«وقتي ميخواستم نخستين سخنرانيام را به عنوان رئيس جمهوري انجام دهم و مراسم تحليف را به جا آورم، حدود يك ميليون نفر آمده بودند. ناگهان قطرات باران آغاز شد. با خود گفتم اي بابا! الان جمعيت متفرق ميشود، همين كه سخنرانيام را شروع كردم باران قطع شد، حتي يك قطره هم نيامد. به محض اينكه سخنراني من تمام شد، دوباره باران باريدن گرفت»
شايد شباهت خيرهكننده اين سخنان با واقعه موسوم به هاله نور، اين شبهه را به وجود آورد كه اين جملات نيز متعلق به همان چهره وطني است، اما اين، عين جملات دونالد ترامپ رئيس جمهوري پوپوليست ايالات متحده است. در واقعه قبلي نيز وقتي آن چهره وطني ميخواست سخنرانياش را اتفاقاً در ايالات متحده آغاز كند، هاله نوري به عنوان حصن و حصار او را احاطه كرد و از هر گزندي مصون داشت.(1)
ظهور دوباره پوپوليسم، يك رخداد كتمانناپذير در دنياي امروز است. پوپوليسم، در قرن بيستم عمدتاً در هندوستان و آمريكاي لاتين محقق ميشد اما در قرن بيست و يكم، كشورهاي ديگري در اروپا و آسيا و اينك ايالات متحده به آن پيوستهاند.
براي پوپوليسم تعاريف متعددي آمده است اما در يك جمله پوپوليسم را «عوامگرايي» براي پيشبرد اهداف سياسي با استعانت از قوه مردم عامه ميتوان تعريف كرد. پوپوليستها سعي ميكنند عوام را در برابر نخبگان قرار دهند و پشت سرعامه، اهداف سياسي خود را دنبال كنند.
پوپوليستها چند ويژگي دارند. اول اينكه مردم عامه را در برابر نخبگان قرار ميدهند. دوم آنكه به عامه معناي مقدس ميدهند و طوري وانمود ميكنند كه هر چه خواست توده مردم است، حتي اگر عقلايي و كارشناسي نباشد، مقدس است و بايد اجرا شود.
سوم آنكه، اهداف سياسيشان را پشت سر حمايت از عوام دنبال ميكنند. چهارم آنكه وعدههايي بلند بالا ميدهند و به هنگام وعده دادن، به تحققپذير يا تحققناپذيربودن وعده كاري ندارند. بلكه معتقدند وعده هرچه بزرگ تر باشد، افراد بيشتري را پشت سر سياست مدار قرار ميدهد.
ويژگي ديگر پوپوليستها آن است كه وعدههاي بلند بالا را، قبل از مشورت با كارشناسان اهل فن، كاملاً ناگهاني اعلام ميكنند و موجي را در جامعه بر ميانگيزانند.
نگاهي به وعدههاي انتخاباتي دونالد ترامپ نشان ميدهد او كاملاً در قالب تعريف پوپوليست ميگنجد. وعدههاي عجيب و غريب ترامپ، موجي در جامعه آمريكا به راه انداخت و برخلاف تصور آنها كه گمان ميكردند شهروندان آمريكايي تسليم وعدههاي پوپوليستي يك آدم عجيب و غريب نميشوند، اما اين وعده و رفتار حرفهاي پوپوليستي بالاخره او را رئيس جمهور ثروتمندترين كشور جهان كرد.
1ـ ترامپ قول داد كه با پيروزي در انتخابات ديواري بلند در مرز مكزيك ميكشد. ديواري زيبا كه از بتن يا استيل ساخته ميشود و از ديوار چين نيز بلندتر است و يكي از بناهاي زيباي جهاني ميشود. ترامپ گفت كه اين كار را براي جلوگيري از ورود غيرقانوني مكزيكيها به آمريكا و قاچاق موادمخدر انجام ميدهد و هزينهاش را هم از دولت مكزيك ميگيرد.
2ـ ترامپ قول داد كه 11 ميليون مهاجر غيرقانوني را از آمريكا اخراج ميكند و ايالتهايي را كه اين دستور را اجرا نكنند، با كاستن بودجه مجبور به پذيرفتن خواهد كرد.
3ـ ترامپ قول داد ورود مسلمانان را به آمريكا به شدت محدود ميكند. در مرحله اول تا بررسي راههاي اعمال اين محدوديت، ورود مسلمانان را ممنوع ميكند.
4ـ ترامپ قول داد مقامات سابق آمريكا كه كارهاي غيرقانوني انجام دادهاند، از جمله هيلاري كلينتون را به دادگاه خواهد كشاند.
5ـ آمريكا را دوباره با عظمتترين كشور جهان ميكند.
6ـ بودجه آمريكا را 20 درصد كاهش ميدهد .
7ـ ركورد ايجاد اشتغال در آمريكا را ميشكند و در حدود 25 ميليون شغل در دورهاش ايجاد ميكند.
8 ـ با سقط جنين مقابله ميكند و براي آن مجازات وضع ميكند.
9 ـ قانون بهداشت و درمان فوقالعادهاي وضع ميكند.
10 ـ ترامپ وعده داده كه تغييرات بزرگي در آموزش و پرورش آمريكا ايجاد خواهد كرد و حتي ممكن است وزارت آموزش را منحل كند.
اين وعدهها، آشكارا وعدههاي پوپوليستي است. ترامپ ميداند كه مردم آمريكا از مهاجرت غيرقانوني مكزيكيها و توزيع موادمخدر راضي نيستند، بنابراين وعدههاي هيجانانگيز را به طور ناگهاني مطرح كرده است. او در نخستين روزهاي رياست جمهورياش دستور ساخت ديوار عظيم را صادر كرده اما طول مرز آمريكا و مكزيك 3 هزار و 200 كيلومتر است و چنين هزينهاي، براي آمريكا نيز سنگين است چه رسد به مكزيك. رئيس جمهوري مكزيك كه قرار بود به عنوان اولين رئيس جمهوري آمريكاي لاتين به ايالات متحده سفر كند، در پي اظهارات عتابآميز ترامپ مبني بر پرداخت پول ديوار گفت: مكزيك پول هيچ ديواري را نميدهد. اگر آمريكا ميخواهد در كشور خود ديوار بنا كند، برود بنا كند.
ترامپ تهديد كرد پول ديوار را از وضع تعرفههاي اضافه بر واردات كالا از مكزيك، درخواهد آورد. رئيس جمهور مكزيك در اعتراض، سفر خود به آمريكا را لغو كرد. نخستين وعده انتخاباتي ترامپ كمكم دارد به بحران تبديل ميشود. اگر ترامپ بخواهد بر كالاهايي كه از مكزيك وارد ميكند، تعرفه گمركي بيشتري وضع كند اين امر در تضاد آشكار با مقررات سازمان تجارت جهاني 2 است. آمريكا عضو و از بنيانگذاران سازمان تجارت جهاني است و زير پا گذاشتن آشكار قوانين آن سازمان بينالمللي، براي آمريكا مشكل ايجاد خواهد كرد.
پوپوليستهاي جهان، رفتارهاي كم و بيش واحدي دارند. تفاوتهاي كوچك در رفتارها يا وعدهها، بيشتر به خاطر شرايط فرهنگي و سياسي و اجتماعي كشورهاست.
پوپوليستها سعي ميكنند معناي عامه را مقدس كنند، بعد خواستههاي عامه را خواستههاي لامحاله و تشكيكناپذير قلمداد كنند. در عين حال به طور مستمر به عامه خط دهند و در پشت آن نيازها حركت كنند و خود را يگانه برآوردهگر آن نيازها، كه توسط حاكمان پيشين زير پا گذاشته شده بود قلمداد كنند و نهايتاً موجي بيافرينند و بر آن موج سوار شوند.
