بسمه تعالی
ریاست محترم کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
جناب آقای دکتر داود محمدی
موضوع : شکوائیه جمعی از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی از قوه مجریه بابت عدم اجرای مصوبه اصلاح تبصره 10 ماده 17 از سوی وزارت آموزش و پرورش
« لاعَدلَ اَفضَلُ مِن رَدِّالمَظالِم»
هیچ عدالتی بهتر از بازگرداندن حقوق پایمال شده نیست.« امام علی (ع) »
با اهداء سلام و آرزوی مزید توفیقات الهی و زادآخرت
احتراماً آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی با عنایت به جایگاه تقنینی و نظارتی مجلس شورای اسلامی و ثبوت واجب عینی در ماهیت وجوبی کمیسیون اصل نود به استحضار می رسانند مقارن به دوسال آزگار از تاریخ تصویب و ارجاع مصوبه ی اصلاح ماده واحده تبصره ۱۰ ماده ۱۷ قانون تعیین تکلیف و تبدیل وضعیت معلمین حق التدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی مورخ 3 / 6 / 95 که طی آن وزارت آموزش و پرورش مکلف شد آموزش دهندگان تجمیعی نهضت سوادآموزی که تا قبل از سال 1392با نهضت سوادآموزی همکاری داشته اند را به همراه سه گروه مشمول دیگر برحسب نیاز منطقه ای،جنسیت و سنوات به صورت حق التدریس به کار گمارد اما فی الواقع کابوس دومینوار ناامیدی هنگامی بر آموزش دهندگان سایه می افکند که مصوبه ی مذکور برای سه گروه مشمول دیگر لباس عافیت ولی برای آنها لباس عاقبت برتن نموده و رهسپار آخرت می گردد و طرح دعوی در دیوان عدالت اداری نیز به صورت انفرادی با غایت الزام وزارت آموزش و پرورش به تبدیل وضعیت آموزش دهندگان تاکنون منتج به اجرای قانون و تابش هور عدالت نگشته است.
گویا اینک که بازار فیلترینگ داغ است یحتمل عقول و عالم معقول حضرات عظمی وزارت سابق الذکر فیلتری به خود دیده باشد که این گونه با اقامه عدل بیگانه اند و همواره حاضر یراق قوانینی را که با خطوط افکارشان مماس نباشد با ژانری قلدرمآبانه نسخه ای کژ و معوج قلمداد و به صورت نصفه و نیمه به رگهای اقدام و عمل تزریق نمایند و هرحکم ناعادلانه ایکه در داشبورد ذهنشان سیر کند مخاطب دندان گیر و سیبل متقابلش، آموزش دهندگان بوده وقرعه ی اجرائی اش را به نام آنهازده و مع الاسف حد یقفی نیز برای بدعهدی های خود ندارند.
جای بسی تحیّر و شگفتی است که به زعم کدام عقل و منطقی ابراز موارد ذیل که نمونه ای از بینش و نگرشی تسامحی و تغافلی به مسائل بوده در حل معضل و چالش کمبود معلم نتیجه بخش خواهد بود:
۱- تعدیل شاخص ها که به معنی اجبار در اعزام معاونین و مدیران مدارس به منظومه ی کلاس درسی که مسبب بروز آنتروپی و انشقاق نظم موجود در مدارس خواهد شد.
2- افزایش جهشی و جذب چندین برابری دانشجو معلمان و تقلیل سنوات تحصیل آنان از 4 به 3 سال در دانشگاه فرهنگیان که مسلماً باعث سرازیری رتبه های نجومی و فاقد صلاحیت به نظام تعلیماتی کشور می شود.
۳- به کارگیری مجدد نیروهای بازنشسته و منفک از خدمت و فشل سازی چرخه تعلیم و تربیت
۴- برگزاری آزمونهای استخدامی که در میدان عمل حق را از مُحق می خرند و به ناحق می فروشند تا جایی که جایگاه های استخدامی را پاتوق دُردانه ها و به ارمغانی برای نفوذین بدل نموده اند.
۵- افزایش جذب سرباز معلمان و نیروهای خرید خدمات آموزشی و گسترش مدارس حمایتی که عملاً مدارس کشور را به مدارس خانوادگی و طایفه ای مبدل نموده است.
6- تراکم خارج از استاندارد دانش آموزان در کلاس درس که محرک استهلاک معلمان و عدم توجه وافی به متعلمان خواهد بود.
