چندی است که برخی از فرهنگیان و معلمان از اقصینقاط کشورمان نامههایی را برای مسئولان و کارگزاران درمورد مشکلات و مطالباتشان ارسال میکنند. همواره معلمان با انتشار نامههایی سعی داشتهاند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند. این نامه ممکن است به مدیران ارشد یا خود وزیر آموزش و پرورش ارسال شود همان طور که ممکن است آنها به مسئولان دیگری نامه بنویسند. ارسال این حجم از نامهها بعضا با امضاهایی که تعدادشان به هزاران فقره میرسد اقدامی کمسابقه و حتی بینظیر بوده است. در این نامهها معلمان متفقا به این موضوع معترض هستند که چرا دیده نمیشوند و در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای مسئولان جایگاه به فراخور شأن ندارند. به هر حال باید این واقعیت را پذیرفت که قشر معلمان در مواردی مورد کملطفی واقع شدهاند. بهعنوان مثال و با وجود آنکه تعطیلات معلمان و آموزش و پرورش با درجاتی در همه کشورهای دنیا وجود دارد اما در جامعه ما این تعطیلات معلمان بیشتر به چشم میآید!
اهمیت این مساله تا حدی بود که در زمان وزارت آقای علی احمدی شایعاتی مطرح شده بود درمورد اینکه مقامات اين وزارتخانه استفتائاتي درمورد چرایی این تعطیلات مطرح کرده بودند، هر چند بعدا این گونه موضوعات تکذیب شد.
حال پرسش این است که چرا برخی نسبت به ماهیت کار آموزش و پرورش توجیه نیستند و حتی هرگونه اعتراض معلمان نسبت به وضعیت خود و در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی با واکنش بعضا منفی جامعه روبهرو شده و معلمان اقشاری «زیادهخواه» پنداشته میشوند؟
آیا واقعا آنها بیشتر از آنچه کار میکنند مزد دریافت میکنند؟
آیا باید حقوق آنها کم شود یا اینکه از مزایای دیگر محروم بمانند؟
سادهترین و البته کوتاهترین راه این است که بگوییم «دستهایی در کارند که عامدا میخواهند معلمان دیده نشوند»!
اما آیا واقعا چنین است؟
آیا این گونه گزارهها منطقی، قابل استناد یا اثبات است؟
عصر، عصر رسانه و ارتباطات است. هر فرد یا طبقهای که حضور پررنگ و مسئولانهای در رسانهها داشته باشد، به همان نسبت بیشتر دیده خواهد شد و بنا بر اصل «بال پروانه» در محیط پیرامون خود تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
اکنون باید این سوال بنیادین را مطرح کرد که سهم فرهنگیان و معلمان از رسانهها چقدر است؟
با توجه به جمعیت میلیونی معلمان، چند درصد از آنها با رسانهها تعامل مستمر داشته و از «فرهنگ شفاهی» فاصله گرفتهاند؟ متاسفانه مشکل بزرگ جامعه معلمان ما، چیرگی فرهنگ شفاهی است. معلمان ما بهرغم بالاتربودن میانگین تحصیلات نسبت به سایر کارکنان دولت و حتی اقشار جامعه، ارتباط چندانی با رسانهها و فرهنگ نوشتاری ندارند.
نکته مهمتر، تکیه بیش از حد و تکبعدینگر بر عنصر «معیشت» در گفتمان غالب این جامعه بزرگ موجب شده است که حرفها و حتی بروندادهای نوشتاری تکراری شده و مسئولان و حتی جامعه رغبت چندانی برای شنیدن این دغدغهها نداشته باشند.
تلفیق منطقی و متناسب اضلاع مثلث «معلم حرفهای» که شامل «معیشت، منزلت و معرفت» است در سایه ارتباط پررنگ و موثر با رکن چهارم یک جامعه مردمسالار میتواند بهتدریج جامعه را نسبت به این جایگاه «مهم» رهنمون سازد.
مدیریت صدا و دیدهشدن فرهنگیان در برنامهریزیها و سیاستگذاریها مستلزم آگاهسازی جامعه و تنویر افکار عمومی نسبت به مطالبات و خواستهها از طریق رسانه و فرهنگ نوشتاری است.
باید توجه داشت که جامعه در خلاء آگاهی پیدا نمیکند . هر معلولی علتی دارد. دیده نشدن فرهنگیان و معلمان را ابتدا باید در درون این دستگاه و پیکره جستوجو کرد و بعد باید به سراغ جاهای دیگر رفت. در این صورت میتوان امیدوار بود که مشکلات این جامعه حل شود.
نظرات بینندگان
شاید باید به این باور برسیم که دانایی وپرسشگری حق ماست ....!
شاید باید به این باور برسیم که: آنچه معلمان وآموزش وپرورش را از یک گروه منفعل ،به نهادی کنشگر تبدیل میکند کمی خانه تکانی در باورها و رفتارهاست.
شاید باید به این باور برسیم که تنها زمانی می توانیم به داد فرهنگ این جامعه برسیم که بدانیم :اندیشه انتقادی تا زمانی که بالفعل نشود فرهنگ ساز نیست.
شاید که نه، باید ترمیم فرهنگی را از خودمان شروع کنیم، آن زمان است که :تغییرات فرهنگی ؛خود به خود حاصل میشوند.
حسینی عزیز
درود
از لطف شما سپاسگزارم .
به امید آن روز .
پایدار باشید .
نه آقا معلم آخرین مشکل هم نیست.
مگر در دیگر ادارات و سازمان ها کارمندان مقاله و این همه نامه می نویسند تا دیده شوند. این دیدگاه اجاره ای را باید به کنار گذاشت. چون وزیر آن وزارت زبان گویای مسائل کارمندان می شود نه اینکه چنین وزیری بی کفایت که هر جا نشست بیش از دو جمله رهنی چیزی برای گفتن نداشت،-
معلمان زیادند و 99 درصد بودجه صرف حقوق معلم می شود-
بنابراین زمانی که دولتی با شعارهایی که بر سرکار می آید انتظار می رود بر آن عمل کند نه اینکه هر معلمی برای خود نامه ای بنویسد که در نهایت با بی حرمتی تمام کنار گذاشته شود.
شما هم در حق معلم ظلم نکنید.
سلام
شما اصلا منظور آقای پورسلیمان را متوجه نشده اید !
آموزش و پرورش یک خانواده بزرگ در کارکنان دولت است .
جنس کار آن با سایر جاها فرق می کند .
مشکل شما و نمونه هایی مثل شما که اتفاقا کم هم نیستند این است که به دنبال قهرمان می گردید !
همه چیز در شخص وزیر خلاصه می شود و ما هم مسئولیتی نداریم !
حتی از بردن نام خود هم می ترسیم !
موفق باشید .
معلم
سلام
شما را که به زور به آموزش و پرورش نیاورده اند !
می توانید در صورت دلخواه به همان ادارات و سازمان هایی بروید که دیدگاه اجاره ای ندارند !
جنس کار معلم قلم و اندیشه است و باید از آن برای دیده شدن نه تنها خود که آینده جامعه از آن استفاده کند .
باید به جامعه فهماند که راه توسعه از آموزش و پرورش می گذرد و نه جاهای دیگر .
و این نیازمند همان مقدماتی است که در این یادداشت به آن اشاره گردیده است .
با تشکر .
یا اصلا اگه در سخنتان مصرید این دو نظر را برای نظرسنجی بگذارید آن وقت خواهید دید که جنس معلم و جایگاهش را آنقدر کوبیده اند که ما چاره ای پیدا نکرده ایم که دوباره و یا چندین باره دیده شویم.
چرا همیشه باید معلمین به این نحو دیده شوند. در جامعه خیلی از مشاغل حتی از صنف ما(دانشگاه ها) هستند که نامه نگاری هم نمی کنند ولی وکیلشان (وزیر و مجلس و ...) کاری می کند که دیده شوند.
در ضمن صورت مسئله را پاک نکنید اینکه من یا من نوعی از این دستگاه خارج شویم یا نشویم مسئله نیست .مسئله اصلی ظلم و بی عدالتی است که همه روزه به شکل های متفاوت و برای اینکه این صدا شنیده نشوددر حق معلم روا می دارند. مثلا:
آری با بخشنامه صندوق ذخیره کل مردم با خبر می شوند که معلمین ماشین های 160-200 میلیونی سوار می شوند.
در حال حاضرکه کفه رسانه به طرف بالایی هاست تا معلمین.
نام من معلم است.
سخنان آقای پورسلیمان هم دال بر این است که برای ظلم ستیزی راه هایی جدید،اصولی دموکراتیک ونویی را که آزموده نشده بیازماییم.تاجنس اعتراضات وحرکتهایمان بیشتر شعور گرا باشد تا شعار گرا واحساسی.
دلیل جواب نگرفتن از اعتراضات متوالی چیست؟
بیایید دنبال ابزار کار آمدتری باشیم تاخدای ناکرده اجتماعات واعتراضاتمان از دیدگاه مسوولین وناظرین یک دورهمی برای تخلیه احساسات جلوه نکند.
همین وبس
ماکی گفتیم ظلمهای مکرر درحق فرهنگیان را قبول نداریم؟
پس همه به اتفاق قبول داریم که ظلم در حق و حقوق معلم صورت می گیرد.
ولی به نظرم شما هم همان استراتژی زمان خریدن و زمین دادن را قبول دارید چون مسئولان حال و گذشته خواسته اند با همین افکار در 35 سااااااااااااال گذشته معلمین را به معلمین مشغول کنند (همان کاری که ما الان انجام میدیم) و نگذارند صدای واحدی (اجرای عدالت) شنیده شود.
پیدا کردن راهکار در این فضا کار سختی است چون هر کسی حرف خود را خواهد زد که قصه همین خواهد شد.
بنابراین درخواست نظام معلمی همانند خیلی از نظام های موجود دربین کارمندان دولت می تواند جهت بخش باشدو آن هم باید انقلابی و سریع و با تدبیر صورت گیرد تا برای همیشه ناظری بر وزارت و دولت داشته باشیم.
ضمنا نو نوار شدن سایتت مبارک .!!!!!!!!!!!
بیان هر کس اگر مبین دل وقلبش نباشد مبین: بینش، سواد، اندیشه واعتبار او که هست!
عزیزم :شما اگر فرهنگی هستید ،معلمانه صحبت کنید نه......
ولی با خواندن دو خط توهین و....بیشتربه شان نویسنده پی می بری تا شان سایت سخن معلم....
بااحترام و خسته نباشید به شما
دیدگاه دوستان را خواندم نمی دانم به قول شما چه دست هایی در کار است تا حرفهای فرهنگیان خوانده نشود یا کم اهمیت جلوه کند اما واقعیتی که برخی دوستان شاید نمی دانند این است که ابزار کار یک نویسنده قلم اوست
بر همه دوستان و همکاران گرامی و سپاس از نظرات
دوست عزیز
آقا / خانم معلم
صورت مساله ای را به نام " دیده نشدن فرهنگیان و معلمان در جامعه " مطرح کرده و آن را مورد آسیب شناسی قرار داده ایم .
ما نیز می پذیریم که معلمان مورد ظلم و تبعیض قرار گرفته اند و دولت باید به تعهدات خود پای بند باشد .
با استناد به تجربیاتی که داشته و نیز تا حد زیادی بر ویژگی های روان شناختی و جامعه شناختی معلمان اشراف داریم ، راه حلی را مطرح کرده ایم .
این که معلمان از پتانسیل " رسانه " مغفول بوده و باید نقش " پر رنگی " داشته باشند .
حال پرسش ما این است که راه کار شما چیست ؟
شما چه راه حلی برای دیده شدن فرهنگیان و معلمان در فرمول ها و معادلات دارید ؟
ضمن آن که ما رسالت بزرگ تری نیز داریم :
مطرح کردن نقش آموزش در فرآیند توسعه .
