کلاس درس مدارس ما ارکانی برای خود دارد که اغلب در جهت ایجاد رعب و وحشت یا استرس در دانش آموزان عمل می کند. یکی از این ارکان ابزاری، دفتر نمره و دیگری نمره انضباط است.
دفتر نمره سلاح برجا نشاندن دانش آموزان است . دفتر نمره دنیای پنهانی و گاه مرموز یک معلم است. دفترنمره به منزله آغاز رسمیت جلسه درس است. دفترنمره وسیله ترساندن درس ناخوان هایی است که علاوه بر آن شلوغی هم می کنند.
دانش آموزانی که برای درس دعوت نشدند، حتی حاضرند همین لحظه، زلزله ای شود ، او در چنان فشاری است که به سرانجام آن نمی اندیشد .یا معلم کاش ..... و امروز مدرسه نیاید.ترس و نفرت از کلاس و درس تا حدی تمام وجود این دانش آموز را گرفته است که به جای دعای خیر دادن برای نیامدن معلم به مدرسه ،آرزوی شرّ و بلا و مصیبت برای او دارد.
یک معلم وقتی بدون دفتر نمره وارد کلاس می شود توازن خود را متزلزل احساس می کند و فوری مبصر کلاس را برای آوردن آن به دفتر معلمان یا دبیران می فرستد. اما دانش آموزان بدون آن ، نفس راحت می کشند. در نبود آن لبخند و ریلکسی دانش آموزن موجب فراق خاطر آنان می گردد و ابروان نگرانی شان وقتی درهم فرو می رود که دفترنمره با معلم همزمان وارد کلاس می شود. حال ما با این دفتر نمره به عنوان ابزار حکومت مستبدانه خود چه داستان هایی از سر گذرانده ایم که درس خوانش هم استرس فوق العاده ای نسبت به آن دارد، آنان هم به دلیل حساسیت نمره که مبادا کم شود.
امروز مثل گذشته نیست که حاضر شدن دفاتر نمره یک ماه طول بکشد و اغلب در اولین روز آغاز سال تحصیلی به کلاس برده می شود. البته معلمان به ثبت نمرات در دفاتر خصوصی یا بر روی کاغذی در نبود آن ، عمل می نمایند.
برخی از معلمان نمره دانش آموز را اعلام و برخی پنهان نگه می دارند. بازگو نکردن نمره شفاهی درس یا برای چانه نزدن دانش آموز است که وقت کلاس گرفته نشود و یا اعصاب معلم خرد نشود و یا برای مانور بعدی معلم برای نمره نهایی او در کارنامه است تا در صورت نیاز، از آن در جهت قبولی دانش آموز استفاده کند. یا هم بالاخره بدون تعارف تنها چیزی که در مدارس ما معلم را معلم می سازد ابهت پنهان سازی نمره توسط اوست. دفتر نمره ، راز سر به مُهر معلمان است. متأسفانه دیگر از خاطر و حرمت سالها پیش خبری نیست که به معلم برای قداست شغل او حرمت گذاشته شود، لذا از تنها ابزار حکومت یا نفوذ معلم در کلاس درس ، همین دفترنمره باقی مانده است.
راستی این داستان ترس و استرس و نگرانی و نفرت دانش آموزان از دفترنمره از چه فراز و نشیب هایی عبور کرده است که سالیان متمادی این کارکرد نامناسب خود را حفظ کرده است؟
این خود نمود عینی بر ناصواب بودن نظام آموزشی ماست که مسیر شفاف یا خوشایندی برای اثرگذاری بر مفاهیمی چون عشق و دوست داشتن، احترام بر بزرگترها ، احترام بر ساحت علم و علم آموزی، اطمینان به توانایی های خود،داشتن اعتماد به نفس و خودباوری و..... در آن وجود ندارد یا خیلی کم رنگ است، شاید این اثر کم رنگ نیز در سایه نحوه تربیت والدین ظاهر می شود.
