گروه اخبار /
از زماني كه پا به مدرسه ميگذارد تا روزي كه از دانشگاه فارغالتحصيل ميشود گويي در ماراتن نفسگير كلاس رفتن و امتحان دادن شركت كرده است؛ مسابقهاي كه ساليان سال به طول انجاميده و دستاورد آن يك مدرك است. يك ورق كاغذ كه نتيجه اين همه سال تقلا زدن است بيآنكه اين ورق كاغذ ما به ازاي واقعي داشته باشد.
واقعيت اين است كه همه علم و دانش او نهفته در همان مدرك است و اگر آن را از او بگيرند ديگر نميتواند ادعا كند اين همه سال درس خوانده و زحمت كشيده است. مدركگرايي ديري است كه گريبان همه مدارس و مراكز علمي ما را گرفته است، در حالي كه نطفه اين واقعه در مدرسه و مقطع ابتدايي بسته ميشود. والديني كه ترجيح ميدهند براي باسوادتر شدن بچههاي خود آنها را به انواع و اقسام كلاسهاي فوق برنامه و اضافه بر مدرسه بفرستند و اين تلاشها هر چقدر كه كودك بزرگتر ميشود و وارد مقاطع تحصيلي بالاتر ميشود شكل جديتري به خود ميگيرد.
غلامعباس توسلي، جامعهشناس برجسته ايراني ديرزماني است با تمركز بر آموزش و سيستمهاي آموزشي دنيا، خلاهاي نظام آموزشي ما را برشمرده و آنها را به مسئولان گوشزد ميكند. او معتقد است مدركگرايي و تمركز بر كنكور ديرزماني است كه بلاي جان نظام آموزشي ما شده است.
* چرا كلاسهاي فوق برنامهاي كه خارج از چارچوب مدرسه برگزار ميشود در كشور ما اين همه پرطرفدار است و والدين زيادي مايلند از مقطع ابتدايي براي آمادگي بيشتر فرزندانشان را وارد اين كلاسها كنند؟
تمركز بر كنكور از ابتداي فرايند تحصيل، وضعيتي را ايجاد كرده است كه همه كساني كه در مسير آموزش قرار دارند تصور ميكنند اگر به اين كلاسها نروند از بقيه عقب ميمانند و نميتوانند در كنكور موفق شوند. كنكور يك مسابقه است كه تست زدن در آن اساس و مبناست و طبيعي است كه فرد هر چقدر مهارت تستزني خود را بيشتر كند موفقتر ميشود. همين تمركز صرف بر تستزني و سنجش دانش بر اساس آن باعث ميشود كل دانش و آگاهي فرد نتواند ملاك سنجش قرار بگيرد. در تستزني بيشتر حدس و گمان مورد توجه قرار ميگيرد و فهم و درك به حاشيه ميرود. براي خيلي از دانشجويان تستزني مثل شير يا خط است و مشخص نيست اين تست را براساس معلومات خود درست زدهاند يا اتفاقي اينگونه شده است.
* تمايل به فرستادن و رفتن دانشآموزان به كلاسهاي فوق برنامه تا چه اندازه نشاندهنده ضعف و مشكلات نظام آموزشي ماست؟
بايد گفت تمايل و حتي وجود اين كلاسها نشاندهنده ضعف و نواقص احتمالي در سيستم آموزشي كشور است. اگر نظام آموزشي تب مدرك گرفتن و قبول شدن در كنكور را در بين دانشآموزان راه نيندازد و آن را تقويت كند والدين تا اين اندازه براي فرستادن و بردن و آوردن فرزندان خود به كلاسهاي مختلف متحمل زحمت و هزينه نميشوند. در سيستم آموزشي فعلي ما هر خانوادهاي كه پول داشته باشد و بتواند براي فرزند خود كلاسهاي خوب و مختلف برگزار كند ميتواند به موفقيت كودك خود در آينده و در كنكور مطمئن باشد و خانوادهاي كه توان مالي مناسبي براي فرستادن فرد به اين كلاسندارد بايد قيد قبول شدن فرزندش در دانشگاه را بزند. افرادي كه متمول نيستند، درآمد زيادي ندارند و حتي چندتا فرزند دارند نميتوانند پول اين كلاسها را بپردازند و اينجا يك رقابت نابرابري به وجود ميآيد كه به نفع متمولان است.
