در حدود ۱۶۰ سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی ، ایران وارد جهان رسانه ای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به ۴۰۰ سال پیش برمی گردد. و این مسأله از قدمت بحث رسانه ها در کشورهای غربی حکایت می کند و به نسبت همین قدمت ، کار رسانه ای بیشتری انجام شده است و طبعاً پیشرفت های قابل ملاحظه ای صورت گرفته است .
از جمله رسانه های عمومی می توان به روزنامه ها، رادیو ، تلویزیون ، سینما ، ماهواره و در اواخر دهه ۱۹۶۰ پدیده ای به نام اینترنت که جهان را متحول کرد اشاره کرد. (1)
ساده ترین پاسخ به سئوال عنوان را با توجه به این قدمت خود دهم شاید مدخلی مفید به بحث باشد.
اگر رسانه صدای معلم اجازه قد کشیدن از سوی برخی مخاطبین عام و اکثر مخاطبین خاص را ندارد به دلیل کم بودن قدمت کار رسانه در کشور است . با در نظر داشتن این اصل مهم که در غرب همزمان با رسانه ، فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی نیز پیشرفت کرده است اما در کشور ما فرهنگ فقط سنوات یا دهه هایی برای خودنشانی داشته و بیشتر تحت تأثیر سیاست و سیاسیون رنگ باخته است یا گاه به تحجر و ماند فرهنگی مبتلا گشته است . اگر رسانه اینترنتی در این کشورها از اواخر دهه 1960 باعث ایجاد تحول شده اما در کشور ما از سال 1990 به صورت انبوه 200 هزار دستگاه وارد کشور شده و در دهه 1980 به صورت تعداد محدود برای مراکز خاص بوده است . (2)
یعنی 58 سال برای آنان و 28 سال برای ما قابل استفاده بوده است. آنان تولید کننده دانشند و ما مصرف کننده آن . و این هم تفاوت دیگر قضیه. و با در نظر داشتن این نکته که طی سالهای 66 تا 75 ، کامپیوتر به عنوان دکوراسیون و ژست باسوادی مسئولین بر روی میزشان بود و هنوز از دانش آن بی نصیب و محلی برای استفاده مفید نداشتند .
با ذکر این مقدمه بسیار موجز ، خواستم از شما به عنوان مدیر سایتی از رسانه اینترنتی بپرسم چرا هر نوع پیشنهاد یا حرکتی که می تواند جرقه یک حرکت مؤثر برای رشد رسانه و حرفه معلمی باشد یا برای جامعه و افراد آن مؤثر باشد در نطفه باقی می ماند، یا اصلا پاسخگوی دلسوز علاقه مندی ندارد و انگار نه انگار ؟
چرا امکان پیگیری و نتیجه گیری برای یک خواست منطقی که می تواند شفاف و روشن باشد وجود ندارد ؟ مگر رسالت رسانه ترویج آگاهی و اطلاع رسانی نیست ؟
اگر در یک جامعه حمایت و همراهی صاحبان خِرد و قدرت توأمان برای رشد و قد کشیدن هر نوع رسانه مفید نباشد ، ما چگونه به همراهی جهان خواهیم شتافت ؟
آیا از ما که در چنین جامعه ای بی اعتنا به رسانه نفس می کشیم حقی از حقوق شهروندی مان پایمال نمی گردد؟ چرا مخاطبین پیام عادت کرده اند که متن را دریافت اما با اکتفا به ضرب المثل گویا شتر دیدی ، ندیدی ، انگار نه انگار که جامعه از آنان سئوال می پرسد یا انتظار پیگیری دارد، هیچ واکنشی نشان ندهند ؟ یا واکنش محدود آنها برای احساس خطر باشد نه حرمت پاسخگویی به مخاطب.
راستی در چنین جامعۀ لایه به لایه خواب آلود یک رسانه چگونه قد می کشد ؟!! با توان و زور انفرادی مدیر رسانه یا با افزایش تعداد مخاطبین رسانه ؟ هر چند هر دو انرژی مضاعف مصروف می دارند اما در به حرکت درآوردن کاروان انصاف و عدل مسئولین بی اثر یا خیلی کم اثرند. مگر ممکن است یک رسانه فقط رسالت نوشتاری و اطلاع رسانی داشته باشد اما قدرت برانگیختی سیاستمداران را نداشته باشد؟ یا قدرت ایجاد تغییر و تحول لازم را نداشته باشد؟ اگر رسانه عزم مسئولین را جزم نمی سازد و فقط به تنویر افکار عمومی یا حرفه خاصی می پردازد ، این می تواند برای خود آنان خطرناک باشد چون منبع ایجاد نارضایتی و آشوب خواهد بود .
سئوالم از آنان این است در چنین جامعه ای که محکوم به حرکت های انفرادی با قوای محدود خود هستیم چرا برای نعمات این سفره به جای شکرگزاری جهت تداوم ، سنگ اندازی می شود؟ مگر رسانه ها شاهراه هویت بخشی یک جامعه نیستند؟
مگر از مهم ترین ویژگی رسانه همه جاگیر بودن آن نیست ؟ مگر مهم ترین مسئولیت یک رسانه انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر نیست ؟ مگر مهم ترین وظیفه رسانه حراست از محیط اجتماعی و ایجاد همبستگی بین اجزای یک جامعه نیست؟
مگر رسانه زشتی یا زیبایی ، حرکت و پویایی یا رخوت و سستی ، عشق و ایثار یا نفرت و خودخواهی ، صداقت و ایستادگی یا دروغ و وارفتگی و.... را به تصویر نمی کشاند ؟
پس چرا در جامعه ما افراد به آئینه وجود یعنی صفحات رسانه می نگرند اما خویشتن خویش را نمی یابند ؟
پس چرا در رسانه صدای معلم ، که لزوما در آن مخاطبین عام و خاص ، مورد توجه است ، از همراهی مخاطبین خاص خبری نیست ؟
علت یکسویه بودن رسانه در جامعه نداشتن دانش رسانه ای است یا نداشتن تعهد اجتماعی ؟
آیا برای همین بین مخاطبین عام و خاص رسانه صدای معلم ، این همه تضاد و بیگانگی حاکم است چون ما از افراد خاص ، صدای حتی یک پلک زدنی را هم نمی شنویم . مگر می شود مورد خطاب یک رسانه چنین در خواب ناز باشد ؟ پس این جامعه چگونه می خواهد نفس بکشد یا تداوم حیات داشته باشد؟
چرا برای نهضت شفاف سازی فیش حقوقی مدیران به جز شما مدیر سایت که همانند ما معلمی ساده اید کسی همراهی نکرد؟
چرا برای پیشنهاد واگذاری تشکل فرهنگیان برای همین سایت صدای معلم ، کسی حتی نقد نکرد ؟ انگشتی به حرکت در نیامد تا احتمال موافقت یا اعتراض مخالفت را به نمایش گذارد ؟
اگر قرار باشد در این رسانه مخاطبان عام فقط برای دلخوشی خود قلم به دست شوند یا ایده و آرمان و طرحی نو در اندازند و حتی به احتمال عملی شدن آنها ، احدی اعتنایی نورزد ، پس آیا ما اینجا برای خود آب در هاون می کوبیم یا همانند مسئولانی که سخنان زیبای عملی نشدنی را در لفافه خواب ناز ملت می پیچانند تا مردم مطمئن گردند که آنان نیز می دانند ولی عامدا یا سهوا نمی خواهند عمل کنند و در جهل مرکب غوطه ور نیستند ، ما نویسندگان نیز زبانم لال چنین می نمائیم ؟
اصلا یک نفر رسالت و وظیفه کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس را برای ما مخاطبین عام تعریف نماید ؟ یا رسالت و وظیفه رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش را ، یا حتی خود وزیر و نمایندگان مجلس را و..... جایگاه حقیقی رسانه صدای معلم در بین مخاطبان عام و خاص آن کجاست ؟ چرا در ارتباط بین این دو مخاطب ، سدی از تَوهم یا محافظه کاری مانع بده و بستان پیام می گردد ؟!
اگر قرار باشد در این جامعه فقط عده ای محدود برای تعهد و رسالت فردی خود دست به کار رسانه که فعالیتی اجتماعی است بزنند پس نامش را رسانه گذاشتن عبث است ، چون افراد این جامعه دانش رسانه ای یا زبان و برداشت مشترکی از آن ندارند، یا اجزای آن با ترکیب خود کل واحد و منسجمی را بوجود نمی آورد.
برانگیختن مخاطب عام که درگیر معضلات و مشکلات حرفه ای خود هستند یا درگیر زندگی روزمرۀ یکنواخت بدون نشاط و امیدند ، زیاد سخت نیست ، مهم برانگیختن مخاطبان خاص است پس یا ما به رسالت خود به نیکی عمل نمی کنیم و یا مخاطبان خاص زره فولادی بر تن دارند که امکان دریافت هر نوع سینگنال یا پیامی را دفع می نمایند. همان اصطلاح برخی از همکاران شاید صادق است یعنی میخ بر آهن کوبیدن. به هر حال در این سیستم معیوب یک طرف باید مقصر باشد.
حال اگر فقط درد مشترک همین بود ، می گفتیم ملت در خواب را بیش از این مرنجانید . شاید مخاطبین خاص به تعداد انگشتان یک دست هم نمی شود اما به هر حال مثل زنبور وزوز کردن مخاطبین عام گوش فلک را می آزارد ، آنانی که به سِرور سایت حمله ور می شوند و حتی یک نماینده یا خود وزارت فرهنگ و ارشاد صدایش در نمی آید یا در ذیل هر متنی مربوط و غیر مربوط نجوای نامیزانی می نوازند و بر مدیر سایت و خود سایت شِکوۀ ناحق می کنند.
همان ماجرای ماشین دودی مطهری یا داستان عامیانه خر و پیرمرد و کودک ، که به هر نحوی مردم باز سخنی برای گفتن دارند یا سخن پدرانمان که سفره بسته یک ایراد دارد اما سفره باز هزار ایراد ( ضرب المثل ترکی است ) . حال این سفره دردمندی من و شما ، تعداد مخاطبینش روز به روز در حال تزاید است و قدرمسلم به عنوان یک سفره باز ، حرف و حدیث گفتنی بسیار خواهد داشت .
اما سئوالم از آنان این است در چنین جامعه ای که محکوم به حرکت های انفرادی با قوای محدود خود هستیم چرا برای نعمات این سفره به جای شکرگزاری جهت تداوم ، سنگ اندازی می شود؟ چرا خودمان به خودمان سنگ می اندازیم ، حداقل بگذاریم تا دیگران یعنی همان مخاطبین خاص سنگ بیندازند تا بهایمان بیشتر گردد.
هیچ می دانید چرا مخاطبین خاص یعنی سیاسیون و مسئولین تراز اول ، ما را به حال خودگذاشته اند و رسانه را یک طرفه به حال خود رها کرده اند ؟!
چون دهه هاست که معلمان می نالند و از اوضاع خود ناراضی اند حداقل از دهه 40 به بعد ، یعنی بیش از نیم قرن ، لذا با زیرکی هر چه تمام این رسانه را تنها و بدون پاسخگویی گذاشته اند تا انرژی و پتانسیل معترضانه معلمان در همین سایت با خود گفتن و خود شنیدن در 24 ساعت شبانه روز ، تخلیه گردد ، هر چند گاه نوک حمله خود آنان هستند اما تجربه آنان نشان داده که با عدم پاسخ به نقد و انتقاد و حتی طرح های سازنده ، می توان تلاش معلمان را کم اثر و خسته و نومید و حتی خنثی ساخت. اگر موفق نشده اند بگوئید خیر.
حال رسالت شمای مدیر رسانه و من مخاطب عام رسانه چیست ؟ پاتک ما برای مقابله با چنین هدفی چه چیز می تواند باشد ؟ برای چنین بی اعتنایی حاکم چگونه می توان اسب تِروایی از اندیشه و خرد جمعی به سوی آنان و در بین آنان فرستاد ؟
بیایید به این سئوال پاسخ بیابیم اما همگی با هم . بدون طنز مستانه یا تکرار واژگان معمولی . سربازان کثیر این بازی چگونه و با چه ساز و کاری بر قدرت و سِمت داران قلیل مستولی گردند؟ با در نظر داشتن این مهم که آنان پیر عرصه سیاستند و ما جوان عرصه خِرد.
بیائید دریابیم کجای راه مان می لنگد؟ چرا تغییرات کاربردی در نظام آموزش و پرورش کشور کُند و بطئی است یا اصلا نیست یا در طریق صلاح عمل نمی کند؟ خدای نکرده این همه انرژی و زمان مصرف شده نیم قرنی همچنان بدون نتایج مفید هدر نرود؟
جایگاه حقیقی رسانه صدای معلم در بین مخاطبان عام و خاص آن کجاست ؟ چرا در ارتباط بین این دو مخاطب ، سدی از تَوهم یا محافظه کاری مانع بده و بستان پیام می گردد ؟!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - رصد رسانه – ساز و کار ارتباطات – دوم شهریور 96
2 - خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - 28 خرداد ۱۳۹۶ - کد خبر 96032815759 – روایت است که امیر عباس هویدا یکی از مقاماتی بود که پس از ورود کامپیوتر در تیرماه 1341 به ایران ، اولین کامپیوتر شخصی در محل کارش داشت.
3 - نمونه هایی از نوشته های بدون پیگیری مورد نظر در متن بالا :
الف - رئیس های " گران قیمت " فراری از " شفاف سازی " و " پاسخ گویی " ؟! 31 فروردين 97 – علی پورسلیمان.
ب - در انتظار پُر رهرو بودن کاروان صداقت : شفاف سازی فیش حقوقی مدیر صدای معلم - 2ارديبهشت 1397 .شعری از ولی اله بایبوردی .
ج - نهضت شفاف سازی فیش حقوقی مدیران ... اصلی که باید انجام شود ! 3 ارديبهشت 1397 . مینو امامی .
د - پیشنهادی برای مدیر سایت صدای معلم و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص تشکل صنفی فرهنگیان ، 4خرداد 1397 - مینو امامی.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
تجاوز گروهی در مدرسه ای واقع در آموزش و پرورش منطقه 2 تهران موجب جریحه دار شدن افکار عمومی شده و نیز واکنش های متفاوتی را برانگیخته است .
در این مورد بعضا مطالبی بیان می شود که به نظر می رسد با واقعیت ها تناسب و یا تجانسی نداشته باشند .
« صدای معلم » برای شفاف سازی و تنویر بیشتر و دقیق تر گفت و گوئی را با « ناصر کوهستانی » مدیر اداره آموزش و پرورش منطقه 2 تهران انجام داده است .
گروه گزارش/
هفته گذشته یادداشتی از یکی از مخاطبان صدای معلم به دست ما رسید که با عنوان "در دانشگاه فرهنگیان حسین خنیفر چه می گذرد" در سایت صدای معلم منتشر شد.
"صدای معلم" در بارگذاری این مطلب دقت لازم را نکرده بود و در یادداشت مرز بین انتقاد از "عملکرد و رفتار مدیران" و "حمله به شخصیت افراد" خلط و از تعابیر نامناسبی در توصیف شخصیت چند تن از همکاران حوزه مدیریتی دانشگاه فرهنگیان استفاده شده بود که ممکن است توهین آمیز تلقی شود.
همچنین مواردی در باره اشخاص بر اساس "حدس و گمان" نوشته شده بود که سند و مدرک ضمیمه نداشت.
صدای معلم با ابراز تاسف از این اتفاق و عذر خواهی از همکاران شریف دانشگاه فرهنگیان که در این یادداشت از آنها اسمی برده شده مخصوصا جناب علی محمدی مدیر دفتر ریاستی دانشگاه فرهنگیان اعلام می دارد که تعابیر و توصیفات این یادداشت به هیچ وجه مورد تایید صدای معلم نیست و با مشی رسانه ای این رسانه در تعارض است و انتشار آن را صرفا یک اشتباه تاسف بار می دانیم .
امیدوارم بتوانیم در ایجاد و گسترش فضای انتقادی توام با صراحت و در عین حال مستند و متناسب با شان جامعه فرهنگیان کشور به همدیگر کمک کنیم.
سعی ما این است که مطالب ارسالی همکاران بدون سانسور منتشر شود و مسئولان هم در این سایت بدون تبعیض و با شفافیت به انتقادهای همکاران پاسخ دهندو دیالوگ سازنده شکل بگیرد.
در کار رسانه ای که سرعت یکی از مهم ترین فاکتورهای آن است امکان بروز خطا وجود دارد.
صدای معلم شجاعانه خطای خود را می پذیرد.
صدای معلم یادداشت مورد اشاره را از آرشیو خود و دسترسی خوانندگان حذف می کند.
علی پورسلیمان
مدیر مسئول سایت صدای معلم
مدیر محترم سایت وزین صدای معلم ،
و ریاست محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ؛
با سلام و احترام
گاه ما خیلی از چیزهای پیرامون خود را یا به دلیل سادگی و عینیت آن و یا به دلیل مأنوس بودن با آن و یا به دلیل اهمیت ندادن بدان مشاهده نمی کنیم . و شاید باورمان نمی شود که یک چیز بسیار ساده مثلا یک قلم ، قادر به خلق دنیایی معرفت است.
سایت صدای معلم برای آنانی که بدان بها می دهند و با روزنگار آن همگام می گردند ، رسانه ای ارزشمند برای هم صدایی ، همدلی و
همفکری است. برخورد آرا و نظرات معلمان فعال در این سایت اعم از نویسنده یا خواننده یا همکار صدای معلم و شورای نویسندگان
همگی با آلامی مشترک در جهت رسیدن به آرمان هایی مشخص عمل می کند.
