در خبرها آمده بود :
« از بین ۴۵۰ هزار داوطلب کنکور ۱۴۰۴ _۱۴۰۳، حدود ۴۲۰ هزار نفر نمره منفی گرفتهاند » .
یعنی نسلی که ۱۲ سال در مدارس درس خوانده، حالا حتی نتوانسته به چند سوال درست پاسخ دهد.
اما این فاجعه، تصادفی نیست. این، نتیجه همان نگاهی است که این روزها از زبان وزیر آموزش و پرورش شنیدیم.
وزیری که در جمع معلمان نمونه سراسر کشور گفت : « شأن معلم، مثل چوپان است. باید حواسش باشد کدام دانشآموز جدا شده، کجا رفته، چرا نیامده... مثل چوپانی که دنبال گوسفند گمشدهاش میگردد. »
وقتی بالاترین مقام آموزش، معلم را چوپان میبیند و دانشآموز را گوسفند، معلوم است که خروجی این سیستم، نمره مثبت نخواهد بود .
دردناکتر این است که در آن جلسه برگزیده شده از میان صدها معلم نمونه سراسر کشور، حتی یک نفر هم جرأت نکرد بگوید: «آقای وزیر، معلم راهنماست، نه چوپان دانشآموز انسان است، نه گوسفند!»
وقتی معلمِ نمونه هم زبانش بسته است، چطور دانشآموزش یاد بگیرد که بپرسد، فکر کند و پاسخ دهد؟
وقتی وزیر آموزش و پرورش مملکت می گوید :
«مهمترین وظیفه ما در آموزش و پرورش، نماز خوان کردن بچه ها و فرهنگ ایثار و فداکاری و شهادت در فضای تعلیم و تربیت است »
و باز جناب وزیر معتقد است که :
« اگر میخواهیم جامعه سعادتمندی داشته باشیم بنا بر سیاست های نظام مقدس ، راهی نداریم جز اقامه نماز و اقامه فرهنگ ایثار و شهادت...» دیگر نباید توقع آموختن علم و دانش به فرزندان این مملکت در این وزارتخانه را داشت.
هیچ کس مشکلی با این اهداف جناب وزیر ندارد ؛ بلکه مشکل با تناسب کارکرد نهاد آموزش و پرورش با این اهداف است. دیندار کردن مردم جزو وظایف و کارکردهای روحانیت و نهاد دین است و نه وظیفه دولت و نهادهای دیگر.
به علاوه این کارکرد بیش از آن که آموزشی باشد، تربیتی است. وقتی معلمِ نمونه هم زبانش بسته است، چطور دانشآموزش یاد بگیرد که بپرسد، فکر کند، پاسخ دهد؟
مگر آموزش و پرورش نیرو یا ساختار مناسب را برای این هدف دارد؟ پس روحانیت در جامعه چه کار باید بکند؟ مثل اینکه بگوییم ورزشگاه برای تربیت اخلاقی تماشاگران است!
جناب وزیر
مردم فرزندان خود را برای دیندار شدن و نمازخوان شدن به مدرسه نمیفرستند، بلکه بچه های خود را برای باسواد شدن و آموختن علم و دانش های بشری به مدرسه می فرستند . آن وزارتخانه وظایف دیگری دارد.
وظیفه نمازخوان و دیندار کردن جامعه بر عهده مسجد و روحانیت و خانواده است. به همین علت است که شکست خورده اید و این افتضاح بزرگ پیش آمده است .
در پیش از انقلاب نهاد اصلی متولی دینداری یعنی روحانیت و مسجد وظیفه خود را انجام میدادند و جامعه هم دیندار میشد اما حالا متأسفانه نهاد روحانیت به کارهای دیگری مشغول شده است و بار خود را میخواهند بیندازند روی دوش نهاد آموزش و رسانه های رسمی و این پاسخ نمیدهد .
۴۲۰ هزار نمره منفی، فقط یک آمار نیست؛ این آئینه تمامنمای آموزش ماست :
جایی که معلمش از اعتراض میترسد و دانشآموزش از پاسخ دادن...
تا وقتی این نگاه عوض نشود. تا وقتی شأن معلم، اندیشه ورزی و روشنگری نباشد ؛ باید هر سال منتظر همین آمارها باشیم.
شاید هم بدتر!
( کانال نویسنده )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نه بزرگ معلمان و دانش آموزان به سیستم آموزشی .
بزودی شاهد انقلابی گسترده در حوزه بهداشت و آموزش خواهیم بود