صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

« توده بی تفاوت و مسئولیت گریز – روشنفکران حرّاف و بی خاصیت و ... حکومت عقل ستیز »

ماجرای یک موتور سوار در کلکچال و چند استنتاج منطقی در اجتماع ایرانی : محیط ، قانون و تربیت

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

«ای نژاد کوته روزِ رقت انگیز، ای زادگان غم و اندوه...بهترین تقدیر آن است که در دسترس شما نیست، یعنی نزادن و نبودن، پس از آن بهترین تقدیر زود مردن است ...»

فردریش نیچه – فیلسوف و منتقد فرهنگی آلمان

 

یکشنبه 6 شهریور – مسیر کوهنوردی کُلکچال در تهران ( Kolakchal )

نزدیک به بیست سال است که هفته ای یک روز برای کوهنوردی به کلکچال می روم .

ابتدا در روزهای آخر هفته مانند پنج شنبه و جمعه می رفتم اما به مرور با شلوغ شدن این مسیر سعی کردم تا آن را به روزهای نخست هفته منتقل کنم .

قدیم و افرادی که در کوهنوردی سابقه ای داشتند می گفتند که « کوه » به دلیل طبیعت و موقعیت خاص خودش از سایر ورزش ها تا حد زیادی متمایز است و آن را نوعی « خلوت با درون » و حتا « خودسازی در پرتو آرامش کوهستان » تعبیر می کردند اما سال هاست که دیگر چنین نیست .

آدم هایی را می بینی در گروه های سنی مختلف ؛ زن و مرد که بلندگویی (  Speaker ) از خود آویخته و صدای موزیک آن تا شعاع چند صد متری شنیده می شود .

ما معمولا در این رسانه مدیران و مقامات را به حرکات نمایشی و تبلیغاتی حتا برای انجام وظایف نخست و بدیهی شان متهم می کردیم اما این یک واقعیت تلخ است که این جماعت با وجود حرف های بعضا حق به جانب در این زمینه ها خیلی فرقی با آن مدیران و مقامات شان ندارند .

یکی دو نفر هم نیستند که بخواهی به آن ها تذکر دهی . مانند « ویروس » در جامعه تکثیر شده اند .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

هر جا که می رسند آتشی بر پا کرده اند و البته شاخه های بی دفاع درختان که از دست این موجودات در امان نیستند . حتا آتش را نزدیک به ریشه درختان که به واسطه فرسایش خاک بیرون زده بر پا کرده و بخشی از ریشه ی درخت سوخته است .

حتا برخی اوقات آثار سوختگی در تنه و ساقه درختان هم به وضوح قابل مشاهده است .

از زباله ریزی و پرت کردن آشغال توسط افراد مختلف نگو و نپرس که اگر انسان های دوستدار محیط زیست و دلسوزان طبیعت نبودند ، زباله همه جا فوران می کرد .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

این گونه صحنه ها برای بسیاری و بسیاری « عادی » شده است و بدون احساس ناراحتی از کنار این صحنه ها عبور می کنند و سعی می کنند وانمود کنند که خیلی شاد و سر حال هستند در حالی که روان سالم با دیدن این وضعیت و انرژی منفی که از آن ساطع می شود محال است که معذب و مکدر نشود .

ابتدای مسیر هم ، ایستگاهی تعبیه شده که در تابلوی آن نوشته شده است :

« پلیس کوهستان » .

اما این جا  معمولا هر کس کار خود را می کند و پلیس هم خیلی در این حوزه ها با آن ها کاری ندارد . همه در کمال صلح و صفا در کنار هم اوقات را سپری می کنند .

انصافا ایران را می توان در زمره معدود کشورهایی بر شمرد که مردمانش به راحتی و در آزادی کامل ، « محیط زیست » را تخریب می کنند بدون آن که مجازاتی برای آن ها در نظر گرفته شود و « قانون » آن را مورد تعقیب قرار دهد .

بارها مشاهده کرده ام معدود افرادی که به این موجودات بیمار تذکر داده اند با با این جمله تکراری رو به رو شده اند که :

« به شما چه ربطی دارد ؟ »

هنوز تعریف « حوزه عمومی » و تفاوت آن با « محیط شخصی » برای بسیاری از ایرانی ها گنگ و نامفهوم است و بسیاری تصور می کند که در محیط عمومی مختار هستند که هر چه خواستند انجام دهند  و تذکر دیگران به نقض حقوق مدنی  شهروندی دیگران نوعی سلب آزادی و محدود کردن و مقید کردن آنان به شمار می رود .

