فرهنگیان همیشه از تبعیض گلایه داشته اند و پای صحبت هر یک بنشینیم یکی از اولین مواردی که یک معلم به آن اشاره دارد تفاوت دریافتی و مزایایی است که بین یک معلم و ارگان های دیگر دیده می شود و معمولا مثال هایی از کارمندان وزارت نفت و بانک می زنند و از این که نظام هماهنگ حقوق به درستی اجرا نشده است گلایه دارند و از بندهایی که در فیش هایی حقوقی ارگان های دیگر گنجانده شده می گویند. دوستانی که نوشته های قبلی بنده را خوانده اند حتما دیده اند که دغدغه های فرهنگی اینجانب به مراتب بیشتر از دغدغه های مالی است و برای اولین بار است که در این باب سخن می رانم. شاید که آموزش و پرورشی که زیر فشار تبعیض های مختلف و متفاوت خمیده گشته فرصت نگاه را به دستگاه ها و نهادهای دیگر ندهد و در درون خود تبعیض های بسیاری را به مجموعه خود روا دارد و روا بداند.
درد فقط محدود به دایره معلمان نیست و می تواند دانش آموزان و اولیاء را هم گرفتار کند ؛ به عنوان مثال معلمی که در رشته فیزیک تدریس می کند و برای کامل شدن ساعت تدریس موظفش به او ابلاغ ادبیات ، آمادگی دفاعی و... می دهند ،در حق معلم و دانش آموز ظلم کرده اند ، در حق درس ادبیات ظلم شده که معلم شایسته تدریس آن را در کلاس درس خود نمی بیند ، در حق فیزیک ظلم شده که متخصص درسی خود را مشغول فعالیت در جایی دیگر می بیند.چطور ممکن است دوستان برنامه ریز از نیاز های انسانی خود اطلاع نداشته باشند و از هرم جمعیتی و از تعداد معلمان مورد نیاز خود مطلع نباشند .
پس چطور است که در دروس فنی معلم و هنر آموز به میزان نیاز یافت نمی شود و در برخی رشته ها انباشت نیرو و در برخی دیگر با کمبود نیرو مواجهیم ؟
آیا این ظلم به آن جوان تحصیل کرده ای که در رشته مورد نیاز تحصیل کرده و توانمند و علاقه مند به تدریس است و نمی تواند جذب آموزش و پرورش شود نیست؟ و به جایش معلمی در کلاس حاضر می شود که شاید خودش هم عذاب بکشد از اینکه چرا در حوزه کاری خودش فعالیت نمی کند.
در سیستم تبعیض زده به همه جفا می شود و اعضای آن خواسته یا ناخواسته مفید نیستند یا حداقل از ظرفیت آنها به درستی استفاده نمی شود. اگر نگاهی به آمار بیاندازیم بیش از 70 درصد بدنه آموزش و پروش از بانوان تشکیل شده است و می توان گفت اکثریت آموزگاران را خانم ها تشکیل می دهند و معلم های دبیرستان ( نوبت اول و دوم) هم که به دو بخش خانم ها و آقایان تقسیم می شوند و فرصت برابر شغلی برای زن و مرد فراهم نشده است و اگر برنامه ریزی کلان کشوری خواهان توازن نیرو باشد بازنمود عینی آن در آموزش و پرورش دیده نشده با توجه به شرایط اقلیمی و بافت فکری مردم کشور پهناورمان وظیفه نان آوری خانواده هنوز بر عهده مردان است و از نظر اسلامی نیز این وظیفه بر دوش مردان است و خود دستگاه های اجرایی و قضایی نیز این مسئولیت را بر عهده مردان می دانند و توقع از پسر جوانی که تحصیلات خود را به پایان رسانده این است که شغلی مناسب برای خود فراهم کند و اگر علاقه مند به تدریس باشد این فضا به صورتی تبعیض آمیز تقسیم شده است و او شاید که قربانی دیگری از این تبعیض حاکم بر این سازمان باشد و شاید یکی ازعواقب این عدم جذب مشکل ازدواج جوانان باشد ( البته نگاه من از دیدگاه جامعه شناسی نیست و در این زمینه دوستان صاحب نظر بهتر می توانند نظر بدهند) در جایی که پسران جوان تحصیل کرده بیکار بسیاری دیده می شوند.
اخیرا آموزش و پرورش حقوق آموزگاران را 20 درصد افزایش داده که این قدم مثبتی می باشد و خوشبختانه امید را برای حل مشکلات آموزگاران بیشتر می کند ولی پرسش اینجاست که پس معلمان و سایر کارکنان چه می شوند؟
پس چرا این افزایش حقوق شامل معلمان نمی شود؟ و چرا آنان مستحق این افزایش حقوق نیستند؟ و چرا آیا معلمان ما سختی کار ندارند ؟ آیا مرحوم محسن خشخاشی در دبیرستان مورد حمله واقع نشد و آیا مسئولین ما از سختی کار در دبیرستان ها آگاه هستند؟
مسئولین ما باید پاسخ گوی این همه تبعیض در بدنه آموزش و پرورش باشند و با معلمان شفاف برخورد کنند.
از دیگر تبعیض ها می توان به تبعیض و انحصاری کردن مدیریت ها به عده ای خاص ویا برخورد دوگانه و تبعیض آمیز در انتقال و جابه جایی معلمان از شهر یا منطقه ای به جایی دیگر می توان اشاره کرد که برای کوتاهی سخن و به ذکر عنوان آنها اکتفا می کنم و در پایان سخن آرزو می کنم روزی برسد که فضایی برابر و بدون تبعیض برای همه مردم ایران زمین و به خصوص در سازمان آموزش و پروش را شاهد باشیم تا هر فرد بتواند بهترین عملکرد را از خود نشان دهد و نتیجه آن پیشرفت و آینده یی بهتر خواهد بود .
* امید است تا با تحولی جدی و ارزشمند وزارت آموزش و پرورش و قانون گذاران و تصمیم سازان و مدیران اجرایی، نظارت و کنترلی دقیق بر مدارس غیردولتی مبذول دارند و نظام آموزشی کشور را از دامن این قلعههای مستحکم غیرپاسخ گو نجات دهند.
گروه اخبار :
سخنگوی دولت گفت: همه مطالبات معوق فرهنگیان در سه ماه پایانی امسال پرداخت می شود.
نوبخت پس از جلسه هیئت دولت در نشست هفتگی خود با خبرنگاران افزود: در جلسه هیئت دولت مقرر شد همه مطالبات معوق شامل حقالتدریس، اضافه کار و مطالبات مربوط به سرباز معلمها و نیروهای قراردادی وزارت آموزش و پرورش مربوط به ماههای دی، بهمن و اسفند امسال به صورت کامل تخصیص یابد.
وی گفت: براساس یکی دیگر از مصوبات مقرر شد برای اجرای دقیق و باکیفیتتر بیمه طلایی فرهنگیان، با توجه به تغییر تعرفهها، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور مابهالتفاوتها را به گونهای پرداخت کند که خدمات لازم در بیمه طلایی فرهنگیان مانند گذشته ارائه شود.
