سال تحصیلی رو به پایان است و فصل برگزاری امتحانات آخر سال.
هر امتحان یا آزمونی با هدف یا اهدافی برگزار میشود که به محتوا و نحوهی اجرا و نتیجهی آن، جهت و معنا میبخشد. در هر آزمونی معمولاً یا کارکرد معلم و استاد سنجیده میشود، یا دانشآموز، یا نظام آموزشی و یا هر سه. سالهاست که با بذل و بخشش نمره به دانشآموزان به منظور تحقق خواستههای عوامل ستادی آموزش و پرورش مبنی بر افزایش درصد قبولی و کاهش هزینهها، داریم اولیای دانشآموزان و جامعه و حتی خود دانشآموزان و خودمان را در این سیستم کمیتگرا فریب میدهیم!
اما امتحان در دوره آموزش عمومی (دوره ابتدایی و متوسطه اول) نقشی فراتر از اهداف فوقالاشاره باید داشته باشد؛ با توجه به شرایط سنی و ویژگیهای رشدی دانشآموزان در این سنین، هم نظارت و کنترل خانواده بر رفتار تحصیلی آنها لازم است و هم ایجاد فرصتِ مکرر برای تکرار آموختهها.
بنابراین، در دورهی آموزش عمومی، امتحان ضمن اینکه باید ابزار معتبری برای سنجش عملکرد دانشآموزان باشد، می باید همزمان، هم فرصت مطالعاتی مضاعف برای تکرار آموختهها فراهم آورَد و هم والدین را از وضع تحصیلی فرزندان به درستی با خبر کند. اما آیا امتحاناتی که ما در مدارس برگزار میکنیم این دو رسالت را به انجام میرسانند؟ آیا والدین به واسطهی نتایج آزمونهای برگزار شده، از وضع تحصیلی فرزندان خود واقعاً به درستی مطلع میشوند؟ به عبارت دیگر؛ آیا نمراتی که به خانوادهها گزارش میشوند، برای انتقال اطلاعات واقعی از عملکرد تحصیلی بچهها به اندازه کافی معتبرند؟ و آیا دانشآموزان به امتحانات به مثابه فرصت تکرار و تمرین و مطالعه مجدد نگاه میکنند و از فرصت ایجاد شده برای واپسین تکرار محتوای آموزشی استفاده میکنند؟
واقعیت این است که سالهاست که نظام مدرسه گزارش غیر واقعی از وضع تحصیلی و سطح علمی بچهها به اولیا میدهد! معلمان سالهاست که با تساهل و کاهلی دانشآموزان در زمینهی فعالیتهای یادگیری با مسامحه برخورد میکنند و کمکاریهای آنان را کریمانه نادیده میگیرند و قصور در انجام وظایف تحصیلی را بر آنان سخاوتمندانه میبخشند و بیش از استحقاقشان به آنها امتیاز میدهند! و نتیجه این سهلانگاریها و مسامحهکاریها این شده که اغلب دانشآموزان -حتی در پایههای بالاتر و در دوره دوم متوسطه- قادر نیستند دو خط ناقابل را بدون غلط نگارشی و املایی بنویسند!
( بخشی از برنامه ی پیشنهادی یوسف نوری وزیر فعلی آموزش و پرورش ارائه شده به مجلس شورای اسلامی برای گرفتن رای اعتماد )
اینکه درج دستوری نمره بالای ۱۰ در ستون نمرات مستمر دانشآموزان بدون لحاظ عملکرد واقعی آنها در موقعیتهای یادگیری، الزامی هست، موید بخشی از ماجرای فریب است! آری ما سالهاست که با بذل و بخشش نمره به دانشآموزان به منظور تحقق خواستههای عوامل ستادی آموزش و پرورش مبنی بر افزایش درصد قبولی و کاهش هزینهها، داریم اولیای دانشآموزان و جامعه و حتی خود دانشآموزان و خودمان را در این سیستم کمیتگرا فریب میدهیم!
برگزاری سهلگیرانه امتحانات و ارفاق بیحد و حصر و اعطای بیمحل نمره به دانشآموز در چندین مرحله و رساندن شرایط وی به حد نصاب قبولی، برای ارتقاء شاخص درصد قبولی و ترفیع ارتفاع نمودار آن جهت خوشایند سکانداران کشتی شکسته آموزش و پرورش، مندرجات کارنامه دانشآموزان را در پایان هر سالتحصیلی طوری رقم میزند که خود صاحبان کارنامه نیز از دیدنشان حیرتزده میشوند و ناباورانه از خود میپرسند: "این نابغه ما بودیم که خود نمیدانستیم"!؟
اقرار شرم بر انگیز برخی از پدران و مادران بر عاطل و باطل بودن فرزندان خود در طول سال تحصیلی و ابراز شگفتی از مشاهدهی کارنامهی قبولیشان در انتهای سال نیز موید عادی شدن همین ماجرای غمانگیز است.
این نکته را نیز باید به خاطر داشت که؛ آزمون های مقایسهای بینالمللی هم به طور مکرر بر عملکرد ضعیف دانشآموزان ما صحه گذاشته و اعتبار نظام سنجش تحصیلی ما را زیر سوال بردهاند.
سخن آخر اینکه؛
هدف اصلی آزمونهای پایانی، سنجش صلاحیتهای لازم برای ارتقاء به پایههای بالاتر است و نظام آموزشی نباید استانداردها و صلاحیتهای مورد نیاز برای ارتقاء دانشآموزان را نادیده بگیرد. همچنین معلمان موظفاند گزارش کار واقعی از عملکرد دانشآموزان خود به خانوادهها ارائه دهند تا پدران و مادران از سطح سواد و مهارت و وضعیت تحصیلی فرزندان خود، آگاه شوند و تمهیدات نظارتی و حمایتی لازم را در برنامهی تربیتی خود بگنجانند. معلمان و مدیران مدارس نباید فراموش کنند که اعطای نمره بیمنطق و بیمحل به دانشآموزان و تنظیم گزارشات تصنعی و ساختگی در قالب کارنامههای تحصیلی با مهر قبولی و تأیید بیضابطهی عملکرد تحصیلی آنان -که متأسفانه برای دانشآموزان و خانوادههای آنان و همچنین برای ستاد نشینان دستگاه تعلیم و تربیت خوشایند است- نه تنها هیچ کمکی به هیچ دانشآموزی نمیکند بلکه همگان را گمراه و از درک واقعیت دور میسازد و جامعه را در کوتاه مدت دچار بحران بیسوادی و قشریگری و سطحینگری میکند!
اعطای نمره الکی و مفتکی به دانشآموز (پاداش بدون تلاش) نه تنها وی را تنبل و پرتوقع بار میآورد و با ایجاد توهم توانمندی و دانایی، در دایرهی مدرسه امیدوار نگه میدارد، بلکه یک بدآموزی جامعهسوز نیز به همراه دارد؛ و آن اینکه؛ دانشآموز، به کسب معاش بدون تلاش هم عادت میکند!
بنا بر آنچه گفته شد، اصلاح و بهبود فرایند آموزش در سطح مدارس و ارتقاء استاتداردهای علمی و مهارتی جامعه در سطح کلان، در گرو ارائه گزارش واقعی از عملکردهاست نه کتمان حقایق در میان ستونهای بلند نمودارهای درصد قبولی.
نکته تأکیدی اینکه؛ هیچ دلیل قانع کنندهای وجود ندارد که معلمان با اتکاء به آن، گزارش نادرست و فریبندهای از وضع تحصیل دانشآموزان تهیه و به ذینفعان و جامعه ارائه دهند. دیگر اینکه؛ حفظ ارزش نظام ارزشیابی -به عنوان تنها ابزار کنترل کیفی نیروی کار در جامعه- جزو وظایف معلمان در خط مقدم عرصهی تعلیم و تربیت است. از خیل رسولان فرهنگساز انتظار این است که برای ساختن جامعهای سرفراز، در انجام این وظیفه خطیر کوشا باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به مطالب خوبی اشاره کرده اید.
عنوانی نیکو با متنی نیکو.
امر به معروف و نهی از منکر فرمودید، ان شاء الله در این کار مستدام باشید.
گوشه هایی از متن شما را خواندم و در آن صداقت و تعقل و اصلاح را دیدم.