« دستهايم را در باغچه مي کارم سبز خواهم شد، مي دانم، مي دانم، مي دانم و پرستوها در گودي انگشتان جوهريم تخم خواهند گذاشت...
گوشواري به دو گوشم مي آويزم از دو گيلاس سرخ همزاد و به ناخنهايم برگ گل کوکب مي چسبانم . کوچهاي هست که در آنجا پسراني که به من عاشق بودند، هنوز با همان موهاي درهم و گردنهاي باريک و پاهاي لاغر به تبسمهاي معصوم دخترکي مي انديشند که يک شب او را باد با خود برد...»
فروغ فرخزاد
مالک ...
موضوع : اخطار در خصوص احداث غیر مجاز باغچه خیابان عزتی
با سلام
طی بازدید انجام شده مشاهده گردید اقدام به احداث غیرمجاز باغچه نموده اید ؛ لذا اخطار می گردد پس از دریافت نامه ، نسبت به جمع آوری اقدام نموده و گزارش اقدامات را به آدرس خیابان دامپزشکی ، خیابان مبینی ، شهرداری ناحیه 1 ارائه نمایید در غیر این صورت اقدامات برابر قوانین انجام خواهد شد .
تقی محمد آقائی
سرپرست ناحیه 1 منطقه 9
***
این نامه ای است که از سوی شهرداری ناحیه داخل منزل انداخته شده و در پایان هم تهدید به اجرای قانون شده است .
جالب است بدانیم که این باغچه ها قبلا توسط همین شهرداری برای آسیب ماندن از ضربات و... دورچین شدند اما بعدا توسط همین شهرداری دورچین ها تخریب شده و سطح آن صاف گردید .
وقتی هم که پی گیر می شوی برای این گونه اقدامات از جنس آزمون و خطا ... پاسخی می دهند که کارشناسان این طور تصمیم گرفته اند و یا نظر کارشناسی چنین بوده است و...
چندی پیش درخت چناری که قدمتش به حدود 50 سال می رسید در برخورد با یک کامیون عبوری – کوچه ای که عرضش به زحمت به 8 متر می رسد و تازه در این سو و آن سوی آن اتومبیل هم پارک می شود - از تنه شکست و پایین افتاد . کسی که بیشتر از مساله ی « محیط زیست » و تنفس هوای پاک که با حیات و سلامت او رابطه مستقیم دارد نگران جای پارک برای اتومبیل اش است و از هر ابزار و فرصتی برای پیاده کردن افکار و تمایلات خود استفاده می کند ؛ آیا لیاقت و کفایت زندگی بهتر را دارد ؟
مدت ها هم جای این باغچه خالی بود .
درخت کناری هم آن قدر اتومبیل ها به تنه اش ضربه زده اند که حال و وضعش تعریفی ندارد .
در کشور ما خیلی ها ، باغچه را با سطل زباله عوضی می گیرند و حتا زمانی که سطل زباله فقط کمی آن سوتر است ترجیح می دهند تا زباله ی خود را درون باغچه پرت کنند و البته این کار آن قدر عادی شده که به صورت یک « فرهنگ » درآمده است .
از « جریمه » هم مانند سایر کشورها خبری نیست .
وضعیت آلودگی هوا را هم که این روزها مشاهده می کنید .
کسی ککش هم نمی گزد !
فقط همین را می دانند که یک اطلاعیه بدهند و مدارس را تعطیل کنند .
وزیر آموزش و پرورش ما هم که بودن و یا نبودنش توفیری ندارد ؛ همین طور نظاره می کند و حرف هایی می زند که بیشتر به درد خودش و حلقه اطرافیان اش می خورد .
برای من این پرسش مطرح است که مساله آلودگی هوا - که قاتل بی سر و صدای هزاران نفر در سال است اما چون به چشم نمی آید خیلی هم آن را جدی نمی گیرند – چگونه باید حل شود ؟
در کجای دنیا ، شهرداری یک منطقه به جای تشکر و قدردانی از یک شهروند که با هزینه ی شخصی خودش نهال خریده ، خاک و کود خریده و آن را کاشته و حتا آن را آبیاری می کند در حالی که این ها وظیفه نهاد شهرداری است برای آن شهروند برگ اخطار ارسال می کنند ؟!
باغچه ی غیر مجاز دیگر چه صیغه ای است ؟
از شهرداری که برای تامین هزینه های نجومی اش ، هوا را می فروشد و به نقدها و اعتراض دیگران هم بی توجه است آیا می شود انتظار هوای پاک را داشت ؟
این شهرداری برای سایر انواع آلودگی ها چه کرده است ؟
چرا باید وانت های دوره گرد هر روز در کوچه ها و خیابان ها جولان دهند و با اعصاب شهروندان بازی کنند اما نهادی خود را اصلا مسئول نداند ؟
جنگل هم که باشد سلطان و قانونی دارد .
این نهاد « شورای شهر » که پسوند « اسلامی » را هم با خودش یدک می کشد دقیقا چه وظیفه ای بر عهده دارد ؟ اساسا کسی که هنوز و پس از این همه تحصیلات در مدرسه و دانشگاه و زیستن در فضای مجازی – اگر بپذیریم که این ها اهل مطالعه و تفکر نیستند - تفاوت میان سطل زباله و باغچه را تمیز نمی دهد ؛ می توان نام « انسان » بر او اطلاق کرد ؟
آیا اساسا بودن و یا نبودن این گونه نهادهای سربار مشکلی از مشکلات حل می کند ؟
نهادهایی مانند پارلمان ( مجلس ) و سایر ساختارهایی که از جهان مدرن وارد کشور ما شده اند در صورتی کارایی و کارآمدی خواهند داشت که « مفهوم سازی » شده و جامعه در کلیت خود به وجود و وجوب آنان رسیده باشد و ضرورت آنان را در زندگی خود حس کنند .
و اما سوی دیگر ماجرای این « باغچه غیرمجاز » به شکایت و طومار نویسی برخی همسایگان باز می گردد که احتمالا این باغچه ها جای پارک اتومبیل آنان را تنگ کرده است .
نام این افراد را نمی توان « شهروند » گذاشت چرا که لازمه شهروندی ، مسئولیت پذیری در برابر رفتار خود و عملکرد دیگران است و نام « شهرنشین » برای آنان مناسب تر است .
کسی که بیشتر از مساله ی « محیط زیست » و تنفس هوای پاک که با حیات و سلامت او رابطه مستقیم دارد نگران جای پارک برای اتومبیل اش است و از هر ابزار و فرصتی برای پیاده کردن افکار و تمایلات خود استفاده می کند ؛ آیا لیاقت و کفایت زندگی بهتر را دارد ؟
اساسا کسی که هنوز و پس از این همه تحصیلات در مدرسه و دانشگاه و زیستن در فضای مجازی – اگر بپذیریم که این ها اهل مطالعه و تفکر نیستند - تفاوت میان سطل زباله و باغچه را تمیز نمی دهد ؛ می توان نام « انسان » بر او اطلاق کرد ؟
آیا با این فرهنگ اجتماعی و بافت فرهنگی می توان امیدی به تحول داشت ؟
این رفتارها و تعاملات رخ داده در صورتی قابل فهم و استنتاج خواهند بود که در یک نگرش سیستمی که در آن کنش ها منجر به هم پوشانی و بازتولید یکدیگر می شوند نگریسته شوند .
نقد رفتارهای حکومت در ابعاد مختلف آن در شکل « مظروف » به همان اندازه « ظرف » بروز این رفتارها مهم است .
و..
اقدامات مهم شهرداری برای رفع محیط زیست و مبارزه با آلودگی هوا با همراهی شهرنشینان آگاه و پی گیر ؛
کاش شهرداری زحمتکش و دلسوز همین حساسیت و پی گیری که در مورد « اجرای به قول خودش قوانین را دارد » در مورد اجرای « قانون هوای پاک » هم داشت .
کاش آن شهرنشینانی که متوجه زیان ها و عواقب مرگبار ناشی از آلودگی هوا نبوده و همه چیز را به شوخی می نگرند کمی بیشتر از خانه و اتومبیل شخصی خویش به جهان پیرامون می نگریستند و احساس مسئولیت می کردند .
یکشنبه 11 دی ماه 1401 ... خسته نباشید شهردار !
و این قصه ادامه دارد ....
نظرات بینندگان
واقعا هیچ چیزی برای گفتن وجود ندارد.
فقر فرهنگی و علمی بیداد می کند.
مادامی که اشخاص منتصب تخصص ، حرفه و صلاحیت و .. را نداشته و مدیریت می کنند همین اش و همین کاسه خواهد بود.
هزاران مدیر و رهبر هم بیایند وضع ایران درست نخواهد شد
به دلیل فقر شدید فرهنگی و علمی
تمام!
فقط تصویر آن ۵ نفر کارمند و کارگر و کارشناس شهرداری در عکس گویای تمامی مسائل است .
فکر میکنی کدامشان در حوزه شهرسازی و محیط زیست تخصص و سواد کافی را دارند؟
آیا آزمون خاص و دوره خاصی جهت پرورش،و آموزش آنها بوده؟
حتی فکر میکنم آنها معنی شهرسازی را هم ندانند.
و فکر میکنند معنی شهرداری و شهرسازی فقط جمع آوری زباله است که تازه آن هم به نحو احسن انجام نمیدهند.
دوست عزیز
A4
یکی از مشکلات استراتژیک این کشور ، « بهره وری » است .
که البته آن هم بیشتر مشکل فرهنگی است و ریشه در « تنبلی ایرانی ها » دارد .
این همه حجم نیروها وقتی که کار خاصی نمی کنند و یا تخصصی هم ندارند برای چه منظوری است ؟
جالب است این پرسنل و کارشناسان خبره و دلسوز هر جا که می روند چند عکاس دارند و برای انجام وظایف خود هم گزارش تصویری ارسال می کنند !
پایدار باشید .
سلام
به نظر می رسد گزارش را کامل و یا با دقت مطالعه نکرده اید .
قدمت این باغچه ها به نزدیک 40 و حتا 50 سال می رسد و من فقط با هزینه ی شخصی خودم آن ها را احیا کردم .
کار شهرداری خلاف قانون بوده است و البته در این مورد شکایت خواهم کرد .
البته گفته می شود پیش تر ؛ شهردار در مسجد محل حاضر شده و برخی افراد مغرض و بیمار این خواسته را مطرح کرده و آقای شهردار هم احتمالا جوگیر و هیجان زده شده و دستور تخریب داده است !
مشکل برخی همسایگان این است که جای پارک آنان تنگ شده است ! والا برای عبور و مرور مشکل مشاهده نمی شود هر چند این کوچه یک طرفه است و بسیاری از همان شهرنشینان خلاف حرکت می کنند و از دیگران هم طلبکار هستند !
کسی که اتومبیلی می خرد برای پارک دائمی آن باید قبلا فکر کند !
تازه در این فضا حد اکثر دو اتومبیل بتوانند پارک کنند و این در حالی است که میزان جمعیت حتا در تهران چند برابر امکانات آن است .
با قطع درختان مشکلی حل نمی شود .
باید از کشورهای توسعه یافته یاد بگیریم که لحظه ای برای توسعه فضای سبزشان دریغ نمی کنند چون هوا حیاتی ترین عنصر حیات است .
پایدار باشید .
۱۰۳ مدرسه را به خاطر اینکه بچهها نمیتوانند وارد آن شوند آنهم بخاطر فرونشست تعطیل کردهایم.شما خبرنگاران امروز اصفهان را دیدید و باید از مسئولان سوال شود قرار است چه کاری برای این شهر انجام دهند. بروید دریاچه ارومیه، هامون، بختگان و.... ببینید. ما دیگر چیزی برای آینده باقی نگذاشته ایم.
لعنت الله علی الغاصبین و علی القوم الغاصبین، گویا بیربط نمی نویسد
سلام
سپاس که در صدای معلم فعال هستید .
اما من خیلی اهل نفرین و لعنت و... نیستم .
همان موقع از شهرداری به خاطر تخریب محیط زیست به دادسرای رسیدگی به تخلفات کارکنان دولت شکایت کردم .
ممکن است برای شهردار منع تعقیب بزنند اما حداقل در آینده شرمنده ی خودم نخواهم بود .
می اندیشم و حرکت می کنم چون « مرده » نیستم .
پایدار باشید .