دانشآموزی داشتم به نام مجید که گاهی برایم از طریق شبکههای مجازی پیغام میگذاشت. مجید گاهی شعرهای بینظیری میفرستاد و گاهی هم حرفهایی میزد که اگرچه تلخ بودند و دردآور گاهی چنان مرا به خود میآورد که احساس میکردم او معلم است و من شاگرد و باید حواسم را خوب جمع کنم تا خوب یاد بگیرم. پدرش سالها پیش فوت کرده بود و او به همراه خواهرش زندگیشان را با کار شبانهروزی مادرش به سختی میگذراندند. مجید، نوجوان بهشدت باهوشی بود که اگرچه اهل درس خواندن نبود علاقه زیادی به حفظ کردن و خواندن ترانهها داشت. شاید بخشی از تواناییاش در نوشتن جملات زیبا از همین استعداد ذاتی و علاقهاش ناشی میشد. مجید از آن دسته دانشآموزانی بود که وقت شان را در مدرسه با شیطنت و مزاحمت برای معلمان میگذراندند و بعد از تعطیلی کلاس هم آواره کوچه و خیابان بودند؛ از آنهایی که اهل کار هم نیستند و به سرعت در حال تبدیل شدن از یک دانشآموز به یک بزهکار هستند. با وجود فضای دوستانهای که میان من و او ایجاد شده بود، آن قدر شیطنتهایش در کلاس آزاردهنده شده بود که اعتراف میکنم چندینبار مجبور شدم از کلاس اخراجش کنم.
واقعیت این است که کنترل چنین دانشآموزانی در مدارس شلوغ و کلاسهای 40 نفره در چنین روزگاری گاهاً خارج از حوصله و توان عادی یک معلم و مسئولان مدرسه است. معمولا از این دسته دانشآموزان انتظاری برای درس خواندن نمیرود و همه تلاش معلمان در کلاس و مسئولان در مدرسه در برخورد با چنین دانشآموزانی مصروف به کنترل انضباطی در مدت زمان حضور در مدرسه میشود. همه راههای احتمالی هم، از نصیحت و تهدید و تنبیه گرفته تا باز کردن باب دوستی و رفاقت در مورد دانشآموز موردنظر به کار گرفته میشود تا ساعتهای حضورش در مدرسه بدون بروز مشکلی سپری شود.
به عبارت دیگر بحث تعلیم و تربیت دانشآموز در این شرایط جای خود را به کنترل او میدهد و در نهایت اگر وضعیت بهگونهای شود که شرایط برای نگهداری دانشآموز در مدرسه وجود نداشته باشد معمولا اخراج موقت یا تغییر مدرسه آخرین گزینهای است که به کار بسته میشود.
بهتازگی مهدی نویدادهم، دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که آیا مطابق قوانین و آییننامه داخلی مدارس، امکان اخراج دانشآموز از مدرسه وجود دارد، گفته است: «شورای مدرسه میتواند برای اخراج دانشآموزی که به قانونمندیهای مدرسه توجه نکند تصمیمگیری کند که این اقدام هم بر اساس آییننامه اجرایی مدرسه با اطلاع اولیای دانشآموز خواهد بود». معمولا دانشآموزانی که با اخراج از مدرسه مواجه میشوند به لحاظ خانوادگی هم در شرایط نابهنجاری قرار دارند و عمدتا اخراج از مدرسه و عدم حضور در محیط آموزشی بسترساز بزهکاری بیشتر این دسته از نوجوانان میشود. با این همه نمیتوان انتظار داشت که تحت هر شرایطی بر حضور یک دانشآموز مانند مجید در کلاس درس و مدرسه تاکید شود. حضور برخی از دانشآموزان در مدرسه در مواردی خاص منجر به گسترش برخی بزهکاریها همچون اعتیاد در محیط مدرسه میشود.
پس در چنین شرایطی که هم امکان حضور دانشآموز در مدرسه وجود ندارد و هم اخراج وی زمینه را برای بزهکاری هرچه بیشتر وی فراهم میکند ، راهحل چیست؟
به نظر من در وهله اول مشکل را باید در فقدان مراکز مشاورهای حرفهای در سیستم آموزش و پرورش جستوجو کرد. وجود مشاورانی با ساعتهایی محدود در محیط مدرسه که صرفا در بهترین شرایط وظیفه هدایت تحصیلی دانشآموزان را برعهده دارند نمیتواند در مورد دانشآموزانی همچون مجید کارساز باشد.
از طرف دیگر، همکاری آموزش و پرورش با نهادهایی که در زمینه کاهش بزهکاری در نوجوانان فعال هستند، میتواند کمک موثری باشد.
روزنامه آرمان
نظرات بینندگان
تربیت ابزاری جدای از آموزش می خواهد. ابزار آن تشویق، تنبیه و وجود اصول و قواعد است.
مگه چقدر حقوق میگیریم که بخواهیم به مشکلات خارج مدرسه دانش آموزا هم رسیدگی کنیم؟؟؟!!!
اینطوری فقط دولت و مجلس رو بد عادت میکنیم...