اما آنچه بیّن و مبرهن است و همگی نیک می دانید مثمرثمرترین آیتم و گزینه در مرتفع نمودن این معضلات فی الحال جذب و استخدام نیروهای بلاتکلیف و با سابقه ی تدریس و علاقه مند به حرفه ی معلمی در وزارت مزبور خواهد بود.
ریاست محترم کمیسیون اصل 90
در طی دوسال اخیر مع التأسف کاربه دستان وزارت آموزش و پرورش با ارائه صدها مستمسک زاید الوصفِ ریز و درشت که به ظنّ خودمؤید کیمیایی است که در اذهانشان شکار می شود من جمله:
۱- عدم اظهار تعریف صریح از واژه ی «تجمیعی» در متن مصوبه که فی الواقع این لغت در آیین نامه نهضت سوادآموزی به طور مشهود تعریف شده است.
۲- فقدان استفساریه ای جهت رفع ابهامات موجود و عدم اعلام آمار دقیق از مشمولین طرح از سوی سازمان نهضت سوادآموزی
۳- برافراشتن عَلَم نبود ردیف شغلی برای آموزش دهندگان و برجسته سازی رأی دیوان عدالت اداری مبنی بر ردّ تقاضای جمعی از مشمولان طرح در ابطال یک بخشنامه از سوی وزارت آموزش و پرورش
که جملگی موارد فوق مورث شانه خالی نمودن سردمداران وزارت ذکر شده از اجرای قانون و غرقه شدن در خودکامگی و قانون گریزی است تا هر از چندی این عالمان فاضله در لباس اعوان و انصار در پی هر اظهار نظر یا طرحی در کمیسیون آموزش و تحقیقات که ردّی از جذب و به کارگیری آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی را در پی داشته باشد گلستانی از نطق های عالیه و بوستانی از تحلیل های جاریه در مذمّت آن مناره ها بسازند و فریاد وامصیبتا و وااسفا سر دهند و علی العجاله فتوای خلع ید صادر و از افول شأن و منزلت مقام معلم و استحاله جامعه معلمی پشت دست گزند و از دیده و خاطر ببرند که خود چگونه با عدم تشخیص سره از ناسره و اعمال تصمیماتی که در سایه ی تبختر و تهاون رخ می نمود چطور نظام تعلیم و تربیت کشور را در حالت اغماء مغروق ساختند.
به ضرس قاطع ما نباید نادیده انگاشت که نمایندگان خانه ملّت، وکلای آحاد مشمولین طرح استخدامی بوده و دفاع خشک اندیشانه از یک گروه بنا بر منفعت و مصلحتِ لحظه ای و اعمال غربال مغرضانه و تفکیک آنان به گروه خوب و بد ، بدون هیچ سنجش و پیمایشی تجلّی شانتاژی خواهد بود که می تواند سیلابی مخرب را به توانمندی معلمانی که سالیان متمادی عمر و جوانی خود را در پیچ و تاب نظام آموزشی و تربیتی کشور صرف نموده اند روانه سازد.
به تلخی باید اذعان داشت که نمایندگان کمیسیون آموزش در این مدت دو ساله چراغ خاموش هیچ گونه اقدام نافذ و گام نافعی در رفع این بی مبالاتی ها و تبعیض ها بر نداشته و حتّی برخی از آنان با سیاست هایی پشت پرده و لابیگری با برخی از متولیان سازمان امور استخدامی و نمایندگان دولت و متصدیان وزارت آموزش و پرورش در جهت حذف نام آموزش دهندگان از طرح استخدامی سلانه سلانه خیز برداشته تابند نافِ استخدام را از آنها ببُرند.
عجالتاً ایجاب می کند که مخدومان وزارت یادشده از خواب قانون ستیزی بیدار شوند که اگر این خواب عمیق شود دیگر بیداری ندارد و عندالزوم با انتظام افکار و چرخش نحله ها و ترمیم عدالت قطع نخاعی خویش از عیار آموزش دهندگان نکاهند و مشام و شامه ی خود را از عطر عدالت مالامال سازند.
جناب آقای دکتر داود محمدی
علی ما ذکره از حضرتعالی و سایر اعضای کمیسیون مسألت داریم با تمام پتانسیل ها و اختیارات قانونی و با توجه به اصول ۲۸ و 76 و ۹۰ قانون اساسی و ماده ۷۸ منشور حقوق شهروندی اقدامات و الزامات مقتضی را به فوریت در رفع موارد فوق جهت جبران مافات و اجرای مصوبه ی مذکور توسط وزارت آموزش و پرورش مبذول فرمایید تا شاید به یُمن آن سبب ابتهاج روح و گسیل برق شوق در دیدگان همکار شهیدمان خانم هانیه اکبریانی پیردوستی گردد که با بیرق « اعاده حق » در دست و ندای « آیا کسی هست مرا یاری کند؟ » بر زبان ، در جریان حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی توسط عده ای سفّاک بسی غاصبانه شهید و به دیدار حضرت حق شتافت و امروز همچو گل آفتابگردان که رو به خورشید دارد از سرای جنّت، چشم به خانه ملّت دوخته تا گذر تشعشع ثاقب امید بر دلها و بارش باران عدالت را بر ریزگردهای تبعیض و تزویرکه نفسرا به شماره انداخته از نزدیک نظاره و برآن ببالد ، پیشاپیش از بذل توجه جنابعالی کمال امتنان و از درگاه حیّ سبحان برای شما و سایر اعضا سلامتی و بهرورزی آرزومندیم.
و اَجرُکُم عندالله
جمعی از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی
رونوشت:
دفتر مقام معظم رهبری ( مدظله العالی)
دفتر ریاست محترم جمهور
وزارت آموزش وپرورش وسازمان نهضت سوادآموزی
دفتر نماینده محترم مردم شهرستان خمینی شهر اصفهان ( دکتر سیدمحمد جواد ابطحی)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چند سوال از شما ناشناس محترم
1-بحث آموزش دهندگان را اگر امثال شما به سیاست کثیف کشیدند و می کشند عاید آن را بیان کنید تا ما هم بدانیم؟
2-این موضوع چه ربطی به مدیر صدای معلم دارد که شما دم به دقیقه هر کجا با دولت روحانی و سایر دولت ها مشکل دارید بر سر ایشان می کوبید؟
اگر در وادی سیاست پا می گذارید باید بدانید که چه کسانی بردی این کشور خفت و خواری می خواهند چرا جرات ندارید خطاب به خودشان بیان کنید و دق دلتان را هر کجا و در پانوشت هر مطلبی بیان می کنید؟
اینان دفتر دارند دستک دارند مراجعه کنید و تو دهانی هایی را که می خواهید برایشان ببرید.
ضمن اینکه استخدام پیش دبستان و نهضتی و حق التدریس هم در ده پانزده سال اخیر متاسفانه مرسوم شده است...
استخدام و تبدیل نهضتی و پیش دبستان باید از طریق آزمون باشد
دلیل هم این هست که متاسفانه بیشتر این نیروها بر اساس رابطه مشغول بکار شده اند
نکته دیگر اینکه با تمام حواشی و بحثها در مورد عدم شفافیت شرکل بکار این نیروهای نهضتی و پیش دبستانی و حق التدریس ها، باید توجه داشت در این بین دولت از این نیروها سوءاستفاده میکند و سالهای متمادی با دستمزد پایین و نازل از این نیروها بیگاری میکشد...
این بحث زوایای مختلفی دارد که باید با دقت و منصفانه و بدون حب و بغض بدان پرداخت.
واقعا چقدر از این آمار وجود خارجی دارند.
کبری و صغری و مراد و ...
باتعداد کلاسها
تعداد سواداموزها وحتی صفر سیزده ها
باتعداد کلاسها
تعداد سواداموزها وحتی صفر سیزده ها
شما میتونید از امور اداری سوال کنید که حق التدریس گرفته شده یا نه؟؟
ضمن اینکه ما میتونیم نظرات را با توجه به اطلاعاتی که داریم ارائه بدیم و احتیاجی به متهم کردن دیگران هم نداریم...
مطالبات صنفی را گره نزنیم به دولتها
و از برخی وزرا سمبل ...نسازیم
ظلم را از کودکی دیده ایم.ای کاش تمام میشد
از مسئولین خواستاریم که دست از آزار ما بردارند .ما فرزندان این کشوریم.اینجا سرزمین ما هم هست.
همه چیز را اگر برای خود می برید روح ما را به تاراج نبرید
به عنوان مثال در آزمون استخدامی 94 بحث امتیاز شاغل قراردادی پیش آمد! اولاً در برخی مکانها آیا نیروهای مردمی بی حق بودند و نیروهای ستادی دارای حق؟ مثل مسئول کانونهای مساجد که اصل اجرای فعالیت کانونها بر عهده آنهاست ولی امتیاز برای نیروهای ستادی و مثالهای دیگر.... ثانیاً طرف در هر وزارتخانه یا ستادی که بوده آیا از اول بر اساس حق شاغل قراردادی شده که امتیاز خصوصی و حقوقی در آزمون و گزینش داشته باشد؟ می توانسته با پارتی ورود سپس در آزمون دارای امتیاز و در نهایت با حمایت پارتی بازی قدیم و قانون جدید از فرد عالمتر و عاملتر جلو بزند و ....
در ضمن از حق الناس نوشتید شاید در برابر افرادی بعضی از نهضتی ها هم، حقوقی را خورده و از بین برده اند، گفتم بعضی و نه همه!
مرحبا که بالاخره یک نهضتی اقرار به وجود پدیدۀ شاگرد دزدی کرد!
....
مگر می شود قانون نهضت در استانی با استان دیگر فرق کند؟ این تناقض گوئیها قسمتی برای شاگرد دزدی بود! یا جهل نیروی غاصب نادان استخدام شده در آوپ؟! و ثمرۀ آن تضییع حقوق تلاشگرانی! چه ثبت شده و چه ثبت نشده با وجود دهها شاهد!
نعوذ بالله خدا رو پایین بیاری قبول نمی کنند که حق با ما هست نه اصلا تو استان ها قرار بود کار گروه رسیدگی به اعتراض ها تشکیل بشه که با گذشت یکسال هنوز تشکیل نشده است.
مسئولینی با نیت خیر و مسئولینی با نیت شوم در جدالند، قسمتی از ظلمها از جهالت است و نه نیت، و هنگامی که جهل بر طرف می شود زالو صفتی مانع تغییر آن است و زالو صفتان را شهادت طلبان توان مقابله دارند! و شهادت طلبان عالم، مال و جان و عمر و آبروی خود را را برای گروهی قدر نشناس که دنیای خود را بر رضایت پروردگار ترجیح می دهند هدر نمی دهند! و جامعه گاهاً از علم و عمل و نیت آنها محروم است!
نیت در متن قانون، خود را پنهان می کند و دانا قادر به افشای آن و ..
اموزشیاران درزمان اقای حاج بابایی بودند چطور یکباره از ۸۴نفر شدند چند هزار نفر
پارتی هم اندازه دارد
زیاد حرفهایشان را جدی نگیرید.
کسی که خود و رای هایش را بفروشد آنقدر قابل اعتماد نیست.
وای اگر بخواهند به حرف ایشان شما را جذب یا حذف کنند!
پس چرا در آزمون استخدامی سال 89 کارنامه علمی استخدامی را ندادند؟ سختشون بود با این همه توانایی و شایستگی؟! مسلمان از یک سوراخ دوبار گزیده می شود؟! مسلمان واقعی که ادعای جانشینی شایسته ای را دارد، مسلمان گزیده شده و مظلوم را یاری نمی کند؟ یا به جرم عبور از 40 سالگی اجازه معرفی و مصاحبه را از او قطع می کنند آنهم با وجود کارنامه و نمره قبولی در آزمون 96؟
اگر یک 34 ساله 41 ساله شود (89-96) کدام دولت مقصر بوده؟ ایام دولتی(احمدی نژاد و حاجی بابایی) که کارنامه آزمون در سال 89 را نداد یا ایام دولت ناقص الاعتدال و نا امیدی ( که به جرم عبور از 40 سالگی به مصاحبه معرفی نکرد) یا ایام دولت سیاسی بازی و ادعای آزادی(خاتمی) که فلان مدیر سطح بالا را به توهّماتی بهانه جویانه، پرونده اقتصادی برایش درست کرد و اهل و عیال و دوستانش را به مدت دو دهه اسیر اتهامات واهی کرد؟ یا ایام دولت بدبینی ( رفسنجانی) که عرفاً جوان بودن جرم بود؟
مردود شدن دختر مدیر کل آذربایجان شرقی دلیلی بر ردّ تقلب نیست! شاید برایش مهم نبوده! یا مثل دختر فلانی دارای یک فوق لیسانسی بوده و دارای حق و دیگران بدون حق!
شنیده ام در همدان فردی بعد از سه سال حقانیت خود را اثبات، و غاصب حق خود را اخراج نمود!
در ضمن تقلب چند وجه دارد یکی در اجرا و یکی در قانون! و یکی در قضاوت و اصلاح! قوانین مقطعی و قوانین سیستمی! اجرای مقطعی و اجرای سیستمی! قضاوت و اصلاح مقطعی و سیستمی! که تا حالا شد 6 نوع تقلب! برای هر کدام مثال بزنم؟! فقط سه نکته: 1- ندادن کارنامۀ آزمون در وعده گاه 26 تیر 89 و بعد از آن هیچ توجیهی نداشت! 2- قانون عمر، عثمان را بی تقلب خلیفه می کند 3- قدرت علمی استیضاحی را دارم که تمام وزراء و مشاوران آنها را زیر سؤال می برد، فردی گوشه ای از آن را شنید و شاید به گوشه کوچکی از آن در مجلس اشاره کرد!
من از این جوانان زحمتکش خواهش می کنم آگاهانه قدم بردارید. باعث و بانی بدبختی های شما به خواب ثروت و سرمایه هایش به سر برده است و اصلا نمی خواهد که شما عاقبت به خیر باشید.
آقایان دست از این بازی بردارید.
اینان کشته هم داده اند. همه مسئولین در اتفاقات اخیر مسئولند چه کسی که می تواند و می داند باید چه کند و چه کسانی که در مقابل این اجحاف ها سکوت کرده اند.
اولاً امکان تقلّب سر جلسه امتحان وجود داشت ثانیاً
گاهی متقلّب رها و معترض را متقلّب گزارش دهند و ثالثاً چهره و گاهاً مشخصات افراد متقلّب از ذهن ها فراموش نشده، آنها در تحویل کارنامه شفّاف سازی نکردند در حالی که حتّی می توانند چهره شرکت کنندگان آن آزمون و قبول شدگانش را در سایتی رسمی ظاهر کنند تا از روی چهره متقلّبین معرفی شوند!
چه ریشخندی به برگزار کنندگان آزمون می زدنند و با افتخار تقلّب خود را پس از امتحان تعریف می کردند! برخواستن از سر جلسه امتحان یا نوع سؤال تقلبی افشاء ضعف متقلّبین است؛ حتّی پاسخ نامه ها قابل قیاس است!
جناب ناشناس! ندادن کارنامه یکی از قلّه های تقلّب است! از جنس شش نوع تقلّب برای شما نوشتم و بدان هر کسی را محکوم به ضعف علمی نکن! شاید بدون مطالعه سابقه اخذ رتبه 1 در آزمونی استخدامی را نیز داشته ولی اشتباه بودن قوانین مانع او شده!
مستندات را ارائه نکردید؟ کو کارنامه؟ در پاسخنامه ها دست بردید؟ کو پاسخ نامه؟
آنهایی که قبول نشدند ضعیفتر نبودند؟ کو سوال استاندارد؟ و کو روش استاندارد؟ آیا تصور شده در جذب نیرو عالمانه عمل کردید و قابل استیضاح نیستید؟
چهره افراد آزمون داده و قبول شده را رسماً اعلام کنید تا پاسخنامه هایشان مقایسه شود؟ شاید چهره متقلبین در سر جلسۀ آزمون هنوز از یادها نرفته باشد!
در ضمن خیلی از افراد در سالهای بعد شرکت کردند و بارها نمره آوردند امّا به توهّم سن و سال یا شاغل قراردادی یا قوانین ناقص، ناقض، معیوب، مضرّ و غیرحقوقی مورد سمع قرار نگرفتند!
ندادن کارنامه در سال 89 یک تقلّب غیرعقلانی بود! که کل آزمون را زیر سوال می برد! مگر قرآن را نخواندی کسی که یک نفر را بی دلیل بکشد گویا همگان را کشته است، دلیل آنها برای ندادن کارنامه چه بود؟ چون در صدی نامحسوس یا کم محسوس تقلب شود؟
آیا آرزویی جز خیزش، جهش، پرش و در نهایت پرواز حقوقها نیز دارید! سیستمی که در جذب حقیقی نیرو مشکل داشته باشد همان بهتر که حداکثر در جذب واقعی واقع نشده رتبه بندی باقی بماند!
