گروه گزارش/
میترا تیموری ؛مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان و دبیر ستاد ملی جوانی جمعیت، روز دوشنبه ۲۸ مهر ماه ۱۴۰۴ نشست خبری با حضور اصحاب رسانه برگزار کرده است . ( این جا )
برخی سخنان مطرح شده توسط خانم تیموری بیشتر جنبه ی « شعاری و تبلیغاتی » داشته و حتی با واقعیات آموزش و پرورش و جامعه هم خوانی ندارند .
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور زنان با اشاره به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، زنان فرهنگی را «کنش گران اصلی تمدن اسلامی» دانسته و می گوید :
« زنان فرهنگی نه تنها انتقال دهندگان علم و دانش، بلکه الهامبخش ایمان، عزت، کرامت و روحیه جهادی در نسل جوان هستند. همانطور که مادران ستون خانوادهاند، زنان فرهنگی ستون نظام تعلیم و تربیت هستند .
ما بر این باوریم که تمامی اقدامات تربیتی و پرورشی، در نهایت به حوزه زنان بازمیگردد، از اینرو «عدالتمحوری» بهعنوان یکی از اصول راهبردی، در قلب برنامهریزیهای ما جای دارد .
در روند تدوین این آثار متوجه شدیم که بخشی از آمارهای مورد نیاز برای سیاستگذاری اصلاً وجود ندارد و همین خلأ آماری، مسیر برنامهریزی را دشوار میسازد. بر همین اساس، تقویت نظام آماری حوزه زنان و دختران از اولویتهای جدی ما خواهد بود . اما آن چه در این میان یک مساله و پرسش استراتژیک ( راهبردی ) برای موضوع و فرایند آموزش مطرح می باشد آن است که آموزش و پرورش با وجود تبلیغات فراوان و بزرگ نمایی های رسانه ای بنگاه های وابسته ی دولتی تاکنون در اولویت های نخست جمهوری اسلامی نبوده است .
با وجود کوچک بودن ساختار حوزه امور زنان، تلاش ما این بوده که هم نیازهای دختران دانشآموز و زنان فرهنگی را پاسخ دهیم و هم از ظرفیت خود ایشان برای ارتقاء نظام آموزشی استفاده کنیم. ».
همان که خانم تیموری تصریح می کند ؛ بیش از 50 درصد کل کارکنان وزارت آموزش و پرورش را زنان تشکیل می دهند .
برای حمایت از زنان در وزارتخانه ای که اکثریت عددی با زنان است ، « دفتر امور زنان » تشکیل شده است که از نظر ما در واقع نوعی تحقیر زنان است .
اگر قرار است دفتری برمبنای جنسیت تاسیس شود، قاعدتا باید « دفتر امور مردان » ایجاد شود زیرا مردان در این وزارتخانه در اقلیت هستند. تاسیس دفتر حمایتی برای اکثریت کارکنان « غیرعادی » است .
این که خانم تیموری ادعا می کند که تمامی اقدامات تربیتی و پرورشی، در نهایت به حوزه زنان بازمیگردد بر اساس کدام سند و یافته ی پژوهشی بوده و قابل اثبات می باشد ؟
اگر به باور ایشان ؛ « زنان فرهنگی ستون نظام تعلیم و تربیت هستند » پس می توان این گونه نتیجه گرفت که بحران ناکارآمدی در زنانه ترین وزارتخانه ی جمهوری اسلامی به زنان ، رویکرد و عملکرد این جنسیت باز می گردد .
مشاور امور زنان وزیر آموزش و پرورش قرار است کدام سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها را در حوزه آموزش و پرورش انجام دهد که نیازمند نظام صحیح آماری است ؟
اگر تلاش ایشان در آموزش و پرورش معطوف به تخصیص سهمیه بیشتر برای زنان در حوزه « مدیریت های میانی و فوقانی » است می تواند آن را از طریق مراجع قانون گذاری پی گیری کند البته اگر تصور می شود که بحران ناکارآمدی در آموزش و پرورش از فقدان عدالت جنسیتی نشات می گیرد .
هر چند پیش تر ؛ « شورای عالی اداری » مصوبهای درباره اختصاص سهمیه 30 درصدی به مدیریت زنان داشته است . ( این جا )
اما پرسشی که این جا به جد مطرح می شود آن است که وجود این همه پست « مشاور در امور زنان » در سطح ستاد و نیز بیش از 700 منطقه ی آموزشی چه تحولی را در آموزش و مناسبات آن ایجاد کرده است ؟ درست به همان دلیل که وجود جایگاهی به نام « روابط عمومی » در ادارات و حتی در سطوح ستادی تاثیری در روند جاری آموزش و پرورش نداشته و حتی حذف آن نیز خللی در امور ایجاد نمی کند .
اگر قرار بود این تحول صورت بگیرد ؛ جایگاه « مدیر کل امور زنان » به « مشاور » تنزل پیدا نمی کرد .
اما آن چه در این میان یک مساله و پرسش استراتژیک ( راهبردی ) برای موضوع و فرایند آموزش مطرح می باشد آن است که آموزش و پرورش با وجود تبلیغات فراوان و بزرگ نمایی های رسانه ای بنگاه های وابسته ی دولتی تاکنون در اولویت های نخست جمهوری اسلامی نبوده است .
آیا افزایش سهمیه ی زنان در مدیریت های میانی و فوقانی این وزارتخانه و فربه سازی « ساختار حوزه ی امور زنان » آن را به مساله ی نخست حکومت و جامعه تبدیل می کند .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.