خبر با عنوان : " به همت امور بانوان آموزش و پرورش پارسیان؛جشن ازدواج آسان 50 زوج دانش آموز هرمزگانی برگزار شد" در تاریخ 27 بهمن ماه توسط خبر گزاری پانا ، خبرگزاری وابسته به سازمان دانش آموزی وزارت آموزش و پرورش منتشر شد. خانم مریم فرنودی خبرنگار پانا از هرمزگان، خبر را تنظیم و ارسال کرده بود. خبرنگار با خانم آذر خسروانی، دبیر کمیته ازدواج امور بانوان شهرستان پارسیان گفت و گو کرده بود.
وی گفته بود : "این امر برای اولین بار در سطح شهرستان با هدف تسهیل امر ازدواج مطابق با آداب و فرهنگ ایرانی اسلامی اجرا شد ."
آذر خسروانی که از او به عنوان مسئول امور بانوان آموزش و پرورش پارسیان هم در خبر یاد شده است به خبرنگار پانا می گوید : "تمامی 50 زوجی که امروز در در این جشن شرکت داشتند از مدارس متوسطه دوم شهرستان بوده که به همراه خانواده های خود به این جشن دعوت شدند."
آذر خسروانی اضافه می کند: "همه ی ادارات دولتی سطح شهرستان در اجرای این امر خداپسندانه نقش به سزایی داشته و در تهیه هدایا همکاری و مساعدت کردند." خبر زیر سایه تبلیغات انتخاباتی کمتر دیده شد. اما بعد از اینکه تب و تاب انتخابات فرونشست، خبر توجه برخی رسانه ها را به خود جلب کرد .
انتشار و نقد خبر این خبر مصادف شد با اظهارات خانم شهیندخت مولاوردی معاون امورزنان و خانواده ریاست جمهور که با ابراز نگرانی از ازدواج های زیر سن قانونی و زودهنگام دختران گفته است : "در یکی، دو سال اخیر، آمار نگرانکنندهای از ازدواج دختران پیش از رسیدن به سن قانونی و ثبت آنها به دست ما رسیده است و حتی شاهد ازدواج دختران کمتر از ۱۰ سال نیز بودهایم. در این شرایط از وزارت دادگستری خواستهایم گزارشی درباره ازدواج دختران در زیر سن قانونی به ما ارائه دهد."
طنز تلخ داستان اینجا است که بخشی از یک مجموعه دولتی (آموزش و پرورش ) بدون توجه به سیاست های دولت و در تضاد با گفته های معاون رییس جمهور برای کودکان "جشن" یا "برنامه" ازدواج دسته جمعی برگزار می کند.
این مساله بیش از هر چیز نشان دهنده تاخیر فاز قابل ملاحظه فضای آموزش و پرورش و حال و هوای مدیران این وزارتخانه با فضای عمومی جامعه و سیاست های رییس جمهور است.
واقعیت این که فضای فرهنگی مدیریت آموزش و پرورش ده سالی از فضای عمومی جامعه و بخش های دیگر دولت عقب تر است.
انتقاد رسانه ها و مدافعان حقوق بشر باعث تکذیب خبر شد. اما تکذیبیه خبر، در واقع تایید کننده اصل خبر است.
آذر خسروانی در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا با تکذیب خبر جشن ازدواج گفت: "بنرهای تهیه شده برای این مراسم با عنوان همایش ازدواج مناسب تهیه شده و در هیچ یک از آنها کلمه جشن به کار نرفته است."
وی افزود: "50 دانش آموز متاهل مدارس دخترانه به همراه خانواده های خود در این برنامه شرکت کرده اند و برخی مسئولان مانند امام جمعه پارسیان و فرماندار شهرستان در این مراسم سخنرانی کرده و ادارات به دانش آموزان متاهل حاضر در این برنامه هدایایی داده اند و برخی نیکوکاران و خیران نیز به عنوان حامی ازدواج آسان شرکت داشته اند."
در واقع ، خانم خسروانی واژه "برنامه" را جانشین کلمه "جشن" کرده و "ازدواج آسان" را هم به "ازدواج مناسب" برگردانده است. همین تکذیبیه نشانه دیگری از عقب ماندگی فضای ذهنی مدیران آموزش و پرورش است.
در واقع مدیران دولتی تصور می کنند که دعوا بر سر الفاظ است و با جایگزینی کلمه برنامه به جای جشن و ازدواج مناسب به جای ازدواج آسان مساله حل می شود!
البته بحث ازدواج دانش آموزان در آموزش و پرورش موضوع تازه ای نیست. ازدواج کودکان دلایل جامعه شناختی و فرهنگی متعددی دارد. اما نکته دردناک تضاد سیاست های بخش هایی از مجموعه دولت با سیاست های دولت است.
حجت الاسلام محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز کشور در بهمن ماه امسال در دانشگاه آزاد مشهدگفت : " ازدواج باید در دبیرستان ها انجام شود تا بسیاری از مشکلات موجود در جامعه از بین برود." آقای قرائتی که سال های طولانی رییس سازمان نهضت سواد آموزی و معاون وزیر آموزش و پرورش بوده ، همواره ازدواج دانش آموزی را توصیه و تشویق کرده است. قرائتی در اردیبهشت ماه 93 در همایش مبلغین زکات گفت : " ازدواجها باید از دوران دبیرستان شکل گیرد چراکه سومین نیاز انسان پس از نیاز به اکسیژن و آب، داشتن همسر و همدم است."
حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش در مرداد ماه سال 90 گفت : "از ازدواج دختران دانشآموز خوشحال میشوم. وزیر سابق آموزش و پرورش افزود " ازدواج به موقع دانشآموزان دختر، آنها را از آسیبهای اجتماعی محافظت میکند.
محمود احمدی نژاد رییس جمهور سابق نیز در این خصوص گفت : "سن ازدواج مناسب برای دخترها 16، 17 و 18 سال است، یعنی زمانی که دخترها تازه شکوفا شدهاند و در اوج عاطفه و احساس و لطافت هستند و سن مناسب برای ازدواج پسرها 19، 20 و 21 سال است."
آمار سازمان ثبت احوال نشان می دهد که به رغم توصیه های مکرر مسئولان ،سن ازدواج در سال های بعد از انقلاب بالا رفته است.
بر اساس برخی آمارها میانگین سنی ازدواج مردان کمی بیش از 26 سال و برای زنان نیز حدود 24 سال است. سن ازدواج امری دستوری و ارشادی نیست و تابع عوامل فرهنگی ، اعتقادی ، اجتماعی و اقتصادی مردم است.
میانگین 26 سال برای پسران و 24 سال برای دختران معنایش این این نیست که همه در این سنین ازدواج می کنند. عده ای از دخترها و پسرها درسنین پایین و حتی زیر 15 سال و بسیاری از جوانان هم در سنین بالای 30 سال ازدواج می کنند.
حداقل سن قانونی ازدواج در ایران برای پسران ۱۵ سال تمام و برای دختران ۱۳ سال تمام است با اینحال قانونگذار، ازدواج دختران و پسران پایینتر از سن قانونی را با اجازه ولی و تشخیص دادگاه صالح مجاز می داند. تعداد دخترانی که در سن زیر 20 سال ازدواج می کنند بسیار بیشتر از پسران است. مطابق آمار ثبت احوال در شش ماهه اول سال 94 ، حدود 20 هزار دختر کمتر از 15 سال و 106 هزار دختر بین 15 تا 19 سال ازدواج کرده اند .
تمام دختران زیر 15 سال و حداقل نیمی از دختران 15 تا 19 سال ، در سن تحصیل در مدرسه هستند. به عبارتی فقط در شش ماهه اول امسال حداقل حدود 70 هزار دختر دانش آموز ازدواج کرده اند.
بر اساس آمار ثبت احوال حداقل 7 هزار پسر در سن مدرسه هم در 6 ماهه اول امسال ازدواج کرده اند.
یک پرسش اساسی این است که دانش آموزانی که ازدواج می کنند از نظر ادامه تحصیل چه سرنوشتی پیدا می کنند؟
دختران متاهل معمولا از چرخه آموزش و پرورش روزانه حذف می شوند و باید در مدارس شبانه به تحصیل ادامه دهند. تعصبات خانوادگی و اشتغالات بعد از ازدواج باعث می شود که بخش بزرگی از این دختران برای همیشه تحصیل را کنار بگذارند.
حاجی بابایی در سال 90 گفت: "دخترانی که ازدواج میکنند، دیگر اجازه تحصیل در مدارس معمولی را ندارند و باید در مدارس شبانه درس بخوانند."
برخی از فعالان حقوق زن محرومیت دختران ازدواج کرده از تحصیل در مدارس روزانه را تبعیض آمیز می دانند ، اما عده ای از مربیان و مدیران مدارس دخترانه معتقدند که حضور این دختران برای بقیه دانش آموزان جنبه بدآموزی دارد. برخی از مدیران و مربیان می گویند ظاهر و رفتار دختران ازدواج کرده، کنجکاوی بقیه دانش آموزان را بر می انگیزد ، زیرا با آرایش صورت و پوشیدن کفش پاشنه بلند حواس بقیه دانش آموزان را پرت می کنند و ای بسا تجارب خود را به دانش آموزان منتقل کنند که به مصلحت نیست.
فخریان مدیرکل استان خراسان رضوی در سال 90 برای حل مشکل راه حل متفاوتی ارائه داد: "تاسیس مدارس دخترانه متاهلین !" مدرسه ای را مجسم کنید که همه دختران ازدواج کرده اند. همسران جوان عضو انجمن اولیا و مربیان هستند و زنگ آخر جلو مدرسه منتظر خروج همسران خود از مدرسه هستند. اینها تخیلی نیست. نخستین دبیرستان دخترانه متاهلین درکاشمر تاسیس شد. اما تاسیس مدارس متاهلین و اختصاص یک نوبت مدارس به دختران شوهر کرده در هر منطقه هم بارمالی دارد و هم بسیاری از مناطق فضای آموزشی و نیروی انسانی لازم برای راه اندازی این مدارس را ندارند.
ازدواج دانش آموزان مشکلات دیگری هم به دنبال دارد. سن بلوغ جسمانی و بلوغ اجتماعی کودکان بر هم منطبق نیست و اغلب بچه ها درکی از زندگی مشترک و تشکیل خانواده ندارند فاقد استقلال مالی هستند . علاوه بر این احساسات عشقی و تمایلات عاطفی نوجوانان ثبات و پایداری ندارد.ا
صولا کودکان در سنین زیر 18 سال قادر به تصمیم گیری های مهم مانند ازدواج و تشکیل خانواده نیستند. به همین دلیل بسیاری از ازدواج های دانش آموزی بعد از رسیدن به بلوغ اجتماعی از هم گسیخته می شود.
سن رشد در ایران برای انجام معاملات و تصرف در امور مالی 18 سال تمام می باشدو افراد در کمتر از 18 سالگی حق تصرف در اموال خود و خرید و فروش ندارند . به عبارت دیگر فاقد اهلیت هستند. وقتی افراد در سن زیر 18 سال از نظر قانون اهلیت ندارند ، چگونه می توانند عقد ازدواج ببندند؟
عده ای از فعالان حقوق زنان هم معتقدند به جای تشویق کودکان به ازدواج زودرس، بهتر است افراد دلسوز و علاقه مند، شرایط را برای ازدواج دختران و پسرانی که از سن ازدواج گذشته و وارد دهه چهارم زندگی خود شده اند، فراهم کنند. مسایلی مانند گرانی مسکن ، دشواری اشتغال و کسب در آمد ، دستمزد و حقوق ناچیز شاغلان و... در تاخیر و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران تاثیر گذار است. در جامعه امروز ایران استقلال مادی و رسیدن به شرایط مناسب برای ازدواج بدون کمک پدر و مادر قبل از 40 سالگی برای اغلب پسران فراهم نمی شود.
از این گذشته سن ازدواج تابع مسایل فرهنگی و اعتقادات مردم و به عبارتی عرف جامعه هم است. در این خصوص دیدگاه های متنوعی در میان اقشار مختلف جامعه وجود دارد. در بین اقشار روستایی و طبقات پایین شهری و نیز اقشار مذهبی جامعه ازدواج زودرس دختران طرفداران زیادی دارد.
در نیمه اول سال 94 از حدود 370 هزار ازدواج ثبت شده است، بالاترین آمار، مربوط به ازدواج دختران 15-19 ساله با پسران 20-24 ساله بوده است. 57 هزار ازدواج مربوط به این گروه سنی است. اختلاف سنی 5 سال بین دختران و پسران در بین اقشار مختلف جامعه مرسوم است.
انتظار این بود که با تغییر دولت، تبلیغات برای ازدواج دانش آموزی کمتر شود و توسعه مدارس متاهلین از دستور کار وزارتخانه خارج شود، انتظاری که ظاهرا در بخش هایی از آموزش و پرورش برآورده نشد.
با این حال ترک تحصیل دختران به دلیل ازدواج های زودرس همچنان یک مشکل حل نشده باقی مانده است و کمتر کسی به آن می پردازد. شرایط جامعه مدرن و پیچیده امروز ، ازدواج دختران و پسران قبل از پایان تحصیلات دبیرستانی را دشوار کرده است. اما در مناطق روستایی و عشایری کودکان حتی کودکان زیر ده سال مجبور به ازدواج می شوند.
در میان اقشار مدرن تر جامعه سن ازدواج دختران و پسران به 30 سال و بالاتر رسیده است. هرچند بیشتر خانواده ها ترجیح می دهند که دخترانشان حداقل بعد از دیپلم ازدواج کنند ، اما ازدواج دانش آموزان در دبیرستان و حتی راهنمایی در میان طبقات فقیرتر جامعه ، همچنان یکی از عوامل ترک تحصیل دانش آموزان است.
طرفداران ازدواج زودرس علاوه بر توصیه های اخلاقی باید به واقعیات جوامع شهری امروز هم توجه کنند و دلایل جامعه شناختی و فرهنگی و اقتصادی بالارفتن سن ازدواج را هم در نظر بگیرند.
مدیران آموزش و پرورش اگر زورشان نمی رسد که جلوی ازدواج دانش آموزان را بگیرند ، برای خودشیرینی مشوق این گونه ازدواج های بی فرجام نشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا دختر میبایست در اوایل نوجوانی و بلوغ جنسی ازدواج کنه هرچند از نظر داماد و مردان ممکنه بنظر بیاد ازدواج با خانم خیلی نوجوان بهتره!!
همان نگرش قدیمی ک میگه دختر تا چشم و گوشش بسته ایت بره حجله!! و...
و اما نکته مهم: الان تعداد جوانهای دانشگاه رفته + سربازی رفته + شاغل که حتی چند سال هم شده کار می کنند و بیمه پرداخت می کنند ولی نمی توانند ازدواج کنند بسیار بسیار بسیار مهم تر است. چرا به این موضوع حساس نیستین؟ دخترای فوق لیسانس گرفته ای که افسرده شده اند و منتظر شوهرندو لی شوهری نیست. پسرها با این اقتصاد فرسوده شده اند.
یک نکته و تمام: لطفا به جای اینکه نگران چند مورد ازدواج در سن پایین باشیم بهتره که به فکر چندین میلیون سی سال گذشته بلاتکلیف باشیم.