واقعه دلخراش واژگونی اتوبوس دانشآموزان دختر عضو فرزانگان سازمان دانشآموزی که با کشته شدن و نقص عضو تعداد قابل توجهی از دانش آموزان همراه بود مطابق معمول موج بزرگی را در جامعه ایجاد کرد .
پیام های تسلیت چهره ها از گوشه و کنار و رفت و آمدهای پیاپی و دیدار مسئولان با خانواده های آسیب دیده تا بتوان تا حد امکان خود را در افکار و وجدان عمومی تبرئه نمود !
این قبیل واکنش ها در جامعه ما تقریب به یک " فرهنگ و الگوی رفتاری " تبدیل شده است و غالبا در همان مرحله " احساس و تخلیه هیجان " باقی می ماند اما منجر به یک کنش و یا اقدام دائمی و یا اساسی و جدی نمی شود .
قول و وعده هایی که هم برخی مسئولان می دهند خیلی حساب و کتاب نداشته و به محض این که حساسیت و خشم افکار عمومی کاهش پیدا می کند به همان نسبت مشمول مرور زمان می شود .
از این نمونه ها فراوان است .
« محسن خشخاشی » معلم لرستانی در کلاس درس به طرز فجیعی توسط دانش آموزش کشته می شود و مسئولان وقت قول هایی می دهند اما تقریبا به هیچ یک عمل نمی شود .
معلم فداکار لرستانی ، « کاظم صفر زاده » که شب دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۳۹۳ و در باران شدید خرمآباد و لرستان و هنگامی که مشکلی برای یکی از دانشآموزان مرکز شبانهروزی عشایری امام جعفر صادق ( ع ) منطقه ویسیان به وجود میآید سعی در رساندن وی به بیمارستان مرکز استان میکند که در میانه راه در منطقه شوراب، خودروی آنها گرفتار سیلاب میشود و هر ۴ سرنشین پس از تن سپردن به امواج خروشان در شبی سرد و تاریک، جان خود را از دست می دهند ...
اما خانواده مرحوم " صفرزاده " در تازه ترین گفت و گو اعلام می کنند که به هیچ یک از وعده ها عمل نشده است و حتی مسئولانی که در زمان حادثه برای ملاقات با این خانواده " صف " کشیده بودند اکنون این خانواده را به حضور نمی پذیرند و اجازه ملاقات حضوری نمی دهند ! ( این جا )
در آذرماه 95 دو قطار با هم برخورد می کنند و 49 نفر کشته می شوند ...
یک هفته پس از این حادثه ، اتوبوس راهیان نور شامل 40 دانش آموز دختر که از خورستان به سمت گیلان در حال حرکت بود واژگون می شود ...
« حاجی بابایی » وزیر وقت آموزش و پرورش در حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان دختر بروجنی که از اردوی راهیان نور مناطق عملیاتی بازمیگشتند ( 29 مهر ماه 1391 ) در پاسخ به سوال جمعی از خبرنگاران درباره حادثه اخیر اتوبوس راهیان نور و کشته شدن 26 نفر از دانش آموزان به این جمله بسنده کرد:
" از مسئولانش بپرسید ! "
پس از گذشت 5 سال از آتش سوزی مدرسه شین آباد پیرانشهر در مهر ماه سال 93 خانواده های این مصدومین به صدای معلم گفتند که از برخوردها و اقدامات مسئولان رضایت ندارند ...
در جامعه ما با وقوع چنین حوادثی و حساسیت افکار عمومی ، مسئولانی که خود باید در برابر این وقایع " پاسخ گو " باشند با جامعه همدردی می کنند اما همین که آب ها از آسیاب می افتد نه به قولی عمل می شود و نه معمولا کسی به خاطر این گونه اهمال کاری ها بارخواست می شود و نه اقدامات پیشگیرانه ی مستمری اتخاذ می شود .
من در این یادداشت قصد دارم سهم تعهدات و مسئولیت های اجتماعی افراد و سازمان ها را یک منظر " کلان " مورد نقد قرار دهم .
برخی ها انگشت اتهام را به سوی وزیر آموزش و پرورش گرفتند و خواهان استعفای او و سایر مسئولان شدند .
برخی دیگر خواهان مسئولیت پذیری و پاسخ گویی سایر دستگاه ها مانند وزارت راه ، پلیس راه و... شدند .
واقعیت آن است که در بروز چنین حوادثی همه متهم و مقصر هستند و هر کس به تناسب اختیارات و مسئولیت هایی که دارد باید پاسخ گو باشد که البته معمولا نیستند .
چون اساسا " فرهنگ پاسخ گویی " به علت رسوب " تفکرات استبدادی " در جامعه ما نهادینه نشده است و بسیاری از افراد جامعه خیلی از مهارت های ساده زندگی مانند تشکر کردن ، عذرخواهی کردن ، نحوه صف ایستادن ، نحوه احوال پرسی ، نحوه دفع زباله و حتی نحوه ابراز خشم و شادی و... را بلد نیستند و البته کوشش و نیازی هم برای آموختن آن ها در خود نمی بینند !
برای من به عنوان یک " شهروند " واقعا جای پرسش و شگفتی است ؛ چگونه فردی که مرتکب خلاف های متعدد رانندگی می شود ، به دفعات مختلف جریمه می شود ، امتیاز منفی می گیرد و... باز به او " اجازه رانندگی " داده می شود ؟
چگونه می شود راننده ای که تعادل روانی ندارد و یا فرضا بارها با حالت " مستی " رانندگی می کند ؛ " قانون " و " مجری قانون " با او مماشات می کنند ؟
زمانی که یک فرد در نقش یک " راننده " مرتکب اعمال خلاف قانون متعدد در حین رانندگی آن هم به دفعات مختلف می شود ؛ مسئولان نباید به او " اجازه " مجدد برای رانندگی دهند و حتی باید او را به مراکز و مراجع ذی صلاح جهت " غربالگری روانی " ارجاع دهند .
اما آیا واقعا چنین است ؟
فردی که دچار اختلال روانی است و صلاحیت رانندگی ندارد نباید به او اجازه رانندگی داده شود تا این چنین با جان شهروندان بازی شود ؟
این مقامات و مسئولان به علت چنین مماشات و سهل انگاری خود شریک " جرم اند " و باید مورد محاکمه و رسیدگی قرار گیرند .
گروه کارشناسی وزارت آموزش و پرورش با هدف بررسی سانحه دلخراش واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان هرمزگانی گزارش اولیه ای را منتشر کرده است . ( این جا )
در بخشی از این گزارش آمده است :
" در خصوص انتخاب وسیله نقلیه و راننده نیز با اعتماد به نهادها و دستگاههای مسئول در این امر بر اساس مدارک و مستندات قانونی نسبت به عقد قرارداد با شرکت مسافربری انتخاب وسیله نقلیه اقدام شده و با توجه به ممنوعیت نداشتن حرکت در شب، برنامهریزی زمان حرکت ساعت 23:00 تنظیم شد تا پس از طی مسیر بعد از حدود 8 ساعت، حوالی ساعت 7 صبح به محل اردوگاه شهید دستغیب شیراز وارد شوند که متاسفانه با این حادثه دلخراش این سفر ناتمام ماند. هرچند با توجه به اینکه تا ساعت 16:00 فرصت حضور و پذیرش وجود داشته و مقدور بود که ساعت حرکت به ساعات روشن روز موکول شود ولی با اتکا به تجربیات و سفرهای مشابه قبلی اینطور عمل نشده است... "
آموزش و پرورشی که نمی تواند در دوران تحصیل ، " ضرورت بستن کمربندی ایمنی " را به دانش آموزان آموزش دهد و قوانین راهنمایی و رانندگی را به صورت یک " رفتار تثبیت شده " برای دانش آموزان درآورد واقعا به چه دردی می خورد در بخش دیگری ازاین گزارش آمده است :
" بر اساس این گزارش، مسیر بندرعباس - شیراز فاقد مسیر ریلی است و تماما شیب مثبت دارد. لذا اتوبوسهای این مسیر، روزها از شیراز به سمت بندرعباس میآیند و شبها بالعکس، چرا که در طول روز نیاز به استفاده از کولرگازی است و موتور ماشین کشش لازم برای همزمانی استفاده از کولر و حرکت سربالا را ندارد... "
به عبارت دیگر ؛ اتوبوس می توانسته است دانش آموزان را در طول روز جا به کند اما چون احتمالا " مستهلک " بوده است و یا آموزش و پرورش خواسته است از اتوبوس های ارزان تری استفاده کند چنین ریسکی کرده است .
در پایان این گزارش آمده است:
" بررسیهای اولیه حاکی از آن است که شغل اصلی راننده خاطی، آهنگری است و بعضا به رانندگی اشتغال دارد.
- نبستن کمربند ایمنی توسط دانش آموزان، به سفارش راننده بوده است، هرچند هم مربی مرحومه و هم مربی مصدوم، به بچه ها سفارش کرده اند که کمربند خود را ببندید؛ ولی راننده گفته نیازی نیست، هر زمان به پلیسراه نزدیک میشدیم خودم به شما اعلام میکنم که کمربندتان را ببندید!
حال پرسش از مسئولان وزارت آموزش و پرورش آن است که چگونه به این شرکت ها با این وضعیت اعتماد کرده است ؟
افراد و مسئولانی که اجازه می دهند یک " آهنگر " در نقش " راننده " ایفای وظیفه کند نباید در مورد این کار پاسخ گو بوده و مورد بازخواست قرار گیرند ؟
وزارت آموزش و پرورش و سازمان دانش آموزی که بودجه و اعتبار مناسبی برای برگزاری آبرومندانه و امن یک سفر برای دانش آموزان ندارد چرا باید این چنین با جان شهروندان و زندگی مردم بازی کنند ؟
آوردن بندهایی از " سند تحول بنیادین " در ابتدای این گزارش و برخی مغالطات در حالی که مقوله اصلی یعنی " امنیت دانش آموز " تامین نشده است نوعی " رفع تکلیف " و " فرار از مسئولیت پذیری " است .
آیا هدف فقط این است که گزارش کاری برای مسئولان بالادست تهیه شود ؟
آموزش و پرورشی که نمی تواند در دوران تحصیل ، " ضرورت بستن کمربندی ایمنی " را به دانش آموزان آموزش دهد و قوانین راهنمایی و رانندگی را به صورت یک " رفتار تثبیت شده " برای دانش آموزان درآورد واقعا به چه دردی می خورد ؟
آموزش و پرورشی که نمی تواند به دانش آموزان مهارت های زندگی را آموزش دهد واکثرا مدارس به جایی برای " دکان داری " و " کاسبی " تبدیل شده اند ؛ قرار است چه مشکل و یا چالش هایی را در جامعه حل کند ؟
آموزش و پرورشی که نمی تواند به معنای واقعی " شهروند " برای جامعه تربیت کند و تنها خروجی اش در آغاز سال تحصیلی افزایش حداقل 30 درصدی ترافیک و آلودگی پایدار هوا است واقعا به چه دردی می خورد ؟
دستگاه و ساز و کاری که قرار بوده است " مشکل گشا " باشد خود جزیی از صورت مساله شده است !
دو نفر مسئول به نمایندگی از آموزش و پرورش در اتوبوس حریف یک " آهنگر " ( راننده ) در مورد عمل به " قانون " نمی شوند و حرف آن راننده برای دانش آموزان بیشتر از معلمان شان خریدار دارد !
آیا دانش آموزانی که در این سیستم تربیت شده اند برای بستن کمربند و اجرای قانون باید از دیگران پرسش کنند و منتظر دستور آنان باشند ؟!
آن راننده خاطی ، آن دو مربی دانش آموزان که در مقابل توصیه غیرقانونی و خلاف عقل راننده فقط به " سفارش" بسنده کردند و حتی دانش آموزانی که در این سیستم فقط فرهنگ " تظاهر " را آموزش دیده اند و همه مسئولان و حتی معلمانی که در مقابل این رویه نادرست سکوت کرده اند همه و همه مسئولند ...
آن که بامش بیش ، برفش بیشتر !
نظرات بینندگان
دوست عزیز شهروند
بخش مهمی از حرف های شما مورد تایید است اما آموزش و پرورش این خبر را تایید نکرده است .
شما اگر گزارش و یا اطلاعات دقیقی در این مورد دارید ارسال فرمایید .
با تشکر .
پایدار باشید .
تشکر همکار و برادر عزیز جناب پور سلیمان
دوست عزیز معلم
سپاس از محبت شما .
پایدار باشید .
یک ملت گرفتار توهمات خود شده. نتیجه اش هم همین اتفاقات و تبعات اونه.
باید اوضاع اجتماعی و آموزشی رو شخم زد، تا شاید امیدی به اصلاح امور باشد.
آقای شهاب
درست است .
پورسلیمان نیز به اندازه خود در این پروسه مسئول است .
پایدار باشید .
سالانه ۸۰۰ هزار تصادف در ایران روی میدهد که از حیث آمار مرگبارترین حوادث جادهای، ایران رتبه اول را در جهان دارد! بر پایه آمار سالانه ۱۹ هزار نفر در حوادث رانندگی در راههای کشور جان خود را از دست می هند و بیش از ۳۰۰ هزار نفر مصدوم میشوند!
بر اساس براورد مالی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۵؛تصادفات رانندگی خسارتی معادل ۷ درصد تولید ناخالص داخلی در ایران به بار می آورد!
جناب پورسلیمان عزیز؛
خلاصه اینکه، شوربختانه رانندگان عزیز ما از فرهنگ پایین ترافیکی برخودار بوده، مسولین عزیز نیز توجهی به توسعه ریلی و هوایی که از زمینی بسیار ایمن تر است و همچنین استاندارد سازی جاده ها نداشته و در عین حال نمی توانند یا نمی خواهند از سود سرشار محصولات عهد بوقی و غیر استاندارد کارخانه های معظم و دولتی خودروسازی چشم بپوشند! و بدین ترتیب این قصه ی پر غصه ادامه خواهد یافت؟!
امروز برای دیگران و خدای نخواسته فردا برای ما...!؟
آقای احمد
درست است .
در کنار عنصر " آموزش " و " شناخت " باید روی حساس کردن جامعه و تغییر فرهنگ و نرم ها کار کرد .
جامعه ما اکثرا یک جامعه تربیت نشده و بدوی است که البته فقط ادای مدرن بودن را درمی آورد .
پایدار باشید .
آموزش و پرورشی که به عنوان یک امر حاکمیتی و طبق قانون اساسی باید به شکل رایگان و با کیفیت مناسب برای عموم مردم دیده شود روز به روز بیشتر دست در جیب مردم می کند و کاملا از سوی دولت های گوناگون مورد کم لطفی و فراموشی واقع می شود .
امیدی به تغییر نیست زیرا ارگان ها و نهادهای ذیصلاح و تاثیر گذار زیر بار پذیرش لوازم تحول و ارتقای این سیستم درهم شکسته نمیروند .
اما من امیدوارم .
ناامیدی یعنی " پایان خط " و " فروپاشی " .
باید جامعه را به سوی " مطالبه گری متفکرانه " سوق داد .
پایدار باشید .
دوست عزیز
بیان جملاتی عامه پسند مانند " خانه از پای بست ویران است " مشکلی را حل نمی کند .
هر فردی به اندازه خود باید مسئول باشد .
بی تفاوت بودن جامعه را به سوی نیستی و هلاکت می برد .
پایدار باشید .