حال متوجه می شوید که چرا خیلی از کشورها با آموزش برتر چون فنلاند از ابزار درج نمره برای کنترل روند آموزش کودکان و نوجوانان خود استفاده نمی کنند؟ برای حذف تمامی این داستان های تأسف بار. سیستم آموزشی در چنین کشورهایی وابستگی یادگیری بر نمره را حداقل در سنین آسیب پذیری یعنی زیر 10 سالگی به صفر رسانده است و سئوالی که جای طرح دارد این که روش و سیستم آموزشی چنین کشورهایی با کدام جاذبه ها و دلبستگی هایی دانش آموزان را با ذوق و شوق و میل باطنی به سوی مدارس می کشانند؟ چون در نظام آموزشی ما اگر نمره و دفترنمره نباشد از پایبندی به آموزش نیز خبری نخواهد بود.
این فشار و استرس اثرات سوء خود بر امتحانات نهایی را چندین برابر نشان می دهد. دادن امتحان در مدرسه ای ناشناخته که گاه مسیر آن را تا پایان امتحان یاد نمی گیرند، مراقبین ناشناس که خود ما وقتی همکارانمان یا مدرسه مان جدید است چقدر دجار مشکل ناسازگاری اولیه داریم، و جدایی سربرگ اوراق امتانات نهایی ، هر چند ربطی به دانش آموز ندارد اما حداقل معلم خود او به غلط های املایی یا خط خرچنگ قورباغه ای او عادت کرده بود و خیلی از دانش آموزان به دلیل درست فرا نگرفتن الفبای فارسی در نوشتن اوراق امتحانات نهایی در سال آخر هم ، کلی نمره از دست می دهند. شاید جمله ام غلط باشد اما: پاسخ شفاهی او درست و پاسخ کنبی او غلط است!!!
رکن دیگر کنترل ابزاری دانش آموز دیوار کوتاه نمره انضباط است که توسط هر یک از کارکنان مدرسه از معلم تا معاون ، از مدیر تا دبیر پرورشی ، از مشاور تا حتی گاه شکایت سرایدار، از این نمره کم می گردد.
زمان تحصیل ما نمره انضباط فقط ابزار کنترل اخلاق و رفتار دانش آموز توسط معاون مدرسه و معلم یا معلمین کلاس بود. تصوری که به ما از نمره انضباط داده بودند نمود شخصیت خانوادگی و میزان پایبندی ما به اخلاق و ادب بود، لذا به دلیل تعصب به خانواده خود چقدر به صورت خود کنترل در هر شرایطی مؤدبانه رفتار می کردیم که مبادا اهانتی به والدین یا خانواده مان صورت بگیرد و حتی به ما می گفتند نمره انضباط برای فردای اشتغال شما مُعرّف شخصیت شماست ، به همین دلیل طی 12 سال تمام ، نمره انضباط ما 20 بود. تصور ما آن بود که موقع استخدام نمره انضباط نیز دخیل است.
اما امروز برای کنترل کودکان و نوجوانان سرکش و عاصی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی و سیاسی کشور و یا فشار ناشی از پیشرفت بی امان تکنولوژی و تأثیر آن بر آنان، ما تنها ابزارمان تهدید و ارعاب دانش آموزان به کم کردن نمره انضباط است. نمراتی تا سطح 14 یا 16.
فراموش نکنیم که با این کار ظاهرا دلمان خنک می شود اما اثرات سوء ناهنجاری و نافرمانی و سرکشی را ما عامدا یا غفلتا در وجود او ایجاد و تقویت می نماییم و او را بر سر سفره ضد اخلاق و ادب و هنجارشکنی می نشانیم.
به جای کاستن از نمره انضباط ،خطای او را بررسی کنیم . با زبانی نرم و پر از عطوفت جنبه های گوناگون خطای او را بفهمانیم. مدارس ما اغلب مشاور دارند، با گفت و گو و تحلیل خطا ، به او قدری فرصت تأمل و فهمیدن بدهیم. او باید قدرت تحلیل خطا و اثرات سوء آن را به دست بیاورد و گرنه فردا در زمان اشتغال یا تشکیل زندگی مشترک ، هر دایم خطاها و لرزش های خود را با دیگر خطاها و دروغ ها مستتر خواهد ساخت.
بدترین نوع برخورد مسئولین مدارس و گاه در شرایط حساس مسئولین ادارات ، پنهان کردن خطای دانش آموزان خاطی است ، بدین طریق او هرگز واقعیت ها را درک نخواهد کرد و همیشه برای پاک کردن صورت مسأله تلاش خواهد کرد و هرگز یافتن راه حل درست و منطقی را تجربه نخواهد کرد.
ضعیف ترین معلم ، کسی است که دانش آموز را به هر دلیلی دفتر می فرستد یا برای ترساندن و تأدیب دانش آموزان مدیر یا معاون را با ساخت و پاخت پنهانی ، به کلاس دعوت می کند. مشکل کلاس را باید معلم و خارج از آن را مابقی که شرح وظایف شان اجازه می دهد حل و فصل نمایند. کاش چنین معلمانی می دانستند که چنین دانش آموزانی در چنان شرایطی در چه جهنمی تاوان پس می دهند!!
امید که به جای استفاده از طرح توصیفی در دوره ابتدایی که کلی وقت گیر و بی ثمر است و به جای سیستم نمره دهی سنتی ناکارآمد سالیان متمادی آموزش و پرورش ، قدری به فکر ایجاد تحول و دگرگونی در محتوای آموزشی خود گردیم. آموزش کلاس ها را دانش آموز محور نموده و با نقد و تجزیه و تحلیل مباحث لازم و ضروری برای آموزش ، نه تلنباری از مفاهیم جسته و گریخته ناهمگن ، تحول اساسی در مسیر یادگیری بوجود آوریم. محتوای کتب درسی و شیوه گنجاندن مفاهیم در آنها باید با این اهداف همسو گردند.
اگر امروز در مراکز تربیت معلم ، ما اهداف روش سنتی فعلی را آموزش می دهیم ، مطمئن باشید که تربیت چنین معلمانی باعث ایجاد تغییر در نظام آموزشی کشور نخواهد بود. ما تغییرات محتوایی و سیستمی آموزش کشور را باید با تحولات آموزشی معلمان در حال تربیت انجام دهیم و به طور همزمان ساختار آموزش ابتدایی را ازچنگال آموزش حجیم و افسار گسیخته مفاهیم با شیوه ارزشیابی توصیفی نجات دهیم تا بدین طریق شاهد تحول عظیمی در نظام آموزش متوسطه و حتی دانشگاه های خود باشیم.
آموزش ، مسیر آزار و اذیت دانش آموزان و معلمان نیست ، آموزش فرآیند خوشایندی است که دانش آموزان در آن حس کنجکاوی ، مشارکت ، تفکر و تخیل ، خلاقیت و نقد و بررسی و نتیجه گیری را باید تجربه کنند.برای این منظور سیاست های آموزشی ما باید همسو با یکدیگر متحول شوند.
به امید روزی که غول نمره درسی یا نمره انضباط ، نشاط و شادی و فراغت ذهنی کودکان سرزمین مان را از ما نگیرد.
اطلاعات زیر سطح نمره برخی از کشورها را نشان می دهد که برای عدم اعتیاد به نمره 20 و تابو نساختن آن ، نمره ارزشیابی را از ارقام زیر 10 قرارداد نموده اند:
آرژانتین ، از سال ۱۹۸۹ وضع درسی دانش آموزان با نمرات ۱ تا ۳ سنجیده می شود. ( عالی ، رضایت بخش ، غیر رضایت بخش ) و اعتقاد کلی آن است که این روش موجب پایین آمدن استانداردهای آموزش شده است و بسیاری معتقدند که شیوه نمره گذاری گذشته که با اعداد ۱ تا ۱۰ مشخص می شد ، نتیجه بهتری داشت و شیوه جدید باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.
