اخلاق و اخلاقی بودن از عناصر هویت ملی ما ایرانیان است. حتی قبل از اسلام نیز به این وصف شهره آفاق بوده ایم. اما آیا ما هم اکنون به سوی تعالی اخلاقی گام برمی داریم یا نه ؟ آیا روند های اجتماعی موجود به گسترش اخلاق در روابط اجتماعی افراد منجر می شود یا نه؟ نظام تربیت و نهادهای ذیربط دیگر، چه اقدامی در این باره انجام می دهند؟ و ده ها پرسش دیگر از این دست در این باره مطرح است که ذهن بسياري را به خود مشغول کرده است.
به نظر مي رسد این موضوع از مسائل مهم و بهتر بگویم از چالش های آینده نظام تربیتی ما و حتي كشورهاي ديگر جهان خواهد بود. منظور از نظام تربیتی ، نظام تربيت رسمي و عمومي ( آموزش و پرورش ) نیست،بلکه کل نهادها و سازمان هایی است که در تعالی تربیت جامعه نقش دارند. شواهد نشان می دهد که جامعه ایران در سال های آینده بیش از هر چیز دیگری نیازمند توجه به پرورش به انسان ها یا به عبارتی شهروندان متخلق به ارزش های اخلاقی نیاز دارد.
در پژوهشی نظرات جوانان را در باره مسائل اخلاقی آینده جامعه ایرانی بررسی شده است . نتایج آن نشان می دهد که جوانان نسبت به آینده اخلاقی جامعه بدبینانه قضاوت می کردند. واقعی یا غیر واقعی این آینده نگری بدبینانه نشان می دهد که شرایط حاضر جامعه به لحاظ اخلاقی از منظر جوانان به لحاظ اخلاقی امید بخش نیست. مسائل و چالش های برجسته اجتماعی و فرهنگی جامعه کنونی ایران نشان از این نیاز جدی دارد.
برای نمونه می توان به این موارد اشاره کرد:
* گسترش دامنه بزه کاری به ویژه در نوجوانان
* افزایش نابسامانی های خانوادگی مانند طلاق
* افزایش اعتیاد به ویژه در جوانان و نوجوانان
* کاهش جایگاه و ارج خانواده
* کاهش نقش و ارج والدین و در اصطلاح بزرگ ترها در خانواده
* افزایش فرار از خانه
* افزایش آلودگی و نابودی محیط زیست
* گسترش بیماری های چون ایدز (که بخش قابل توجه آن ریشه در مناسبات نادرست دو جنس دارد)
* گسترش دامنه تقلب، کلاه برداری و فریب کاری در روابط اجتماعی افراد ( این خود موجب افزایش بی اعتمادی بین افراد جامعه است.)
* کاربردهای نادرست و غیر اخلاقی وسایل ارتباطی جدید مانند تلفن همراه
* گسترش بد اخلاقي در حوزه آموزش و پژوهش
* بهر ه گیری نادرست و غیر اخلاقی از شبکه تار نمای جهانی ( اینترنت)
* برابری پروند های قضایی موجود در کشور ما با برخی کشور های پر جمعیت جهان
و...
این موارد و موارد ناگفته دیگر نشان می دهد که ما در ایجاد و برقرای جامعه با اخلاق ، که از آرمان های فرهنگی دور مانده ایم و شاید بگویم فاصله داریم. حاکمیت ارزش های اخلاقی در روابط بین شهروندان از شاخص های سلامت اجتماعی و حتی سعادت اجتماعی است. این مقوله از افزایش رفاه مادی نیز مهم تر است . افزایش درآمد که بر بستر روابط خوب اجتماعی استوار نباشد به افزایش سطح سلامت و سعادت اجتماعی منجر نمی شود.
جوامع بیش از آن که به افزایش در آمد ناخالص ملی احتیاج داشته باشند به افزایش شادی ناخالص ملی نیاز دارند. بی تردید منظور از شادی ، هوس رانی و هوس بازی و خوش گذرانی نیست . بلکه شادی با نیاز آدمی به جامعه متکی به روابط اخلاقی اعتلای معنویت در جامعه ارتباط دارد. این شادی احساس رضایت از زیستن در فضایی است که ارزش های معنوی اخلاقی بر آن حاکم است.
بی تردید نهادهای زیادی در این راستا مسئول هستند. از مسجد و مدرسه تا رسانه. اگر توجه خود را به نهاد تربیت رسمی و عمومی معطوف کنيم و بحث را به این سو بکشانیم واقعیت این است مدرسه یا همان نماینده تمام عیار نظام تربیت رسمی و عمومی اگر نگویم بیش از همه کمتر از بقیه در این مورد نقش ندارد. این موضوع به گونه ی مطالبه عمومی از مدرسه نیز هست. جامعه از مدرسه مطالباتی دارد و این مطالبه بخش مهمش اخلاق است و هم این که همه نهادها مسئولیت در این زمینه دارند به ویژه خانواده که یکی از ارکان تربیت در جامعه است.
اگر چنین است این نیز پرسش مهمی است که در مدرسه در رابطه با تربیت اخلاقی دانش آموزان چه اقداماتی صورت می گیرد؟ تا چه حد در تجربیات زندگی مدرسه ای دانش آموزان تجربیات اخلاقی سازنده وجود دارد؟ تا چه میزان تربیت اخلاقی جزو اولویت ها و محورهای فعالیت های تربیتی است؟
آیا به همان میزان که نمره و درصد قبولی، کلاس های تقویتی، کلاس های زبان و فوق برنامه ، کلاس ها تست زنی و کلاس آمادگی برای آزمون ورودی به مدارس تیز هوشان، مدارس نمونه دولتی، مسابقات علمی و کنکور دغدغه است آیا تربیت اخلاقی نیز دغدغه است؟
واقعیت این است که در فعالیت های مدارس نیز اهتمام جدی به این امر دیده نمی شود. به عنوان يك شاخص و نشانه ، موفقيت مدرسه در ساحت تربيت اخلاقي مورد توجه قرار نمي گيرد. شاهد اين مدعا اين است كه بسيار کم ديده مي شود که مدارس دولتي و غير دولتي در تبلیغات خود برای كسب منزلت بيشتر نزد والدین ، دانش آموز و حتي مسئولين اعلام کنند که اهتمام جدی به اخلاق دارند...
در عوض تا بخواهی به کلاس زبان ، کامپیوتر، مسابقات علمی، المپیاد ها، تست و کنکور و فوق برنامه هاي آن چناني توجه دارند.
بسیار مشاهده کرده ایم که اولياء مدارس پارچه نوشته های بزرگی را بر سر در مدرسه (برای تبلیغ کار کرد خود) نصب می کنند که موفقیت تعدادی از دانش آموزان خود را در کنکور و آزمون های درسی دیگر و المپیاد فلان کسب مدال و رتبه فلان را تبریک می گویند.
معنی این رفتارها این است که ملاک موفقیت مدرسه همین ها هستند و ملاک های دیگر جایگاه زیادی ندارند.
آیا چنین به نظر نمی رسد که تربیت اخلاقی از موضوعات مغفول و در حاشیه مدارس محسوب می شود؟
حکمت تربیت
نظرات بینندگان
پیروز باشید .