پرده اول:
در سی سال معلمی دو بار دانش آموزانم را تنبیه کرده ام ؛ اولی مربوط به هفته اول معلمی ام در دبیرستان نبی اکرم(ص) زنجان و دومی مربوط به هفته پیش در دبیرستان مدرس کرج ( تنبیه دانش آموز تنومند پایه نهم که به زور می خواست وارد سرویس بهداشتی یک دانش آموز ریز نقش پایه هفتم شود) معطوف است.
گرچه این دو تنبیه هر دو غیر ارادی بودند ولی برخی اوقات فکر می کنم در آن لحظه اگر پدر علم روانشناسی فروید بزرگ را نیز احضار می کردیم احتمالا به اندازه سیلی آبدار نواخته شده نمی توانست در جلوگیری از تعرض احتمالی کارساز باشد.
مسئله تنبیه بدنی موضوع روز و با وجود شبکه های اجتماعی کاملا در معرض انظار و قضاوت عمومی است. لذا تامل و تعمق علمای تعلیم و تربیت در این وادی، امری بایسته، شایسته و البته مستمر می باشد.
به عنوان یک معلم خبرنگار و دانش آموخته حقوق بین الملل (آشنا به کنوانسیون های حقوق کودکان و نوجوانان و...) با تمام اشکال تنبیه مخالفم ولی از طرفی در دستگاه تعلیم و تربیت فعلی یک حلقه مفقود بزرگ وجود دارد و آن این که، دولت و جامعه به درستی سایه سنگین تنبیه بدنی را از آموزش و پرورش دور کرده است (با اینکه در ناآرامی های اخیر دولت خود متوسل به تنبیه در خیابان شده است) ولی مسئله این است که ما ابزار کارآمد تنبیه را از معلم و مدرسه ستانده ایم ولی ابزار جایگزینی برایش تعبیه و تعریف نکرده ایم . به عبارت روشن تر؛ آلترناتیو تنبیه بدنی در مدارس دقیقا چیست؟
یک معلم در مواجهه با صحنه تراژیک ورود زوری دانش آموز به دستشویی دیگری و موارد مشابه دقیقا چه عکس العمل به هنگام و مناسبی را باید از خود بروز دهد؟
لطفا کمی واقع بینانه با مسئله برخورد نماییم و از دایره احساس پدر و مادری و حس انسان دوستانه خارج شده و به شیوه « حل مساله » با سوال « جایگزین تنبیه بدنی» برخورد کنیم.
شما خواننده فهیم و منتقد تنبیه بدنی، دقیقا برای کنترل کلاس و مدرسه حاشیه شهر عجین با آسیب های اجتماعی چند لایه، دقیقا چه پیشنهاد عملی (به جز شعار گفتار درمانی روان شناسانه از مدل عزیزم،گل پسرم و....) پیشنهاد می کنید؟
پرده دوم
بر اساس ماده ۷۷ آئین نامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی دانش آموزان از سوی کادر آموزشی و اداری تخلف محسوب می شود.
نتایج تنبیه بدنی دانش آموزان تنزل اعتماد به نفس، فروخوردگی و درونی شدن خشم، تضعیف جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت در انظار عمومی و در نهایت خدشه دار شدن قداست شغل معلمی است.
از طرفی در دوره کرونا سبک زندگی بشری دچار تغییر و تحولات شگرفی شده است. همچنین در آموزش مجازی در دوره کرونا اتفاقات مهم و زیرپوستی فراوانی در رفتار، کردار، نوع پوشش،ظاهر و در یک کلام بینش عمومی و منش دانش آموزان رخ داده است.
جا دارد روانشناسان، روانکاوان و سایر دلسوزان جامعه با کاوش های علمی بر زوایای تنگ و تاریک دوره کرونایی نورافشانی کرده و از سرعت فزاینده و جهشی آسیب های فرهنگی اجتماعی جامعه هدف بکاهند.
خشونت در مدارس چوب دو سرباخت است ؛ تقریبا پا به پای کتک خوری دانش آموزان، معلمین نیز مورد عنایت اولیا، دانش آموزان و ذی نفعان ناراضی از حواشی مدارس قرار می گيرند.
پرده آخر اینکه:
متاسفانه بعضا روح و روان ما با اعمال خشونت تسکین می یابد. خشونت در مدارس چوب دو سرباخت است .
کنترل خشم و کاستن از دامنه فراخ خشونت تنها با بخش نامه و بگیر و ببند امکان پذیر نیست. باید دستگاههای فرهنگی و در راس آن صدا و سیما و شبکه های پرمخاطب اجتماعی اقدام به فرهنگ سازی کرده و مشی تساهل و تسامح، رواداری، مدارا را جایگزین خشونت و خشم عمومی نماییم.
البته نباید از نقش مهم و فراینده مطالبات متراکم و زمین مانده معلمان در دو حوزه منزلتی و معیشتی معلمان غفلت نمود. معلمی که در اعتراض به مطالبات صنفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بعضا بازداشت و زندانی می شود ناخواسته خشم خود را به مدرسه و کلاس منتقل کرده و احتمالا ناخودآگاه سر دانش آموز و اولیا خالی خواهد کرد.
از معلمی که برای گذران زندگی بخور و نمیر مجبورا به شغل های دوم و سوم پناهنده می شود و به ناچار خستگی جسمی و رخوت روحی و روانی اش را به کلاس درس ارمغان می آورد چه انتظاری باید داشت؟ در حالی که سرانه آموزشی ما حدود ۱۸۰ دلار است و کشور کوچک عمان در همسایگی ما رقم سرانه دانش آموزی ۱۱ هزار دلار می باشد.
انتظار از آموزش و پرورش باید متناسب با سرمایه گذاری در آن باشد.
مخلص کلام آن که: معلم مسافر کش فرهنگ ساز نیست.
سازمان نظام معلمی شیوه حل مساله ؛
بارها و بارها در « صدای معلم » در مورد اهمیت و ضرورت تاسیس « سازمان نظام معلمی » گزارش ها ، یادداشت ها و اخبار فراوانی منتشر شده است اما نه تحرکی از سوی بدنه آموزش و پرورش و نه برنامه ای از سوی مسئولان و تصمیم گیرندگان برای پرداختن به این « مهم » مشاهده نشده است . حتا افراد و کانون هایی که داعیه دار دفاع از حقوق صنفی معلمان هستند به این تشکیلات حرفه ای و مستقل به چشم هوو و رقیب خود نگریسته و با راه اندازی و تاسیس آن مخالفت می کنند.
با توجه به طرح مصوب و محتوای آمده در سازمان نظام معلمی مسائلی این چنین و رسیدگی به آن در چارچوب دفاع از مسائل صنفی معلمان آمده است .
در ماده 3- وظایف و اختیارات سازمان نظام معلمی چنین آمده است : ( این جا )
« 7- بررسی و رسیدگی به تخلفات صنفی اعضای سازمان و اظهار نظر کارشناسی، به عنوان مرجع رسمی، در فرآیند رسیدگی به تخلفات حرفه ای
8- حمایت حقوقی و قضائی از معلمان و همکاری با مراجع قانونی در زمان رسیدگی به جرائم و تخلفات غیرصنفی
9- حمایت از حقوق صنفی و پیگیری بهبود وضعیت معیشت، رفاه، سلامت و ثبات شغلی معلمان »
امید است با ارتقای خودآگاهی صنفی و اجتماعی و آگاهی اجتماعی موثر ، ایجاد و ارتقای منزلت و پرستیژ مفقوده معلمان از طریق تشکیل « سازمان نظام معلمی » فارغ از هیجان های کاذب سیاسی و جناحی به عنوان « نقشه راه » در دستور کار مقامات و مسئولان قرار گیرد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جنابعالی به عنوان یک مدیر محترم و بیش از سی سال تجربه چند بار موضوعات مسئله آفرین و ضد اخلاقی را که دیده اید ،از دیدگاه خود دانش آموزان برای حل آن مشکلهایی که از منظر شما نیاز به تنبیه بدنی داشته است، اقدامی کرده اید؟آیا موضوع مقاله یا انشا یا نشستی با دانش آموزان و اولیا در خصوص نحوهء برخورد با این مشکلات انجام داده اید و راهکارها را از زبان خودشان شنیده اید؟آیا برای حل مشکل اخلاقی دانش آموز یک دکتر روان شناس دعوت کرده اید؟آیا پاره ای از رفتارهای غیر اخلاقی دانش آموز به الگوبرداری از رفتار برخی از معلمان و مدیران بر نمی گردد؟معلمان چه مقدار سواد روان شناختی دارند و چه میزان کاربرد آنرا در موقعیت های گوناگون،انجام داده اند؟اکثر معلمین مانند پدر بیسواد،تنبیه بدنی را در اولویت قرار می دهند پس عیب کار کجاست؟ راهکار زیاد است اگر بخواهیم و بیندیشیم.
سازمان نظام معلمی هر چه زودتر توسط این دولت و مجلس
یا دولت و مجلس بعدی که بسیار متفاوت با این اصولگراها باشد عملیاتی شود