نظام آموزشی کشور در سالهای اخیر تغییراتی را به خود دیده است که به تبع آن تغییرات، روشهای تدریس نیز تغییر یافته و روشهای سنتی تدریس و کلاسداری جای خود را به روشهای نوین داده است. یکی از مهمترین ویژگیهای روشهای نوین، تعامل دانشآموزان در فرآیند یادگیری است.
آنچه گفته شد یک اصل کلی برای تدریس به همه دانشآموزان در شرایط ایدهآل است. اما به اذعان معلمانی که سالها تجربه تدریس با روشهای نوین را دارند، برخی از دانشآموزان بهدلیل شرایط خاص جسمی، ذهنی و حتی اخلاقی، در عین حال که در کنار سایر دانشآموزان به تحصیل میپردازند و براساس روشهای تدریس نوین آموزش میبینند، اما برای اینکه یادگیری صحیح در آنها اتفاق بیفتد، لازم است برخی نکات ظریف از سوی معلم مورد توجه قرار بگیرد؛ مانند توانایی دانشآموز در انجام تکالیف، روشی که چنین دانشآموزانی بهوسیله آن میتوانند به درک مطلوب از درس دست پیدا کنند، محل نشستن دانشآموز در کلاس، تمرینهای ویژهای که باعث مرتفع یا کمرنگ شدن مشکل خاص آنها میشود، نوع تکلیف متفاوتی که این دانشآموزان باید دریافت کنند، برخورد مناسب معلم با این دانشآموزان با توجه به مشکلی که دارند و... در این میان نکته اساسی آن است که برای دریافت نتیجه مطلوب از این روش آموزشی، بهویژه در رابطه با دانشآموزانی که شراط خاص دارند، آنچه اهمیت ویژهای دارد، تعامل و تبادل اطلاعات در میان معلمان پایههای مختلف است تا از این طریق اطلاعات لازم درباره دانشآموز به معلم سال آینده منتقل شود و او بتواند با درکی درست از شرایط دانشآموزانش به امر تربیت و آموزش در کلاس درس بپردازد.
البته ناگفته پیداست که این مسئله در میان دانشآموزان مقطع ابتدایی مبتلابه بیشتری دارد؛ چراکه دانشآموزان مقطع ابتدایی دارای ظرافتها و حساسیتهای روحی خاصی هستند و از طرفی بیشتر این مشکلات با توجه و درایت معلم و همکاری اولیای دانشآموز تا حد زیادی در دوران ابتدایی مرتفع میشود. همچنین در سنین بالاتر، دانشآموز در رابطه با وضعیت جسمی و روحی خود به شناخت بیشتری میرسد. از اینرو آنچه سرنوشت و آینده کودک را رقم میزند، درک صحیح معلم از شرایط اوست.
با توجه به اینکه موضوع مورد اشاره، موضوعی به غایت مهم اما تا حد زیادی مغفول است، در این رابطه به گفتوگو با تعدادی از معلمان مقطع ابتدایی پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
تعامل معلمان با یکدیگر موفقیتهای آموزشی را پایدارتر میکند
خانم داوودی، معلم پایه اول ابتدایی با تاکید بر اینکه تعامل معلمان با یکدیگر موفقیتهای آموزشی را پایدارتر میکند، میافزاید: «در صورتی که این تعامل وجود نداشته باشد، نهتنها زحمات معلمهای پایههای قبل به ثمر نمیرسد، بلکه احتمال ایجاد آسیب در دانشآموزان بهویژه دانشآموزان دارای شرایط خاص وجود دارد.»
وی به یکی از تجربیات خود اشاره کرده و میگوید: «در یکی از سالهای تدریسم، در پایه اول ابتدایی دانشآموزی داشتم که در هفته اول مدرسه به مشکل خاص او پی بردم. او تحمل فضای شلوغ و سر و صدای زیاد را نداشت و وقتی که در چنین شرایطی قرار میگرفت، تعادل روحی خود را از دست میداد و شروع میکرد به داد زدن.»
