سال هاست که همین مسیر را می رویم و تغییراتی هم اگر باشد در نحوه طریقت است والا مسیر همان مسیر است که بود. هر سال مهم ترین نشست شورای دبیران جلسه ای است که قبل از امتحانات ترم برگزار می شود. مدیران تاکید می کنند که حتما همه معلمان حضور داشته باشند.
همه طبق روال سنوات گذشته مثل ژنرال های جنگی دور میزی می نشینیم تا مدیر بیاید. پرطمطراق و با قیافه ای مصمم و اراده ای آهنین برای ابلاغ دستورات فرماندهی!!
او از تجاربش در مورد تقلب های دانش آموزان می گوید و گاه از رشادت های معلمانی که با پاتک های خود فعالیت متقلبان را منهدم کرده اند!
آنجاست که می توان برق احساس پیروزمندانه در این مبارزه را در چشم ها دید.
بعد از بیانات مدیر (فرمانده) به ترتیب افرادی که توانایی در گرفتن گوی سخن دارند پای به میدان نهاده از تجارب عملیاتی خود و به ویژه اگر رشادتی در این مقال داشته اند سخنرانی می کنند.
مبارزه و تقابل یکی دو روز قبل از امتحانات با نحوه چیدمان صندلی ها و نیمکت ها رسمی تر می شود.
در کنار این ها بعضی تاکتیک ها هم وجود دارد، مثلا گماردن ستون پنجم بین دانش آموزان و گرفتن اطلاعات در مورد آزمون دهنده و گیرنده! یا شناسایی افراد سابقه دار و مراقبت ویژه و نامحسوس از آنها.
حسی که قبل از رفتن به جلسات مراقبت در امتحانات وجود دارد سربازی است که باید خود را برای جنگی تن به تن آماده کند و گاهی با نگاه های تند و تیز معاونین که میزان توانایی مبارز را می سنجند آدم احساس می کند اگر با یک مسلسل و یا نارنجک هم به سر جلسه مراقبت برود کفایت نمی کند.
حتی گاهی جزو تاکتیک های مبارزه این بوده که برای مراقب صندلی نمی گذاشتند تا ایستاده بجنگد!
یا در حین آزمون بی صدا و یه هویی و سرزده وارد کلاس می شوند تا از وضعیت صحنه نبرد از دو طرف اطلاعات دقیقی کسب کنند.
از دیگر قواعد این رزم، حضور جدی بدون خوش و بش و لبخند در جلسه مراقبت است چرا که اینها می تواند نشانه ضعف در این میدان باشد.
پس از اعلان آغاز امتحان مبارزه شروع و با نزدیک شدن به انتها اوج می گیرد.
چشم ها یکدیگر را می پایند.
سربازان دشمن (دانش آموزان) مترصد فرصت و مراقبان منتظر دستگیری.
در این کشاکش مبارزه میان ما مغازه داران فروشنده ی انحصاری مدرک و خریداران مدرک ،چه جای گلایه که با ورود تکنولوژی و تکنیک های جدید، مشتریان از ابزار جدید مبارزه (تلگرام) بهره بگیرند.
یافتن راه های کم خطرتر و مفیدتر برای طی کردن این مسیر و رسیدن به موفقیت چه جای سرزنش باقی می گذارد در حالی که هدف نمره آوری است.
آیا در نظام کنونی ما، به دانش آموزی که صداقت، مهربانی و همیاری دارد نمره بیشتری می دهند یا به دانش آموزی که هیچ کدام را ندارد و قبول هم ندارد، ولی هزینه می کند و به طرق مختلفی (حتی با همکاری بعضی از همکارانمان) نمرات قابل قبولی کسب می کند؟
کفه ترازوی آموزش و پرورش نمره را فقط می سنجد و بیشتر بودن نمره است که کفه اش را سنگین تر می کند. وزن دانش آموز به میزان توانایی او در کسب نمره است.
در حالی از خرید و فروش سوالات آزمون برآشفته می شویم و اخلاق را پایمال شده می یابیم که در کتاب اهداف آموزش و پرورش فصلی عملی برای اخلاق باز نشده است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
درود بر شما مشکل اخلاق را طرح نمودید که متاسفانه در نظام اموزشی تبدیل به شعار های دست نیافتنی شده است .
مشکلات اقتصادی واوضاع اشفته سیاسی واجتماعی دست بدست هم داده و جایگاه ما معلمان را در محرز خطر قرار داده است .
امید واریم اخلاق و اعتماد و سعه صدر و صداقت ملکه نفس ما گردد و امنیت شغلی پایدار نصیب ما شود .
متاسفانه حرف های تکراری و بی اساس مدیران و معاونین مدارس تاریخ مصرف گذشته است مانند این جمله :
امتحان ناموس مدرسه است !
با ادب