این که جامعه و مسئولان باید نگاه شان نسبت به معلم و نقش او متحول شود و تا این نگاه تغییر نکند ، هیچ تحولی رخ نخواهد داد .
منتظر پاسخ شما دوست و همکار گرامی هستیم .
مگر نه این است که آن ها وکیل مردم باشند (ولی در عمل عامل دولت شده اند).
مگر نه این است که با دانستن مسائل کلان مملکتی مسئول در مقابل خدا و ملت هستند.
چرا زمانی که خواسته عمومی معلمین برای داشتن نظام معلمی را شنیدند سکوت کردند(مگر نه این است که نظام مهندسی و نظام پزشکی و نظام پرستاری هم در درون کارمندان دولت وجوددارد)و کاری نکردند.
قرار نیست کم کاری و ظلم سردمداران را به پای معلم بنویسیم.
چون هرگاه خواسته صنفی از این نوع مطرح شده با بی اعتنایی و تحقیر از کنار آن رد شده اند.
بنابراین به نظر بنده راههای مدنی برای معلم بسته شده است و باید عمل کرد.
دیگر اینکه گاهی کسانی خود رابه ندیدیدن می زنند،نه اینکه مشکلات معلم را ندیده اند.درست مثل وقتی کسی خودرابه خواب زده که در این صورت بایک روش متداول نمیشود بیدارش کرد وگاه شاید باید فریادکشید تابیدار شود.
در مورد معلمین کسانی خود را به ندیدن زده اند،زیرا معلم را همیشه محجوب وقانع دیده اند.
خانم قربانی
1- صنف در آموزش و پرورش تعریف واحدی ندارد . افراد بنا بر سلایق خود تعاریف مختلفی دارند . صنف نزد بسیاری از معلمان و حتی فعالان تشکل ها محدود به " معیشت " است در حالی که از نظر بنده صنف در همان چارچوب معلم حرفه ای و در اضلاع " معیشیت – منزلت – معرفت " قابل بازیابی است .
تا زمانی که مطالبات حول " منشور صنفی " و نیز در فرآیند " وفاق صنفی " تجمیع و بازخوانی نشوند و تشکل ها و معلمان به یک " حس مشترک جمعی " نرسند وارد شدن در فازهای بعدی کاری نابخردانه است .
2-هر کنش اجتماعی ناظر بر سه عنصر " تئوری – تشکیلات – حرکت " است .
هنوز ما تئوری واحد و اجرایی از مبارزات صنفی و حتی تعریف بالا نداریم . هنوز تشکل های صنفی مانیفستی برای مطالبه محوری ندارند .
وارد شدن در فاز حرکت بدون طی منطقی فرآیند بالا نتیجه اش همان است که از سال 1380 تاکنون عاید تشکل ها و جامعه معلمان گردیده است .
وارد شدن بدون این مراحل همان تکرار چرخه ی بی فرجام " شورش – استبداد " و بالعکس است .
3-قانون اساسی ظرفیت های خوبی برای حقوق ملت در نظر گرفته است .
اما هر حرف خوبی هر جا و هر زمان قابل پیاده شدن نیست و نیاز به فرهنگ سازی و آماده سازی شرایط دارد .
معلمان ما چقدر تشکل پذیر هستند ؟
آن ها تا چه میزان با رسانه آشنا هستند ؟
آیا معلمان ما از پتانسیل رسانه که پتانسیل بالا و تاثیرگذاری فوق العاده ای دارد به نحو مطلوب و منطقی استفاده کرده اند که می خواهند احتمالاوارد فازهای دیگر شوند ؟
رسانه بهترین ابزار برای رساندن پیام است که البته هزینه های بسیار کم تری دارد .
از نظر من و با توجه به ویژگی های جامعه شناختی معلمان ایران و در حال حاضر بهترین و کم هزینه ترین راهبرد همان استفاده از پتانسیل رسانه است .
کسانی که به قدرت رسانه آشنا هستند از آن به خوبی استفاده می کنند و به اهداف خود نیز دست می یابند .
متاسفانه معلمان ما به دلایل مختلف که مهم ترین آن " چیرگی فرهنگ شفاهی " است ؛ با رسانه آشنا نیستند و به همین دلیل هم کم تر استفاده می کنند .
تاثیرگذاری سخن معلم بنا بر گواهی مسئولان و بسیاری از کنش گران به دلیل همین بهره وری از پتانسیل رسانه در سپهر عمومی است .
4-قدرت قلم فراتر از هر فریادی است . آن را دست کم نگیرید !
پیشنهاد می شود یادداشت آقای محمد تقی سبزواری با عنوان " آسیب شناسی تشکل های صنفی معلمان – آزموده را بارها آزموده اند " را در ستون " دیدگاه " حتما مطالعه بفرمایید .
از نظر شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
سپاس از دلسوزی های صادقانه شما
اینجانب به سهم خودم با خواندن این مطالب مسرور شدم و امیدوارم همکاران ارجمند در ارائه مقالات و نقد ها نسبت به این راهبردها بی توجه نباشند .
موفق باشید.
سلام
از محبت شما سپاسگزارم .
شما با ارائه نظرات و نیز نکات قابل توجه در مورد مطالب ، موجب افتخار ما هستید .
پایدار باشید .
هدایتی
با سلام
چقدر ما فرهنگیان به دنبال قهرمان و منجی هستیم ؟
این چه دردی است که هر کس بار خود را به دوش دیگری می اندازد ؟!
نامه ننویسید ، طومار امضا نکنید ،مقاله تحریر نکنید ، کتاب مطالعه نکنید ،هم اندیشی نکنید ... فقط به دنبال یک رابین هود باشیم که ما را از این مخصمه و بدبختی خویش ساخته نجات دهد !
معلمی که چند خط نمی تواند نگارش کند ، چه تحولی می خواهد در جامعه ایجاد کند ؟
همه اش افکار منفی ...
سایت تاثیرگذار و فراگیر سخن معلم هم از نظر این فرهیختگان !! می شود : " فریاد زیر آب " !
بنده به عنوان یک فرهنگی از زحمات گردانندگان این سایت به ویژه آقای علی پورسلیمان خستگی ناپذیر تشکر و قدردانی می کنم و امیدوارم که زیاد به حرف کسانی که جز حرف زدن کار دیگری از آن ها ساطع نمی شود توجه نکنند .
این یادداشت شما مثل این که به مذاق برخی از معلمان خوش نیامده است !
معلمی که از دانش آموزش عقب است و سالی یک کتاب مطالعه نمی کند و اصلا نمی داند اینترنت چیست ، چطور می خواهد نگاه مسئولان را تغییر دهد ؟
متاسفانه بعضی از معلمان این قدر دم از فقر و نداری و بدبختی در جامعه و پیش مردم زده اند که نگاه جامعه ترحم آمیز شده است !
واقعا وقتی این گونه معلم نماها را می بینم از خودم خجالت می کشم .
وقتی سخنی را می گویید یک طرفه به قاضی نروید.
نه اینکه این گفتار ایراد داردنه.بلکه در نگارش آن همانطور که شما هم دارید اشاره می کنید به جای اینکه ریشه اصلی مورد مضان قرار گیرد نوک پیکان به طرف معلم مظلوم گرفته شده است.
در حالیکه واکاوی اتفاقات 25 سال گذشته نشان می دهد هیچ گونه فضایی برای رشد و بالندگی معلم بوجود نیامده و هر وقت هم معلمی خواسته تغییری ایجاد کند با همین نگاه ظالمانه چه از سوی مسئولین و جه از سوی بعضی همکاران مواجه شده است.
حال نباید شک کرد که کسی واقعا چه با حرف ویا چه با سکوت نمی خواهدقدمی برای اعتلای جایگاه معلم بردارد!
وتوصیه می کنم شما هم در ادبیاتی که برای معلم بکار بردید تجدید نظر کنید چون این نگرش در واقع جامعه معلمین را هدف طعنه قرار می دهد.
بیایید تصمیم بگیریم در انتقاد و تمجید انصاف و علل را نیز در نظر گیریم.