آلمان ، ارزشیابی از دانش آموزان توسط معلمین مربوطه و بر اساس امتحانات کتبی ، شفاهی ، انجام دادن تکالیف درسی و مشارکت فعال دانش آموزان در کلاس صورت می گیرد. که نتیجه به صورت گزارش کتبی (بویژه در دوره ابتدایی) و یا بر اساس نمره گذاری در مقیاس ۶ نمره ای به اطلاع خانواده ها می رسد .
اسپانیا، بر اساس مقررات جدید ، ارزشیابی در مقطع پیش دبستانی به صورت مستمر و ارتقاء به صورت اتوماتیک خواهد بود، در دوره ابتدایی و متوسطه، اطلاعات لازم برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با روش های مختلف از قبیل مشاهده منظم ، تحلیل تکالیف درسی ، آزمون های کتبی ، شفاهی و عملی جمع آوری خواهد شد. در صورتی که بررسی ها نشان دهند دانش آموز به هدفهای مورد نظر نائل نشده است باید سال تحصیلی را تکرار کند. تکرار پایه در هر دوره فقط یکبار و در مجموع در طی ۱۰ سال آموزش اجباری ، دو بار امکان خواهد داشت .
سوئد، در مدارس سوئد هیچ گونه امتحان نهایی وجود ندارد. در دوره آموزش اجباری به جز تعداد معدودی از دانش آموزان بقیه به کلاس بالاتر ارتقاء می یابند و قبولی یا مردودی در واقع مفهومی ندارد .در سال دوبار ( آخر پاییز و بهار ) به دانش آموزان کلاس های هشتم و بالاتر نمره داده می شود. نمرات با اعداد ۱تا ۵ مشخص می شود.
بلغارستان ، دانش آموزان دوره ابتدایی به طور اتوماتیک و بر اساس سن به کلاس بالاتر ارتقاء می یابند . در دوره های پیش متوسطه ، متوسطه و دانشگاهی ، وضعیت تحصیلی دانش آموزان با نمرات 2 تا ۶ مشخص می شود. نمره ۲ به معنای ضعیف است و دانش آموز باید مجددآ در امتحان شرکت کند ، نمره ۳ ، به معنای رضایتبخش ، نمره ۴ خوب ، نمره 5 خیلی خوب و نمره ۶ به معنای عالی می باشد . دانش آموزان ضعیف باید پایه تحصیلی را تکرار کنند .
انگلستان ، یکی از کشورهایی است که در آن بر نظام امتحانات عمومی تاکید شده است؛ در پایان سن 16 و 18 سالگی از دانش آموزان امتحانات عمومی گرفته می شود و از نتایج آن برای سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، انتخاب آنان برای دوره های بعدی آموزش و سنجش اثر بخشی موسسات استفاده می شود. در کنار موارد فوق در انگلستان آزمون های دیگری از قبیل گواهینامه عمومی تحصیلی متوسطه، گواهینامه عمومی آموزشی و آزمون پیشرفت تکمیلی و ...برای دانش آموزان برگزار می شود و گواهینامه هایی برای موارد خاص دریافت می کنند.
فرانسه ، در سن 15 سالگی و در پایان مرحله دوم دبیرستان در سن 18 سالگی از دانش آموزان امتحان ملی به عمل می آید و به آنان گواهینامه پایان دوره داده می شود. در سنین 8 و 11 سالگی نیز از بعضی از دروس امتحان ملی که در ارتقاء و تکرار پایه اثر ندارد برای استفاده از نتایج آن آزمون به عمل می آید.