خشونت کلامی و غیرکلامی این افراد بیمار در برابر دفاع دیگران برای اثبات ابتدایی ترین حقوق مدنی و محیط زیست شاید قرینه ای در سایر نقاط این جهان پهناور نداشته باشد ؛ مردم و حکومتی که معمولا و دائما سعی کرده و می کنند با همانند سازی » زشتی ها و پلشتی های رفتارهای خود را در حوزه های مختلف « عادی سازی » کرده و یا و شدت انحراف آن را توجیه و یا تخفیف دهند .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

ممکن است این تصور پیش آید که این قماش افراد احتمالا آدم های بی سوادی و یا کم سوادی هستند که به واسطه عدم آگاهی مرتکب چنین اعمالی می شوند اما کافی است که ابتدا سر و وضع آنان را ببینید که چقدر ظاهر مدرن و با کلاس دارند و زمانی که  با چند نفر از آنان گفت و کنید از تجارب فراوان و رنگارنگ خود در سفر به کشورهای دیگر به ویژه ممالک توسعه یافته با آب و تاب نگویند و این که چطور در آن جا « قانون » حرف اول را می زند .

همه چیز را شاید بدانند اما در محیط که قرار می گیرند  و قانون و فشار تنبیهی آنان به انزوا می رود  ؛ طبیعت و تربیت اصیل آنان کاملا هویدا می شود .

پس از سال ها در مسیر برگشت موتور سواری ( تریل ) را دیدم که در حال بالا آمدن از ایستگاه سه به سمت ایستگاه چهار بود .

این نخستین بار بود که با این صحنه مواجه می شدم . نمی شد « سکوت » کرد .

این جا مسیر کوهنوردی است و کار این فرد کاملا غیرقانونی و ضد مدنی بود .

از او خواستم که بایستد .

با او در مورد کارش صحبت کردم و این که این کار او نقض حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن آرامش دیگران است .

تنها « پاسخ » ی که آن جوان داد فقط سکوت همراه با نیشخند بود . احساسم این بود که در مسیر کسی به او تذکری نداده است .

به او گفتم که اگر بار دیگر او را ببینم از موتورش  و پلاک آن عکس گرفته و آن را تحویل پلیس خواهم داد .

وقتی به ایستگاه « دو » رسیدم بر حسب عادت کمی برای استراحت توقف کردم .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

زن و مردی را دیدم که به شدت در حال بحث و مشاجره با « صدای بلند » بودند .

باز هم همان بحث های نخ نمای روشنفکری . از هگل و نیچه و دکارت اقتباس می کردند و جلو می رفتند و البته هر کسی حرف خود را می زد .

  آن زن از تجارب خود در سفر و اقامت در کشورهای دیگر می گفت و این که به « مدارس » آن کشورها رفته و از نزدیک جریان آموزش را رصد کرده است . این معلم و انبوه معلمانی مانند او تا جایی که می دانم نه اهل نوشتن هستند و کنش گری در « حوزه رسانه » حتا برای مطالبات و حقوق قانونی خودشان.

از جایگاه قانون در آن کشورها و نظارت بسیار سخت گیرانه می گفت و این که چقدر شهروندان مسئولیت پذیر بوده و در بسیاری از موارد ، بازوی پلیس و ماموران قانون هستند بدون آن که اسیر تعارف و رو در بایستی شوند .

پس از توقف کوتاهی زمانی که از کنار آنان عبور می کردم درخواست طرح پرسشی را کردم .

پذیرفتند .

از آنان پرسیدم که آیا آن موتور سوار را دیده اند ؟

آنان تایید کردند .

از آنان در مورد عکس العمل شان سوال کردم .

با صدای بلند گفتند که از این صحنه « بسیار متعجب » شده اند .

از آنان پرسیدم جز اظهار تعجب ، کار دیگری هم کرده اند ؟ مانند گفت و گو ، تذکر و...

پاسخ منفی بود : به هیچ وجه .

از آنان پرسیدم که آیا آن موتور سوار متوجه اظهار تعجب شدید آنان شد ؟

جوابی نداشتند .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

( توسعه ! )

 

ضمن عذرخواهی ، گفتم که به بحث شان با قدرت و شدت ادامه دهند !

یکی از آنان خواست که با آنان صحبت کنم اما می دانستم که گفت و گو با  این تیپ افراد معمولا به نتیجه ای نمی رسد .

