« معركهگيري با پسر خود ماجرا ميكرد كه تو هيچ كاري نميكني و عمر در بطالت به سر ميبري. چند با تو بگويم كه معلق زدن بياموز، سگ ز چنبر جهانيدن و رسن بازي تعلم كن تا از عمر خود برخوردار شوي. اگر از من نميشنوي، به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ريگ ايشان بياموزي و دانشمند شوي و تا زنده باشي در مذلت و فلاكت و ادبار بماني و يك جو از هيچ جا حاصل نتواني كرد. »(عبید زاکانی)
سالهاست روسای جمهور پرسشهایی از دانش آموزان میپرسند و معلمان و دانش آموزان با ارسال نوشتههای بر اساس پرسش طرح شده به مسائل آموزش و پرورش راه کار میدهند.
پرسش مهر امسال رئیسجمهور این بود:
«برای افزایش بهرهوری در آموزش چه اقداماتی باید انجام شود؟» و «مدرسه خوب دارای چه خصوصیاتی است؟»
این روزها آن علم مرده ريگ مدارس آن قدر اندک است که هرچند دانشمند کس نشود اما ظاهراً مذلت و فلاكت نصیب میشود و دانشآموخته و دانشآموز یک جو از جایی حاصل نمیتوانند داشته باشند!
به راستی چرا چنین است؟
پرورش و آموزش هر دو کم رنگ و نیمهجان در مدارس طی طریق میکنند و دانشآموز پس از روزگاری دراز آموختن همچنان کم بهره از ادب، فرهنگ، علم و به عبارتی دیگر نیاموختن لازمههای زندگی اجتماعی امروز و احترام به قوانین اخلاقی و انسانی است!
معلمان دیدهاند: در اغلب مکانهایی که تدریس میکنند مشکلاتی اساسی در راه تعلیم و تربیت دانش آموزان وجود دارند ؛ این مشکلات میتوانند گاهی شامل عدم مدیریت درست مدرسه، شیوه کلاس داری نامناسب، کمبود فضای فیزیکی، کمبود امکانات آموزشی باشد و گاهی نیز ناکارآمدی کتب درسی، سیاستهای کلی نظام آموزشی یا عدم همراهی خانوادهها باشد که پنجه بر گلوی کیفیت مدارس از سالیانی که دانشآموز بودیم تا اکنون که معلم هستیم انداخته است.
تنها مکان برای آموزش و پرورش استعدادهای دانش آموزان مدرسه است. منطقهای که در آن کتابخانه عمومی، آموزشگاههای فرهنگی و هنری و حتی در برخی از دوردستها اینترنت و تلفن نیز موجود نیست باید به تنها روزنه امید برای رشد و شکوفایی نسل آینده بیشتر توجه نشان داد.
برخی از مشکلات حوزه آموزشی بر اساس تجربه تدریس در مدارس هرمزگان را میتوان به شکل زیر بیان کرد:
عدم استفاده از روشهای نوین تدریس: علاوه بر تجربه و عمل کمرنگ دبیر در این وادی، مدرسه نیز، امکانات کافی در اختیار ندارد برای اینکه نام فنآوری یا هوشمند سازی در مدرسهای به میان بیاید حداقل باید مدرسه به یک سالن و سیستم مناسب دسترسی داشته باشد که متأسفانه این امکان وجود ندارد.
مدرسه گریزی و دلزدگی از کتب و تدریسهای تکراری و مشابه اتفاقی است که شاید بتوان با روش متنوعی که در دنیا امتحان شده است از دانشآموز گرفت و آنان را به درس و یادگیری علاقهمند کرد. سالهاست روسای جمهور پرسشهایی از دانش آموزان میپرسند و معلمان و دانش آموزان با ارسال نوشتههای بر اساس پرسش طرح شده به مسائل آموزش و پرورش راه کار میدهند.
تدریس نامرتبط دبیران که اغلب باعث بیمسئولیتی دبیر و بیانگیزگی دانشآموز میگردد.
دبیرانی هستند با این که رشتهی تحصیلی آنها موردنیاز است اما بنا به دلایلی در پستهایی مشغول به فعالیت میشوند که نه تخصص آنهاست و نه تجربه کافی دارند ؛ شما فرض کنید دبیر ادبیات به دلیل کمبود دبیر زبان، انگلیسی را تدریس کند چون دبیر زبان در همان مدرسه یا همجوار معاون پرورشی است! طبیعتاً نه دبیر ادبیات و نه معاون پرورشی نمیتوانند در این زمینه فعالیت مناسبی ارائه دهند.
