دانش آموزان، پرجمعیت ترین قشر جامعه هستند که تمامی گروه های سنی 6 تا 18 ساله مدرسه رو را شامل می شوند.
همه ی دولت ها برای دانش آموزان شان هزینه و برنامه ریزی لازم را انجام می دهند.پس از جنگ جهانی دوم و به یاد تمام دانش آموزانی که از همه کشورهای درگیر در طول جنگ کشته شدند،17 نوامبر هرسال به عنوان « روز جهانی دانش آموز » تعیین شد.
در مملکت ما، روز 13 آبان هرسال که مصادف با حضور و شهادت 56 تن از دانش آموزان در دانشگاه تهران بود، به عنوان " روز دانش آموز " اعلام گردید. این روز، دو مناسبت دیگر یعنی تبعید امام خمینی و تسخیر لانه جاسوسی هم دارد. اما، گرامیداشت این روز تنها به خاطر مناسبت های آن نیست، بلکه هدف یادآوری توانمندی های نسلی است که فردا را می سازند. همچنانکه فردای بعد از پیروزی انقلاب سال 57 را ساختند.
در حقیقت برای قدرشناسی از همین قدرت پنهان آنهاست که روزی به نامشان اختصاص داده شده است.چرا که بار عملیاتی انقلاب بر دوش دانش آموزان بود. از شرکت در راهپیمایی ها، سردادن شعار، پخش اعلامیه و نوشتن شعار روی در و دیوار گرفته تا شرکت در جلسات مسجد محله و فرورفتن در رویای پیروزی انقلاب، همگی سعی و تلاش های مهمی بودند که در پیروزی انقلاب نقش داشتند.
در واقع، روز دانش آموز، یکی از دستاوردهای انقلاب است که عنوان نمودن و رایج ساختن آن مثل سایر دستاوردها، تا حد زیادی به طور انقلابی و احساساتی انجام گرفته است. ولی این اتفاق، فرصت نیکویی برای دانش آموزانی که تا قبل از انقلاب ، حضور جمعی و اجتماعی شان به چشم نمی آمد ، هست تا قدر و قیمت خویش را بهتر و بیشتر بشناسند.
روزهای بعد، آنچه نمی بایست روی دهد، پیش آمد و آن تداوم همان نگاه انقلابی و نهایتا سیاسی به قضیه بود.
تاسیس واحدی به نام امور تربیتی در وزارت آموزش و پرورش نیز به تکوین و تثبیت این چشم انداز در سالهای بعد و نهادینه سازی همان نگاه اولیه کمک کرد. شور انقلابی پیشین همراه شور جهادی اکنون شده بودند و بی اعتنا به برنامه ریزی های دراز مدت، فایده را در برنامه های فوری و آنی می دیدند.
ما کمتر به اندیشه های آنها، اندیشیده ایم و هیچ فکر نکرده ایم که ممکن است در سری کوچک، فکری بزرگ لانه کرده باشد «امور» به جای «علوم» رواج یافته بود. به عبارت دیگر، به جای آنکه در مدارس به علوم و دانش های تربیتی برای رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه دانش آموزان توجه شود، به یکسری امور فوق برنامه بسنده گردید و در نهایت ارائه معلومات دینی، عین تربیت دینی پنداشته شد. در این روند و روال، مربیان تربیتی ( با احترام به فعالیت ها و زحمات دلسوزانه آنها) در واقع مجریان یکسری امور فوق برنامه شدند که اغلب کلیشه ای و دیکته شده از بالا بودند.
دانش آموزان نیز با علاقه و شوق بسیار در این فضا فعالیت می کردند. این وضع تا پایان دوره دفاع هشت ساله، نه تنها چالش برانگیز نبود بلکه برای حفظ روحیه دفاعی ، بسیار شایسته و کارآمد هم بود.