مگر می شود کسی این همه کتاب خوانده باشد و به فرنگ رفته باشد اما الفبای پرسش گری و مطالبه گری را نداند .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

( این جا ایستگاه یک کلچال است . مسئول این بوفه می گفت که به خاطر زباله ریزی بیش از حد افرادی که به این جا می آیند ، در آن را بسته است ! )

 

زمانی که به پارک جمشیدیه رسیدم سریعا به ایستگاه پلیس کوهستان رفتم و ماجرا را شرح دادم . از جایگاه قانون در آن کشورها و نظارت بسیار سخت گیرانه می گفت و این که چقدر شهروندان مسئولیت پذیر بوده و در بسیاری از موارد ، بازوی پلیس و ماموران قانون هستند بدون آن که اسیر تعارف و رو در بایستی شوند .

مردی با لباس رسمی که در ساعت اداری ، در را بسته بود و پاهایش را روی میز گذاشته بود و در حال ور رفتن با گوشی موبایل خود بود ...

او در پاسخ گفت که از او کاری بر نمی آید .

به آن مامور پلیس گفتم اگر دفعه بعد این فرد موتور سوار را رویت کردم ، باید چه کنم ؟

و او در نهایت خونسردی و برای این که منتی بابت  عدم انجام وظیفه اش بر من گذاشته باشد گفت که در ایستگاه « سه » به ماموران شهرداری می سپارد که بیشتر مواظب باشند .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

 « رتبه بندی معلمان » در حال اجراست .

به گفته ی وزیر آموزش و پرورش ، تاکنون حدود شصت درصد معلمان مدارک خود را در سامانه مرتبط بارگذاری کرده اند .

این یعنی آن که اکثریت معلمان این روند رتبه بندی و مکانیسم آن را پذیرفته اند .

با « احد نویدی » در این مورد گفت و گویی می کنم . ( این جا )

از او می پرسم :

« شما به عنوان عضوی از این کارگروه توضیح دهید این نارضایتی فراگیر چه نسبتی با مشارکت این جمعیت 60 درصدی و ادعاهای وزیر آموزش و پرورش دارد؟

آیا اگر معلمان واقعا از این وضعیت ناراضی هستند پس چگونه می توانند نارضایتی خودشان را نسبت به عملکرد مسئولان  و ساز و کارهای موجود نشان دهند؟

با یکی از معلمان در این مورد گفت و گوی کوتاهی داشتم .

گزارش صدای معلم را برای او ارسال کردم .

پاسخ او این بود :

« متاسفانه » .

از او پرسیدم که در رتبه بندی شرکت کرده و مدارک را بارگذاری کرده است ؟

پاسخ او چنین بود :

« بله . اما کامل نه . من با ماهیت رتبه بندی موافقم ولی نه با این شیوه .

به دلیل اهمیت آموزش و پرورش، ارزیابی کارکنانش الزامیه .

این به این معنی نیست که با تبعیض های موجود موافقم » .

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

این معلم و انبوه معلمانی مانند او تا جایی که می دانم نه اهل نوشتن هستند و کنش گری در « حوزه رسانه » حتا برای مطالبات و حقوق قانونی خودشان.

اهل شرکت در تجمعات اعتراضی هم نیستند . می گویند که هزینه ی این گونه کارها خیلی زیاد است و از توان آنان خارج است .

ناخودآگاه به یاد « اظهار تعجب شدید » آن دو زن و مرد روشنفکر در ایستگاه « دو » می افتم .

این حجم از بی صداقتی ، بی عملی و حتا تعارض و تضاد در ساختار شخصیتی و پلتفرم فکری اکثریت افراد این « اجتماع » حداقل برای من طاقت فرسا بوده و توان هضم آن از عهده من خارج است .

« صادق هدایت » که بود و چه کرد .

***

گزارش علی پورسلیمان از وضعیت کلکچال و وضعیت محیط زیست و مثلث محیط و قانون و تربیت

( این عکس روز یکشنبه 20 / 6 / 1401 پایین تر از ایستگاه سه گرفته شده است .

چند درخت را در کمال « توحش » سوزانده اند .

ملتی که این چنین با سرمایه محیط زیست خود رفتار می کند ؛ چه عاقبتی در انتظار اوست ؟ )

شنبه, 19 شهریور 1401 16:02 خوانده شده: 476 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +2 -4 --
نرگس کارگری 1401/06/19 - 21:57
چقدر ملموس و قابل تفکر بود.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/06/20 - 21:06
درود بر شما

خانم کارگری

سپاس .

اگر گوش شنوایی در مردم و چشم بینایی در حاکمان باشد !

پایدار باشید .
پاسخ + +2 -4 --
ایروانی 1401/06/19 - 22:19
والا طاقت من هم تمام شده و دیگر نمیتوانم هضم کنم . خسته شدم از بس اینهمه رفتار های ضد محیط زیستی از این مردم پست فطرت بی همه چیز دیدم ، خسته شدم از بس تذکر دادم و عمل ندیدم ، خسته شدم از بس هیچ تغییری در رفتار مردم با وجود مدرنیته و تحصیلکرده شدن شان ندیدم ، خسته شدم از بس انقدر بی خیالی مردم رو دیدم انقدر بی غیرتی مردم رو دیدم انقدر بی وجدانی مردم رو دیدم انقدر بی مسئولیتی مردم رو دیدم . انقدر ریا دیدم . خسته شدم انقدر فقط حرف خوب دیدم ولی عمل خوب نه . خسته شدم از بس رفتار های زامبی گونه دیدم . این مردم زامبی بوده اند و زامبی می مانند . امیدی به تغییر نگرش این مردم ندارم . با وجود بی سواد بودن نسل قدیم اما شعور ایشان از این مردم تحصیل کرده و مثلا روشنفکر بیشتر بود . کی اونا اینهمه رفتار های ضد محیط زیستی میکردن ؟؟!!
متاسفانه ما فقط (درس) خواندیم اما (تحصیل) نکردیم. عذر میخوام که این واژه را بکار میبرم اما این گونه افراد رفتار های حرامزادگی دارند .
به قول یه فیلسوفی : تغییر جهان از خود شروع میشود .
ارادت
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/06/20 - 07:33
شما کلا بددهنی را رواج می دهید
و بسیار متاسفم. شما با اونها چه
تفاوتی دارید؟ وقتی خود ناپاک هستیم محیط زیست هم قربانی می شود.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/06/20 - 21:08
درود بر شما

آقای ایروانی

احساسات شما که ناشی از حس مسئولیت پذیری و دلسوزی بی حد و حصر شماست ؛ کاملا قابل درک است .

به امید پیرایش روح این ملت و حاکمانش از پلشتی ها .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/06/20 - 21:11
دوست عزیز ناشناس

سلام

قبول دارم که می شد از کلمات بهتری استفاده کرد .

اما شما در چنین موقعیت هایی چه می کنید ؟

جزء « توده های بی تفاوت و مسئولیت گریز» هستید و یا در عداد آن روشنفکران حراف و بی خاصیت ؟

امید که چنین نباشد .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 2 1401/06/20 - 22:10
ایروانی دمت گرم
پاسخ + +3 -2 --
ناشناس 1401/06/20 - 15:20
کاش می شد از روی آدما کپی گرفت!به سرسختی وریجید بودنت غبطه می خورم !
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/06/20 - 21:13
درود بر شما

سپاسگزارم .

فقط کمی تمرین می خواهد و شهامت .

شما هم می توانید .

پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
rigid 1401/06/20 - 22:14
دمتون گرم
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1401/06/21 - 12:21
پاسخ به پور سلیمان با شهامت: ما خود زده ایم جام برسنگ/دیگر مزنید سنگ برجام!
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1401/06/21 - 13:45
دوست عزیز ناشناس

سلام

خود کرده را تدبیر نیست !

و به فرموده شیخ بهایی :

آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست

وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست

حال متکلم از کلامش پیداست

از کوزه همان برون تراود که در اوست

پایدار باشید .
پاسخ + 0 -1 --
Reza 1401/06/24 - 05:55
سلام جناب پورسلیمان‌عزیز
ممنون از یادآوری تان
ثبت وقایع روزانه ی خلاقانه ای بود
استفاده کردیم
از بعضی تصاویر پرسشی داشتم که در گروه مطرح می کنم.
موفق باشید
پاسخ + 0 0 --
شاکی 1401/07/09 - 00:59
سلام و عرض ادب،مطلب قابل تامل و تکان دهنده ای بود و البته سرشار از پیام و تلنگر!!ما جامعه ی ادا و اطوار هستیم،دقیقا این تناقض ها را در رویکرد بسیاری از افراد جامعه بویژه برخی از فرهنگیان مدعی سواد و صاحب نظری و باصطلاح نخبگان و فرهیختگان دیده و شنیده و درک نموده ام و اتفاقا بر همین اساس به نظرم به هیچ حرف و ادعایی نباید کوچکترین وقعی گذاشت...عمده این افراد بر اساس منافعشان عمل میکنند و به هیچ چیزی در عمل باور ندارند جز منافعشان والسلام.
پاسخ + 0 0 --
صفری 1401/07/18 - 11:43
ممنون از حسن دقت و توجه نگارنده شاید قسمت بیشتر این بی مسولیتی در قبال مام زمین را بتوان به ضعف قوانین محیط زیستی ارجاع داد . خوانده ام در کشورهایی حتی انداختن آب دهان در فضای عمومی جریمه دارد ، در کشور ما سوزاندن درختان هم بدون هزینه برای مرتکبان آن است.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور