چرا تعداد پوسترها از تعداد آنهایی که آنها را نگاه می کنند بسیار بیشتر است؟
قاعدتا هر کدام از این پوسترها مقالات علمی هستند که باید پاسخ یک سوال را بدهند. در این دو و نیم دهه ای که من شاهد هستم، هر سال هزاران پایان نامه و پوستر و مقاله نوشته می شود؛ ولی چرا ما در حل ساده ترین سوالات درمانده ایم؟
درست رو به روی محل نصب این پوسترها، با قطع درختان و درختچه ها، ساختمانی غیر قانونی می سازند و صدای هیچ کس در نمی آید. یعنی برگزارکنندگان این کنگره از ظرفیت این همه آدم برای حل یک مشکل در راستای حفظ طبیعت ومیراث یک قرن تاریخ علم کشور استفاده نمی کنند.
آیا دانشگاهی که از خانه خود و درختانی که بر او سایه می افکنند نمی تواند دفاع کند، می تواند جلوی تخریب جنگل ها و خشک شدن تالابها را بگیرد؟ آیا از این دانشگاه انتظار داریم که مشکلات مملکت را حل کند؟
چرا با این همه تولیدات علمی، کل گروه های زیست شناسی کشور با ۹۰ سال سابقه نتوانستند حتی یک ژورنال معتبر علمی با اندکس بین المللی منتشر کنند؟
چرا ما در دانشگاه مادر ما یک متخصص اکولوژی نداریم؟
چرا در دانشگاههای کشور حتی یک نفر متخصص حیات وحش تربیت نشده و اگر هم کسانی دلسوز هستند اغلب به خاطر علاقه شخصی است. در حالی که ازبکستان کشوری فقیر ، در بیابان های آسیای میانه وزارتخانه اکولوژی، حفاظت محیط زیست و تغییر اقلیم دارد. در کشوری با پایین ترین سهم بودجه تحقیقاتی، بالاترین تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی به خصوص در مقاطع فوق لیسانس و دکتری و شمار مقالات علمی دارد.
مقالاتی که با جیب خالی تولید می شوند واقعا کیفیت دارد؟ به جرات می گویم که بالای نود درصد این پوسترها و مقالات فقط ابزاری است برای ارتقای همکاران دانشگاهی و یا نمره فارغ التحصیلان. آن درصد کم با کیفیت هم ابزاری است برای گرفتن پوزیشن در خارج و فرار از کشور.
۲۶ سال است که ما در دانشگاه تهران بهترین ها را تربیت کردیم و همگی رفتند. ولی حالا آن قدر وضع مان خراب شده که در بهترین دانشگاه کشور، افراد با صفر نمره تخصصی در کنکور فوق لیسانس پذیرفته می شوند.
یک روز بعد از برگشتنم از ازبکستان، معاون اداری مالی ما آمد گفت که این سوسن هایی که شما کاشته اید را باید جمع کنید تا جایش گیاه زینتی بکاریم. من به حدی از گفته ایشان - که اتفاقا متخصص آب است - برآشفتم که حد احترام دانشگاهی خود را هم شکستم. ما را چه شده است که بدین گونه جایگاه دانشگاه را پایین آوردیم که در این روزها که بی آبی کل کشور را گرفته است، یک گیاه بومی که درست در گرم ترین روزهای سال بدون آبیاری گل می کند را تحمل نمی کنیم و دنبال کاشت یک سری گل های زینتی خارجی هستیم؟
دانشگاه سقوط کرده است و درد آن است که ما حتی چشم مان آنقدر ضعیف شده که حتی قادر به دیدن خرابه های آن نیستیم و گوش مان هم آنقدر ضعیف شده که صدای فروریزش آن را نمی شنویم .
این داغش خیلی جگر سوز است.
( کانال دغدغه های محیط زیستی و دانشگاهی )
نظرات بینندگان
مشکل اصلی سهمیه دارانی است که با کارنامه صفر وارد دانشگاه می شوند و همه چیز را نابود می کنند
۴۰ سال است که با سهمیه دانشگاه را به سخره گرفته اند و مقصر اصلی خود دانشگاهیان اند که البته اکثر آنها هم سهمیه ای اند و این سهمیه مثل حجاب اجباری شده یک تابوی حکومت که اگر برداشته شود دیگر کسی برای حکومت نمی ماند
پس آقای دکتر خود شما هم با عدم اعتراض به سهمیه ای ها در این وضع دخالت دارید