ما سالانه، تقریباً می شود گفت هر سال، ماه گرد عزای هدایت تحصیلی داریم. حداقل یک ماه و اندی بلاتکلیفی و سردرگمی از اوایل تیر تا اواسط مرداد. دست آخر هم حاصلش می شود، تیر کین آلود مصیبت، شیون، دعوا و بعضی اوقات هم تهدید از سوی والدین و دانش آموزان که بر ما مشاوران و مدیران مدارس روانه می شود.
آخر الامر هم گاهی وقتها آنها متوجه می شوند که ما از دستۀ بی قدرتانیم. آن قدر بی قدرت که خودشان هم به گمانم دلشان به حال ما می سوزد و می روند و بعضی هایشان همچنان ما را دشمن خود می پندارند چرا که گزینه های نامبارک الف و ب، انتخاب دانش آموزان را طبقاتی کرده است و دانش آموزان دارندۀ اولویت ب، باید صبر کنند شاهزاده های خوشبخت الف ثبت نام شوند و سپس نوبت آنها برسد.
شاید بگویید : خب، مگر چه می شود، دو هفته صبر می کنند. اما ماجرا به این سادگی نیست.
بله ؛ ماجرا از این قرار است برای اغلب دانش آموزان شاخۀ کاردانش و رشته ریاضی اولویت الف است و تجربی، انسانی و شاخه فنی اولویت ب. برای مثال دانش آموزی را در نظر بگیرید که با نمرات 19 و 20 دو درس ریاضی و علوم تجربی ( در سه سال هفتم، هشتم و نهم) در رشته تجربی اولویت ب را کسب کرده است و هم کلاسی او با نمره 5 / 19 و 20 در همین دو درس اولویت الف را در رشته تجربی کسب کرده است. آموزش و پرورش بر اساس «نیم نمره یا یک نمره » که خدای نکرده به کسی برچسب نمی زند، فقط در برگه هدایت تحصیلی درج می کند « ب» . و « ب » معنی اش این است که منطقه بر اساس ظرفیت، اول وظیفه دارد کسی که از تو نیم نمره بیشتر گرفته ثبت نام کند و اگرچه نیم نمره بالا و پایین شدن ملاک نیست، نگران نباش احتمالاً برای تو هم دو هفتۀ دیگر جایی پیدا می شود.
در این میانه، مشاور بخت برگشته که در طول سه سال تحصیلی برای آموزش روش های یادگیری، کارگاه برگزار کرده است؛ با بچه ها و خانواده هایشان، رابطۀ حسنه برقرار کرده است؛ سنگ صبورشان بوده است؛ با دانش-آموزان و خانواده هایشان درباره ملاک های انتخاب رشته بحث و گفت و گو داشته است، تبدیل می شود به دشمن درجه یک همه. اولین تیر خشم به سوی او روانه می شود چون که باید این برگۀ مصلحت اندیشِ ولی نعمتان را تحویل دانش آموزان دهد و اول ثابت کند که او تقصیری ندارد و بعد دانش آموزان را قانع کند که چرا الف آورده اند و چرا ب و بعد اطمینان دهد که به پیر و پیغمبر همۀ شما ثبت نام خواهید شد و هیچ دانش آموز پایه نهمی بدون رشته نخواهد ماند.
بالانشینان و تصمیم گیرندگان بر اریکه های خود تکیه زده اند و همه ساله تصمیم می گیرند. آنها به گمانم خود را مبری از خطا می دانند و ما فرودستان و بی قدرتان باید خطاهای آنها را توجیه کنیم. هرچقدر ما خوب تر بتوانیم مردم را توجیه کنیم، نشانۀ توانمندی ماست و اگر مردم توجیه نشوند، نشانۀ این است که ما کارمان را بلد نیستیم!
اکنون که ما مورد غضب بسیار هم از سوی خانواده ها و دانش آموزان و هم از سوی مقامات بالاتر قرار گرفته ایم و بارها انگ ناکارآمدی خورده ایم و بارها از این طرف و آن طرف شنیده ایم لابد مشاوران نتوانسته اند، دانش-آموزان و والدین را درست راهنمایی کنند .
اجازه دهید سخن ما هم به بالادستان برسد. نمی شود که همیشه یک طرفه باشد. چند کلامی هم از ما بشنوید:
1- جایگاه و نقش شما در انتخاب رشتۀ دانش آموزان چیست؟ آیا فکر نمی کنید که اگر به فرم ساده ای اکتفا می کردید و فقط اولویت ها را مشخص می کردید، خود دانش آموزان و والدین مجاز به تصمیم-گیری بودند، آنها عاملیت خود را در تصمیم گیری مشاهده می کردند، بهتر می توانستند انتخاب کنند؟
گرفتنِ حق عاملیت انسانها را به بهانۀ ظرفیت مناطق و نیاز جامعه چگونه برای خود توجیه می کنید؟ اگر موفق بودید که این همه داوطلب کنکور رشته تجربی نداشتیم. آیا فکر نمی کنید پیام ضمنی و پنهان شما این است که رشته تجربی گرانبهاست؟ و برای همین ظرفیتش کم است؟
2- می گویید همه به سمت رشته تجربی روانه شده اند و باید جلویش را گرفت. خودتان بفرمایید، رشته های فنی و کاردانش چقدر به روزرسانی شده¬اند؟ چقدر رشته های جدید و مدارس جدید اضافه شده اند؟ ظرفیت آنها چقدر است؟ شاید بهتر باشد بدانید در همین هفته اول که هدایت تحصیلی به دانش آموزان داده شده است دانش آموزان و خانواده هایشان هرجا( به ویژه مدارس فنی) رفته اند با یک جمله روبه رو شده اند:
خشم موج می زند. پرشده. تمام !
3- طبق آگاهی و دانش بالا و عمیق شما، نیاز فعلی جامعه به رشته های کار و دانش و ریاضی است. شما از امکانات مدارس کاردانش اطلاع دارید؟ و شما چقدر با همتایانتان در وزارتخانه های دیگر به آسیب شناسی وضعیت کار و اشتغال دانش آموختگان رشته ریاضی پرداخته اید؟ نتایج آن را کجا می توانیم مشاهده کنیم؟ دست آوردهای آن چه بوده است؟ چند درصد از دانش آموزان نخبه ریاضی ما مجبور به مهاجرت شده اند؟ دانش آموزانی که در رشته های کاردانش تحصیل کرده اند چه؟ آیا آنها به مشاغلی که مرتبط با رشته شان بوده است، دست یافته اند؟ آیا شما با صاحبان صنایع و حرف مختلف جلساتی داشتید که آنها را مجاب کنید دانش آموختگان ما در رشته های کاردانش همراه با تحصیل به کار هم بپردازند و یا حداقل بعد از تحصیل جذب بازار کار شوند؟ شما مدام از ما آمار و گزارش می خواهید. می شود یکبار هم شما به ما گزارش دهید؟ تا ما نگرانی ها و دغدغه های شما برای کشورمان را ببینیم و درک کنیم و احسنت گوییم؟
4- ما به بچه ها آموخته بودیم یادگیری مهمتر از نمره است. « هرچه رِشتیم پنبه کردید! »چه بسیار دانش آموزانی که با معلم خصوصی و بهترین امکانات نمره 20 گرفته اند و در رشته تجربی یا فنی اولویت الف را کسب کرده اند و دانش آموز دیگری با توان بسیار بیشتر و یادگیری بهتر و امکانات کمتر نمره 18 یا 19 گرفته است، و او اولویت ب را کسب کرده است، آیا می دانید که بذر خشونت می کارید و خشم درو می کنید؟ شما که آن بالا نشسته اید و این پایین را نمی بینید و صرفاً آمار می خواهید و به بالادستان خودتان هم می خواهید بگویید که خوبید و حال همه خوب است. اما بدانید حال دانش آموزان و والدین تان خوب نیست. خشم موج می زند. نگویید نگفتیم. هرچقدر ما خوب تر بتوانیم مردم را توجیه کنیم، نشانۀ توانمندی ماست و اگر مردم توجیه نشوند، نشانۀ این است که ما کارمان را بلد نیستیم!
5- اگر عدالت را به معنای ایجاد فرصت برای قابلیت های هر فرد بدانیم، آیا شما فرصت های کافی برای همه قابلیت ها را فراهم کرده اید؟ عدالت ایجاد کردید یا نابرابری را گسترش داده اید؟
6- زبانم لال، می گویند بخشی از این اقدامات، عامدانه به خاطر آن است که صنعت مدارس غیردولتی هم بچرخد. فکر می کنم اینها حرف دشمنان باشد. مگر می شود در جامعه اسلامی و جمهوری اسلامی آن هم با این شرایط اقتصادی، حواسمان به دانش آموزان با وضعیت اقتصادی - اجتماعی پایین نباشد؟ آخر آن کس که پول دارد، که غصه ای ندارد. اصلاً کارش به این الف و ب نکشیده است. معلم خصوصی داشته و یا اگر ب آورده باشد، نهایتاً خودش می رود با سلام و صلوات و احترام، مدرسۀ غیردولتی ثبت نام می کند. اما آن دانش آموزی که از پایگاه اقتصادی خوبی بهره ندارد و حالا به او می گویند جا نداریم و ظرفیت نداریم؛ بنابراین زودتر برو از بین رشته های کاردانش تا ظرفیتش پر نشده است، یا مدرسه غیر دولتی یکی را انتخاب کن، چه کند؟ با این همه انتخاب که برایش باقی مانده کدام تصمیم عقلانی را بگیرد؟
7- بالادستان عزیز، ولی نعمتان ما ! ما به خاطر تصمیم های شما بسیار بد و بیراه می شنویم و لعنت های زیر لب و آشکار را می بینیم و می شنویم و چهره های ناامید و عصبانی را مشاهده می کنیم. شما خوش باشید !
پایه های صندلی هایتان محکم، ارتفاعش بیش باد. افق دیدتان وسیع تر و دایره تصمیم تان گسترده تر باد. اما این نه رسم عدالت است، نه با قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان تا پایان تحصیلات عمومی جور در می آید، نه انسانی است، نه اخلاقی است. می شود شما بفرمایید که تکلیف کرامت انسانها چه می شود؟
در پایان لازم است بگوییم ما نیز در نظام جمهوری اسلامی ایران تحصیل کرده ایم. در آن سال های سخت جنگ، در آن وضعیت مدارس شلوغ و در آن وضعیت مدارس دو شیفت، پدرمان یا مادرمان دستمان را می گرفت هم در دوره ابتدایی و هم در دوره راهنمایی و هم در دوره متوسطه هر مدرسه ای و هر رشته ای که می خواستیم ثبت نام شدیم.
ما آنجا و آن وقت حس خوب امنیت و تکریم را چشیده ایم. مدرسه را خانۀ دوم خود دانسته ایم. هیچ جا با ما بد رفتار نشد. ما سخن درشتی نشنیدیم. برای همین هیچ سخن درشتی هم روی در و دیوار مدرسه علیه معلمان و مدیر و... ننوشتیم. ( حالا بروید در و دیوار مدرسه ها را تماشا کنید و ناسزاها را ببینید).
آن موقع مدارس پولی نداشتیم. همه جا لبخند بود و احترام. علیرغم آن روزهای سخت... اما حالا مدرسه با فرزندان ما غریبه است. حالا مدرسه، دیگر خانۀ امن نیست. مدرسه، پایگاه طبقاتی شدن دانش آموزان و نقطۀ شروع خشونت است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر دریافت پول از مدارس جمع شود یقین بدانید مدیران مدارس متوسطه دوم شهید بهشتی، شهیدان نهی قناد، شریعتی و شاهد امام حسین و .... مدیر اداره ناحیه ۲ رشت جناب آقای احمد پورکاظمی و مدیر کل آموزش و پرورش استان گیلان و حراست اداره کل همگی درخواست بازنشستگی می دادند و آموزش و پرورش را رها میکردند.
این عوامل زحمتکش این همه سال شهریه ها را گرفتند و مدارس متوسطه دوم ایران را از لحاظ فضا و امکانات آموزشی نسبت به مدارس هلند، دانمارک، فنلاند، قطر، آلمان برتری دادند.
جای شگفتی است نگارنده محترم بدون رجوع به این مدارس مذکور و تاریخچه پولی شدن آنان و دیدن مجموع مبالغ دریافتی هر سال تحصیلی از کل اولیاء، می نویسد مدارس باعث طبقاتی شدن و شروع خشونت است.
ما واقعا چه ملت قدرنشناسی هستیم و معلوم نیست چرا دچار خود تحقیری هستیم!!!!!
من صمیمانه از این مدیران زحمتکش، جهادی، پاکدست مدارس متوسطه دوم تشکر و قدردانی میکنم و به همه آنان قول می دهم مراتب سپاسگزاری از آنان را در نزد ملت قلم فرسایی کرده و مردم را وادار به جستجو کنم!
خدای تان نگهدارتان
و آنگاه در هدایت به شاخه های نظری یا عملی را به او پیشنهاد داد. در بین نظری ها هم مقایسه بین توان ریاضی و قدرت حافظه اش ما را در هداست او به رشته ریاضی و انسانی یاری می کند و اما تجربی که خود توانمندی بالاتر از دیگر دانش آموزان را می طلبد.باز کا را یاباید یافت یا باید ساخت نظری ها به دنبال یافتن آمده اند و فنی ها به منظور ساختن