* اگر كنكور برداشته شود ميتوان اميدوار بود معضل مدركگرايي و نمرهگرايي در كشور ما برطرف شود؟
دستهاي زيادي در كار وجود دارد و چون برداشته شدن اين امتحان براي خيلي از افرادي كه با برگزاري كلاسهاي كنكور و كمك آموزشي براي خود دكان و مغازه باز كردهاند، با ضرر زيادي همراه است بعيد به نظر ميرسد كنكور به طور كلي برداشته شود. تب حضور در دانشگاههاي مطرح كشور و دانشگاه سراسري در بخش وسيعي از دانشآموزان وجود دارد و به اين راحتيها ريشه كن نميشود.
به نظر من حتي با برداشته شدن كنكور هم تب مدركگرايي در كشور و دانشگاههاي ما فروكش نميكند، در حالي كه تمركز صرف بر كنكور و گرفتن مدرك ضد نظام آموزشي است. كنكور به عنوان امتحاني كه بر اساس آن ميتوان وارد دانشگاه شد فقط در كشور ما به اين شكل مرسوم است و برگزاري امتحان در قالب كنكور سراسري در كشورهاي ديگر چنين شكلي ندارد. در اين كشورها اگر امتحان ورودي هم براي جذب دانشجو و ورود او به دانشگاه برگزار شود اساس كار فقط قبولي در اين آزمون نيست و مصاحبهها و شرايط ديگري هم در اين ماجرا دخيل است.
* خلأ استفاده نكردن از نيرو و فارغالتحصيلان دانشگاهي در مشاغل مختلف تا چه اندازه در مدركگرايي و توجه صرف دانشجو به دريافت نمره ريشه دارد؟ به عبارت ديگر تا چه اندازه ميتوان گفت تمركز دانشجو بر مدرك و نداشتن تخصص و مهارت مانع به كارگيري او در مشاغل مختلف شده است؟
به طور حتم تاثير دارد. وقتي فردي نتواند كارايي لازم را داشته باشد نه خودش ميتواند و مايل است به زمينه كاري وارد شود و نه اگر وارد شود ميتواند در آن كار خوش بدرخشد و تواناييهاي خود را نشان دهد. درس خواندن در ايران از همان مقاطع ابتدايي بيشتر نظري است و جنبه عملي ندارد. اين باعث ميشود وقتي دانشجو و دانشآموز در آينده و بعد از بيرون آمدن از دانشگاه وارد كاري ميشود نتواند موفق باشد، زيرا كار كردن نيازمند بهبود مهارتهاي عملي در فرد است. اين فرد وقتي وارد كارخانه يا شركتي ميشود نميتواند به طور عملياتي نيازهاي آنجا را تشخيص داده و طبق آن عمل كند. در كشورهاي ديگر زماني كه كسي ميخواهد وارد كاري شود بايد شش تا يك سال رايگان در آنجا كار كند تا مهارتهاي آن كار را بياموزد. كارآموزي در ايران به دلايل مسائل مختلف تعطيل است و اين باعث ميشود افراد تا يك سال بعد از ورود به كار خود نتوانند كارايي لازم را داشته باشند.
در ايران هيچ انطباقي بين محيطهاي كاري و محيطهاي آموزشي وجود ندارد. كارهاي عملياتي عمقي نيست و شكل آموزش فعلي كشوربه هيچوجه كارا نيست و روشهاي به كارگرفته شده در آن نميتواند در زندگي آينده افراد نيز مورد استفاده بگيرد.
روزنامه آرمان
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.