سال تحصیلی جدید در حالی برای میلیون ها دانش آموز آغاز شد که خانواده های بسیاری،برای آماده سازی کودکانشان با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کردند. گذشته از دانش آموزانی که مشغول به تحصیل شدند، امسال هم همچون سال های پیش کودکانی از ورود به مدارس بازماندند و راهکار "وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی"قطع یارانه300 هزار کودک بازمانده از تحصیل است.
"محمد دیمهورمعاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش" نیزاز قطع یارانه خانوادههایی که از تحصیل فرزندانشان ممانعت میکنند، خبر داد.
تهدید به قطع یارانه در شرایطی صورت می گیرد که؛"علی اصغر فانی وزیر آموزشوپرورش"مشکلات اقتصادی را علت ترک تحصیل بیشتر دانشآموزان بازمانده از تحصیل میداند.
"علی زرافشان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش وپرورش" هم می گوید: ترک تحصیل روندی است که به مرور زمان شکل میگیرد. از این دیدگاه، علایم خطر برای دانشآموزانی که در معرض ترک تحصیل قرار دارند، از سالهای دبستان به چشم میخورد که زمان زیادی را برای مداخله عوامل فراهم میآورد. ترک تحصیل تنها به دلیل ضعف تحصیلی دانش آموزان نیست بلکه بیشتر از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ناشی میشود و عواملی چون ضعف امکانات خانوادهها، مدارس و جوامع بر این مشکلات میافزایند.
نبود مدرسه در نزدیکی محل سکونت، مایل نبودن خانوادهها به فرستادن فرزندان به ویژه دختران به مدارس شبانه روزی و طرحهای روستا مرکزی (محور قرار دادن یک مدرسه در یک روستا و فرستادن دانشآموزان مناطق اطراف به آن مدرسه)، اشتغال به کار، بیانگیزگی برای ادامه تحصیل و مشکلات جسمی همچون بیماریها و معلولیتها از عوامل ترک تحصیل دانش آموز در دوره متوسطه اول است.
براساس قانون، یارانه باید به افرادی تعلق گیرد که به لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به کلیه خانوارهای کشور در سطح پایین تری قرار دارند و همواره دولتی ها معتقد بوده اند که پرداخت یارانه نقدی باید از سوی ثروتمندان به نفع فقرا، نیازمندان و اشتغال حذف شود همچنین اردیبهشت ماه،"محمدباقرنوبخت"سخنگوی دولت اعلام کردکه درآمد۳ میلیون تومانی یک کارمند در شهری مثل تهران زیاد نیست، این فرد نزدیک همین رقم را باید اجاره خانه بدهد و باید هزینه تحصیل فرزندانش را تامین کند آن هم در شرایطی که یک درآمد هم بیشتر ندارد. به گفته او دولت اعتقادی به حذف یارانه گروه هایی با درآمدهای زیر ۳میلیون تومان در ماه ندارد.
"با مقایسه اظهارات وزیر و معاون آموزش و پرورش و دولت مردان دیگر به تناقض و نا هماهنگیِ آشکار در بین اظهارات و تصمیمات مسئولین،پی می بریم و مشهود است که دولت برای حل این مسئله راهکاری سطحی و رفع تکلیفی را برگزیده است"
عوامل موثری که خانواده در آن نقشی ندارد و فاصله کودک و مدرسه را رقم می زند
هر ساله ظرفیت مدارس تکمیل می شود و تعدادی دانش آموز راهی برای ثبت نام نمی یابند.یک سوم مدارس کشور نیازمند تخریب، بازسازی و مقاومسازی هستند.مدارس روستایی، اغلب دوره ابتدایی را تحت پوشش قرار می دهند و دانش آموزان بسیاری برای تحصیل در دوره اول متوسطه ( کلاس هفتم ) ناچار هستند چندین کیلومتر طی مسیر کنند، در این بین عدم توانایی پرداخت هزینه رفت و آمد برای همه محصلین عامل مشترک ترک تحصیل است و عدم رضایت والدین به طی مسیر طولانی و بعضا نا امن برای اکثر دختران و بعضی از پسران ترک تحصیل با چشمان گریان را به همراه دارد. یقینا اگر جناب آقای دیمه ور هم برای ماموریت به روستایی همچون جُر در منطقه صفر مرزی ایران و پاکستان منتقل شوند، کودکانشان بعد از کلاس ششم ترک تحصیل می کنند، چرا که 70 کیلومتر طی مسیر هر روزه دشواری های خاص خود را دارد.
سیستم معیوب آموزشی، مشکلات فرهنگی که موجب ازدواج زود هنگام کودکان می شود، کوتاهی دولت های گذشته در آموزش هایِ فرهنگی، تحصیل در کپر، کانکس و کلاسهای فرسوده، شمار بیش از اندازه دانش آموزان هر کلاس، نداشتن لوازم سرمایشی در مدارس مناطق گرمسیر، نداشتن سیستم گرمایشی استاندارد در مدارس مناطق سردسیر، تشکیل کلاس های چند پایه (دانش آموزان چند پایه تحصیلی در یککلاس با یک معلم تحت عنوان کلاس چند پایه درس می خوانند، شایان ذکر است که کلاس های بسیاری در روستا های کشور به صورت 6 پایه تشکیل می شوند)، دو زبانه بودن دانش آموزان (در برخی از نقاط کشور همچون بلوچستان، آذربایجان، کردستان و ... زبان اول، زبانی غیر از زبان فارسی است و به همین علت کودکان در بدو ورود به مدارس توانایی تکلم به زبان فارسی را ندارند و نهایتا به دلایلی همچون عدم بومی سازی آموزش، دانش آموزان بسیاری بی سواد می مانند و به مرور مدارس را ترک یا اخراج می شوند)،استفاده از سرباز معلم ها بدون آموزش کافی، استفاده از معلمین حق التدریسی بدون آموزش کافی و با حقوق و مزایای ناچیز، نارضایتی شغلی معلمین و ... همگی از عوامل موثر در ترک تحصیل دانش آموزان هستند که خانواده در آنها نقشی ندارد.
وضعیت معیشتی جامعه هدف طرح قطع یارانه
در شرایطی که خانوادهها برای گذران زندگی به درآمد کودکان شان که اغلب مشغول به کار هستند نیاز دارند بدون حل مشکلات اقتصادی نمی توان به بازگرداندن تعداد زیادی از این کودکان به چرخه تحصیل امیدوار بود. کشاورزان بر اثر خشکسالیِ سال هایِ اخیر خسارات جبران ناپذیری دیده اند تا جائی که مدیر کل توسعه روستایی استان خراسان جنوبی اذعان دارد که 1700 روستا در این منطقه متروک شده اند، بسیاری از خانواده ها در مناطقی همچون دشتیاریِ بلوچستان تنها با یارانه مختصری که دریافت می کنند روزگار می گذرانند و طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران در سال گذشته 2میلیون و 729 هزار و 92 نفر بیكار بوده اند و هزینههای زندگی در بسیاری از شهرها بیش از حقوق و مزایای دریافتی خانواده است و وابستگی مردم به یارانه به حد اعلی رسیده. مسئله عجیب،جامعه هدف مورد تهدید دولت است که همین خانواده ها هستند، باید بدانیم که تهدید به قطع یارانه در صورت منع از تحصیل فرزندان به بازگشت دانش آموزان به مدارس کمکی نخواهد کرد و تنها انسان های محروم و بی پناه هستند که با شنیدن این اخبار آشفته حال تر از پیش خواهند شد.
بررسی حقوقی منع کودک از تحصیل توسط خانواده
در مصوب 1320 برای منع کودک از تحصیل توسط خانواده تعیین جرم شد. در قانون کودک و نوجوان مصوب 1384 هم تعیین مجازات شد.مجازات سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس برای والدینی که مانع از تحصیل فرزندان خود میشوند، مصوب شد. بر اساس برنامه چهارم توسعه مقرر شد خانوده هایی که فرزندان خود را از تحصیل منع می کنند با جریمه یک میلیون تومانی مواجه شوند. با این وجود تصور بنده این است که این مسئله در حد تهدید باقی می ماند ، زیرا نمی توان پدر و مادرانی که اغلب بی سواد و کم سواد هستند و در کودکی از آموزش محروم مانده اند و امروز از بیکاری و مشکلات اقتصادی رنج می برند را مورد بازخواست قرار داد.
تا زمانی که متولی آموزش کشور، که وزارت آموزش و پرورش است امکان آموزش رایگان برای کودکان را فراهم نیاورد تصویب چنین قوانینی کمک به بازگشت کودکان به مدرسه نخواهد کرد.خانواده های پر جمعیتی که اغلب دچار مشکلات اقتصادی هستند توان پرداخت هزینه چند صد هزار تومانی خرید کتب درسی و بیمه و روپوش و لوازم التحریر رانداشته و جریمه برای آنها بی ملاحظگی و غیر قابل اجرا است. در خانواده های پر جمعیت قطع یارانه نه تنها موجب بازگشت آن کودک به مدرسه نخواهد شد بلکه برادر و خواهر محصل اش را هم دچار مشکل می کند و در نهایت موجبات ترک تحصیل آنها هم رقم خواهد خورد.
با توجه به اینکه تا کنون خانواده های بسیاری شامل این جرایم شده اند و همچنان به شمار دانش آموزانی که ترک تحصیل می کنند اضافه می شود و مرکز پژوهشهای مجلس هم باز ماندن حدود چهار میلیون نفر از تحصیل را تایید کرده است. این خود بهترین گواه برای اثبات شکست طرح های این چنینی است و اصرار مسئولین به تصویب قوانین مشابه عجیب و این شبهه را ایجاد می کند که دولت به هر ترتیب قصد دارد خود را از پرداخت یارانه خلاص کند.
توصیه ای به مسئولین:
با تحقیق و مطالعه در خصوص عملکرد دولت های گذشته سهم دولت ها در قبال کوتاهی های اجتماعی و فرهنگی و ... را مشخص و پیش از دست گرفتن جوالدوز سوزنی به خویش زنند.
با مشارکت نهادهای مختلف به کاهش محرومیتهایی که مردم در روستاها و حاشیه شهر ها از آن رنج میبرند بپردازند.
با رفع تبعیض های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جنسیتی،مذهبی، نژادی و قومی به سوی تحقق عدالت اجتماعی و آموزشی گام بردارند.
با حساسیت بیشتر نسبت به مسائل و مشکلات محرومین وارد عمل شوند و با ایجاد فضای همدلی برای نیل به اهداف خود شرایط مناسب را فراهم آورند. فرصت های نا برابر آموزشی را به برابر و تهدید و راهکارهای غیر عملی را فراموش تا بستر برای آموزش رایگان، با کیفیت و اجباری فراهم شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان