کرونا توانست با قدرت در تمام بخش های جهان التهاب ایجاد کند و در کنار جان آدمی، ذهن و اندیشه ی وی را نیز گرفتار رکود گرداند. انصافا دنیا برای رویارویی با چنین بحرانی آمادگی نداشت و کشورهای مدرن و پیشرفته نیز نتوانستند به تندی برای تهدیدهای متنوع کرونا، چاره اندیشی نمایند. در این بین کشورهای درحال توسعه و گرفتار تحریم و تهدیدهای بین المللی شرایط دردناکی داشتند و به موازات مرگ جسمانی ساکنانشان، مرگ ذهنی آنان نیز به وقوع پیوست و مصافشان در برابر هر دو مرگ ناکام ماند. در تمام مقاطع تحصیلی ، افت شاخص های تعلیم و تربیت مشهود است.
سخن ما در این بخش، مرگ اندیشه و سواد مدرسه ای در ایام کروناست و منظور از سواد همان دریافت هایی است که دانش آموزان از کتب درسی خود در قالب آزمون و نمره به معلمانشان ارائه می دهند.
وقتی سیستم تعلیم و تربیت کشوری تکیه بر محفوظات دارد و مهارت محوری در آن کمتر دیده می شود، شکی نیست که مجازی شدن آموزش، مغزها را به سمت راحت طلبی و گریز از چنین یادگیری هایی سوق می دهد.
مهاجرت خرد و تفکر از آموزش با بروز کرونا ، به شدت تقویت شد و جمعیت بالایی از دانش آموزان در این آب گل آلود با راحت طلبی مطلق در صدد صید بهترین نمرات از راه های گوناگون به جز همت فردی و مطالعه محوری برآمدند و بدان دست یافتند. البته فقدان پلتفرمی نوین و بدون ایراد و عدم ارتباط نرم افزاری با کشورهای مترقی و خودبینی های غیرعلمی نیز کمک کرد تا آن که آموزش در دست اندازی پر از گل ولای گرفتار شود.
اکنون پس از دو سال که مدارس کشور درگیر کرونا شده است و با حضوری شدن مدارس در این سال تحصیلی ، اغلب معلمان اذعان دارند که دانش آموزان فعلی دارای حداقل های علمی نیز نیستند و مرگ خاموش سواد چنان در آنان روی داده است که پهنای فکری آنان را تبدیل به شوره زاری خشک و فاقدخلاقیت گردانده است.
در تمام مقاطع تحصیلی ، افت شاخص های تعلیم و تربیت مشهود است.
متاسفانه آموزش مجازی موجب رشد بادکنکی معدل و نمرات دانش آموزان به طریقی شده است که با واقعیت موجود هیچ تطابقی ندارد و شوربختانه در سنجش های حضوری مشخص می گردد که فاصله ی بین واقعیت سواد و نمره دانش آموزان با آنچه در فضای مجازی کسب کرده اند فراتر از ماه تا زمین است. این بی سوادی گزنده فشار مضاعفی بر معلمان و البته فراگیران در کلاس های حضوری وارد می کند .
به نظر می رسد قبل از حضوری شدن مدارس، باید آموزش و پرورش راهی برای پر کردن این شکاف عمیق بیسوادی می یافت نه آن که برطبل بازگشایی حضوری مدارس بکوبد و دانش آموزان را چنین بی سلاح روانه میدان علم کند که نتیجه اش یاس و نامیدی و شاید ترک تحصیل باشد.
آنچه بعد از امتحانات نوبت اول مدارس رخ نمود بیانگر این مطلب است که کرونا به راحتی توانسته است موجب افت تحصیلی و کاهش شدید سطح آموخته های دانش آموزان شود و از طرفی دیگر گسست و همناکی در حوزه ی تربیتی و اخلاقی در بین یادگیرندگان به وجود آورد.
باری با چنین آثار مخربی وزارت آموزش و پرورش باز هم به شکلی کاملا بدون متد و برنامه در پی روانه کردن دانش آموزان به مدرسه است بی آن که به چنین اشکالاتی پی ببرد و بکوشد تا با تغییر در شیوه های یادگیری و سنجش، این نقصان ها را جبران نماید.
در شرایط کنونی بار سنگینی بر دوش مدارس کشور نهاده شده است از آن رو که وزارت هیچ طرحی برای ایجاد و تقویت امید در دانش آموزان ارائه نکرده است و مدیران و معلمان می باید با خلاقیت ها و توانمندی ذاتی خود این عیوب را مرتفع کنند، چیزی که سالیان سال به طول خواهدانجامید و حداقل در شرایط فعلی آموزش و پرورش به شدت ناتوان از حل و رفع آن است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
دیگر باید کرونا را یک بیماری عادی ، مثل سرماخوردگی و آنفلوآنزا بدانیم.
تازه این پیشنهاد رو بهش کنم و اونم حرف من معلم رو جدی بگیره و درسشو بخونه و کارمند بشه ( مخصوصا از نوع معلمش!) آینده ش رو خراب کردم و در واقع بهش خیانت کردم نه خدمت !
کو گوش شنوا
برای این پخمگان هر چیزی اهمیت دارد جز آینده و رفاه مردم ایران