نوبخت افزود: درباره بیمه طلایی فرهنگیان بازنشسته نیز هیئت دولت تصمیم گرفت حق بیمه طلایی آنان را مشابه شاغلان پرداخت کند.
سخنگوی دولت گفت: وزارت آموزش و پرورش برای تأمین نیروی انسانی خود از فارغالتحصیلان متعهد خدمت دانشگاه فرهنگیان استفاده می کند.
نوبخت ادامه داد: همچنین وزارت آموزش و پرورش در همه استخدام ها فرزندان فرهنگیان بازنشسته را در شرایط مساوی در اولویت قرار میدهد.
انتهای پیام/
آوای فرهنگی
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران /
علی پورسلیمان فعال صنفی و مدیر پایگاه سخن معلم درباره احتمال استیضاح وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار جماران گفت : «این بار سومی است که استیضاح دکتر فانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید مطرح می شود .»
به گزارش جماران، به اعتقاد پورسلیمان آن چه که این استیضاح را نسبت به دفعات قبل متمایز می کند هم زمانی این موضوع با طرح بودجه سال1394 در مجلس و مشکلات و مسائل مربوط به آموزش و پرورش و معلمان است .
پورسلیمان افزود :«برخی از طراحان این استیضاح که پای ثابت این گونه استیضاح ها نیز شده اند یکی از دلایل و علل مهم استیضاح را عدم رسیدگی به مطالبات فرهنگیان به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت بر می شمرند .»
مدیر سایت سخن معلم با تاکید بر این که طرح این باره استیضاح شاید فراتر از بحث انتصابات باشد، افزود :«نکته این جاست که پس از رای منفی این مجلس به وزارت چهره ای چون دکتر محمد علی نجفی که مورد قبول و اجماع اکثریت فرهنگیان و معلمان است وجهه و شان این مجلس به شدت در افکار عمومی و نزد جامعه معلمان سقوط نموده است.»
وی افزود :«متاسفانه مجلس در دولت قبلی با وجود کسب درآمد های عظیم نفتی ( نفت 120 دلار ) نتوانست کار خاصی در ارتقای معیشت فرهنگیان انجام دهد و یا حداقل به مفاد برنامه چهارم توسعه و سایر قوانین و مقررات مصوب و مصرح در زمینه تناسب افزایش حقوق و نرخ تورم و در حمایت از حقوق اساسی فرهنگیان و معلمان عمل نماید .»
پورسلیمان با اشاره به این که برخی از مجلسیان به ویژه کسانی که خود معلم وعضو فراکسیون 100 نفره مجلس هستند، درصددند وجهه از دست رفته خود را نزد معلمان بازسازی و ترمیم کنند، گفت:«متاسفانه حفظ تیم دولت دهم و عملکرد مجموعه دکتر فانی، و تیم همراه وی موجب شده است که انتقادات بدنه آموزش و پرورش نسبت به وی فزونی بگیرد و همین تزلزل جایگاه نزد فرهنگیان، فرصتی طلایی و مناسب به مجلسیان داده است تا از آن به عنوان یک بیلان عملکرد در آینده استفاده کرده و خود را در ظاهر طرفدار فرهنگیان و پیگیر حقوق آن ها نشان دهند، اما عملکرد منفی مجلس در دوران دولت نهم و دهم باعث می شود هرگز در این زمینه موفق نشوند»
پورسلیمان با تاکید بر این مسئله که وزیر آموزش و پرورش قربانی برخی از رویکردهای مجلسیان و عملکرد ضعیف حلقه اطرافیان خود شده است بیان کرد:« چیزی که اکنون تا حدود زیادی کار دکتر فانی را مشکل کرده است مقایسه عملکرد دو وزیر دولت دکتر روحانی یعنی بهداشت و آموزش و پرورش توسط معلمان است.»
وی اظهار کرد: «عملکرد وزیر بهداشت به ویژه در حوزه سلامت عمومی و ارتقای وضعیت معیشتی و اقتصادی کادر این مجموعه موجب شده است که جامعه فرهنگیان در حال حاضر همه مشکلات و مسائل مجموعه گسترده ای چون آموزش و پرورش با آن پیشینه نه چندان درخشان را در وجود و حضور یک نفر خلاصه کنند.»
پوسلیمان با بیان این که قطعا در مدیریت یک مجموعه و یا وزارتخانه، وزیر نقشی مهم و راهبردی دارد و دکتر فانی می توانست وارد در چینش تیم کاری و یا حداقل حلقه مشاورین خود خیلی بهتر از این عمل کند گفت:« در حال حاضر مهم ترین کاری که وزیر آموزش و پرورش می تواند انجام دهد استفاده از پتانسیل رسانه ها به ویژه رسانه های غیردولتی و مردمی برای مدیریت افکار عمومی است»
وی افزود :«طرح آموزش و پرورش همچون بهداشت به عنوان یک مساله عمومی و مورد نیاز جامعه که لازمه یک جامعه توسعه یافته و پایدار است به صورتی علمی، نظام مند و مستمر می تواند جامعه و افکار عمومی را برای پذیرش تغییرات در مجموعه وزارت آموزش و پرورش همراه و هماهنگ سازد به شرط آن که دکتر فانی توانایی ریسک و مدیریت مقتضی جهت گذار از این بحران را داشته باشد »
انتهای پیام /*
بحث استیضاح وزیر آموزش و پرورش برای بار سوم است که به صورت رسمی در مجلس مطرح می شود .
با توجه به اهمیت موضوع ، گروه گزارش سخن معلم این بار تصمیم گرفت تا گفت و گویی با جناب آقای دکتر اسدالله مرادی ،عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی داشته باشد .
سخن معلم همه صاحب نظران ، اندیشمندان و فرهنگیان را به مشارکت در این موضوع فرا می خواند .
آقای دکتر مرادی
می خواهیم نظر شما در مورد این استیضاح و نیز آسیب شناسی رفتارها بدانیم ؟
من معتقدم که آموزش و پرورش نیاز به وزیری شجاع و فکور دارد ، وزیری که ذهن راهبردی نسبت به مشکلات و چالش های آموزش و پرورش داشته باشد .وزیری که مقهور شرایط نباشد .وزیری که مقهور جریان ها و گروه های سیاسی کشور نباشد .وزیری که مقهور مسائل منطقه ای نمایندگان مجلس نشود . وزیری که تسلیم خواست های غیرمنطقی نمایندگان هم نشود . وزیری که در هیات دولت ، قد و قامت رشید داشته باشد .
به نظرم در 35 سال گذشته تا حدی دکتر نجفی این ویژگی ها را داشت و رای نیاوردن ایشان را خسارتی بزرگ برای آموزش و پرورش می دانم و آموزش و پرورش ما از این جهت خیلی آسیب دید هر چند رای نیاوردن لبالب بود .اکنون هم ایشان را شایسته تر از دیگران می دانم .بنده به جد باور داشتم که دکتر نجفی هم می توانست رئیس جمهور شود و هم وزیر آموزش و پرورش ؛ اما دکتر حسن روحانی می تواند رئیس جمهور باشد اما نمی تواند وزیر آموزش و پرورش باشد .یعنی از جهاتی اداره آموزش و پرورش پیچیده تر و مشکل تر از هیات دولت است .فی المثل رئیس جمهور خیلی از مسائل را که مربوط به هیات دولت و روابط قوای دیگر است را کد خدامنشی مدیریت کند ، اما مشکلات و مسائل آموزش و پرورش را اصلا نمی توان کدخدامنشانه حل کرد .مسائل آموزش و پرورش باید در چارچوب راهبردها و راه کارهای دقیق علمی ، فکری و تخصصی حل شود .وزیر آموزش و پرورش باید قوی ترین و شایسته ترین و شجاع ترین وزیر هیات دولت باشد ، چرا که برای سرنوشت حدود 13 میلیون دانش آموز و یک میلیون معلم باید سیاست گزاری و برنامه ریزی کند .وزارت آموزش و پرورش از جهات گوناگون تقدم ، اولویت و اهمیت دارد . از جهت کیفی ، اخلاقی و آموزشی مهم ترین وزراتخانه است ، چون روی ذهن و فکر 13 میلیون دانش آموز کار می کند .از جهت تعداد کارمندان هم به مراتب بیشتر از وزارتخانه های دیگر است .از جهت بودجه ، جزء چند وزارتخانه ی اول است .از جهت دغدغه های خانواده تقریبا بیشتر خانواده های ایرانی به طور مستقیم و یا غیرمستقیم با آن درگیر هستند .
بنده پرسش ام از رئیس جمهور محترم این است که آیا قوی ترین و شجاع ترین وزیر ، وزیر آموزش و پرورش هست و یا نه ؟
اگر هست که هو المطلوب ؛ اگر نیست شایسته هست که به هر نحوی که صلاح می دانند جبران کنند .
به نظر من ، وزیر آموزش و پرورش نباید نماینده حاکمیت در آموزش و پرورش باشد بلکه باید نماینده جامعه ی علمی ، نخبه و فرهیخته ی کشور در آموزش و پرورش باشد .
امروزه آموزش و پرورش ما ،با مشکلات و مسائل مختلفی دست و پنجه نرم می کند مثل مشق محوری ، دیکته محوری ،نمره محوری ، کنکور محوری ،مدرک محوری ،کمبود امکانات ، فضاهای آموزشی و تربیتی ، مشکلات اقتصادی و معیشتی معلمان ، عدم مشارکت آگاهانه و مسئولانه خانواده و اندیشمندان و ثروت مندان در آموزش و پرورش ، عدم هماهنگی و هم سویی با آموزش و پرورش و دیگر نهادهای تاثیر گذار در این حوزه مانند نهاد خانواده ، صدا و سیما ، دانشگاه ، حوزه ها ، شکاف میان وزارتخانه و مدرسه ،شکاف خانه و مدرسه ،شکاف میان معلمان و مربیان و دانش آموزان ، شکاف میان والدین و فرزندان ،سیاست زدگی ، عمل زدگی ، تحول ناپذیری ،نقد ناپذیری ،دیوان سالاری عریض وطویل ، تمرکز گرایی و... مشکلات مختلف در حوزه آموزش و پرورش است .
بیشتر این مسائل و مشکلات ریشه در" نگاه ایدئولوژیک " دولت و " نگاه مادی محور" خانواده دارد .هر دو نگاه آسیب زا هستند .دولت و خانواده نگاه هم سو نسبت به آموزش و پرورش ندارند .یعنی در اهداف تعارض دارند .دولت امسال حدود 24 هزار میلیارد تومان برای اهداف خود هزینه می کند ، خانواده هم مبلغی تقریبا در همین حد اما برای اهدافی دیگر هزینه می کند . هزینه ای که خانواده در موسسات و مراکز آموزشی کنکور ، زبان ، کامپیوتر ، مدارس غیردولتی و... می کند .اکنون وزارت آموزش و پرورش عملا در حاشیه چنین موسساتی قرار گرفته است . آموزش و پرورش نیاز به وزیری شجاع و فکوری دارد که صادقانه و مجدانه با حاکمیت و خانواده وارد گفت و گو شود و اهداف دولت و خانواده را هم تحلیل و نقد کند و هم از رهگذر این نقد و تحلیل آن ها را هم سو و هم جهت کند .آموزش و پرورش نیاز به وزیر شجاع و فکوری دارد که سرنوشت میلیون ها دانش آموز را در بزنگاه های سیاسی و درگیری های گروه های سیاسی قمار نکند و به حراج نگذارد .آموزش و پرورش نیاز به وزیری دارد که هم مدیری قوی و راهبردی باشد و مدیریت راهبردی آن مهم تر است . چون اگر راهبردی نباشد ، با گروه مشاوران نمی تواند وزارتخانه را هدایت کند ، اما اگر کارشناس مسائل آموزش و پرورش نباشد با مشاوران قوی می تواند آن مشکلات را جبران کند .
در برابر پرسش های مجلس از وزیر ، من این پرسش ها را مطرح می کنم که شایسته است نمایندگان محترم مجلس به این پرسش ها بپردازند :
( بنده معتقدهستم بخشی از مسائلی که توسط نمایندگان مطرح شده است اساسا مربوط به وزیر نیست مثل حقوق معلمان ،معوقات و... ، مشکلات حق التدریسی ها که مشکل دولت و مجلس است ، توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی در مناطق محروم ، پرداخت نکردن سرانه واحدهای آموزشی ،بی توجهی به حقوق بازنشستگان ، عدم رتبه بندی معلمان ، حمل و نقل دانش آموزان استثنایی و.. مسائل اصلی نیستند این ها مربوط به دولت و مجلس است و ربطی به وزیر ندارد. و البته باید وزیر هم جبران کند )
1-چرا دولت 24 هزار میلیارد تومان برای اهداف خودش می دهد و خانواده همین مقدار هزینه می کند که آن اهداف اجراء نشود ؟! مجلس این را بررسی کند که آیا این اهداف هم سو می باشد و یا متعارض ؟
نه تنها کاری تربیتی انجام نمی شود بلکه بچه ها شلاق نمره و مدرک را بخورند ؟ صبح به مدرسه دولت برود و عصر هم به آن موسسات ؟! این یک مساله بنیادین آموزش و پرورش است .به عبارت دیگر ، چرا دولت و خانواده اهداف و انتظارات متعارض از آموزش و پرورش دارند ؟
این اصلی ترین مساله ای است که مجلس باید به آن بپردازد و عوارض وحشتناکی هم دارد .
2-چرا آموزش و پرورش در حاشیه موسسات آموزشی و کنکور قرار گرفته است ؟چرا چنین موسساتی بهترین زمان های تلویزیون را خریده اند ؟ آیا تبلیغ این برنامه ها در رسانه رسمی حاکمیت اساسا درست است ؟
این مساله که این قدر حساسیت دارد ، این مسائل مهم و اساسی را رها کرده اند ؟
بنده بر این باورم اگر پرونده های چنین موسساتی که فعالیت می کنند در مجلس و... مطرح شود ، پول و رانت هایی که از این رهگذر نصیب آن ها شده است ،به مراتب ، به مراتب و به مراتب از آن 3 هزار میلیارد بیشتر است !
دولت ، مجلس و سایر نهادها چنین مساله مهمی را رها کرده اند و اگر حرف مرا در مورد اهمیت این مساله قبول ندارند ،از فردا شرط دیپلم برای کنکور را رها کنند ؛آیا دیگر کسی بچه خود را در مدرسه خواهد گذاشت و یا به همان موسسات کنکور و... خواهند رفت ؟!
3-آیا اهداف دولت و خانواده اساسا شدنی و تحقق پذیر است ؟هدف ایدئولوژیک و هدف آینده شغلی که این دو متعارض هستند و این همه هزینه تحمیل می کنند و بچه های ما شلاق این ها در کف کلاس و کنکور و... می خورند ، شدنی است ؟
این دو نگاه اصولا در آموزش و پرورش تحقق ناپذیر است و البته نیاز به تحلیل و بررسی دارد که باید در جای دیگر بررسی شود .
4-چرا در دولت گذشته ، بنا بر اذعان وزیر سابق آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی که عنوان کرد 70 درصد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که توسط اندیشمندان تدوین شده بود در شورای عالی انقلاب فرهنگی عوض شد ؟!
آیا واقعا نمایندگان مجلس رفته اند و این ها را بررسی کرده اند ؟ببینند آن سندی که توسط متخصصین نوشته شده بود برای آموزش و پرورش مفید تر بود و یا این تغییراتی که اعمال شده است ؟
اگر قرار است فرضا 500 محقق بنشینند و برای 20 سال دیگر سند راهبردی برای آموزش و پرورش بنویسند و 70 درصد آن تغییر کند ؛ آیا این نقض غرض نیست ؟
و چرا نمایندگان محترم مجلس نسبت به اجرای سند که وزیر قبلی اجرا کردند و آن را از سال پنجم اجرا کردند ؛ این عین جمله وزیر سابق است که گفت : " ما برای این که این برنامه را اجراء کنیم ، هیچ مشکلی نداریم و حال آن که برای این برنامه باید 70 هزار تا 80 هزار معلم تربیت می شد و معلمین را از مقاطع بالاتر آوردند که البته دوره ندیده بودند و حتی کارمندان آموزش و پرورش را آوردند و اصلا بحث رها شد . شما در نظر بگیرید حتی اگر بخواهید 70 تا 80 هزار آجر از مقطع راهنمایی به ابتدایی بیاورید کلی مشکلات است ؛ آن موقع وزیر وقت بیاید و بگوید که هیچ اشکالی وجود ندارد !
ادامه دارد
| حسین شیرازی |
در روزگاری که بنده دانشآموز دوره راهنمایی بودم، مثل خیلیهای دیگر با سرویس به مدرسه میرفتم، البته سرویس ما یک سواری تمیز با رانندهای باکلاس نبود. مینیبوسی بود یادگار عصر آهن با رانندهای بیاعصاب و ٤٥ تا بچه جور واجور که توی هم میلولیدند. راه مدرسه دور بود و ما هر روز حداقل یک و نیم ساعت در مسیر رفت و همین مقدار در برگشت بودیم. محلی که من هر روز منتظر سرویس مدرسه میایستادم، ایستگاه اتوبوس شرکت واحد هم بود. معمولا ربع ساعت زودتر در ایستگاه منتظر میایستادم تا سرویس بیاید، چون اگر جا میماندم، مجبور بودم خودم بروم مدرسه و در این صورت خیلی دیر میشد و حداقل به زنگ اول کلاس نمیرسیدم. یک روز که کنار خیابان در محل مقرر ایستاده بودم و انتظار آمدن سرویس مدرسه را میکشیدم، طبق معمول به انتهای خیابان نگاه کردم و دیدم که مینیبوس در حال آمدن است. همزمان یک اتوبوس شرکت واحد هم داشت نزدیک میشد. اتوبوس که درواقع بین من و مینیبوس قرار گرفته بود، در ایستگاه ایستاد و مینیبوس که از پشت اتوبوس حرکت میکرد، من را ندید و فکر کرد که من نیامدهام. در نتیجه مینیبوس رفت و من انگشت به دهان ماندم که چه کنم! اگر میخواستم خودم به مدرسه بروم خیلی طول میکشید و قطعا دیر میرسیدم و اگر دیر میرسیدم، جناب ناظم جدم را جلوی چشمم میآورد. حالم حسابی گرفته شده بود. لحظهای فکر کردم و تصمیم گرفتم که سوار تاکسی شوم و به ایستگاه بعدی سرویس مدرسه، یعنی دانشآموزی که قرار بود بعد از من سوار شود، برسم. همین کار را کردم و زودتر از مینیبوس به دانشآموز بعدی رسیدم و همراه با او سوار سرویس شدم. به محض اینکه پایم را داخل مینیبوس گذاشتم، قهقهه راننده بالا رفت و گفت: »ای دمبریده! بالاخره اومدی!» با تعجب پرسیدم: «یعنی شما من رو توی ایستگاه قبلی دیدید؟» گفت: «آره. ولی اتوبوس اومد جلوی تو، دیگه گفتم ولش کن، خودش میاد!» (خنده حضار!)
اینجا بود که بنده درس مسئولیتپذیری را عملا از راننده محترم یاد گرفته و سرلوحه زندگی خویش قرار دادم! همانطور که لقمان حکیم در پاسخ به این سوال که مسئولیتپذیری را از که آموختی، فرمود: «از بیمسئولیتان!»
راننده همکار: خب حالا چون بچه بودی، راننده خواسته باهات شوخی کنه!
بچه: شوخی؟! به این میگن شوخی؟!
روان شناس محترم: درسته که بچه بوده، اما این بچه بالاخره بزرگ میشه. میبینید که هنوز هم این خاطره یادش هست. خیلی هم خوب یادش هست.
احمدآقا سبزیفروش: آقا اینقدر سخت نگیرین. حالا هر روز تو رو میبرده، یک روز هم نبرده. چی میشه مگه؟!
بچه: شما اگر کسی باهات این رفتار رو بکنه خوشت میاد؟! هر روز برده، اون روز هم باید میبرده. پول هر روزش رو هم گرفته. اصلا پول هیچی، وجدان هم چیز خوبیه!
دوباره بچه: اگر راننده مشکلی براش پیش اومده بود و دنبالم نمیاومد، مشکلی نبود. اما نه اینکه هم من باشم، هم اون باشه، هم اون من رو ببینه و فقط محض خنده یا تنبلی روی ترمز نزنه و من رو سوار نکنه.
سه باره بچه: خوبه آدم خودشو جای بقیه بذاره یک لحظه. جای اون آدمی که اون پایین مونده.
راننده همکار و احمدآقا سبزیفروش: خیلی خوب بابا. حالا انگار قرار بوده سفری به مریخ داشته باشه و ماهها تمرین و ممارست کرده ولی ناگهان سفینه جاش گذاشته! صلوات بفرست دیگه!
