد قانون در امان مانده و به خشونت و خلافورزی ادامه دهند.»
در حالیکه دولت افغانستان ۲۳ سال پیش به عضویت کنوانسیون جهانی حقوق کودک پیوسته بود؛ وزارت عدلیه کشور به تازهگی مسودهی قانون حمایت از کودک را در ۱۶ فصل و ۱۰۸ ماده، آماده کرده است. این قانون، مسوولیتها و مکلفیتهای همهی نهادهای مسوول دولت و جامعهی مدنی و همچنان، چگونهگی رسیدهگی به قضایای خشونت در برابر کودکان را مشخص کرده؛ اما هنوز به تصویب شورای ملی نرسیده است. وزارت عدلیه کشور از ارایهی کاپی مسودهی این قانون بهخبرنگار پیک، خودداری کرد.
قربانعلی حکمت، جامعهشناس به این باور است که ادامهی خشونتها در برابر نسل نو پیامدهای خطرناکی را در پیشرو خواهد داشت و این مسوولیت ویژهی خانوادهها و وزارت معارف کشور است که برای جلوگیری ازآن دست بهکار شوند.
بااینحال وزارت معارف با تایید یافتههای این نظرپرسی میپذیرد که در کار خشونتزدایی و اصلاح نظام معارف ناتوان بوده است.
محمدکبیر حقمل، رییس نشرات این وزارت میگوید: «تعلیم، از مکلفیتهای وزارت معارف است؛ اما تربیه از مسوولیتهای مهم خانوادههاست که بدون همکاری و همآهنگی میان این دو، مبارزه با پدیدهی خشونت و تربیهی سالم اطفال، ناممکن است.»
روزنامه 8 صبح
نظرات بینندگان
ماه رمضان در سال 91 شمسی امام جماعت مدعوی بین ایرانی ها و افغانی ها آزمون و مسابقه ای گرفت؛ افاغنه بهتر پاسخ دادند و بیشتر جایزه بردند آنگاه فرماندۀ پایگاه و تعدادی از بسیجی ها معترض و مخالف و مؤثر شدند، پس فردای آن روز امام جماعت مسجد به دفتر امام جمعه و ملاقات فرماندۀ سپاه وقت منطقه رفت تا این نوع نگرش را مورد نقد قرار دهد تا اینکه به دستور رهبری در اردیبهشت 94 افاغنه در مدارس آ.پ تحصیل می کنند. چند نکته و سوال؟
1- آیا مربیان مسجد ضعیفتر از مربیان آ.پ بودند؟
2- چرا برخی آموزشگاه ها و مدارس به فعالیت های علمی در مسجد معترض با برخورد فیزیکی شدند؟
3- چرا این فعالیت را از مسحد به شعب ابی طالب انتقال دادند؟
4- چرا همچنان در شعب ابی طالب تعدادی مشغول تحصیلند؟
5- چرا این مربیان شایسته به دلیل برخی قوانین آلوده به توهّم نمی توانند جذب آ.پ شوند؟
مسلماً نداشتن حس مسئولیت پذیری
ندادن کارنامه آزمون در سال 89
پارتی بازی و شاگرد دزدی در جذب نیروی نهضتی
جذب تا 35 سالگی قبل از آزمون 96
ضوابط کسر سن ناقص در آزمون 96
فتنۀ ناشنوا و دهها مطلب دیگر برای آ.پ بهتر است!
و تأخیر موجه هدهد در عهد سلیمان بدتر! به حق علی ابن ابیطالب!