یک رسانه می تواند به عنوان پایگاهی مشترک برای بیان مسایل و مشکلات باشد لذا حیف است که رسالت این رسانه حرفه ای فقط
در ارائه اخبار و مقالات مربوط به آموزش و پرورش سراسر کشور خلاصه گردد.
اگر بتوانیم قدری سازمان یافته تر و سیستماتیک به تنظیم اصول و برنامه ای مدون ، دست یابیم به جای هر نوع تشکل متفرق دور از دسترس معلمان سراسر کشور که امکان اطلاع یابی از فعالیت آنها برای تمامی همکاران فراهم نیست ، سایت صدای معلم به عنوان تشکل صنفی قابل دسترس همگان برای ایجاد هماهنگی لازم جهت اطلاع رسانی ، دانش افزایی و انتقال مشکلات و معضلات معیشتی و رفاهی و آموزشی تعیین گردد.
برای این مهم ، ابتدا فقط کافی است طی بخشنامه ای ، این سایت به تمامی مراکز آموزشی وزارت آموزش و پرورش سراسر کشور
معرفی گردد و سپس از بین همکاران فعال علاقه مند حتی مورد تأیید ادارات مناطق ، تعدادی معرفی و برای هر پایه در دوره ابتدائی
و برای هر رشته تخصصی در دوره متوسطه 3 تا 5 همکار مشخص گردند.
بدین طریق هم می توان نقش سرگروه های آموزشی را حذف کرد، هم مجلات رشد را حذف کرد ، و هم از عدم شناخت یا عدم اعتماد
به عده ای خاص از همکاران در تشکل های حضوری رهایی یافت. در این سایت همه چیز شفاف و روشن هست و از طریق اِبراز نظر،
همکاران علاقه مند در گیر مسأله می گردند. در ضمن بدین طریق برای بیان مشکلات صنفی دیگر نیازی به تجمعات انفرادی یا جزیره ای
نیز نخواهد بود.
این پیشنهاد ابتدا باید توسط مدیر محترم سایت به عنوان پذیرنده این رسالت مهم تأیید گردد سپس به کمیسیون جهت بررسی و
تأیید نهایی ابلاغ گردد. در صورت استقبال ، کم و کیف طرح و مراحل قانونی آن با تلفیق تجارب اساتید ، شکلی منسجم و قابل اجرا
می یابد.
امید که بتوانیم از این رسانه ملی به عنوان پایگاه ارزشمند اطلاع رسانی و همفکری و هماهنگی ، نهایت استفاده بهینه را عملی سازیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« در امر داخلی در کمال استقلال سخن خواهیم راند ، جانبداری نمی کنیم ، از هر قیدی آزادیم ، هیچ بستگی رسمی نداریم و مقصود ما خدمت به مملکت از طریق نشان دادن حوایج آن است . ما حامی ترقی هستیم و با همه قوت از آن تقویت می نماییم . اما هرگز در شمار متملقان فرومایه نخواهیم بود ...
هر چه حق باشد دفاع می کنیم ، و هر کردار زشتی را سرزنش می نماییم . از قدرتی که مظهر قانون باشد پشتیبانی داریم ، و هر کس اعمالش برخلاف قانون باشد ، به تندی انتقاد می کنیم . با زندگی خصوصی اشخاص کاری نداریم ؛ در این باره نه تنها بی طرف هستیم ، کاملا چشم می پوشیم . انتقاد ما متوجه اعمالی است که به منافع عمومی مملکت صدمه بزند . پیکار علیه هر گونه تعدی و هر متعدی ، احترام به شریعت ، احترام به سلطنت ترقی ، عدالت ، حقانیت – شعار ماست و پروگرام ما . »
سرمقاله روزنامه وطن – میرزاحسین خان – ص 401 ( 1 )
پس از انتشار گزارش کوتاه صدای معلم در فردای آن روز و در ساعت 10 صبح سخنان خنیفر که البته به قول برخی ها ارزش خبری نداشته است در خروجی خبرگزاری قرار می گیرد مرتضی نظری - رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش :
امروز در برنامه هشتگ - پاسخ گویی 4 خبرنگار آمدند . خیلی پر حرارت بود . خیلی صادقانه بود . خیلی با تحمل بود .این ها ارزش هایی است که واقعا خدا را شاکریم .
شما با سعه صدر پاسخ دادید .
سوالات دوستان کاملا انتقادی بود . عالی بود .واقعا خبرنگاران حوزه آموزش هدف شان کمک است . هدف شان رشد آموزش و پرورش است . اما زبان و بیان ها و لحن ها متفاوت است .
آن ها نماینده افکار عمومی هستند به خصوص جمعی که این جا هستند دلسوزانه ترین های آموزش و پرورش هستند .
خنیفر :
خبرنگاران بیایند . ماهی یک بار خوب است ؟ فصلی خوب است ؟ ما نمی ترسیم .
جملات و دیالوگ بالا در 30 بهمن 1396 در استودیو الفبای وزارت آموزش و پرورش بیان شده اند . ( این جا )
جالب است بدانیم از آن تاریخ تاکنون که بیش از 3 ماه می گذرد هیچ نشست خبری با حضور رسانه ها برگزار نشده است .
تنها نشست " خنیفر " با اصحاب رسانه سه شنبه اول خرداد ماه بود که البته مهمان های این نشست به صورت گزینشی انتخاب شده و صدای معلم دعوت نشده بود .
از یکی از دوستان ستادی شنیدم ؛ « علی محمدی » مدیر کل دفتر ریاست دانشگاه فرهنگیان گفته بود که آیا نمی شود صدای معلم را کنترل کرد و یا مانع حضور او در نشست ها شد ؟ هیچ کس در این نشست از خنیفر ماجرای " اجلاس 4 روزه مدیران دانشگاه فرهنگیان در هتل ۵ ستاره ؟! " را نپرسیده است ؟
موقعی که خنیفر در استودیو الفبا در برابر خبرنگاران نشست فکر نمی کرد که آن همه مورد پرسش قرار گرفته و البته این خبرنگاران ( در اقلیت ) در حوزه آموزش و پرورش این همه مسلط بر موضوعات و مطالب باشند .
غالب مسئولان و مدیران در فضای رسانه ای " رتوش شده " و یا اصطلاحا " فیلتر شده " با مردم و افکار عمومی سخن می گویند .
این نوع ارتباطات معمولا " یک سویه " است و البته آن مدیر و مسئول هم در برابر نقدهای شفاف و بی رحمانه قرار نمی گیرد .
مدیری که به قول معروف " حسابش پاک " باشد چه باکی دارد که صدای معلم و یا هر رسانه مستقل و منتقد دیگر در مقابلش بنشیند و عملکرد او را مورد نقد قرار دهد ؟ چندی پیش « سخنگوی سازمان ثبت احوال » در پاسخ به اعتراض مردم و متقاضیان در مورد عدم کیفیت عکس کارت هوشمند ملی چنین گفته بود :
" عکسهای استفاده شده بر روی کارتهای شناسایی در کشورهای اروپایی نیز به همین گونه است و معتقدند نباید تغییری در وضعیت شکلی فرد ایجاد شود. در حقیقت هرگونه تغییر شکل ظاهری در کارت هوشمند قابل قبول نیست. همچنین ساختار سیستم نرم افزاری به گونهای است که بایستی عکس گرفته شده همان لحظه تأیید شود و امکان اینکه عکسی از بیرون آورده شود نیست. یعنی عکس گرفته شده همان لحظه وارد سامانه می شود و پس از تأیید عکس، ثبت نام وارد مرحله بعدی می شود. "
از نظر جامعه شناسی معنای این وضعیت آن است که عموم جامعه ما در سطوح مختلف عادت دارند با " عکس رتوش شده " و " مطلوب " خود را به دیگران عرضه کنند .
دیدن عکس واقعی هر فرد بدون هر گونه دستکاری برای خیلی ها دردآور و حتی غیرقابل پذیرش می باشد . این که 4 روز در یک هتل 5 ستاره برای مدیران اردو بگذارند و بیش از 400 میلیون تومان هزینه کنند اما به چند خبرنگار حوزه آموزش و پرورش که می رسند دانشگاه فرهنگیان مسئولیتی در مورد تامین هزینه های یک افطاری ساده ندارد و فردی ناشناس هزینه های آن را تقبل می کند
این یک فرهنگ غالب و نرم رایج در جامعه ایرانی است .
مسئولان هم از این قاعده مستثنی نیستند .
اتفاقا هر چه مقام و منصب فرد بالاتر می رود استفاده از تصاویر غیرواقعی و روتوش شده برای ارائه به افکار عمومی بیشتر می شود .
از همین روست که گفته می شود جامعه ما با " نقد و نقادی " میانه ای ندارد .
هر چند بسیاری از مسئولان و مردم در سخنان خود حرف از " نقدپذیری " می زنند و می گویند که آماده پذیرش نقدها و سخنان منتقدین هستند اما می دانیم که همه این ها نوعی " تعارف " است و معمولا در این جامعه کسی از نقد خوشش نمی آید .