گروه اخبار /
" کانون همبستگی فرهنگیان نورآباد لرستان " در بیانیه ی خود که نسخه ای از آن برای سخن معلم ارسال گردیده است خواهان توجه مسئولان محترم به مطالبات فرهنگیان و معلمان گردیدند :
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
با سلام و درود؛
کانون صنفی همبستگی فرهنگیان شهرستان نورآباد لرستان به عنوان یک تشکل مستقل و منتقد، پیگیر حقوق و مطالبات معلمان است و از دولت دکتر حسن روحانی میخواهد تا در راستای وعدههای داده شده تدبیر کرده و امید را به آموزش و پرورش برگرداند. کانون صنفی بر این باور است که اگر چه مشکلات نظام آموزشی تنها محدود به معضلات رفاهی و معیشتی معلمان نیست، اما بیگمان بارزترین و مهمترین آنها را نابه سامانی اقتصادی معلمان میداند. ایران کشوری است که براساس آمارهای رسمی حدود یک میلیون معلم دارد. بر اساس برآوردی کاملاً خوش بینانه بیش از سه چهارم معلمان کشور زیر خط فقر قرار دارند.
وزیر محترم بهداشت؛
نابه سامانی اقتصادی امنیت شغلی معلمان را در سطوح مختلف دچار مشکل کرده است، این عدم امنیت در ابعاد مختلف قابل بررسی است. تعداد زیادی از معلمان رسمی به خاطر مشکلات اقتصادی به شغل دوم روی آوردهاند. نابه سامانیهای اقتصادی معلمان، چشمانداز درخشانی را برای معلمان و نظام آموزش و پرورش به تصویر نمیکشد. هرسال ازسوی اولیای امر وعدهای داده میشود و احیاناً از سوی کارشناسان، فریادی سرداده میشود که از لوازم توسعه هرکشور، آموزش وپرورش است و در این بین معلم نقش انکارناپذیری دارد. شگفتی اما این است که حتی جهد و تلاشی عینی و ملموس برای حل تضادهای پیش رو، دیده نمیشود. به نظر میرسد آموزش و پرورش و مسائل آن جایگاه چندانی در نگاه مسئولان و حتی نمایندگان مجلس ندارد، و مشکلات معیشتی معلمان همچنان پابرجاست. در این شرایط، سخن از له شدن معلمان زیر بار مشکلاتِ اقتصادی که دامن گیر آنان است و هر روز در هوای آن دم میزنند، گفتهای به غایت تکراری است. اگر بگوییم این مشکلات موجب تنزل اجتماعی و از دست دادن پایگاه اجتماعی معلمان شده است بی راه نرفتهایم. با این تفاسیر سخن از شأن اجتماعی معلم، بیشتر به مزاح میماند تا حرفی از روی واقعیت!
وزیر محترم بهداشت؛
با مشکلاتی از این دست که هر روزه معلمان، در زیستِ روزمره خود حس میکنند، معلم؛ هم دچار”دلسردی از نقش”شده است و هم “فشار نقش”. به این معنا که در انجام نقشی که از او انتظار میرود با مشکل مواجه گشته و در ایفای نقش خود دچار شکست شده است. بدینسان شاهدیم که”حاشیهها” برای معلمان پررنگ شده است. جامعهای که از معلمان انتظاری در خور و شایسته در ایفای نقش خود را دارد اما همزمان شاهد فرو غلطیدن ایشان درحاشیههایی است که تمام زیستِ او را در چنبره خود گرفته است. به نظر میرسد با تنزل و از دست دادن جایگاه اجتماعی؛”امنیت ذهنی” ایشان به خطر افتاده و متعاقبش، امید به آینده به مُحاق رفته است.
وزیر محترم بهداشت؛
ما حقیقتاً درعرصه آموزش و پرورش، امید خود را از مسئولین آموزش و پرورش بریده و روی به جانب شما نهادهایم تا شاید از جانب شما تدبیری صورت پذیرد و سامانی به این برزخ و نابه سامانی اجتماعی بدهید.
وزیر محترم بهداشت؛
معلمان هنوز در سامان دادن به زندگی خود درماندهاند. حال از چنین کسی انتظار به سامان کردن تعلیم و تربیت را داشتن، انتظاری بیثمر مینماید. درعرصه تعلیم و تربیت عوامل متعددی دست به دست هم میدهند. به یقین پس از پدر و مادر، باید مهمترین عامل را در مدرسه و در شخصیت معلم بجوئیم. اما این کنشگران عرصه آموزش، تا با امنیت خاطر وارد این وادی نشوند هیچگاه در انجام تکالیف و وظایف خود، روی توفیق را نخواهند دید.
خشک ابری که بود ز آب تهی ناید از وی صفت آب دهی
از این رو میتوان علت نارضایتی شغلی معلمان را در مواردی همچون نیازهای ارضاء نشده، منزلت اجتماعی شغلی معلمی در جامعه، احساس بیعدالتی در محل کار و احساس محرومیت نسبی آنان نسبت به سایر اقشار اجتماعی دستهبندی کرد. «تحقیقات نشان میدهد عدم تامین نیازهای اولیه معلمان و پایین بودن سطح زندگی آنان نسبت به سایر گروههای درآمدی هم ردیف از نظر سطح تحصیلات و سطح توقع، موجب تلقی منفی آنان از پایگاه اقتصادی، اجتماعی معلمی و احساس بی عدالتی و محرومیت در میان آنان میشود». به هرحال نارضایتی معلمان و کاهش اعتبار ایشان باعث ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش برای پرورش نسلهای آینده و ساختن جامعه فردا خواهد بود.
وزیر محترم بهداشت؛
در جامعهای که همیشه فرع بر اصل مقدم است و حاشیه، مهمتر از متن؛ “زیست جهان” معلمان، زیستِ حاشیههاست. آنها مدتهاست از متن فاصله گرفتهاند. تا زمانی که معلم؛ دغدغه ضمانت، غم نان، نزول پایگاه اجتماعی و… را دارد؛ کارآمدی وی درعرصه تعلیم و تربیت سخنی به گزاف است. باید معلمان را از حاشیه به متن برگرداند.
وزیر محترم بهداشت؛
ارتقاء منزلت و رفاه معلمان مطالبه اصلی معلمان کشور است. از مسوولان آموزش و پرورش هم تاکنون دغدغه و حساسیت و عزمی در این رابطه دیده نشده است. امید است با درایت شما، شاهد گشایشی برای اصلاح وضعیت اسفناک معیشتی فرهنگیان باشیم.
رونوشت : دفتر ریاست جمهوری وزارت آموزش وپرورش وزارت بهداشت ؛درمان وآموزش پزشکی |
"بی شک بالاترین و والاترین عنصری که درموجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است " این کلام گهربار و نورانی معمارکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) است که معتقد است استقلال هر جامعه در گرو استقلال فرهنگی آن جامعه است .
بااین وجود اساسا" فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن ملت و جامعه را رقم می زند . رشد در ابعاد دیگر ولی ضعف و تنگنایی در رشد فرهنگی و علمی جز پوچی،وابستگی و میان تهی جامعه چیزی به ارمغان نخواهد داشت . حال یکی از مهم ترین و اساسی ترین ارکان فرهنگ ساز و شاه کلید رشد فرهنگی هر جامعه که ابعاد دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد آموزش و پرورش و توجه جدی و ویژه به معلم و ارتقاء قدر و منزلت معلمی است.
