جناب آقای شیرزاد عبداللهی درباره خبر آزار جنسی یک دانش آموز نه ساله (فارغ از صحت یا عدم صحت آن) در زنجان یادداشتی دقیق و موشکافانه نوشتند و راه حل هایی منطقی و کارامد را برای حل احتمال تجاوز به کودکان در مدرسه را مطرح نمودند.تا اینجا ما با ایده ای مطرح شده توسط ایشان موافقیم اما ظاهرا یک همکار در کامنتی نظر خودش بر این یادداشت جناب عبداالهی فرمودند که چگونه است جناب آقای عبداللهی در مقابل جان فدایی و رفتارهای خوب و شایسته همکاران در بعضی بزنگاه ها سکوت می نماید اما در موقع انتشار یک خبر مثلا درباره انحرافی جنسی یک معلم زبان به سخن می گشاید و...
از قضا سخن نگارنده هم با تایید کامنت و نظر این همکار عزیزمان آغاز نمایم.البته حقیقتا بنده می پذیرم که هدف جناب عبداالهی این نیست که شخصیت معلمان و حیثیت شغلی آنها جریحه دار نماید و حتی از طریق نوشته های قدرتمندشان این مورد قابل اثبات است که ایشان اگر مطلبی می نویسند در راستای بهتر شدن عملکرد معلمان است اما به این حقیقت قابل تامل هم دقت نماییم جناب آقای عبداللهی راهکارهایی ارائه می دهند برای جلوگیری از مثلا اذیت و ازار جنسی کودکان در مدرسه چون هم حقوق و شخصیت کودکان زیر سوال می رود و هم معلمان.
اگر این گونه است که خبر انتشار یک انحراف و مثلا تجاوز معلمان زنگ خطری جدی است (به شرط صحت داشتن آزار جنسی) باید دانست که خبر یک رفتار عکس العمل اخلاقی و فداکارانه معلم هم ابعاد وسیع و زنگ خوشحالی و به مثابه یک پیام و دعوت تاثیر گذار است برای تداوم معنویت و انسانیت.
بنده می پذیرم که مقایسه بین دو عملکرد منفی مانند تجاوز یا فساد اخلاقی با مواردی مثل فداکاری یک معلم اشتباه است زیرا پرهیز از عفت اخلاقی در مدرسه از مهمترین الزامات حرفه معلمی است اما فداکاری مثلا از واجبات حرفه معلمان نیست اما جناب آقای عبداللهی ناخود آگاهانه (غیر عمدی) از فداکاری و زحمات معلمان و رفتار زیبنده آنها و دلسوزانه معلمان در مواقع حساس تا حدودی کمتر دست به قلم می شود اما در این مواقع انتشار خبر یک انحراف یا احتمال تجاوز با جدیت تمام می نویسد.
البته نگارنده نمی گوید ایشان عمدا و از روی یک غرض اقدام به انتشار چنین نوشته های می زند و همان طور که اعلام شد در دلسوزی و دقیق نگاه کردن ایشان به مسایل شکی نیست اما گاهی لازم است در کنار نوشتن از آفات انحراف معلمان از آثار مثبت و سازنده معلمان فداکار هم سخنی به میان آورد و نباید پرداختن به اینگونه عملکردهای معلمان تاثیر گذار یا فداکار را قهرمان پروری بداند ؛ زیرا:
همان طور که گفته شد یک رفتار ضد اخلاقی عواملین مدرسه اعم از معلمان یا ناظم یا...دارای تاثیر گذار اخلاقی فراوان است اما از طرفی دیگر دلسوزی و فداکاری خارج از الزامات معلمی هم به نوبت خود کارکرد فراوان و مثبتی بر جای می گذارد و چه بسا سبب بالا رفتن اعتماد و احترام دانش اموزان و اولیا و و کلی جامعه شود. هنگامی که اعتماد دانش آموزان و اولیا به معلمان بالا رود به طور قطع در فرآیند تعلیم و تربیت دگرگونی هایی رخ خواهد داد و همچنین باید دانست که اگر اعتماد دانش آموزان به صلاحیت اخلاقی و فداکاری معلمان افزایش یابد به احتمال زیاد در یادگیری و علاقه مندی دانش به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر خود را بازتاب می دهد و همچنین بهترین الگویی عملی برای مفاهیم اخلاقی می شود که دانش اموزان در کتاب هایی درسی می خوانند.
بنده هم تا حدودی موافقم که در فرآیند تعلیم و تربیت نباید تنها متکی به قهرمان پروری و موارد خوب استثنایی بود بلکه به التزامات حرفه مورد نظر متکی بود اما از طرفی نباید از الگو پردازی و رفتار قهرمانانه و فداکارانه والا غافل بود که چه بسا همین فداکاری و رفتار قهرمانانه جرقه ای باشد در این دنیایی که فساد در انواع شکل هایش موج می زند و انسانیت بیشتر و بیشتر رو به فول می رود.
ميزان موفقيت تلاش معلمان بايد منطقا براساس الزاماتي بررسي شود كه براي حرفه آنها قايل هستيم؛ نه اينكه انتظار داشته باشيم پيغمبروار هميشه مشكلات آموزشي و اخلاقي و انساني يك ملت را بر دوش بكشند؛اما مساله قابليت تعين بخشي به ملزومات حرفهاي معلمان به اين سادگي نيست، زيرا گاهي مسائل و رفتارهايي در بيرون از ملزومات حرفه معلمي رخ ميدهند كه چه بسا تاثيرات آنها به طور غيرمستقيم وبه مراتب بيشتر از آن ملزومات حرفه معلمي است.
در روستا يا محلهاي در يك شهر بي گمان انتظارات بيشتر و اخلاقيتر در برخوردهاي بيرون از كلاس درس و مدرسه از او دارند.بنابر این در عالم اخلاق، ما علاوه بر با وظايف حرفهاي با وظايف عرفي يك حرفه مواجهيم.
مساله در اینجا الگوسازي و ديگر تاثيراتي است كه يك رفتار ممكن است در جامعه بازتاب نمايد يا مورد تشويق يا هجو مردم و سپس دگرگوني ديدگاه مردم نسبت به آن قشر خاص شود. اگر معلم در امور مربوط به دایره حرفه الزاماتش یا خارج از الزامات حرفه معلمياش دچار اشتباهات فاحشي شود بنابر هر دليلي بازتاب گستردهاي دارد البته بر عكس آن هم صادق است يعني در صورتي كه در يك برهه زماني به اقدامي داوطلبانه و فداكارانه دست بزند بازتاب مثبت آن تا مدتها در اذهان باقي ميماند. یا حتی گاهی خشونتی علیه یک معلم صورت می گیرد که حقیقتا باید مسئله پی گیری شود و در مورد زوایای حادثه به طور منطقی بررسی شود تا خشونت بیشتر و بیشتر مورد نفرت قرار بگیرد و دانش آموزان به پیامد منفی و شوم آن آگاه شوند؛البته باید طوری این گونه مسایل مطرح شوند که سبب دوری و ایجاد نفرت در دل دانش آموزان نسبت به خشونت شوند نه اینکه سبب ایجاد کینه و دشمنی و تحریک احساس خشونت آمیزی دانش آموزان نسبت به معلمان شود.
شاید توجه به این نوع رویکرد است که گاهی حرکت فوق العاده انسان دوستانه یک همکار یا مظلومیت او (مثلا خشونت شدید علیه یک معلم) به شدت بازتاب می یابد و مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا زشتی ها رسوا شوند و اشتباهات تکرار نشوند و خوبی ها به موازات تداوم زمان تداوم یابند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پیشنهاد من به سایر همکاران این است که اگر ایشان همین روش زشت را ادامه داد هیچ نظری در زیرمطلبش ننویسیم و مطلب این شخص ضد معلم را حتی باز نکنیم زیرا یادم هست ایشون تعداد بازدید کنندگان متنش رو مرجع مشتاقین خودش میدونه و برعکس نظرات همکار ان رو هم ساده لوحانه و از سر معلم نبودن و تخصص نداشتن میدونه کافیه به پاسخ های ایشون مراجعه کنید
صدای معلم نظرم رو سانسور نکن
شما چنانچه مقالات و نوشتارهای هر از گاه جناب شیرزاد را از نظر آماری بررسی کنید، به احتمال قریب به یقین خواهید یافت که قلم ایشان بیشتر حول مدار تخریب معلم بر صفحات میلرزد تا دفاع از شٱن و ارتقا جایگاه معلم، بویژه چنانچه آن معلمان اندکی با کنش صنفی آشنا و حامی برنامه های کانون صنفی معلمان باشد.
این حساسیت جناب ایشان به کانون صنفی و اصرار به الحادی نشان دادن تفکرات فعالان کانون، خود می تواند زمینه خلق یک مقاله ی روانشناسی شخصیت یا یک پروژه ی اجتماعی و فرهنگی گردد.
معلم بازنشسته عزیز
رسانه ای کردن و بزرگنمایی کار کثیف یک معلم را ناپسند دانسته،وخواسته یا نا خواسته در جهت خدمت به دشمنان معلمان می دانم.
1- در بین کارمندانی مانند بانک نیز وجود دارد اما از جنسی دیگر مانند اختلاس هزار میلیاردی و رشوه و...
2- با توجه به اینکه جامعه اماری سایر کارمندان در قیاس با معلمان بسیار پایین هست پس نمونه افراد خلاف نیز در قیاس با جامعه آماری معلمان اگر بیشتر نباشد کمتر نیست
4- طرف مقابل سایر اقشار و کارمند به غیر مانند معلمان نیستند یا سخت افزار یا اموال دولتی و بیت المال هست و یا بزرگسال که همگی می دانیم چگونه به بیت المال یا اموال دولتی چنگ می زنند ولی اگر بزرگسالی به کارمندی سواری داد جامعه آن را تعقیب نمی کند چون عاقل بوده هست نه معصوم
خدافظ روحانی
خداحافظ نوبخت
خداحافظ فانی
خداحافظ بطاحی
ما به کسی رای خواهیم داد که یک میثاق نامه کتبی با معلمان امضاء کند
تعداد ما معلمان و خانواده هایمان به راحتی نتیجه انتخابات را تغییر خواهد داد
ضمنا
فریب افزایش 300و 500تومنی قبل از انتخابات را نخواهیم خورد افزایشی که چهار برابرش تا الان حقمان بوده است مثل باقی کارمندان
مطالب و کامنت های نوشته شده ایشان بیانگر فاصله و دوری بسیار زیاد از دنیای معلمین است.
ادامه مطلب.....
اشکالی ندارد آقایان بازنشسته در دوران خود سیر می کنند و با اوضاع و احوال کاری و مدرسه فاصله گرفتند و دایه مهربان تر از مادر شده اند.
من از بیگانگان هر گز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا(همکارم) کرد
تمام شبکه های داخلی و خارجی ،۲۰و۳۰،شبکه ی خبرهمراه باپخش لحظه به لحظه ی زیرنویس،مطالبات فرهنگیان پرداخت می شود
چرا یک مقاله تحلیلی درباره حقوق 50میلیونی کارمندان بیمه نمی نویسد
ب
ولی تعداد بی اخلاقی در این قشر بسیار کم است
آیا ما استاد فاسد نداریم قاضی فاسد نداریم مدیر فاسد نداریم روحانی فاسد نداریم بسیجی فاسد نداریم
مامور فاسد فاسد نداریم ؟
دوستان ما در زندان هستند چون می خواهند معلم معلم باشد آموزش دهنده و آموزش گیرنده به سعادت نزدیک باشند