من تیزهوشم ولی به کلاس خصوصی می روم !

   ضرب المثالی ورد زبان کوچه های دنیای مجازی شده است که رئیس یکی از کشورهای پرچمدار توسعه در جواب پزشکان که مدعی بودند حقوق ما از معلمان کمتر است تشر را حواله آنان کرد و گفت شما چطور به خود حق می دهید که در مطالبه پاداش، هم طرازی با معلمان را در سر بپرورانید ؟
بر تابلوی پایتخت یکی از بزرگترین میدان های کشوری که آموزش و پرورش اول جهان را از آن خود دارد چنین نقش زده اند :
اگر بیست و چهارساعت از آخرین کتابی که خوانده اید و مسواکی که زده اید گذشته است دهان تان را برای هرگونه اظهار نظری ببندید!
اما استاد فرهیخته ای که این مطلب را شنید اشک بر چشمانش جاری کرد و گفت اگر بر معلم این جامعه کنکور، کلاس خصوصی، آموزشگاه رنگارنگ و آزمون های جوراجور تحمیل کردید حتما دروازه های توسعه را گل گرفته اید!
اینکه کتاب نمی خوانیم ، مسواک نمی زنیم ،به محیط زیست احترام نمی گذاریم ،کلاس های خصوصی بازارش پررونق است ،دروغ سرلوحه زندگی ماست ،آمار طلاق آوار نگرانی برپا می کند ،کتاب مدرسه ای از کتاب های کمکی هفت خط عاصی است و خجالت می کشد اثباتا توسعه ما یک پایش می لنگد و قطعا پای معلم و معلمان در آن دخیل است اما وارونه و معکوس.
هنگامی که آموزش و پرورش معلم را در بازسازی و بهسازی اسناد بالا دستی و درس نویسی دخالت نمی دهد، در اجرای همان تباین فکری دیکته شده و دستورالعمل ها قطعا و عملا شکست خورده و ناکام است .
هنگامی که درب مذاکره با معلمان در فرآیند انتخاب مدیران کل و روسای ادارات بسته است و لابی انتصاب به دور از شایسته سالاری در دستگاه ها ، مراکز و اشخاص ذی نفوذ و نامحرم انجام می شود مدرسه و معلم سرخورده و غیر اثربخش خواهد بود !
هنگامی که بوفه های مدارس تعیین کننده و تامین کننده دغدغه های مدیر مدرسه و درآمد آن برای گذران زندگی او و هم کیشانش می شود و فکر نمی کند که معلم همه چیز را می فهمد و آگاه است جبرا از مدرسه پویا خبری نیست !
هنگامی که چادر و کیک های شبه عروسی جشن تکلیف دختران نه ساله وسیله نان آوری اشخاص و پز و رخ نمایی و تعالی کاذب درجات مدارس خواهد بود از تربیت و تعالی پویا خبری نیست !
هنگامی که برای دانش آموزان مراکز تیزهوشان که باید منطقا بی نیاز از کلاس های خصوصی و آموزشگاه های بی درو پیکر باشند ، معاون آموزشی مدرسه به خاطر مسائل مالی به خود حق می دهد به کلاس معلم وارد شود و در جلوی چشمان بهترین و باذوق ترین معلم برای دانش آموزان روی تخته کلاس اسامی افراد مشهور غول تست زنی خارج از مدرسه را با افتخار اعلام و توصیه کند که از فردا به آنان رجوع کنند قطعا توسعه را به گورستان سپرده ایم!
سوال اینجاست اگر کنکور، تست زنی ،کلاس های خصوصی ،آموزشگاه ها و انواع کتاب های متفاوت گردویی، پیازی ،آی کیویی، مهری، تخته ای و... و آزمون های بازاری تعیین کننده است ، دیگر مدرسه و معلم چه کارکردی جز سردرگمی و جاده صاف کنی برای درآمد زایی عناصر تاجر پیشه مافیایی دارد ؟
اکنون بازار مافیایی تجارتی پشت پرده ، دستگاه تعلیم و تربیت را با مدارس جوراجور به انحراف کشانده است که اظهرمن الشمس همانی است که بچه های تیزهوشان از مدرسه به خانه نیامده سر در آخور کلاس های خصوصی دارند و این انحراف الگویی شده برای دیگر دانش آموزان و والدین مدارس رنجور و نمور، و متاسفانه فاجعه بدتر اینکه بازار کلاس های کنکور از سال های پایانی دبیرستان به بچه های میان دوران تحصیل یعنی هفتم ،هشتم ،نهم و نشانه هایی از این انحراف به بچه های ابتدایی معصوم که بهترین سالهایشان را پس از نیم روز تحصیل باید کنار  والدین ، اوقات فراغتی شاد و به مهارت آموزی بپردازند ! تمام مدت را در دخمه های خصوصی آموزشگاه های مختلف غیراستاندارد و با درس دهندگانی غیر همسو با معلمان رسمی ، همراه با تزریق استرس و رقابت کاذب به تست بازی مشغول می شوند!
قطعا سوال اینجاست کلاس خصوصی و تقویتی برای دانش آموزانی که تیزهوش و سرآمد هستند چه معنایی می تواند داشته باشد ؟

عجب دنیایی وارونه ای است که دانش آموزان محروم ترین روستا و معلمش بدون نیاز چنین تقویت ها ٰمشغول تدریس و تحصیل هستند ولی در یکی از شهرهای شمالی مرکز استان که در آنجا وفور کلاس های خصوصی در کشور رتبه اول را داراست و زبانزد است پس از مدرسه ، تزریق، دوپینگ بر دانش آموزان سرآمد عضو مدرسه تیزهوشان واجب می شود و مدرسه و عوامل آن کارگزار و کارچاق کن درآمدزایی مافیای پشت پرده می شوند !
به راستی یک دانش آموز مدرسه تیزهوشان چرا نباید خجالت بکشد که بگوید من برای تقویت درس به کلاس های خصوصی مراجعه می کنم ؟

شواهد نشان می دهد برخلاف شهر یزد که دانش آموزان از بردن نام کلاس خصوصی خجالت می کشند در شهرهای شمال ایران اکثر دانش آموزان مراکز تیزهوشان ، یکی از افتخارات شان رفتن تمامی روزهای هفته به بنگاه فلان آقا و خانم معروف به خبره تست زنی می باشد که در آن کلاس ها با جمعیت نود نفری با میکروفن تدریس می نمایند ودراین انحراف و تن دادن والدین به این امر قطعا مدیران مراکز تیزهوشان دخالت وافر داشته و دخیل می باشند.
با این وصف آیا توسعه رقم خواهد خورد؟

معلم ، کتاب ، مدرسه و دانش آموز در چنگ مافیا ، بازار و بوفه قرار دارد و دستگاه تعلیم و تربیت برای فردا ، نسلی ایزوله شده ، بی مهارت ، ناآشنا ازادب ، تک بعدی وعصبی را به جامعه تحویل خواهد داد ! مگر مرجعیت و منزلت را بدون فوت وقت به معلمان بازگردانیم و کتاب های مافیایی و آموزشگاه های آزاد و خصوصی تجارتی را در سراسر کشور تعطیل و ممنوع نماییم و اگر بحث اشتغال و نشر و تنوع کتاب ها ست حداقل نظارت و ساماندهی درست را در دستور کار قرار دهیم.

ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید