کارل مانهایم ، جامعه شناس و متفکر آلمانی از جمله کسانی است که در باره ی موضوعات آموزش و پرورش بسيار اندیشیده و نظريه پردازي نموده است. او معتقد است برای شناخت آموزش و پرورش باید به این سوالات پاسخ داد. چه کسی ؟ به کدام فرد ؟ برای چه جامعه ای؟ در چه زمانی ؟ و چگونه آموزش می دهد؟ با جواب دادن به این سوالات می توان شرایط و روند حرکت آموزش و پرورش در یک جامعه را شناخت. قصد من اين است با اين چند سوال کوتاه آموزش و پرورش کشور را خيلي ساده ولي منتقدانه بررسی نمایم.
در آموزش و پرورش ايران ،چه کسانی ،به كدام افراد، براي چه جامعه اي ،در چه زماني و چگونه آموزش مي دهند ؟
من از آخرين سوال شروع مي كنم، يعني چگونگي روش آموزش در مدارس كشور!
به نظر من ، بعضي معلمان و گروهي از متخصصين آموزش و پرورش ؛ اصلي ترين روش تدريس و يادگيري در مدارس روش سنتي كتاب محور،حافظه محور و معلم محور است و دانش آموز در اين ميانه براي ابراز نظر و تصميم گيري جايي ندارد. حتي مي توان گفت كه معلم هم قدرت تغيير در روند مشخص شده ي آموزش را ندارد و ناچار است ،برنامه هاي ي ابلاغ شده ي از بالا را اجرا نمايد!
در اين بين هستند معلماني كه در امر اموزش خلاقانه وارد عمل مي شوند، اما ساختار تقريبا خشك نظام آموزش و پرورش خيلي قدرت مانور را به معلمان نمي دهد. مي توان گفت، چگونگي آموزش و يادگيري در كشور ما بر پايه ي روش هاي سنتي بنا گرديده كه قرن هاست وجود دارد. صرفا كمي ابزار آموزشي تفاوت نموده و الاّ روش همان روش است.
مدارس ما بر اساس چه زماني به دانش آموز آموزش مي دهند؟ پاسخ روشن است ! زمان گذشته! سيستم آموزشي ما بيشتر بر مبناي روش هاي سنتي بنا گرديده است. ورودي هاي اين سيستم يعني دانش آموزان (ماده ي خام) راپردازش مي نمايد و از سيستم خارج مي كند تا در ساير نهادها و سيستم ها به ايفاي نقش به پردازند. آيا خروجي آموزش و پرورش كه دانش آموزان ديپلمه هستند براي جامعه ي امروز و فردا ايران جامعه پذير شده اند؟خير!
آموزش و پرورش نتوانسته انسان هايي را تربيت نمايد كه نياز يك جامعه ي در حال توسعه يا توسعه يافته را برطرف نمايند.در واقع بين پرورش يافته گان مدارس ما و جامعه اي كه امروز داريم و فردا خواهيم داشت ،رابطه اي منطقي وجود ندارد. ما با روش هاي آموزشي گذشته ، انسان هايي براي جامعه ي گذشته پرورش مي دهيم . افرادي كه از مدارس فارغ التحصيل مي شوند ، واقعا نمي دانند با يد در جامعه چگونه كار كنند! و حتي چگونه زندگي نمايند!
مدارس به چه دانش آموزي آموزش مي دهند؟ آيا دانش امروز امروز همانند دانش آموز 10 سال پيش يا 20 يا 30 يا 40 يا 50 پيش است؟
به ندرت كسي را مي توان يافت كه معتقد باشد دانش آموزان امروز با دانش آموزان چند دهه ي گذشته از هر نظر يكي هستند. خيلي از معلمان با سابقه حتي تغييرات ارزش ها ،باورهاي و نوع نگرش دانش آموزان را در طي مدت خدمت خود مشاهده كرده اند و به اين امر واقفند كه دانش آموز امروز بسيار متفاوت است با دانش آموزان چندين سال پيش! علل اين تغيير در نگرش و ارزش ها به دگرگوني هاي رسانه اي و ارتباطات بر مي گردد.
امروزه افراد كانال هاي بسياري براي دريافت اطلاعات دارند. همين اطلاعات جديد روز به روز بر نوع نگاه افراد تاثير مي گذارد ،از جمله دانش آموزان! پس چرا ما بر روش هاي آموزش سنتي و تاريخ گذشته ي خود پافشاري مي كنيم! با اين حال كه مي دانيم اين روش ها براي اين افراد كاربردي ندارد!
با استفاده از روش كارل مانهايم ، اگر به وضعيت تعليم و تربيت امروز ايران نگاه كنيم، اين ويژگي ها را كم و بيش خواهيم ديد :
1-افراد را براي گذشته آموزش مي دهد نه براي جامعه ي آينده
2– روش ها هميشه ثابت يا تقريبا ثابت اند
3- براي همه ي دانش آموزان از روش هاي يكسان استفاده مي شود
4-دانش آموز پرسش گر نيست
5- تاكيد بر متون درسي
6-پيش قدم بودن معلم نه دانش آموز
اما يك آموزش و پرورش نوين اين ويژگي ها را دارد :
1-براي آينده آموزش مي دهد
2- روش ها هميشه در حال به روزشدن هستند
3-محتوا به سرعت در حال به روز شدن هستند
4- پرسش گري براي دانش آموز اصل است
5-پيش قدم بودن دانش آموز
6-شركت در فعاليت هاي مفيد اجتماعي
البته براي آموزش و پرورش نوين مي توان ويژگي هاي بسيار بيشتري بيان نمود و ويژگي هاي بيشتر از آموزش وپرورش سنتي بيان كرد اما به دليل مختصر بودن اين ياداشت به آنها نمي پردازيم.
اعتقاد من اين است، زيربنايي ترين گام براي بهتر شدن آموزش و پرورش در جامعه ي ايران، روش هاي آموزشي بايد آزادانه، داوطلبانه، منعطف،پرسش گر،دموكراتيك و غير متمركز باشد.
اگر مي خواهيم كه فرداي بهتري داشته باشيم ما (مسئولين-معلمان-خانواده ها و ...) بايست ، نگرش و نگاه مان را به آموزش و پرورش تغيير دهيم و از تغيير روش ها نترسيم.
نظرات بینندگان
دوست گرامی دکتر روزبهانی /مطالب بسیار جالب و آموزنده بود و من را به فکر فرو برد /فقط فکر کنم آموزش معلمان و نحوه ارتباط و تبادل تجربه با معلمان موفق کمتر در نظام آموزشی دیده می شود /و شاید احتیاج باشه کمیته ای به نام کمیته کارگاه های آموزشی در آموزش و پرورش تشکیل بشه .