ارزش معلم:
منزلت معلم نه از باب معیشت و شکم بارگی و مادی گرایی است که البته از درجه اعتبار بالایی بر خوردار است. چراکه معلم دغدغه معیشت و تأمین مایحتاج خود و خانواده را داشته باشد، بی شک آثار مخربی هم در کار و هم در منزلت و شأن او به جای خواهد گذاشت. اما منزلت معلم از بعد هویت اجتماعی، مقامی و معنوی است و از قوه به فعل در آوردن سخنان بزرگان این جامعه از ترقی شأن مقام والای معلم است. از آنجا که ارزش انسان به آن است که معلم باشد یا متعلم و یا در جای دیگر رسول اکرم فرموده اند: « برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است » ونیز فرمودند : «از جبرئیل (س ) پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی تر اند یا شهیدان؟ پاسخ داد: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی تر است. » والایی منزلت و شان معلم از بعد مادی نیست بلکه فریضه بودن تکریم و حرمت گذاری اجتماعی است. همان گونه که یک پزشک یا مهندس یا استاد دانشگاه در صدا و سیما ، مطبوعات و سایر رسانه ها و همنشین با مسئولان و مدیران از ارج و مقام والایی برخوردارند و فی ذاته جامعه خود را موظف به اکرام به این گونه اشخاص می کنند معلم نیز باید بدین جایگاه نائل شود و او را چون دانش آموز یا فرد عادی درنظر نگیرند. رسول خدا(ص) فرمودند : « هر کس عالمی را گرامی دارد مرا گرامی داشته است و هر کس مرا گرامی دارد خدا را گرامی داشته است و هر کس خدا را گرامی بدارد پایان کارش بهشت است .»امام علی (ع ) می فرماید : «از حقوق عالم این است که هرگاه بر او وارد شدی و گروهی نزد وی بودند بر همه آنها سلام کن و به طور ویژه به او احترام کن .»
این سئوال مطرح است که آیا معلم جزء علماء نیست ؟ و آیا می تواند در رتبه ی اساتید و پزشکان ، مهندسان و امرا و مدیران باشدکه روزی طفل نوپای 7 ساله بودند و در محضر معلم زانو می زدند و سواد آموزی خرد بیش نبودند ؟ پس چه شده است که حالا همان معلم از اقشارضعیف و متوسط است.1معلم نهال رشد وسعادت کاشت تا دیگران خوردند اما دیگران کاشتند و خود خوردند.
ارزش معلم بدان درجه است که رسول خدا (ص) فرموده : « برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر کمترین شماست ...»
رعایت حقوق معلم و پاداش آن :
امام زین العابدین می فرمایند: « حق معلم تو این است که وی را بزرگ شماری حرمت مجلس وی را نگه داری نیک به وی گوش سپاری به وی روی کنی و از گفتار بد درباره وی جلوگیری کنی عیب هایش را بپوشانی خوب هایش را آشکار سازی .... پاداش رعایت این حقوق این است که فرشتگان خدا برایت شهادت می دهند که تو برای خدا نه برای مردم نزد وی رفته ای و علمش را آموخته ای. آیا رعایت حقوق معلم همتراز با استاد و یا قاضی و پزشک هست ؟آیا افزایش وپرداخت چند ریال پاداش مادی ادای حقوق معلم است و او نیازمند این است ؟معلم عاشق است و آیا عشق با مادیات قابل قیاس است ؟ اما تبعیض و بی عدالتی حتی درون سازمانی و اقلیت ویژه خوار در نظام تعلیم وتربیت شعله عشق او را خاموش می کند .
عامل بی احترامی به معلم :
رسول خدا (ص) فرمود: « حق سه نفر را جز منافق کوچک نمی شمارد:آنکه مویش در اسلام سفید شده 2- پیشوای دادگر 3- معلم خوبی ها»
با توجه به گنجینه گهربار و در درَگران معصومین در منزلت معلم روشن است که نیاز اساسی معلم بعد مادی نیست ، اگر شاگردان معلم که امراء و صاحب منصبان جامعه شده اند عامل به گفتار رسول خدا (ص)و ائمه (ع) باشند بی تردید رشد فرهنگی و سایر ابعاد جامعه و در نهایت منویات سید علی خامنه ای (مد ظله) به ثمر نشسته و جامعه آینده اسلامی ما آباد ، پیشرفته و بری از تمام نواقص و حجمه های بیگانگان خواهد بود. بنابراین اگر بخواهیم عوامل بی حرمتی به معلم را نابود کنیم و اگر بخواهیم جامعه پیشرفته و عامل به سبک زندگی اسلامی و سالم و پویا داشته باشیم بر اساس کلام نورانی مقام معظم رهبری که فرمودند : بر آحاد جامعه و مسئولان لازم است که شأن و حرمت معلم را حفظ کنند باید معلم را همچون اساتید دانشگاهی و پزشکان و مهندسان وحتی بالاتر از ایشان ارج و قدر نهیم و صندلی ویژه در شأن وی در رسانه ها و محافل علمی و اجتماعی اختصاص دهیم زیرا معلم تنها موجود مکرم خداست که مشتریانش انسان وتولیدش انسانیت ومقصدش حیات طیبه است و چون کوهی است که ریشه و ارتفاعش دیده نمی شود. معلم بزرگ است چون مربی انسان های بزرگ دینی وعلمی عالم هستی است .معلم خورشید انسان ساز است بنابراین جامعه باید به جای بزرگترها بزرگان را قدرربداند. لذا از مهمترین و اولویت دارترین برنامه و عنصری که میتواند موجبات ترقی شأن و مقام معلم شود وجود مدیران و مدیریت شایسته و معلم نهاد در تراز معلمان است که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مغفول مانده و حلقه مفقوده به شمار می رود.چراکه برای نمونه می توان درمقایسه با دیگر وزارتخانه هاو نهادها بآموزش و پرورش با12 وزیرکه عموما غیرمربوط بوده اند و طوفان تغییرات دربدنه مدیریت اشاره نمود که آسیب های جبران ناپذیری به خود دیده است و آثار سوء روحی روانی وساختاری و مادی به جای مانده.
بنابراین معلم می خواهد :
1) که عزل و نصب در آموزش و پرورش از رابطه و قبیله ای و گله ای به ضابطه علمی و اصولی تبدیل شود.مثلا سیستم بانکی
2) که شریک و سهامدار درر شد علمی و صاحب نظر امور اجتماعی باشد و دیده شود
3) که صندلی مخصوص در رسانه ها به ویژه صدا و سیما داشته باشد.
4) که فرزندش به معلم بودنش افتخار کند.
5) فاصله ها و بی عدالتی ها در آموزش و پرورش با سایر نهادهای علمی همچون وزارت علوم برداشته شود.
6) با رهبر فقیه و هوشمند خود همنشین باشد و نشست های صمیمی وعلمی داشته باشد.
7) مدیران اهل و شایسته وجوان کارآمد سکان دار نظام تعلیم و تربیت باشند و از جنس خود باشند و حق انتخاب مدیران را داشته باشد.
8)همچون اساتید بازوی رهبری باشد و دفترنمایندگی ولی فقیه دراین نهاد انسان ساز تاسیس شود.