قال رسول الله(ص): سیاتی علی الناس زمان یخیر فیه الرجل بین العجز و الفجور، فمن ادرک ذلک الزمان فلیختر العجز علی الفجور. (روزگاری به مردم رخ نماید که مرد بین بی عرضگی و نادرستی مخیّر شود، پس کسی که آن زمان را درک کرد باید بی عرضگی را بر نادرستی ترجیح دهد.) بدون شرح و تفسیر و مثال! بدان که بی عرضگان عالم بسیارند و گاه اسوگان!
چرا با تصمیمات فردی خود به جای جمع با آینده این جوانان بازی کردند؟
شما مسئول هستید.بدانید که هرگز این حقی که ضایع کردید را فراموش نمی کنیم.
زمزمه های پنهانی شما با سایر مسئولین فقط به صرف بی سوادی این نیروهای تحصیل کرده و توانمند نبود بلکه دیدید اینان را می توانید به خاطر بی موالاتی ادارات استان ها و جور کردن بهانه های واهی دور بزنید تا راه برای کسانی که سفارش امور استخدامی هستند باز شود.
بالاخره روزی همه چیز مشخص می شود.
خدا خیلی بزرگ است.
حقیقتا مخفی مانده بود بابی کفایتی در ادارات ومناطق هر فردی راوارد کردند واینکه ریس کل شهرستانهای استان تهران من جمله افرادی بود که قوم گرایی رادر تمام شهرستانها رواج دادند .
اختلاص وکدهایی که دراختیار افراد پارتی قراردادند
جالب بود که سرایدار وخدمه رابه عنوان معلم سر کلاسها جایگذین کردند .
اختلاس
جایگزین
البته ناراحت نباشید، فلان بخشدار که استاد دانشگاه هم هست و حضورش به استانداری ارتقاء یافته نیز اینگونه می نوشت! خوب است که شما فردی ناشناس، گمنام و متواضعید.
وقتی قصد وزارت سر کار گذاشتن ما باشد این یعنی دولت برایش مهم نیست که عاقبت ما چه می شود.
اردیبهشت ماه 1396 در نهاد ریاست جمهوری قبل از انتخابات که قریب به 150 نفر از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی حضور داشتیم آقای ... به عنوان سخنگو به جمع ما آمدند و گفتند اگر دو روز آینده انتخابات در پیش نبود شما را لوله می کردیم . الانم ... شوید و فقط بشنوید . قرار نیست که ما برای شما کاری انجام دهیم. بروید دنبال کارتان .صدای ایشان موجود است. آن روز هانیه اکبریانی هم با ما بودند.
16 خرداد هم درب مجلس ما را حسابی کتک زدند و با فحاشی ما را از درب مجلس راندند.
روز بعد همکار عزیزمان هانیه اکبریانی در مجلس شهید شد.
این روایت ماست. برای ساکت کردن ما بالاخره راه هایی را انتخاب کردند.
ولی ما برای سازمان نهضت سواد آموزی ، وزارت آموزش و پرورش و دولت محترم بدون بیمه و سوابق زحمت نکشیدیم که حرمتمان زیر سؤال برود.
باید پاسخگو باشید و ما پاسخ این مسأله را از بیت رهبری نیز خواستاریم که چرا اجازه چنین جسارتی را به این نهادها داده است؟
سیر نشدند
.یعنی بازم از سرکوچه وخیابان هربیکاری ونیروی ازادی رابرای اموزش سرکلاس درس فرزندان میاورند جز افراد باتجربه وکارکرده .
خدایا این نوع اموزش وپرورش که معروف به ضعیف ترین وزارت وبی قانون ترین ارگان محسوب می شود رابااصلاحات ناکارآمد اصلاح بگردان .
آمین
در ضمن برخی از بیکاران با تجربه ترند فقط سابقه بیمه در این زمینه نداشته اند یا بصورت ثبت نشده فعالیت کرده اند. و گاهی افراد جایی بیمه می شوند و در جایی دیگر شغل دیگری دارند.
آمین یا رب العالمین، دور باد شر غافلین ...
خوبی است....
خوبی حتى اگر سودجویی آن را فلج کرده و از کار انداخته باشد،
باز هست،
و در هر کجا که انگیزه خودخواهانه نباشد که جلوش را بگیرد،
می شكفد
هستند آموزش دهندگانی بسیارفعال ،جوان توانا که جز استخدام در رشته تحصیلی مورد عالاقه وسابقه وسنوات پایمال شده وعشق معلمی که پیگیر حق قانونی خودهستند که مبادا بابی قانونی ورابطه بازی جایگاه فرد دیگری راناحق نگیرند .
مطالبه گری اموزش دهندگان فعال از طرقرمختلف نه تنها باعث تشویق انان نشد بلکه از طریق امور استخدامی وزارت ونمایندگان مجلس واز طرق مختلف باعث توهین وتحقیر مطالبه گری به حق انان شد طوری وه وزیر محترم حتی باارسال چندین نامه برای ملاقات باآموزش دهندگان ملاقات را نپذیرفت .حمایت از مطالبه گری به حق در زمانی که حقوق چندین ساله ما باطل گشته وطیفه شرعی وقانونیه مجلس ووزادت وحتی دیوان عدالت اداری می باشد
اگر از علی(ع) گویند از امیرالمؤمنین(ع) می گویم که فرمودند: مرد را عیب نکنند که حقش را دیر گرفت بلکه عیب کنند که چرا حق دیگران را گرفت!
اصالت حق، بر شایستگی موجود است؛ نه صرفاً سابقه بر گرفته از فرصت طلبی یا بی سابقگی حاصل از اسارت یا حس مسئولیت پذیری! یا وهم در قانون مبنی بر جوانی و بزرگسالی و این سال و آن سال و...، اصالت حق بر علم و تجربه(میزان تحصیلات، آزمون و ...و سابقه مثبت و...) است. چه خوش گفت شهید چمران در باب تقوا و تخصص.
سال فلان و تا سال فلان و از سال فلان نوعی منطق فازی است؟ 92 و 95 و .... اصالتاً معیار حق است، یا قراری آلوده به باطل؟
اگر از صحیفه و وصیت نامه گویند، از آن می گویم که ملاک را حقانیت موجود قرار داد.
اگر از شرافت عهد می گویم که به حق شریف است، اشرف آن عهد قرار گرفته بر حق است و الا معاهده باطل، باطل است.
اگر از حق جدید دهه 90 گویند از حقوقی قدیمتر مربوط به دهه 70 می گویم که حضرت امیر(ع) فرمودند: الحق القدیم لایبطله شیء؛ گاهی نهضتی مظلوم است ولی مظلومتر از او نیز هست که شایسته تر است.
دقیقا بعد از گذشت دو سال از تاریخ مصوبه هنوز آموزش دهندگان
بلا تکلیف هستند و دلیل این امر را وزارت محترم آموزش و پرورش مبهم بودن کلمه ی تجمیعی میداند با این وجود که این کلمه دقیقا در آیین نامه نهضت تعریف مشخصی دارد و نماینده ی مجلس هم تفسیر کرده اند که فرد به فرد نباشد و دو نفر بیشتر باشد از دولت و تمام مسئولین خواهش می کنیم توانمندی و ضمن خدمت ها و آزمون جهاد دانشگاهی و تجربیات چندین ساله ی ما را نادیده نگیرند قطعا مثمر ثمر خواهیم بود .
مدیرانی که لیاقت ندارند اگر بحث خودخواهی و حسن انجام کار در پولشویی نداشتند بر روی صندلی های بیت المال تکیه نمی زدند.
سازمان نهضت سواد آموزی با تصمیم شخصی خود این آزمون را برگزار کردند و وزارت دخالتی در آن نداشته است.
اگر آموزش دهندگان نیروی این سازمان نیستند و آنان را برون سپاری کرده اند چرا اینقدر خودکشی برای گرفتن چنین آزمون پوچی را داشتند؟
قرار نیست نهضت سوادآموزی هر کاری را خواست انجام دهد و قالب وزارت کند.
آقای قرائتی شما که متوجه هستید
چرا رییس فعلی را توجیه نمی کنید؟
البته ناگفته نماند که اصرار جناب چهاربند مبنی بر برگزاری آزمون توصیه های دوستان ایشان بود که بالاخره نفوذشان کم نیست.
چه کسی می تواند جلوی جذب های بی رویه در سایر حوزه های ورودی به آموزش و پرورش بگیرد.
استخدام طلبه ها یکی از این جنجال هاست.
عجبا، هر دو حق است که شاید نباشد
فرد به فرد حق است پس چه کشک بازاریست یا نه کسی فرصت کرده لیاقت خود را نشان دهد!
دونفر حق است! کشکش رقیقتر است یا نه مافیای جذب شاگردش قویتر بوده است!
و ...
و یا هیچ کدام حق نیست! ابطال غاصبین حق معلمی و رفع توهّم در جذب نیرو حق است!
ایا وزارت از کارکرد سازمان نهضت بی خبر است
تنهاقربانی آموزش دهنده بود وبس
و امروز درمانده اید که آزمون جهاد دانشگاهی حق بود یا باطل؟ ...
می گویم ، باطل در باطل بود چون اولاً انحصار بین نهضتی ها بود و نه شایستگان، ثانیاً منابع امتحان گویا با پارتی بازی در دسترس قرار می گرفت، ثالثاً ...
مسئولینی با نیت خیر و مسئولینی با نیت شوم در جدالند، قسمتی از ظلمها از جهالت است و نه نیت، و هنگامی که جهل بر طرف می شود زالو صفتی مانع تغییر آن است و زالو صفتان را شهادت طلبان توان مقابله دارند! و شهادت طلبان عالم، مال و جان و عمر و آبروی خود را را برای گروهی قدر نشناس که دنیای خود را بر رضایت پروردگار ترجیح می دهند هدر نمی دهند! و جامعه گاهاً از علم و عمل و نیت آنها محروم است!
نیت در متن قانون، خود را پنهان می کند و دانا قادر به افشای آن و ...
یعنی اینقدر ایشان خود را در برابر آموزش دهندگان ضعیف می بینند که نکند سوالی بپرسند یا جوابی بخواهند که نتوانند مسئولیت آن را قبول کنند؟
آقای روحانی این چه وزیری ست که برای این وزارت خانه برگزیدید که منشور حقوق شهروندی را نخوانده است؟
آقای روحانی خودتان هم که پشت درها پنهانید و می ترسید حرف بزنید؟
چرا پای مصوبه را امضا کردید؟
وضع چقدر وخیم است که بیت رهبری هم به حاسا زده اند و می گویند ما نمی توانیم دخالت کنیم؟
دست مریزاد به آقای چهاربند
لااقل یک مرد توی این وزارت خانه هست که می تواند جلوی همه بایستد.
کی به سلامتی نهضت از بین می رود و مردم رنگ بدبختی دیگری چون راه دور و شبانه را به قوت می بینند؟؟؟
چطور بیمه این افراد راباجعل سند وپرونده سازی مرتبط به قوانین استخدامی کردید .
چطور بهانه هارا مرتب برای عدم بکارگیری نهضتیها رقم زدید .
ارزش یابی وعملکرد وزارت آیا اقدامی کرده ؟!
منتظر دستور وزیر هست .نیازی هست برای اشکار کردن عملکرد غیر قانونی امثال مدیران لرستانی واستان تهران ارزش یابی عملکرد وزارت دست بکار گردد وحق قانونی وبودجه نهضتی راکه بابهانه توهین به انان باکلمه بیسواد ازانان گرفته شد را برگردانند با کنارزدن کدهای جعلی .....
و نمی اندیشند که تغییر قانون از مصادیق جاء الحق بود یا زهق الباطل؟
و حتی اگر توهّماتی را در قوانین موجود ببینند، ابطال آیندۀ باطل را فراموش می کنند و مسئولیت ناپذیری، زالو صفتی، خودخواهی و از همه بدتر اندیشه آلوده به وهم در عرف و قانون، راه اصلاح و احقاق قانون حقوقی را بسته است!
بار الهی، ما را از وهم قانون نویسان، مجریان، قاضیان و مسئولان برهان! یعنی آنها را هدایت علمی بنما! و نفسشان را عامل به درستی بگردان! می دانم که اگر چنین بود، همنشینان بهشت اینجا بودند و شیطان اینجا نبود! یکی بود و یکی نبود!
نظر به اینکه آموزش دهنده در حقش اجحاف شده و مورد تبعیض قرار گرفته است موضوعی که فقط باید توسط مسئولین ذی ربط قضاوت شود و پاسخ داده شود. هر کسی نمی تواند ظلم حاکم بر این قشر مظلوم و زحمتکش را مورد روادید قرار دهد. به تمام مشمولین آموزش دهنده که با پشتکار و پیگری حق قانونی خود را دنبال می کنند دستمریزاد میگم. مستدام باشید