من با بیست سال خدمت معلم نما هستم یا تو که علیرغم این همه مشکلات این توهین را به همکاران عزیز می کنی ؟ چقد می گیری نمی دونم ولی من با یه میلیون و یک دانشجو ی غیر انتفاعی و دو دانش آموز و این همه قسط ، باید تحمل این ... را از همکار خودم هم داشته باشم که چرا از فقر و نداری صحبت می کنم ؟!!!
مرد حسابی جواب بچه هامون رو چی بدم وقتی من و دیگران را مقایسه می کنند و مطالباتی دارن که به حق و سنجیده است . شغلی که می گفتند انبیایی است این چنین در بچه های خودمون نمود پیدا کرده در ذهن افکار مخدوش دیگران چه حکمی دارد؟
بدون تردید آقای پورسلیمان به عنوان یک تئوریسین در عرصه تشکل ها و حتی رسانه ها مطرح هستند .
ایشان حدود دو دهه تجربیات گران قدر در حوزه مبارزات صنفی دارند و فرهنگیان باید به این نکات توجه کنند .
از مطالب سایت وزین سخن معلم متشکرم.
همکار گرامی
معلم
فرموده اید :
" به نظر بنده راههای مدنی برای معلم بسته شده است و باید عمل کرد. "
همچنین : " واکاوی اتفاقات 25 سال گذشته نشان می دهد هیچ گونه فضایی برای رشد و بالندگی معلم بوجود نیامده و هر وقت هم معلمی خواسته تغییری ایجاد کند با همین نگاه ظالمانه چه از سوی مسئولین و جه از سوی بعضی همکاران مواجه شده است."
و...
دوست عزیز
به نظر می رسد شما توجه زیادی به مطالب مطرح شده نمی کنید و دائما حرف خود را تکرار می کنید .
آیا مبارزات صنفی فقط در تجمع ، تحصن و... خلاصه می شود ؟
آیا شما نظر من در مورد تئوری کنش های اجتماعی را قبول دارید ؟
آیا شرکت فراگیر و تشکیلاتی فرهنگیان فرضا در شورا یاری ها کار ساز نیست ؟
اصول گرایان از همین فرصت ها و ظرفیت ها برای به دست گرفتن ساختار قدرت استفاده می کنند کاری که تاکنون موفق بوده اند .
آیا تشکیل فراکسیون صتفی معلمان در مجلس که با رای مستقیم معلمان و مشارکت گروه ها و تشکل های مستقل معلمی انتخاب شوند ،کار ساز نیست ؟
آیا همان گونه که قبلا بیان شد ، معلمان از " پتانسیل رسانه " به طور کامل و فراگیراستفاده کرده اند که شما کارآمد بودن آن را رد می کنید ؟!
زیاد بودن معلمان دلیلی بر تاثیرگذاری بیشتر نبوده و نخواهد بود .
این کثرت جمعیت زمانی که با قدرت رسانه و مهندسی افکار عمومی درهم آمیخته شود ، موجد تحول تاثیرگذار خواهد بود .
پس رسانه ، استفاده از کوچک ترین فرصت ها و ظرفیت های اجتماعی برای مشارکت تاثیرگذار در ساختار اجتماعی قدرت مانند شورایاری ها ، مجلس و... می تواند موجب تغییر سازنده در وضعیت موجود شود .
اما شما تاکنون به پرسش بنده پاسخ نداده اید ؟!
راه کار شما چیست ؟
ناله کردن و بد و بی راه گفتن و متهم کردن دیگران و... ، سودی نداشته و فقط موجب اذیت و آزار خودتان خواهد شد .
برای حل مساله پس از واکاوی صورت مساله باید راه حل نشان داد .
معلمان طبقه ای هستند که به دلایل مختلف هزینه پرداخت نمی کنند و اگر هم قصدی داشته در این مورد داشته باشند ، کم هزینه ترین راه را بر می گزینند .
با توجه به ساختار جمعیت کنونی آموزش و پرورش و توپولوژی ساختار و روابط کنونی آن فعلا این راه ها پیشنهاد می شود .
موفق باشید .
از یک طرف معلم را می کوبید و با ادبیاتی که در شان هیچ کس نیست او و جایگاه او را زیر سوال می برید. بنده به کل جایی که به این نوع به معلم بی احترامی گردد مخالفم زیرا می دانم با این نوع رفتار جامعه معلمی تحقیر خواهد شد.
تا به حال از خود پرسیده اید که چرا معلمان نسبت به معلمی خود ناامید شده اند؟
در سالیان گذشته به جای اینکه نهادهای مدنی فرهنگیان رشد داشته باشد همیشه پس رفت داشته است.
به جای اینکه حق و حقوق معلم رشد داشته باشد پس رفت کرده است.
به جای اینکه نهادهای قانونی پاسخ گوی کمبودهای معلم گردند افراد سودجو مانند همین نمایندگان آن ها را نردبان و پل ترقی خود کرده و در نهایت هیچ کاری برای آنها نکرده اند.
چرا مجلسی که بیش از 70 نماینده معلم دارد نمی تواند طرحی برای ارتقا معیشت و کیفیت معلمی دهد؟
چرا در این 35 سال گذشته هیچ بارقه امیدی برای اینکه نشان دهد مشکلات معلم مرتفع خواهد شد دیده نشد.
چون اصلا آقایان مسئول باوری بر چنین کاری ندارند.
چون فضای امنیتی موجود اجازه نمی دهد تا معلم کاری بکند والا شما اگر یادتان رفته باشد همین معلمان انقلاب را به ثمر نشاندندو جنگ را با حضور 200 هزارنفری و با اهدا هزاران شهید به پایان رساندند چون به کاری که می کردند اعتقاد داشتند
ولی در حال حاضر ناامیدی و بی انگیزگی براین قشر در سایه بی توجهی مسئولان و نمایندگان و ...بر معلم مستولی گردیده است و اگر نبود درد شرمندگی و معیشت که ظلم مضاعفی است که در اثر بی کفایتی مسئولان بر گرده معلم نشسته باز نجابتش اجازه اعتراض نمی داد.
اصولا در چنین جامعه ای که مسئولانش با سیاسی کاری و مسموم سازی فضای رسانه ای با معلم رفتار می کنند صدا و حرف معلم شنیده نخواهد شد.
در ضمن این همه انتخاب و انتخاب فقط مطامع سیاسی آقایان را برآورده خواهد کرد و بس.
راهکار بسیار ساده است. نظام معلمی در عرض دو ماه با انتخابات در تمام شهرها و مناطق بوجود آید تا درخواست ها و حرکت ها قانونی پیگیری شود.
آیا آن وقت این همه درد دل خواهیم کرد؟
این همه مشکل زاییده آن است که محکمه عادلی برای معلمان وجود ندارد.
هنوز هم معلم وقتی در میان همکاران خود حرف حقی می زند از حراست برایش پیام هایی فرستاده می شود در حالیکه هیچ کدام سیاسی نبوده اند.
مدیریت محترم سایت وزین سخن معلم
مطلب تان خوب و کاربردی بود .
به نکات مهمی اشاره کرده اید . البته بیان این مطالب شجاعت می خواهد وگرنه هر ماهی مرده ای می تواند در جهت جریان آب شنا کند !
متاسفانه مشکل جامعه و به ویژه فرهنگیان و معلمان " تنبلی " است .
آن ها همیشه عادت کرده اند که میان بر بزنند اگر چه حقوق دیگران پایمال شود .
در مطلبی که در این سایت و به قلم آقای " محسن بیدی " و با عنوان "بررسی وضعیت تحقیق و پژوهش در آموزش و پرورش " نگارش گردیده بود ، مطالب جالبی وجود داشت .
وقتی معلمان به راحتی مطالب دیگران را کپی می کنند و حتی در جلسات ضمن خدمت تقلب می کنند ، چه انتظاری باید داشت !
کار ما فقط شده است : توجیه !
موفق باشید .
انصاف آن است که کل را فدای اندک نکنیم.
در ضمن زمانی که فضایی برای بالندگی و پیشرفت نباشد چه انتظاری می توان داشت. البته بنده سرقت ادبی را ظلم می دانم ولی دلیل وعلت این ها چیست؟
توصیه من این است به جای این نوع ادبیات باعث سرافرازی یکدیگر گردیم.
ما هنوز نمی توانیم خودمون را به عنوان معلم قبول کنیم و به شاحترام بگذاریم.
بنده هر نوع بی حرمتی به معلم نوعی را جفا در حق معلم و فرهنگ این جامعه میدانم.
نقد منصفانه نقد منصفانه و دادن فضا برای دفاع لازمه چنین انتقاداتی است.
" شراکت در امور، مسئولیت همگانی را به دنبال دارد. یکی از فنون مدیریت، دخالت مستقیم کارکنان در امور مدیریتی است. آموزش و پرورش بدون هیچ نظرخواهی؛ کلیه امور مالی، آموزشی، پرورشی، تحقیقاتی و پژوهشی، تألیف کتب درسی، تعیین مدیران در سطح خرد و کلان و... را انجام میدهد. در چنین فضایی که نظرات معلم هیچ تأثیری در تغییر امور ندارد؛ معلم احساس شخصیت نمیکند . معلم احساس همدردی نمیکند و نظری ندارد. در شرایطی که ممکن است فضا مناسب باشد، این قشر از فرط درماندگی ممکن است به بیان خواستههای حقوقی آن هم در سطح دستمزد بپردازد.
در ایران به شغل معلمی بهمثابه یک شغل تخصصی نگریسته نمیشود. در بعضی از کشورها، دانشجویان پس از تحصیل در دانشگاههای مخصوص تربیت آموزگار؛ برای گزینش مهیا میشوند. معیارهای گزینش، صلاحیتهای شغلی معلمی به دور از افکار عقیدتی و سیاسی است. تحصیل در دانشگاه تربیت دبیر و یا قبولی در گزینش بهتنهایی به معنای استخدام نیست. این افراد منتظر میمانند تا مدارس دولتی و غیردولتی اعلام نیاز کنند.
مشاغل به مقتضای فعالیتهایی که انجام میدهند از نقاط ضعف و قوتی برخوردارند. زندگی روزمره و ارتباط مستمر معلمان بهعنوان فردی که دانش زیاد دارد با دانشآموزان بهعنوان فردی که از دانش بیبهره است؛ سبب ایجاد یک غرور کاذب در بین معلمان شده است. معلمان همواره با افراد غیرمطلعتر از خود ارتباط دارند. احساس دانایی آستانه تحمل را پایین میآورد."
به نظر من نامه نوشتن به اقای فانی گره از مشکلات را باز نمیکنه اگرقرا بر نامه نوشته باشد باید به ایت الله رفسنجانی نامه نوشته شود یار مهربان امام میتواند گره گشا باشد در ضمن اقای فانی هم طرح رتبه بندی معلمان را باید نزدیک انتخابات مجلس پیگیری نماید
رنج از كردستان
قلم تان استوار. این کامنت کوتاه تنها بهانه ایست تا از زحمات استاد پورسلیمان عزیز و یاران کوشنده شان تشکر و قدردانی بنمایم.
جناب آقای پورسلیمان نوشته جات زیادی دارم و نوشتنی های زیادی هم در ذهن که خدمت تان ارسال خواهم کرد. فقط به قول جلال الدین رومی مهلتی بایست تا خون شیر شود. یاشاسین پورسلیمان عزیز و یاران شان.
تحلیل خوب و جامعی بود .
جالب است که مخالفان تاکنون پاسخ مستدل و قانع کننده ای به آقای پورسلیمان نداده اند .
جز انگ زدن و بر چسب زدن .....
کاری از آن ها بر نمی آید !
درود بر سخن معلم
خودشان اضافه می کنند خودشان هم حذف می کنند !
وای به حال ما معلمان که این ها می خواهند سخنگوی ما باشند !