هدف تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش نوین تربیت دانش آموزانی است که بتوانند شهروند متعهد و مسئولی برای جامعه خود باشند .
یک شهروند مسئول نه فقط در برابر خود که در برابر دیگران نیز احساس مسئولیت می کند ،قانون مند است ،حقوق خود و دیگران را می شناسد و خود را موظف به رعایت آن می داند، تفاوت خود با دیگران و تفاوت دیگر شهروندان را درک می کند و می داند که با صبوری و بردباری باید بتواند اختلاف میان همدیگر را تحمل کرده و بدون توسل به خشونت و توهین و تحقیر یا طرد و حذف دیگری آن را حل کند.
اگر به طوراجمال این معانی و تعریف از شهروندی و حقوق شهروندی را بپذیریم باید ببینیم که آموزش و پرورش ما تاچه مقدار در این راه کامیاب یا ناکام بوده است ؟
آیا دبیران و آموزگاران ما چنین رسالتی برای خود قائل هستند یا خیر ؟
بارها در سر کلاس ها خود و اغلب همکاران فرهنگی شاهد بوده و هستیم که وقتی تدریس در کلاس پایان می یابد دقایق پایانی و یا وقت آزاد یا به اصطلاح استراحت دانش آموزان دشوارترین زمان برای کنترل دانش آموزان است و گاه در همان وقت اندک آزاد براثر رفتار یا حرکت نامتعارف دانش آموز یا دانش آموزانی حوادث جبران ناپذیری رخ داده و یا حتی براثر چالشی که میان آموزگار با دانش آموز پیش آمده آسیب های جدی از نظر جسمی یا روحی و روانی برهردو طرف وارد شده است و حتی ماجرا ابعاد قضایی و حقوقی پیداکرده است.
به راستی چرا اوقات فراغت ایرانیان به طوراعم و اوقات تعطیلی یا آزاد دانش آموزان در مدرسه به طور اخص تا این حد خطرخیز و آسیب زا و استرس زا است ؟
به نظر نگارنده ؛ ما باید ریشه اساسی این معضل مزمن و هزینه زا را نخست درخانواده و سپس در دستگاه تعلیم و تربیت و نوع آموزش آنها جست و جو کنیم.
دانش آموزی که در کلاس ( با همه کمبودهایی که دارد مانند تراکم زیاد دانش آموز ، فضای کم آموزشی ، امکانات کم سرمایشی یا گرمایشی و... که هر یک در ایجاد تنش میان دانش آموزان و دانش آموزان با آموزگار موثر هستند) نوع کلام و رفتارش با همنوع خود و همکلاسی خود تحریک کننده یا خشن و خشونت آمیزاست ؛ چگونه می تواند پا به جامعه بگذارد و شهروند هم باشد آن هم شهروند موفق و مسئول و قانون مند!
چرا دانش آموزی که از یک تا سه و گاه تا چهار سال با همسالان خود به نوعی زندگی می کند و خانه دوم او هست نه برای بهداشت خود و همکلاسی های خود نه برای آرامش خود و دوستانش و نه برای حرمت و گفت وگوی آرام و بدون فریاد و اهانت و نه برای حق کسب اجازه از همسالان خود برای استفاده از وسایل آنان ارزش واحترام و حقی قایل نیست ؟!
چگونه می شود امید یک همسر یا یک کارمند یا یک شهروند مسئول و متعهد از او را انتظار داشت ؟
بهترین آزمون برای موفقیت نظام تعلیم وتربیت در تربیت شهروند مسئول در زمان استراحت و وقت آزاد آنان است. این زمان دانش آموز در اختیار خود و با اراده خود عمل می کند و تحت نظر (به نوعی اجبار یا مسئولیت اجباری فراگیری درس نیست) آموزگار نیست.
اگر دانش آموز در این وقت طلایی آزاد خود بتواند بدون تنش بدون خشونت (کلامی یا رفتاری) بدون درگیری بدون ایجاد استرس درکنارهم و بدون اینکه نیاز به حضور و مراقبت مستقیم آموزگار (مثلا درهنگام ارائه درس) باشد بتواند باهمکلاسی خود به گفت و گو یا امور عادی و روزمره خود بپردازد و بسیار آزاد و رها به شکلی مدنی درجوار هم بنشینند می شود گفت نظام تربیتی در آموزش دانش آموز برای زیست شهروندی موفق بوده است در غیر این صورت هم نظام تعلیم و تربیت شکست خورده است و هم آینده آن دانش آموزان و جامعه ای که درآن قراراست زیست کنند شکست خورده است و درحقیقت شکست دستگاه تعلیم و تربیت شکست آینده یک ملت و یک کشور هست.
از این رو معتقدم آموزگاران و دبیران و همکاران برای آغاز سال جدید تحصیلی و شروع زنگ مهر برنامه ای برای خود جهت تحقق این مهم تعریف کنند تا بتوانند با برنامه ای از پیش تعیین شده کار تعلیم و تربیت را آغازکنند و هم در پایان سال تحصیلی بتوانند ارزیابی از میزان موفقیت یا عدم موفقیت کار خود داشته باشند.
تعلیم و آموزش و از همه مهمتر تمرین مدارا تمرین بردباری و شکیبایی و تمرین دیگرپذیری و دوستی و مهر در عین تمایزات و اختلافات ضرورت تحقق شهروندی و انسان شهروندمدار است .
خانواده سالم و جامعه سالم بستگی تام و تمام به آموزش دانش آموزانی قانون مند و جامعه پذیر و هنجارشناس و هنجارپذیر دارد .
بکوشیم تا درآستانه مهر با ارمغان بردباری و صبوری و شکیبایی در سر کلاس ها حاضر شویم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان