در نقطه شروع خواندن هرکتابی، حالم برای مدت کوتاهی بد می شود. جایگزین های کتاب جوانند، جذابند، و مرتب فضا را بر کتاب تنگ می کنند. اشکم جاری می شود وقتی "مرگ کتاب" ذهنم را اشغال می کند. البته اندک زمانی بعد، به خود آمده و می گویم : نسل ما هم باید " تغییر " را بپذیرد، همان طور که تبدیل منقولات به مکتوبات، آنها را ماندگارتر و موثرتر کرد، شاید حضور در فضای مجازی و دنیای تصویر، هم گامی به جلو باشد.
سرعت توسعه و جهانی شدن، فرصت تامل و تدبر را از ما گرفته و مقاومت ها در برابر آن نیز اکثرا ناموفق بوده وهستند.
یکی از تعابیر مشهور، انسان را حیوان ابزارساز می داند. این ابزارسازی دو وجه دارد، سخت و نرم ! تمدن و فرهنگ حاصل فرایند شدن های انسان در طول تاریخ هستند. علی القاعده نرم افزار پس از سخت افزار معنی می یابد و برای استفاده، بهتر از آن است. اختراع سخت افزارهای جدید می تواند نرم افزارهایی متناسب با خود بسازد. سخت افزارهای یکسان، نرم افزارهای یکسان می آفرینند و فرهنگ جهانی امروز حاصل این روند است.
بحران کتاب و کتاب خوانی بحرانی جهانی است و نسل جدید ابزارهای فرهنگی متناسب با تحولات سخت افزاری این دوران را به کار می گیرد ومی فهمد!
برای فهم ریشه های این تغییرات فرهنگی، پیشنهاد من، باز یک کتاب است! کتاب " تمدن و فرهنگ " اثر با ارزشی از "مرتضی مردیها ". یک ماهی است توسط نشر ثالث روانه بازار شده و مانند سایر نوشته های مردیها، دارای نگاهی نو و بدیع به تحولات جامعه ایرانی با تکیه به آخرین یافته های علوم انسانی است.
خواندن این کتاب را به همگان توصیه می کنم و یقین دارم برای تمام کسانی که در حیطه علوم انسانی مشغول فعالیت های نظری و عملی هستند آورده های فراوانی در زمینه ارتباط تمدن و فرهنگ (برساخته های سخت و نرم و نحوه ارتباطش) خواهد داشت.
گاهنامه فرهیزش
نظرات بینندگان
تبسّم صلح روی لبان شهر پهن شده بود و طراوت آن چون آبی زیر پوست این می دوید. خاطره ها به سرعت محو می شد و کسی شبح خشونت را، که سایه وار از کوچه های شهر گذشته بود، جدی نمی گرفت. خوشه های خشم، غوره نشده مویز می شد، و ردّپای تیزی و تندی را محو می کرد. همه چیز آماده بود تا از پس فترتی کوتاه، تن لوند غزل دوباره روی پیکر چغر حماسه سنگینی کند و پشت او را به خاک بنشاند؛ تا دوباره خسرو آب تنی شیرین را در چشمه نظاره کند،..........