کاهش فعالیت گروهی دبیران در شکل گروههای آموزشی: برای هر درس یک سرگروه آموزشی با ساعتی اندک تعیین گردیده است . قطعاً جلسات گروهی و ارائه راهکار و تجربههای دیگر دبیران میتواند راهگشا درزمینهٔ آموزشی آن درس باشد که متأسفانه دبیران چندان علاقه و توجهی به این نشست ها نمیدهند و گروه آموزشی نیز شعاری تکراری و ناکارآمد چون شورای دانشآموزی و تشکلهایی که بر کاغذ و صورت جلسات زنده هستند تبدیل شده است!
کاهش جلسه اولیا و مربیان: جلسه انجمن اولیا با دبیران مدرسه میتواند به امر آموزش کمک مستقیم و غیرقابلانکاری کند و نیازمند این است که تصمیماتی اتخاذ شود که این جلسات مفید و پربارتر شود.
علاوه بر این موارد مسائل رفتوآمد دانش آموزان روستایی مسئله حادی است که گاه با جان دانشآموز ارتباط پیدا میکند.
در این حوالی دانش آموزان دختر با محدودیتهای بیشتری مواجه هستند که آمار ترک تحصیل نیز در مناطقی چون هرمزگان به آن ارتباط پیدا میکند. هر چند بسیاری از دانش آموزان پسر نیز ناچار با موتورسیکلت به تردد میپردازند که همواره با خطرات زیادی نیز همراه بوده است.
مدیران مدارس نیز از دیگر مؤلفههای مهم کیفیتبخشی به برنامههای مدرسه هستند که اگر مهمترین فاکتور نیز عنوان کنیم بیراه نیست.
انتخاب مدیران اگر بر اساس صلاحیت علمی و شایستگیهای باشد چهبسا بتواند با برنامهریزی بر مشکلات موجود غلبه کند و معلمان و دانش آموزان و اولیا را با خود همراه سازد.
ارزیابی و نظارت توسط کارشناسان اداری یکی دیگر از برنامههایی است که میتواند تلاشهای موفق همکاران را موردبررسی و تشویق قرار دهد و همچنین برای کمکاریها و مشکلات به دنبال راهحلی باشد.
تعدد مدارس و تفاوت فراوان در شیوه ثبتنام و آموزش به نظر میرسد بلایی است که نهتنها به رفع مشکلات حوزه آموزش و پرورش کمک نمیکند بلکه باری است بر دوش جامعه و عاملی آشکار برای نارضایتی خانوادههاست.
مدارس نمونه، هیئتامنایی، غیردولتی مدارسی هستند که شیوه کارایی آنها بر اساس شهریه و کلاسهای جبرانی پرهزینه شکل میگیرد . سهم بیشتر مردم مدارس عادی هستند که بسیاری شاخصهای اساسی و مهم مدرسه بودن در آنها نادیده گرفته میشود.
بهصورت اتفاقی چون فرزندان مسئولان آموزش و پرورش در مدارس عادی حضور کمتری دارند پس نظارت و توجه به اینگونه مدارس هم در اولویت قرار نمیگیرد. البته کیفیت دیگر مدارس نیز ارتباطی به مسئولان آموزشو پرورش ندارد و مدیران این آموزشگاهها با دست در جیب اولیا کمبودها را تا حدودی جبران میکنند.
فضای سبز و کتابخانه: فضای مناسب تأثیر فراوانی در فزایش روحیه و علاقهمندی دانش آموزان دارد. فضای سبز و فراهم نمودن محیطی با آرامش در مدرسه یا داشتن کتابخانه یکی از بدیهیات هر آموزشگاه است که باید به آن بهصورت ویژه توجه کرد.
چند سال پیش خبرگزاریها تیتری با عنوان: 450 دانشآموز دختر بندرعباسی در زندان درس میخوانند! را در صفحات خود منتشر نمودند.
خبرگزاری ایسنا در این مورد نوشت: مدرسهای که از یک زندان قدیمی تبدیل به مدرسه دخترانه شده و ساخت آن به سال 1311 برمیگردد و در واقع نخستین زندان این شهر بوده که با تغییر کاربری به مدرسه تبدیل شده و قریب به 500 دانشآموز مقطع راهنمایی و دبیرستان در آن مشغول به تحصیل هستند.
هر چند عدم برخی امکانات برای مدارس جدید و شیوه مدیریت مدرسه را به زندان برای دانش آموزان تبدیل میکند اما باید این واقعیت را بپذیریم که برای رفع مشکلات حوزه آموزش و پرورش همه مسئولان باید نگاه تازهتر و دقیقتری به مسائل داشته باشند تا مدرسهای با افزایش بهرهوری و دارای خصوصیات خوب داشته باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.