داوودی ادامه میدهد: «با دیدن این شرایط، در روزهای اول فرض را بر این گذاشتم که چون برای اولینبار فضای مدرسه را تجربه میکند، دست به چنین کاری میزند و داد زدنهایش ارادی است، اما طولی نکشید که متوجه شدم این حالت برای او کاملا غیرارادی است و او نمیتواند محیط پرسر و صدا را تحمل کند. وقتی موضوع را با اولیای او در میان گذاشتم، آنها تشخیص مرا تایید کردند.»
وی ادامه میدهد: «در طول سال تحصیلی همه توانم را برای آرامش کلاس و به تبع آن آرامش آن دانشآموز که اتفاقا گیرایی بالایی در درک مفاهیم درسی داشت، به کار گرفتم. او با سطح خیلی خوبی پایه اول را پشتسر گذاشت، اما سال بعد، بهدلیل نقل مکان خانوادهاش، او به مدرسه دیگری منتقل شد. متاسفانه مطلع شدم که معلم پایه دوم او نتوانسته بود شرایط او را تشخیص دهد، به همین دلیل مشکلات زیادی برای این دانشآموز بهوجود آمد تا جایی که خواستند آن کودک را به مدارس خاص معرفی کنند، در حالی که به نظر من او میتوانست همه پایهها را در کنار دانشآموزان عادی سپری کند، به شرط آنکه در میان معلمان تعامل لازم وجود داشت و اطلاعات لازم درباره آن کودک به معلم پایه بالاتر منتقل میشد.»
ضرورت ثبت شرایط خاص دانشآموزان در پرونده آنها
خانم حسینی، معلم پایه دوم مقطع ابتدایی نیز در تایید سخنان همکارش اظهار میکند: «از نظر من که 20 سال است در مدارس مختلف با کودکان کار کردهام، یکی از کارهای مهم و ضروری که هر معلم باید در پایان سال تحصیلی انجام دهد، این است که با توجه به شناختی که از تکتک دانشآموزان پیدا کرده است، باید نکتههای مهم اعم از مشکلات جسمی، روحی، آموزشی و حتی برخی از مسائل خانوادگی مثل فوت یکی از اولیا و امثال آن که در روحیه کودک تاثیر به سزایی دارد و معلم باید در برخوردهای خود آنها را مدنظر قرار دهد، در رابطه با دانشآموزانش را یادداشت کند و به مدیر مدرسه تحویل دهد تا بهطور محرمانه در پرونده او نگهداری شود و به معلم سال آینده او حتی اگر به مدرسه دیگری منتقل شد، تحویل داده شود. در این صورت معلمان پایههای مختلف، در حقیقت تکمیلکننده کار یکدیگر خواهند بود و چهبسا با همکاری اولیای دانشآموز، مشکل مدنظر قبل از ورود دانشآموز به مقطع بالاتر مرتفع شود. اما این یک حقیقت است که اگر تعامل لازم در میان معلمان وجود نداشته باشد، تلاش معلمهای سالهای قبل بهویژه در رابطه با دانشآموزان دارای مشکل خاص بیثمر خواهد ماند.»
نقش اولیا در فرآیند آموزش دانشآموزان
آقای محمدی معلم پایه پنجم است. او نیز در این خصوص معتقد است: «علاوهبر همکاری و تعامل معلمان، همکاری اولیا دارای اهمیت ویژهای است؛ چراکه ما در تجربههای خود دانشآموزانی را داشتهایم که مثلا دچار اختلال یادگیری بودند و این موضوع توسط معلم تشخیص داده شده بود، اما متاسفانه اولیای این دانشآموز کمترین همکاری را با مدرسه نداشتند و گویی چنان از فرزندشان ناامید بودند که وضعیت او را پیگیری نمی کردند. در صورتی که مشکل آن کودکان با مراجعه به مرکز اختلالات یادگیری قابل حل بود. ضمن اینکه لازم است اولیای دانشآموزانی که دارای مشکل خاص مثل مشکلات جسمی هستند، در اولین روز مدرسه، موضوع را با معلم فرزند خود در میان بگذارند.»
آنچه مسلّم است اینکه تعلیم و تربیت فرآیندی پر پیچ و خم است که تنها در سایه تعامل معلمان و اولیا میتواند مسیر خود را بهدرستی طی کرده و به هدف برسد.
روزنامه مردم نو
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان