یکی از عوامل مهم در موفقیت تحصیلی دانشآموزان، حمایت و پشتیبانی والدین است. خانوادهها نقش مهمی در فراهم ساختن زمینهی رشد و پرورش تواناییهای فرزندان خود را برعهده دارند. والدین باید شادی گم شده در لابهلای سنگینی تکالیف درسی را به دانشآموزان بازگردانند و آرامش و اطمینان خاطر را در آنها بهوجود آورند و این جز در سایه نظارت دائم و منظم بر فعالیتهای یادگیری، توجه به شرایط روحی و روانی و بررسی وضعیت درسی دانش آموزان در منزل و مدرسه امکان پذیر نیست. نظارت و پیگیری نباید به گونهای باشد که استقلال و اعتماد به نفس را از فرزندان بگیرد.
دستوردادن و امرکردن و پیگیری همراه با سرزنش و تحقیر و توبیخ، یا مقایسه و سرکوفت جز افت تحصیلی هیچ ثمری نخواهد داشت. در سال های ابتدایی، این نظارت شاید حتمی باشد ولی با رسیدن دوران بلوغ و نوجوانی، برای نوجوانان خوشایند نیست که والدین مدام به آنها گوشزد کنند که چگونه تکالیفشان را انجام دهند، یا مثل یک مفتش بالای سرشان بایستند.
نوجوان در این دوره احساس استقلال میکند و میخواهد به ارزشها، ایدهها و نگرش او احترام گذاشته شود و چندان تمایلی به امر و نهی دیگران ندارد. ولی این بدان معنا نیست که حمایت و نظارت بر عملکرد او، کاملاً قطع شود، بلکه در این دوران نیاز به نظارت غیرمستقیم است، به گونهای که دانشآموز حس استقلال عمل داشته باشد و حس بد از طرف والدین بر او القا نشود.
دانشآموزان پس از گذراندن دوره راهنمایی وارد مرحله بعد یعنی متوسطه میشوند که در آخرین دوره آموزشی آنان محسوب میشود. نحوه تدریس و آموزش در دورههای ابتدایی و راهنمایی میتواند کمک شایانی به نوجوانان در دوره متوسطه بنماید، زیرا در آن دو دوره پایه علمی دانشآموزان گذاشته میشود و اگر پایه علمیشان ضعیف باشد یا اصلا نمیتوانند وارد متوسطه شوند یا با مشکل مواجه خواهند شد.
یکی از سالهای پر خطر و حساس دوره متوسطه سال اول است. دانشآموزان سال اول متوسطه بیشتر مورد خطر قرار میگیرند زیرا تا بتوانند خود را با قوانین و اصول این دوره عادت دهند روزهای سختی را معمولا باید سپری کنند. در این سال دانشآموزان درسهای عمومی میآموزند و حق انتخاب رشته را ندارند. نحوه دوست یابی در این سال تاثیر به سزایی در روند تحصیل و گرایشات دیگر آنان دارد. اگر دانش آموزان دوستان خوب و درس خوانی انتخاب نمایند باعث پیروزی آنان در این سال خواهد بود در غیراین صورت با مشکل مواجه خواهند شد.
هنگامی که نتوانیم دانش آموزان را درست تربیت و راهنمایی کنیم بهطور قطع در سالهای جوانی با معضلات و آسیبهای متعددی مواجه میشوند. متاسفانه افکار غلطی که این روزها در ذهن جوانها ریشه دوانده و فکر میکنند راه صد ساله را یک شبه باید طی کنند و از پله اول به پله دهم رسید. چنین افکاری خطر و آسیب و زنگ هشداری برای جامعه است.
این افکار گاه نه تنها به ترک تحصیل میانجامد، بلکه به درآمدهای نامشروع و پولهای کاذبی دامن میزند که از راههای نادرست و حرام با روحیات کاذب و روشهای غلط به دست آمده است پولهایی که شاید چند صباحی فرد را راضی نگه دارد اما عواقب آن به شدت در زندگی پیش رو و ناملایمات آتی تاثیر خواهد گذاشت.
متاسفانه مسئولان به این مسئله نرسیده و باور نکردهاند که زمانه در حال تغییر است و ادبیات والدین دیگر راهگشا نیست. زبان نوجوانان و جوانان امروز زبان نوجوانان دهههای قبل نیست و راهکار و بیان خود را می طلبد. اگر با ادبیات خاصی که نشان دهنده و برخاسته از فرهنگ ملی و دینی خود نباشد به سراغ آنان برویم، وضعیت نابسامان این قشر جامعهساز بیش از پیش به خطر میافتد چرا که هر روز متوجه حضور و نفوذ بیگانگان با فرهنگهای وارداتیشان بر جوانها هستیم. متاسفانه زبان والدین الکن شده و دیگر تاثیر قابل توجهی بر ذهن و رفتار فرزندان خود ندارند. باید آستینها را بالا زد و با آموزش و یادگیری و پیدا کردن زبانی نو مفاهیم با ارزش و غنی فرهنگی و دینی خود را به جوانان عرضه کنیم.
روزنامه آفتاب یزد
نظرات بینندگان