9) رویکرد هزینه ای مجلسیان و امراء ومسؤلان به معلمان و آموزش و پرورش (که زمانی شاگردشان بودند ) به سرمایه گذاری و ثروت سازی و شایسته پروری تغییرکند (شاگردی خود را فراموش کردند که حالا درشتی می کنند).
*مدافع حقوق معلم
منابع:مفاتیح الحیاة.
نهج البلاغه.
سایت مفام معظم رهبری .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
فرآیند آموزش عبارت است از ایجاد تغییر در رفتار ، مهارت ها و آگاهی ها. به طور کلی ایجاد تغییر در یادگیرنده تا مهارتی به او اضافه شود به زبان ساده تر تفاوتی بین زمان ورود فرد به سیستم و زمان خروج او بوجود آید.
یکی از تفاوت ها که در سیستم باید ایجاد شود دانسته های افراد است ، یعنی تا قبل از ورود به سیستم مطلبی را نمی دانسته و بعد از آن می آموزد. مثلا نمی توانسته بخواند ولی بعد از مدتی این مهارت را آموخته است. مهارتی را که مد نظر طراحان آموزشی بوده را بعد از ورود به سیستم و گذراندن دوره ای به مقدار معینی از آن دست می یابد. مثلا در مورد خواندن و نوشتن انتظار می رود پس از آنکه کودک یک سال در دوره مشخصی شرکت کرد بتواند تا حد معینی بخواند و بنویسد و نشانه ها و صداها را تشخیص دهد، در غیر این صورت او نتوانسته به اهداف تعیین شده برسد و حق ورود به دوره بالاتر را ندارد و باید در آن دوره بیشتر با وی کار شود و آموزش بیشتری نیاز دارد که سابقا در آموزش و پرورش این امر با عنوان مردودی و تکرار پایه مرسوم بود.
همچنان که همه می دانند و ثابت شده است افراد یک جامعه از نظر هوش و استعداد در یک سطح نیستند، عده ای در سطح بالای هوش، عده ای متوسط و عده ای کمتر از متوسط هستند که با نمودار نرمال معروف آن را نمایش می دهند. همان طور که عده ای باهوش بالاتر از متوسط وجود دارند عده ای هم از توانایی کمتری نسبت به دیگران در یادگیری برخوردارند.لذا قدرت گذراندن دوره آموزشی را در زمان عادی ندارند و نیاز به تکرار آموزش در آن ها امری کاملا طبیعی است.
در سیستم ارزیابی سابق این امر به طور جدی مورد توجه قرار می گرفت و نتیجه آن بود که فرد پس از خروج از آموزش و پرورش در هر مقطعی حداقل آموزش های تعریف شده آن مقطع را دریافت کرده و تغییرات تعریف شده در وی ایجاد شده بود. اما در سیستم و برخورد کنونی چنین چیزی مشاهده نمی شود تکرار پایه وجود ندارد، گویی همه افراد با یک قدرت و توانایی آمده اند و همه با یک دوره آنچه را که باید، به طور کامل می آموزند . فرد پس از ورود به سیستم باید 12 سال بعد با گرفتن دیپلم از آن خارج شود ، حتی اگر نتواند بخواند و بنویسد، محاسبات ابتدایی را انجام دهد و هر مهارتی را که باید کسب می کرده، کسب کرده باشد.
متاسفانه رویکرد " نتیجه محور " مسئولان و دید آماری آنان به این امر دامن زده تا حدی که در کلاس های دبیرستان هم دانش آموزانی مشاهده می شود که در خواندن و نوشتن مشکل دارند. وقتی به کارنامه آنان مراجعه می شود نمرات بسیار خوبی را در دوره های قبلی کسب کرده اند. اگر کسی خواندن و نوشتن را تا حدی نداند نباید به کلاس دوم برود ولی ما و بهتر بگویم سیستم آموزشی ما به دروغ به او و خانواده اش می گوید او با نمره عالی حق ورود به پایه بالاتر دارد یعنی این مهارت ها را به خوبی دریافت نموده است. آیا این کار فریب جامعه، خانواده و خودمان نیست؟
وقتی به درصد قبولی یا به آمار افراد تحصیل کرده آن هم در مقاطع دانشگاهی در جامعه نگاه می کنیم وضعیت فوق العاده است ، ولی در بازار کار و مهارت همان فارغ التحصیلان وضعیت کاملا برعکس و دگرگون است. هم اکنون در هیچ کارگاه تولیدی کوچک و بزرگ کسی را به خاطر داشتن مدرک دانشگاهی به امید این که مهارتی را درپس این مدرک داشته باشد استخدام نمی کنند و بسیار دیده شده که جویای کار مدرک خود را کمتر از آنچه هست ارایه می کند تا استخدام شود. چرا که استفاده عملی از مهارت های کسب شده در آموزش و پرورش و آموزش عالی ممکن نیست .بلکه برای ورود به بازار کار و تولید باید به کسب مهارتی خارج از این سیستم عریض و طویل پرداخته شود و شاهد این سخن هم تشکیل مراکز آموزش فنی و حرفه ای در کشور توسط ارگانی غیر از آموزش و پرورش است که البته آن هم جای حرف دارد.
مالک یک واحد کوچک تولیدی درمورد کارگر تازه وارد خودش چنین می گفت: «او فردی است که به تازگی دیپلم ریاضی گرفته ، روزی از وی خواستم فاکتور مربوط به یکی از مشتری ها را محاسبه کند ؛سه بار با استفاده از ماشین حساب این کار را انجام داد و در آخر مشکوک به جواب از من خواست به او کمک کنم وقتی خودم که تحصیلات ابتدایی قدیم را دارم جمع فاکتور را زدم دیدم هر سه بار اشتباه کرده است. یعنی این فارغ التحصیلی که شما به او مدرک دیپلم ریاضی داده اید نباید قدرت محاسبه من بیسواد را داشته باشد؟»
این یکی از هزاران است که هر روز در جامعه اتفاق می افتد و همین سخن را در غیاب ما می زنند که این چه مدرکی است که به مردم می دهید؟ و البته درست می گویند و مطالبه به جایی از ما دارند .
اینها همه از رویکرد نتیجه محور یا بهتر بگویم آمار محور مسئولان آموزش و پرورش است که به شدت به دنبال درصد قبولی بالا هستند و آن را موفقیت خود در عرصه آموزش و پرورش می دانند. و به تازگی به نمرات بالا روی آورده اند و تحت فشار خواهان نمره بالاتر از معلمان هستند تا در آمار و نمودارها به آن افتخار کنند که چه کارآمدیم!
غافل از اینکه پشت این آمار و ارقام و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر خبرهای بدی نهفته و آمار و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر، خبرهای بدی نهفته و کسی به آن نمی پردازد. هر چند ممکن است باعث ناراحتی شود ولی در حال گفتن یک دروغ بزرگ هستیم که نتایج آن به زودی گریبان همه را خواهد گرفت و جبران آن چه بسا به سال ها میسر نشود. متاسفانه عدم مدیریت کارشناس و کارآمد در سطوح بالا و تلاش برای دفاع مدیران از عملکرد خود با آن که کارشناس این حوزه نیستند، و سیاست بازی در آموزش و پرورش وضعیت را روز به روز بدتر کرده و خواهد کرد.
به نظر می رسد راه حل این معضل که خانمان سوزترین برای یک کشور هم هست و حتی از دشمن خارجی هم بیشتر به ما زیان خواهد زد تغییر در سیستم آموزش و پرورش به صورت عملی و واقعی و به دور از سیاسی بازی است و اگر دوباره این کار بخواهد توسط سیاست مداران انجام شود اوضاع بدتر از این که هست خواهد شد همچنان که تا کنون هرچه سیاست مداران خواسته اند نظام آموزشی را متحول و به سامان کنند جز نتیجه عکس چیزی در بر نداشته است. در آخرین حرکت برای تحول در آموزش و پرورش تغییر نظام آموزشی انجام شد، آن هم با عجله فراوان بدون اجرای آزمایشی و تجزیه و تحلیل کارشناسی ، تنها برای این که یک گروه سیاسی این کار را به نام خود ثبت کند. حتی اگر این کار تنها راه حل باشد عجله ای که در کار آمد بسیاری از مشکلات را نادیده گرفت و در اجرا فقط به رفع آن پرداخته شد نه حل درست و کارشناسی.حتی کسی به بررسی و کارشناسی آن نپرداخت. البته حق داشتند وقتی برای این کار نداشتند! این امر لزوم ثبات مدیریت و دوری از سیاست ورزی را در انتخاب مدیران این حوزه نشان می دهد. تا وقتی رییسان جمهور پست وزارت آموزش و پرورش را هدیه به گروه های سیاسی و دست خوشی برای همکاران قرار می دهند اصلاحی در این حوزه صورت نگرفته و نتیجه چیزی جز وضعیت فعلی نمی شود و تسلسلی در پرورش نسل های "متاسفانه" بیسواد ادامه می یابد.تا جایی که نتوان برای اصلاح آن کاری کرد.
متاسفانه مهمترین دلیل آنچه تا کنون ذکر شد ورود سیاسیون به حوزه آموزش و پرورش و تلاش بی جا و نامناسب آنان برای کارا نشان دادن و موفق بودن نظرات شان بوده است آن هم در طول 4 یا حداکثر 8 سال که چنین چیزی در تربیت نسل امکان ندارد و بر ما قشر فرهنگی واضح است که آمار ارائه شده به هیچ وجه نمی تواند کارایی کسی را ثابت کند ؛ چراکه تمام آمارهای قبولی و نمرات بالا با اعمال فشار از بالا به پایین و نهایتا دبیران برای قبولی بیشتر به هر شکل ممکن و تکرار امتحانات تا حصول نتیجه قبولی و رفتن به پایه بالاتر، و حتی در مواردی با تغییر آیین نامه امتحانات به دست آمده است که هیچ کدام با کارشناسی و دید آموزشی نبوده، چنان که توضیح داده شد اگر این آمار درست باشد باید تمام فارغ التحصیلان این سیستم همه مهارت های ذکر شده در اهداف آموزش و پرورش را کسب کرده باشند؛ ولی خوب می دانیم و می بینیم که چنین نشده است و بدانید که نخواهد شد.
هرگاه آموزش وپرورش کشوری کارش را درست انجام ندهد راه آن کشور به سوی تباهی فرهنگی و اقتصادی و ... و تسلط بیگانگان هموار خواهد شد. استادی در دانشگاه می گفت وقتی امریکا در مسابقه فضایی از شوروی عقب ماند امریکا متوجه سیستم آموزشی خود شد و در کنار بقیه برنامه ها به تغییر و تحول در آن پرداخت تا آنکه گوی سبقت را در این زمینه برباید. این دید، نظر پایه ای و اساسی است. باید به سوی آن برویم و از خوبی و بدی رفتار دیگران درس بگیریم.تا آزموده را دوباره نیازماییم، اگر به فکر توسعه پایدار و واقعی در این مملکت هستیم چاره ای جز توجه درست به آموزش و پرورش نداریم. در غیر این صورت وضعیت روز بروز اسف بارتر خواهد شد. کم کم وقت آن شده که به جامعه پزشکان و مهندسان و متخصصات خروجی این سیستم آموزشی سری بزنیم و از نتیجه کار آنان با خبر شویم. البته با کارشناسان خبره، و مشخص کنیم که تشخیص پزشک و مصنوعات مهندسان چقدر بر اساس اصول مربوطه، صحیح و کاربردی است. تشخیص های اشتباه ، عمل های جراحی غیر ضروری و نادرست ، تجویز بدون قاعده دارو؛ ساخت و سازهای سست بنیان ، مدیریت های غیر علمی و متاسفانه حتی ایراد نوشتاری بعضی کارمندان بخش های مختلف که مقصر اصلی همه نظام ناسالم و ناکارآمد آموزشی از دبستان تا دانشگاه است. و صد البته بیشتر مشکلات اجتماعی نیز ریشه دردوران ابتدایی تحصیلات دارد چرا که فکر آدمی در کودکی شکل می گیرد. تا جایی که گفته اند هر گاه در مدرسه ای را بستید بنای زندانی را بگذارید زیرا در نبود آموزش درست بزه رشد می کند و برای کنترل آن باید به فکر اعمال پلیسی بود.
اولین نتیجه هر عملی در آموزش و پرورش 12 سال شاید هم بیشتر طول می کشد تا خود را نشان دهد. وزیری که یک نظام آموزشی را تغییر می دهد نباید انتظار داشته باشد بعد از شش سال نتیجه آن مشخص شود باید پس از 20 سال منتظر عواقب نیک و بد آن بود. به همین دلیل هر کاری که در این سیستم انجام می شود عواقب آن بسیار گسترده بوده و برای جبران آن هم زمان بسیاری لازم است.
متاسفانه در کشور ما هر چند سالی برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش به تغییر کلی نظام دست می زنند غافل از اینکه این تغییرات به این سادگی نباید انجام شود ، اجرای آزمایشی لازم است بررسی علمی پس از بازخورد ها و هزاران ساعت کار کارشناسی مختلف و از منظرهای گوناگون باید انجام شود تا بتوان تغییر درستی انجام داد ؛ نه اینکه یک شبه طرحی را از کشور دیگری کپی برداری کرده و اجرا نماییم بعد از مدتی هم تغییر و دگرگونی کلی و حتی برگشت به عقب و توقف کامل طرح، این کار برای آموزش یک کشور فاجعه بار است. در صنعت با چنین اعمالی تنها یک کارخانه نابود می شود و سرمایه نقدی از بین می رود اما در آموزش و پرورش آینده یک کشور به خطر می افتد. تا دیر نشده (شاید هم شده باشد!) بهتر است دلسوزان نظام به طور واقعی به این مقوله بپردازند تا شاید وظیفه مان رادر قبال نسل های آینده انجام دهیم ،تا انشاءاله جامعه ای سعادتمند داشته باشیم.
به امید آنکه سیاست مداران دلسوز و معتقد برای بهبود وضعیت آموزش کشور به درستی اداره و برنامه ریزی امور را از متخصصان و اهل آن سپرده و با پشتیبانی و نظارت بر عملکردشان برای رسیدن به نتیجه مطلوب آنان را یاری کنند.*****
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید