اگر شبکه های تلویزیونی و سیمای جمهوری اسلامی ایران را دنبال می کنید پخش های متعدد و متنوعی را از بازی های فوتبال می بینید. از جام ملت های آفریقا تا لیگ کشورهای اروپایی، جام جهانی، بازی های داخلی یا حتی تیم های گمنام و ناشناخته ای که به صورت مدام از تلویزیون ایران نمایش داده می شود.
مسئله ای به نام « تعصب تیمی » نیز آن چنان رایج است که لزومی ندارد در وزرشگاه آزادی نشسته باشید و بازی تیم استقلال و پیروزی تماشا کنید. برنامه ریزی برای فردی که سالیان سال راه را اشتباه رفته است دشوار است.
در همین زمینه خاکی محله تان پیران و جوانانی می بینید با عشقی عجیب شعارهایی ساخته اند با قافیه و اوزان عروضی که در تحقیر و ناسزا برای تیم دشمن! فریاد می زنند.
در هیاهو و هواداری باشگاه های ورزشی مدل مو و خالکوبی بدن و لباس و رفتار چنان فرهنگ می شود که در روستاهای دوردست نیز اثری از فرهنگ فوتبالی قابل مشاهده است.
در سویی دیگر چندی پیش افشین ملایی رییس فدراسیون ورزشهای همگانی با حضور در مجلس شورای اسلامی به منظور ارائه گزارشی در خصوص وضعیت «تندرستی مردم ایران» به اعضای کمیسیون تلفیق و برخی نمایندگان مردم، اظهار کرده است: هشدارهای خود را به صورت مستقیم نسبت به وضعیت کم تحرکی و اضافه وزن میدهیم و امیدواریم با توجه و حمایت بیشتر نمایندگان مجلس شاهد ممانعت از پیشروی قاتل پنهان در کشور باشیم.
به گفته وی پیش بینی و سناریوی تلخ برای آینده این است که در سال ۱۴۰۵ میزان کم تحرکی مردان به ۷۶ درصد و میزان کمتحرکی زنان به ۸۳ درصد افزایش مییابد که این اتفاق، کاملا نگران کننده است.
سوال اینجاست :
چگونه جامعه ای ورزش دوست و فوتبال پسند این گونه بی تحرک است که نگرانی ها در حد هشدار و وضعیت قرمز برای سلامتی مطرح می شود؟
در مدارس که بسیاری از نیازهای ارتباطی و مهارت های ضروری نهادینه می شود المپیادهای ورزشی درون مدرسه ای داریم.
تلویزیون دائما از وزرش سخن می گوید . باشگاه ها و جنجال های مالی ورزشی هم در کشور ما کم نیست اما علت این همه کم تحرکی بی سابقه چه می تواند باشد؟
آیا می توان گفت این همه جدول پخش متنوع در شبکه های تلویزیونی تنها برای دریافت مبالغ بی شمار تبلیغات و حق پخش است و سلامت مردم مرد نظر نیست؟
در حوزه مدارس هم مدیرکل تربیت بدنی و فعالیت های ورزشی وزارت آموزش و پرورش در ابتدای سال تحصیلی جاری گفته است با وجود ۳۳ هزار مربی تربیت بدنی اما هنوز با کمبود نیروی انسانی مواجه هستیم!
به نظر می رسد مشکل اصلی نه کمبود نیرو بلکه نوع نگرش ها به زندگی و خودمان است.
مدت هاست مردم بر اساس شرایط حاکم بر جامعه با درست زیستن فاصله گرفته اند و مسئولان بالا دست نیز به شعارها و آمارها دلخوش اند.
بسیاری از مردمان را دیده ایم که از دود و ماشین شهر بیرون زده و در کوه و کنار چشمه ای به خاطر هوای پاک پناه گرفته اند اما در همان حال قلیان های خوش و رنگ و نگارشان نیز همراه دارند! و از ریختن لاستیک و شیشه و جامانده های خوراکی شان در طبیعت نیز نگرانی ندارند.
پیش از نگرانی در مورد ورزش مردم باید نگران فرهنگ، باور و سبک زندگی ایرانی ها بود که وضعیت را در مورد محیط زیست، آموزش و پرورش، احترام به قانون، سلامت روان و...به جایگاه هشدار رسانده است.
نشان کم تحرکی، آسیب های اجتماعی و یا مسایلی چون احترام به طبیعت و قانون را باید در مدارس که زیربنای شکل گیری شخصیت افراد است نهادینه کرد.
برنامه ریزی برای فردی که سالیان سال راه را اشتباه رفته است دشوار است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.