ژاپن ، هیچ گونه امتحان نهایی وجود ندارد. ارتقاء به کلاس بالاتر بر اساس ارزشیابی داخلی انجام می گیرد و در عمل ارتقاء از کلاسی به کلاس بالاتر در مرحله آموزش اجباری ( تا کلاس نهم ) به صورت اتوماتیک و قطعی می باشد. سنجش در مدارس ژاپن معلم محور و کلاس محور است و آزمون ملی در این کشور وجود ندارد و ارتقاء در پایه های تحصیلی خود به خودی است. در سن 15 و 18 سالگی از دانش آموزان امتحان عمومی و هماهنگ گرفته می شود که از نتایج آن برای ورود به دوره دوم دبیرستان و آموزش عالی استفاده می شود.
روسیه ،برای نمره دادن به دانش آموزان از نمرات ۱ تا ۵ استفاده می شود که ۵ بیشترین و ۱ کمترین نمره است . نمره قبولی ۳ می باشد . اگر دانش آموزی در دو یا سه درس نمره ۲ بیاورد ، اجازه ارتقاء به کلاس بالاتر را خواهد داشت . اگر دانش آموزی در پایان سال یک نمره ۲ داشته باشد ، گواهی نامه پایان تحصیلات به وی داده میشود ولی این نمره مانع از ورود وی به مراکز آموزش عالی در برخی از رشته های تحصیلی شود .
بنگلادش ، در این کشور فقط برای ارتقاء از یک پایه به پایه دیگر امتحان گرفته می شود و در پایان هر دوره تحصیلی نیز امتحان برگزار و گواهینامه پایان دوره داده می شود.**
ما نیز بدین طریق می توانیم کلی از مشکلات سیستم ارزشیابی فعلی را کاهش دهیم.
**خبرگزاری مهر ، شناسهٔ خبر: 1518710 - شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۰
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دغدعه یک معلم برای آموزش هرگز تمام نمی شود.
انشاا...... به سلامتی بازنشست شوید اما یقین
داشته باشید که دردمندی شما تمام نخواهد شد.
این رسالت شغل ماست . در هر شرایطی نگران
آموزش کشوریم . با وجودمان عجین شده است.
اگر فرزندانتان درگیر آموزش رسمی نباشند نوه و
نتیجه خواهند بود لذا با تاروپودمان عجین است.
امید که دفتر نمره و تابوی نمره 20 نیز از اسلحه
بودن خارج گردد. با تشکر .
ضمن تشکر ، در حد توان سعی بر نوشتن
در ابعاد گوناگون را دارم. فرمایش شما
صحیح می باشد منتهی چاره چیست باید
تا حد توان معلمان در پی هموارسازی
آموزش مناسب باشند. هر چند ابزارحمایتی
آن نیست. تنها مرهم دردهای دانش آموزان
هم سوز و محبت پدرانه و مادرانه ، معلمان
است . به امید رهایی از تمامی بندهای
بازدارنده آموزش مفید و پویا .
چرا؟
ممنون از صراحت بیان و قلم شیوای شما
لطفا از دارندگان مدرک دکتری در اموزش و پرورش هم بنویسید که نه تنها حقوق مناسب ندارند بلکه به دلیل قرار گرفتن در سیستم اموزش و پرورش اجازه کار ر ثبت شرکت ندارند کد هیت علمی ندارند و نمی توانند استاد رهنما و مشاور شوند نمی توانند پروژه بگیرند نمی توانند همانند اساتید دانشگاه در دو دانشگاه کار داشته باشند نمی توانند .....در حالیکه از اساتید دانشگاه رزومه و کار علمی بیشتری هم در بسیاری موارد دارند . تحقیقاتشان که در مجلات بین المللی چاپ می شود در اموزش و پرورش در نظر گرفته نمی شود . به هر حال بی عدالتی بیداد می کند . لطفا بنویسید . حالا این معلم بیچاره نیست ؟
استاد بزرگوار ،
جسارتا از اوضاع و احوال اساتیدی چون
شما مطلع هستم چون همکارانی در
موقعیت حضرتعالی داشته ام .
با یاری خدا چشم .
تشکر از طرح موضوع تان.
تقاضا می کنم انجام وظیفه است.
به امید وصال به حقوق حقیقی.
پاداش آخر خدمت فرهنگیان در مقایسه با سنوات مختلف
هم ناعادلانه است و هم در مقایسه با سایر شاغلین.
نامش تبعیض است یا بی عدالتی ، این همه عالم و فقیه
است قضاوت کنند و نظر دهند.
لطفا در صورت امکان در خصوص نحوه تعلیم و تربیت در کشورهای دیگر که شرایط اولیه مثل ایران را داشته و با اصلاح آن توانشته اند به شکوفایی برسند را بررسی و اعلام نظر بفرمایید
جناب آقای حامد،
سه نوشته در این خصوص قبلا نگاشته ام در
صورت علاقه می توانید جستجو فرمائید. همه
کشورها از ابتدا شرایط مساعد آموزشی
نداشته اند اما آنان جسارت و شجاعت تحول
را داشته اند و در ضمن آنان به اندازه ما آموزش
و پرورش خود را در تسخیر سیاست در نیاورده اند،
لذا موفق تر عمل کرده اند.
ایران در نقشه رتبه بندی آموزش و پرورش جهان
ناپدید گردیده است... رتبه کشور ما چندم است؟
پنج شنبه, 09 شهریور 1396
آسیب شناسی آموزش و پرورش ایران در مقایسه با رتبه های برتر آموزشی جهان دوشنبه, 13 شهریور 1396
مقایسه سیستم ارزشیابی در مدارس ایران با برخی
از کشورهای برتر آموزشی یکشنبه, 17 دی 1396
موفق و مؤید باشید. تشکر از همراهی تان.
تقاضا می کنم امید که قابل استفاده بوده باشد.
همچنین دو نوشته زیر نیز قابل استفاده است :
از نظام آموزشی فنلاند تا ...شما با کدام جسارتی کلاس درس را ترک کرد ه اید؟! جمعه, 17 شهریور 1396
پیچیدگی های لاینحل آموزش و پرورش کشور ما از کجا آغاز شد؟ شنبه, 11 شهریور 1396
خوب است که شما توان و زمان کافی برای نوشتن دارید .
گردن مای معلم که در دستان اولیاء اسیر است زیرا مدیرانمان پشت مای ضعیف پنهان میشوند و انگشت اشاره تقصیرات را با سمت ما میگیرند و ما را نه تنها پاسخ گوی اولیاء بی خبر از روش های نوین توصیفی میدانند بلکه ما را مجرم اصلی طرح معرفی می نمایند .
معاونین مطقع ابتدایی نیز ما را قربانی مبکنند .
آخر معلوم نگشت اولیاء محورند یا دانش آموزان ؟
عنصر اصلی در فرایند یادهی یادگیری معلم است یا نیش زبان قضاوتهای فرزند سالارانه اولیاء گرامی ؟
مای معلم بی نوا ، جز خداوند همکار _آن نازنین رب الارباب _چه کسی را داریم؟
التماس دعا
بنده چون بازنشسته ام از فرصت لازم برای نوشتن
استفاده می کنم. زمانی معلم جماعت مورد احترام و اعتماد اولیا یود لذا حرف ،حرف معلم بود . اما با چندگانه شدن مدارس و پرداخت شهریه توسط اولیا، هم اولیا و هم دانش آموز پرتوقع گردیده اند و پول مداری بر هر اصل اخلاقی یا ارزشی ، پیشی گرفته است. که این فلاکت در سایه نیازمندی نظام آموزشی به سرمایه های مردمی بوجود آمده است. لذا معلم در این وادی با ضعیف ترین ساختار نظام آموزشی تنهای تنها مانده و دادرسی ندارد. تشکر