يك پوپوليست وقتي بودجهاي را صرف يك نياز توده ميكند، ديگر كسي ياراي آن را ندارد كه بپرسد آيا اين كار درست است يا غلط؟ آيا راه بهتري براي برطرف كردن نيازها نيست؟ آيا اين كار الزاماً بهترين كار از نظر منافع بلندمدت ملي است؟
مقايسه كنيد وعدههاي رئيس جمهوري ايالات متحده را با وعدههايي كه چند سال پيش در كشور خودمان داده شد. ركورد توليد شغل در آمريكا در كنار ايجاد سالانه 5/2 ميليون شغل در سال در ايران (وعدهاي كه بعداً اعلام شد حتي به 100 هزار شغل هم نينجاميد) ، تحول در آموزش و حذف وزارت آموزش را با تحول در نظام برنامهريزي و انحلال سازمان برنامه و بودجه مقايسه كنيد.
مقايسه كنيد خروج 11 ميليون مهاجر از ايالتهاي مختلف آمريكا را با برنامه خروج 5 ميليون نفر از تهران. وعده زندگي بهتر براي آمريكاييها را با وعده اعطاي رايگان يك زمين هزار متري به هر خانواده ايراني براي ساختن باغ ويلاي شخصي. برگرداندن عظمت به آمريكا را با جمله زنبيل گذاشتن كشورهاي دنيا در صف براي اين كه ما به آنها توجه كنيم. رفاه براي آينده مردم آمريكا با بازكردن يك حساب يك ميليوني براي هر نوزاد ايراني توسط دولت و شارژ اين حساب به طوري كه در 18 سالگي 200 ميليون تومان شود و... الي آخر.
موضوع اين نوشتار، مطلقاً سياسي نيست.
موضوع تحليل شرايط جهاني براي ظهور پوپوليستهاست. دولت برلوسكوني در ايتاليا با كنشهاي كاملاً پوپوليستي 11 سال دوام آورد. رفتارهاي پوپوليستي را ميتوان در برخي كشورهاي اسكانديناوي و حتي كانادا نيز مشاهده كرد. اين موضوع، قطعاً موضوع داغ پژوهشهاي جامعه شناسان سياسي قرار خواهد گرفت. اين كه چگونه است كه پس از دههها سيطره نظريه «چرخش نخبگان»3 ـ كه اساساً نظريه غربي است ـ دوباره كشورها به سمت قراردادن تودهها در برابر نخبگان حركت ميكنند.
توزيع پول، شعارهاي عوام پسند و دهان پركن، رفتارهاي راديكال، حملات لفظي تند و روياي بازگشت به امپراطوري نوستالژيك جاي خود را در ميان حكومتگران باز كرده است. كنشهايي كه حتي ميتواند زير لايه فاشيستي داشته باشد كما اينكه درباره ترامپ برخي شخصيتهاي اروپايي گفتهاند كه نگران ظهور فاشيسم در آمريكا شدهاند.
شايد، اين در قالب ويژگيهاي جهاني شدن قابل ارزيابي باشد، همان طور كه بسياري از كشورهاي ضد آمريكايي، از كوبا تا ويتنام، در روند جهاني شدن، فرهنگ آمريكايي را بازتوليد ميكنند و به آن مبتلا ميشوند، ايالات متحده نيز در روند جهاني شدن، حركت به سمت پوپوليسم را تجربه ميكند و به رغم اين كه يكي از شعارهاي دهان پركن پوپوليستها در دنيا، مقابله با امپرياليسم است، ايالات متحده به عنوان نماد بارز امپرياليسم، خود به پوپوليسم روي آورده است. بنابراين، پوپوليسم آمريكايي تفاوتهايي با پوپوليسم غيرآمريكايي دارد و شايد بهتر باشد نام آن را، «نئوپوپوليسم»4 ناميد.
پينويس
1ـ حضرت آيتاله جوادي آملي در پاسخ به روايت آن سخنران كه حضوراً براي ايشان ماجرا را تعريف كرد، با آوردن داستاني از صدر اسلام، از قول پيامبر اسلام روايت كرد كه: حتي به حيوانات نيز نبايد دروغ گفت.
2ـ سازمان تجارت جهاني يا world Trade organization) WTO) در سال 1995 بنيان گذاشته شد. بر اساس مقررات اين سازمان تعرفههاي تجاري واردات بايد دقيقاً تابع قوانين WTO باشد و رفتهرفته به طرف صفر ميل كند. هدف اين سازمان، در نهايت، دستيابي به نقل و انتقال كالا در جهان بدون تعرفه تجاري است تا راه براي رقابت كشورهاي در حال توسعه و عرضه ارزانترين و با كيفيتترين كالاها در همه جهان باز شود. آمريكا عضو مؤثر اين پيمان است.
3ـ «ويلفردو پارتو» جامعه شناس برجسته ايتاليايي(1923ـ 1848) نظريه شناخته شدهاي در ميان اهل سياست و جامعه شناسي دارد به نام نظريه «گردش نخبگان». اين نظريه به اشکال حاکميت اشاره دارد.پارتو معتقد است که انسانها چه از لحاظ جسمي و چه از لحاظ فکري و اخلاقي با يکديگر برابر نيستند. در کل جامعه برخي افراد از ديگران بااستعدادترند و شايستهترين افراد هر گروه نخبگان آن گروه را ميسازند. اصطلاح نخبگان در کاربرد پارتو هيچ گونه دلالت اخلاقي ندارد و اين اصطلاح تنها بر کساني اطلاق ميشود که در هر يک از شاخههاي فعاليت بشري بالاترين نمره را به دست آورده باشند. پارتو اصطلاح نخبگان را به دودسته تقسيم ميکند: نخبگان حکومتي که به افرادي اطلاق ميشود که مستقيم يا غير مستقيم در حکومت نقش عمده دارند و نخبگان غير حکومتي که شامل ساير نخبگان از جمله دانشمندان علوم طبيعي است. اما بحث عمده و اصلي پارتو درباره نخبگان حکومتي است. پارتو معتقد بود که تنها در جوامع کاملا باز و با تحرک کامل اجتماعي، نخبگان حکومتي از افرادي ترکيب ميشوند که از همه بيشتر براي حکومت کردن شايستگي دارند. واقعيت اجتماعي اين است که بازدارندههايي چون ثروت،پيوندهاي خانوادگي و... از چرخش آزادانه افراد در مراتب جامعه جلوگيري ميکنند چندان که آنهايي که عنوان نخبگان را دارند و کساني که بالاترين درجه شايستگي را دارا هستند کم وبيش از يکديگر فاصله ميگيرند. پارتو از تحرک اجتماعي و آزادي مشاغل همگان سرسختانه دفاع ميکردو همواره نگران بود که مقامهاي نخبه که زماني در انحصار مردان شايسته بود با گذشت زمان به دست کساني افتد که فاقد اين شايستگي هستند. هرگاه که برعکس سير چرخش نخبگان متوقف شود توازن اجتماعي به هم ميخورد وسامان اجتماعي تباه ميشود. از اين منظر، آغاز عصر ترامپ را شايد بتوان پايان عصر گردش نخبگان دانست.
4 - عوام گرايي (عوام فريبي) جديد.
روزنامه اطلاعات
نظرات بینندگان
التماس تفکر
نه اینکه هر مشکلی را به قبلی ها ربط دهید.
را به نزول عذاب به دلیل گناه و معصیت را چه نامی
می نهید؟!
من پاسخ می دهم : سوپرنئوپوپولیسم..!