مشکل از وقتی شروع شد که با پایان یافتن جنگ تحمیلی، روحیه ی «دفاع»، جای خودش را به «رفاه »داد. عصر «حماسه» پایان پذیرفته بود و طوفان «توسعه» با شتاب بسیار در راه بود.
نسل فعلی چونان نسل سالهای انقلاب و جنگ، تشنه نیست و همین فرایند تربیت را دچار مشکل می سازد.
اوضاع تحصیلی نگران کننده تر از قبل است و چه بسا در آینده وخیم تر هم بشود .
ظهور و اشاعه ی پی در پی امکانات دیجیتالی و اینترنتی و سوء استفاده از آنها نیز بر وخامت اوضاع افزوده است.
در ادامه این وضعیت، نگه داشتن دانش آموزان درصف های نماز جماعت و ترغیب آنها به شرکت در مسابقات چندگانه فرهنگی ، به راحتی گذشته نیست.
به همان اندازه که قبول برنامه ها ی تربیتی معمول برای این نسل خواب دیده، دشوار و حتی غیرممکن است، مواجه و برخورد با آنها نیز از سوی معلمان و مربیان نا آشنا به مظاهر فرهنگی جدید، سخت و ناگوار می نماید.
دشواری کار آنجاست که از یک سو باید روز دانش آموز همچنان گرامی داشته شود و از سوی دیگر،نوع نگاه به دانش آموزان باید به طور جدی عوض شود.
با دانش آموزان امروز دیگر نمی شود و نمی توان به طور انفعالی برخورد کرد.
آنها ممکن است بیشتر از ما ندانند اما معلوم نیست که بهتر از ما هم ندانند.
اگرچه در بسیاری زمینه ها( مثل کامپیوتر و اینترنت) بیشتر از معلمانشان می دانند و می توانند.
دانش آموز فردا، بیشتر به یک معترض می ماند که به راحتی کمبودها و مشکلات درس و مدرسه اش را مثل سایر مجامع صنفی فریادمی زند.دیگر دلسوزی صرف نسبت به آنها جوابگو نیست و به شدت منتظر احترام و توجه هستند.
سالهاست که 13 آبان گرامی داشته می شود.این روز،اولین و آخرین باردر هر سال است که احساس می شود دانش آموزان هم وجود دارند.
صبح این روز، احساسات پاک میلیونها دانش آموز برانگیخته می شود و تا قبل از ظهر با قرائت بیانیه ای که لحنی خشک و رسمی دارد، دوباره به خواب می رود و ما در مقام مسئول اداره، مدیرمدرسه و حتی مربی، دانش آموزان را بچه هایی فرض می کنیم که همچنان باید بازی کنند و با چیزی سرگرم شوند.
برای همین است که آنها را با چند طرح ابلاغی و مانور زلزله و انتخابات دانش آموزی مشغول می سازیم.
بنابراین در بعضی از روزهای سال فقط به حضور همگانی آنها و مشت های گره کرده و حنجره های رسایشان محتاجیم.
ما کمتر به اندیشه های آنها، اندیشیده ایم و هیچ فکر نکرده ایم که ممکن است در سری کوچک، فکری بزرگ لانه کرده باشد.
پس بیائیم بچه ها را بیش از این دست کم نگیریم.آخر؛ بسته به نوع نگاه و مواجه امروز ما با آنهاست که فردا این خیل عظیم، آینده ساز یا آینده سوز خواهند شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه خبر از پرداخت مطالبات و ....
وزیر دروغگوی دولت دروغگو
در این روز چندان اسمی از دانش آموز و خواسته های آنها نیست و بیشتر با شعارهای مرگ بر .... مرگ بر ..... می گذرد .
به جای ایجاد فضایی مطلوب و سرودی شاد و یا قرائت اشعاری ملی یا حماسی ، از برکت همان معاونت - که اشاره فرمودید - شعارهای تکراری سر می دهند و گاه توهین به پرچم ملل دیگر نیز چاشنی برنامه این روز می شود !!!