کیفیتبخشی به آموزش از موضوعاتی است که در سالهای اخیر با وجود تأکید کارشناسان، همچنان با بیتوجهی مسئولان آموزش و پرورش روبهرو بوده است. در سالهای اخیر آماری که بارها به آن استناد شده، تعداد زیاد معلمان نسبت به دانشآموزان است. با تکیه بر این آمار نادرست نتیجهگیری میشود که تعداد معلمان مازاد بالاست.
نگاهی دقیقتر به اعدادی که در آغاز سال تحصیلی اعلام شده کمک میکند تصویر روشنتری از موضوع داشته باشیم.
آقای فانی در روز اول مهر تعداد فرهنگیان را ٩٨٠ هزار نفر و تعداد دانشآموزان را بیش از سیزده میلیون و ٣٢٠ هزار نفر اعلام کرد. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که باز هم براساس آمار وزارت آموزشوپرورش، از میان همه فرهنگیان حدود ٣٦ درصد آنان را نیروهای خارج از کلاس تشکیل میدهند (استاندارد آن در جهان ٢٥ درصد است) که قاعدتا این تعداد را که بیش از ٣٥٢هزار نفر از کارکنان میشوند باید از تعداد معلمان کم کرد و بقیه را که اندکی بیش از ٦٢٧ هزار نفر هستند، اگر نسبت به دانشآموزان در نظر بگیریم؛ عددی بیش از ٢١ دانشآموز برای هر معلم به دست میآید.
روشن است تعداد دانشآموز در استانها و مناطق مختلف متفاوت است. برای مثال تعداد شاگردان برخی مدرسههای روستایی در هر کلاس میتواند بسیار کمتر از این عدد میانگین باشد. در برابر، این تعداد به دانشآموزان مدرسههای شهرها بهویژه شهرهای بزرگ افزوده میشود. بنابراین شاهدیم که در شهرها نابه سامانی نیروی انسانی بسیار بیشتر به چشم میخورد؛ بیشترین تعداد معلمان مازاد، بیشترین نیاز به معلمان حقالتدریس و البته شلوغترین کلاسهای درس که عامل مهمی در کاهش کیفیت آموزش در این کلاسهاست.
مدیریت آموزشوپرورش چنانچه نگاه کمیتگرای خود را اندکی تعدیل میکرد، امسال بهترین زمان برای متعادلکردن تعداد دانشآموزان حاضر در کلاس بهویژه در شهرهای بزرگ بود. با وجود این همچنان شاهد کلاسهای با تراکم بالای ٣٠ و ٣٥ نفر (در پارهای موارد بالاتر از ٤٠) در تمامی مقاطع تحصیلی هستیم.
سالهاست که از اهمیت سال اول ابتدایی بهعنوان سال پایه صحبت میشود، بااینحال درحالیکه به روایت آمار حدود یکسوم از تعداد دانشآموزان کاهش یافته است، همچنان شاهد متراکمکردن کلاسهای اول ابتدایی با ٣٢ تا ٣٥ دانشآموز و بالاتر در مدرسههای دولتی هستیم. گذشته از حقی که از آموزگاران این کلاسها ضایع میشود و فرصت ارائه کار باکیفیت را از آنها میگیرد، پرسش اصلی این است کودکان ما چرا باید در بدو ورود به دنیای مدرسه و آموزش در چنین کلاسهای فشردهای، تمامی شور و شوقشان به آموختن با تندادن ناگزیر به نظم پادگانی و احتمالا خشن یک کلاس پرجمعیت به سردی گراید و هنوز به سال دوم نرسیده از درس و مدرسه گریزان شوند.
در دبیرستانها نیز تعداد زیادی از همکاران در سال تحصیلی جدید به زحمت توانستند ساعتهای موظف خود را کامل کنند و تعدادی از آنها نیز در اقدامی غیرکارشناسانه بدون تأمین شرایط لازم به دوره اول متوسطه و ابتدایی فرستاده شدند؛ درحالیکه با رساندن تعداد دانشآموزان هر کلاس بهویژه در شهرهایی مانند تهران به حد معقول ٢٥ نفر، آموزشوپرورش میتوانست از نیروی موظف خود، در جایگاه اصلیاش بهره بیشتری ببرد. ضمن اینکه آرامش خاطر و امنیت شغلی همکاران را هم کمتر به خطر بیندازد و با فاصلهگرفتن از نگاه سودمحور، دستکم از یک جنبه به کیفیت کار آموزش و آرامش فضای کلاس و کاهش تنش میان معلم و دانشآموز، کمک شایانی کند. برای تهران نیز که بیشتر نیروهای مازاد آن دبیران خانم هستند، میتوان با شکستن تابوی تدریس خانمها در مدرسههای پسرانه، بخشی از آنها را در دوره اول متوسطه به کار مشغول کرد.
اگرچه افزایش قابل ملاحظه بودجه، ضرورتی انکارناپذیر برای افزایش کیفیت آموزشوپرورش است؛ اما فراموش نکنیم کیفیتبخشی تماما مربوط به بودجه نیست، بلکه درایت و تغییر نگاه مدیران و برنامهریزان را نیز میطلبد.
روزنامه شرق
نظرات بینندگان
در کلاس من 41 نفر دانش آموز در یک فضای کوچک از سر و کول هم بالا می روند
ای کاش مسولین آ.پ فقط و فقط 10 دقیقه به جای من در این کلاس حاضر شوند تا به عمق فاجعه و ظلمی که به نو آموز کلاس اولی و معلم بیچاره وارد می شود پی ببرند.
تنها چیزی که برای وزارتخانه و وزیر اهمیتی ندارد کیفیت بخشی است متاسفانه تمام هم و غم آنها این شده است که چگونه صرفه جویی کنند و از هزینه هایی که در آ.پ می شود بکاهند.