مدارس بیمار امروزی ؛ قابل توجه وزیر محترم آموزش و پرورش ( مسئولان آموزش و پرورش باید بدانند که مدرسه جای کاسبی و بنگاه داری نیست بلکه محمل تعلیم و تربیت است)
حقیقت امر این است که مدارس امروز ما بیمارند و یک سیستم بیمار نمی تواند اهداف متعالی تعلیم و تربیت را محقق سازد . مهمترین بیماری این سیستم را می بایست در نیروی انسانی جست و جو کرد . نیرویی که وقت و انرژی خود در مدرسه صرف امور دیگری می کند که اصلا ربطی به مسائل آموزش و پرورش ندارد .
بسیار جای تاسف است که حرمت مدارس به عنوان مکانی مقدس توسط برخی از افراد که خود را معلم می نامند شکسته است . روی آوردن این افراد به شغل های کاذب و کشاندن دامنه آن به مدرسه تعلیم و تربیت فرزندان این مرزوبوم را به چالش جدی روبرو ساخته است .
مسئولان آموزش و پرورش باید بدانند که مدرسه جای کاسبی و بنگاه داری نیست بلکه محمل تعلیم و تربیت است .
حرفه معلمی ، کلاس و مدرسه مقدس است و نباید دست خوش بی حرمتی گردد . البته این افراد کار خود را توجیه کرده که به خاطر معیشت نامناسب دست به این کارها می زنند که واقعا می توان ادعا کرد که برطرف کردن نداری و تنگدستی موجود می تواند معلمان عاشق تعلیم و تربیت را ازافراد به ظاهر معلم تشخیص دهد .
چون می بینیم معلمانی که از تنگدستی رنج می برند ولی واقعا عاشق تعلیم و تربیت هستند و هرگز به خود اجازه نداده و نخواهند داد که دست به کارهای حرمت شکن بزنند .
لذا در این جا لازم است که مسئولان توجه ویژه ای به معیشت نامناسب معلمان داشته باشند .
به هر حال این یک واقعیت است که معلمان ، مدیران و معاونانی زیادی هستند که به خاطر کار اصلی خود که همان امور آموزشی و پرورشی است هرگز با آمادگی و مطالعه قبلی در مدرسه حاضر نمی شوند بلکه تمام نیروی جسمانی و فکری خودشان را صرف پرداختن به اموری کاذب می کنند که اصلا ربطی به تعلیم و تربیت ندارد .
دریک کلام می توان گفت که این گروه اصلا به معلمی اعتقاد ندارند . روی آوردن این قشر به ظاهر فرهنگی به شغل های کاذب حرمت شکن مانند مسافرکشی ، بنگاه داری ،خرید و فروش البسه ، چوب داری ، خرید و فروش محصولات کشاورزی و ده ها شغل دیگر توهین به نظام تعلیم وتربیت است.
جالب این جاست که در داخل راهروها و زنگ های تفریح و جلسات گروه های آموزشی مدارس به جای بحث کردن پیرامون مشکلات درسی و پرورشی دانش آموزان ، چانه زنی بر سردرآمد زایی این شغل های کاذب است .
برنامه ریزان تعلیم و تربیت باید بدانند که رسیدن به چشم انداز توسعه در آموزش و پرورش با وجود این وضعیت امکان پذیر نیست بلکه آب در هاون کوبیدن است . به نظر من که خودم نیر یک معلم هستم و خون به دل ، باید عرض کنم که آموزش و پرورش دچار بحران شده است و می بایست مدیریت بحران تشکیل داد .( محصول تربیت مدارس امروزی از ناکجا آباد سر در می آورد ) مطالب فوق یک حقیقت انکار ناپذیر است که با زبان عامیانه به مسئولین تذکر داده شده است .
.
یکی دیگر از مشکلات آموزش و پرورش دخالت بی چون و جرای آموزشگاه های غیر رسمی و بی مسئولیت در مدارس است .
محصولات صاحبان این آموزشگاه ها خوراک آموزشی و پرورشی بچه های ما شده است . مدیران مدارس که خود را رهبر آموزشی می دانند برای سفارش دادن این محصولات از همدیگر سبقت می گیرند .
با وجود این کالاها دیگراز خلاقیت، تفکر و برنامه ریزی معلمان برای تدریس و ارزشیابی دانش آموزان خبری نیست چون کورکورانه و بی کم و کاست تمرینات و تکالیف آن ها را به کار می گیرند .
خوب می دانیم که آموزشگاه هایی مانند قلم چی ، گاج ، علوی و.... سکان دار تعلیم و تربیت آموزش در مدارس شده اند .آنها هستند که تصمیم می گیرند که چه خوب است و چه بد !
حالا در این وضعیت دیگر دنبال خلاقیت ، نوآوری ، تحقیق، پژوهش و فکر نو در مدارس نباشیم . این معلم است که به عنوان یک کارشناس باید تشخیص دهد که برای آموزش بچه هاچه مطالبی لازم وچه مطالبی لازم نیست ، نه کسان دیگری که فقط به فکر کاسبی ودرآمد خود هستند !
جالب این جاست که این آموزشگاه ها قبل از این که کتب جدید التالیف به مدارس بیایند آنها تمرینات این کتب را به عنوان کتاب کار مثلا از (سیر تا پیاز ) را روانه بازار می کنند !
اصلا معلوم نیست چه وقت از محتوای این کتب با خبر شده اند ؟!
لذا در خاتمه پیشنهاد بنده به عنوان یک معلم این است که بیشتر از این اجازه ندهیم که این گروه مدرسه را جولانگاه خود قرار دهند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
از دری که فقر داخل شود از در دیگری ایمان بیرون میرود