آیا حرف هایی که « حسین خنیفر » قبل از صدور حکم ریاست اش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و در برابر خبرنگاران می زند و حتی می گوید که حاضر به برگزاری نشست با خبرنگاران ماهی یک بار می باشد فقط یک شوخی بوده است ؟ کافی است کسی و یا مقامی را نقد کنی آن موقع است انواع مکانیسم های دفاعی روانی در این روابط ایجاد می شود و ساده ترین و کوتاه ترین آن همان " بایکوت " و با اصطلاحا قهر کردن و قطع ارتباط است .
در حالی که بسیاری از مسئولان وزارت آموزش و پرورش با اصحاب رسانه نشست های خبری و رو در رو می گذارند اما « حسین خنیفر » از جمله مدیرانی است که تاکنون از برگزاری نشست های رسانه ای شانه خالی کرده است .
« صدای معلم » در زمان سرپرستی 4 ساله دکتر محمود مهرمحمدی دو بار با ایشان نشست برگزار کرد .
نخستین آن در بهمن ماه 1393 بود . ( این جا )
قرار بود این نشست در چند نوبت برقرار شود اما نوع و جنس پرسش های صدای معلم موجب شد تا مهرمحمدی دچار این توهم و یا محاسبه غلط شود که پاسخ به این پرسش ها ممکن است به عنوان سندی برای عدم تایید ایشان توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد هر چند پس از 4 سال و بر اساس پیش بینی هایی که داشتم صلاحیت ایشان را تایید نکردند .
البته مهرمحمدی در اواخر دوران سرپرستی خویش گفت و گوی نسبتا تفصیلی با صدای معلم انجام داد و حرف های مهمی زد اما شورای عالی انقلاب فرهنگی تصمیم خود را گرفته بود .
مهرمحمدی در گفت و گو با صدای معلم در جایی می گوید : ( این جا )
" دلایل شورای عالی انقلاب فرهنگی برای عدم تایید من در این 4 سال غیر واقعی بوده است ؛ اگر دانشگاه فرهنگیان را قبول نداشتم 4 سال برای آن وقت نمی گذاشتم ؛ در این مدت بر اساس برنامه راهبردی دانشگاه فرهنگیان کار کردم "
در نخستین برخوردی که با خنیفر داشتم متوجه شدم که بر خلاف مهرمحمدی سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان خیلی عادت دارد حاشیه برود و " پرگویی " کند چیزی که البته در میان جامعه فرهنگیان یک فرهنگ غالب است . خیلی به موضوعات اصلی نمی پردازد و دوست دارد خودش متکلم وحده باشد و بقیه فقط گوش کنند .
حرف هایی را هم در مراسم تودیع و معارفه خودش بیان کرد یک جوری کلی گویی و سخنرانی رویاپردازانه بود مانند این که او می خواهد دانشگاه فرهنگیان را در جمع 100 دانشگاه برتر کشور مطرح کند دانشگاهی که به قول وزیر آموزش و پرورش کلاس هایش بعضا در زیر پله تشکیل می شود ، غذای گرمی ندارد که به دانشجو معلمان بدهد ... ( این جا )
به نظر می رسد انتظاری که او از رسانه دارد همان " میرزابنویسی " است .
در مراسم افطاری خنیفر با برخی خبرنگاران گزینش شده ایشان تاکید می کند که آماده شنیدن نقدهای اهل رسانه است . ( این جا )
نماینده خبرگزاری فارس که در این مراسم حضور یافته و همیشه مطابق معمول آنلاین گزارش و اخبار را مخابره می کند اما تا روز بعد از آن سکوت می کند و چیزی منتشر نمی کند .
اما پس از انتشار گزارش کوتاه صدای معلم در فردای آن روز و در ساعت 10 صبح سخنان خنیفر که البته به قول برخی ها ارزش خبری نداشته است در خروجی خبرگزاری قرار می گیرد .
مواضع « مرتضی نظری » هم در این میان خواندنی است .
بر خلاف مهرمحمدی سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان خیلی عادت دارد حاشیه برود و " پرگویی " کند چیزی که البته در میان جامعه فرهنگیان یک فرهنگ غالب است نظری می گوید چون این نشست خبری نیست میزبان می تواند میهمانانش را انتخاب کند .
این در حالی است که روز قبل از آن رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش از مسئولان و مدیران این وزارتخانه خواسته بود تا از برگزاری نشست محدود با برخی خبرنگاران پرهیز کنند و هر گونه نشست رسانه ای باید با هماهنگی این مرکز صورت گیرد .
« فارس » می نویسد ( این جا ) :
" خنیفر در دیدار بااهل رسانه به ویژگیهای خبرنگاران اشاره کرد و گفت: ویژگیهای اربابان رسانه شامل اطلاعرسانی، نقاد حرفهای، تحلیلگر، آینده پژوه، صریح و صادق، راهنما، اعلام خطر به موقع و حافظه جامعه است.... "
همان گونه که در گزارش صدای معلم آمده است ؛ خنیفر در این مراسم عنوان کرده است که بانی این مراسم دانشگاه فرهنگیان نبوده و هزینه های آن را فرد دیگری متقبل شده است . او اشاره ای نیز به نام و یا هویت این فرد نکرده است .
به نظر می رسد ؛ هیچ خبرنگاری در این مورد و چرایی آن سوال نکرده است .
هیچ کس در این نشست از خنیفر ماجرای " اجلاس 4 روزه مدیران دانشگاه فرهنگیان در هتل ۵ ستاره ؟! " را نپرسیده است ؟
این که 4 روز در یک هتل 5 ستاره برای مدیران اردو بگذارند و بیش از 400 میلیون تومان هزینه کنند اما به چند خبرنگار حوزه آموزش و پرورش که می رسند دانشگاه فرهنگیان مسئولیتی در مورد تامین هزینه های یک افطاری ساده ندارد و فردی ناشناس هزینه های آن را تقبل می کند .
آیا حرف هایی که « حسین خنیفر » قبل از صدور حکم ریاست اش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و در برابر خبرنگاران می زند و حتی می گوید که حاضر به برگزاری نشست با خبرنگاران ماهی یک بار می باشد فقط یک شوخی بوده است ؟
آیا خنیفر و بسیاری از مدیران و تصمیم گیران از رویارویی و گفت و گوی بدون روتوش با رسانه ها هراس دارند ؟
مدیری که به قول معروف " حسابش پاک " باشد چه باکی دارد که صدای معلم و یا هر رسانه مستقل و منتقد دیگر در مقابلش بنشیند و عملکرد او را مورد نقد قرار دهد ؟
( 1 ) دکتر فریدون آدمیت ، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار ، چاپ سوم 1385 ، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
گروه گزارش/
امروز « حسین خنیفر » در مراسم افطاری دانشگاه فرهنگیان و پس از صدور حکم ریاست ایشان توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی میزبان خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش بود .
یکی از خبرنگاران حاضر در این مراسم به « صدای معلم » گفت :
سرجمع نشست حدود 40 دقیقه شد . یک دور همی ماه رمضانی بود .
این خبرنگار در پاسخ به پرسش صدای معلم در مورد محتوای سخنان رئیس دانشگاه فرهنگیان گفت که آقای خنیفر از رسانه ها و خبرنگاران خواسته است که عملکرد او و دانشگاه فرهنگیان را نقد کنند و دانشگاه فرهنگیان پذیرای نقد آنان خواهد بود .
این خبرنگار از قول خنیفر بیان کرد که خبرنگاران صدای مردم هستند .
البته بیشتر حرف هایی که خنیفر زد کلی ، تکراری و کلیشه ای بود و چیزهایی را بیان کرد که قبلا شنیده بودیم .
خنیفر در این مراسم عنوان کرده است که بانی این مراسم دانشگاه فرهنگیان نبوده و هزینه های آن را فرد دیگری متقبل شده است . او اشاره ای به نام و یا هویت این فرد نکرد .
در این مورد گفتنی است « صدای معلم » پیش تر گزارشی را با عنوان " اجلاس 4 روزه مدیران دانشگاه فرهنگیان در هتل ۵ ستاره ؟! "
( این جا ) منتشر کرد .
در بخشی از این گزارش چنین آمده بود :
" این جملات مهیج وصف مکانی است که این روزها میزبان اجلاس 4 روزه حدود 200 نفر از مدیران و مهمانان یکی از سازمانهای دولتی است. شاید با توجه به هزینه تقریبا چهارصد میلیونی برگزاری این اجلاس تصور کنید مدیران ارشد وزارت نفت یا گمرک یا یکی از بانکهای دولتی در این مکان رویایی در این فصل ویژه گردشگری بندرعباس گرد هم آمدهاند.
دانشگاهی که به دلیل فقر شدید منابع مالی و بودجهای نتواسته حق التدریس دوسال گذشته استادان مدعو و پرشمار خود را پرداخت کند و برای تامین هزینههای روزمره دست در جیب دانشجویان دارد و ماهانه 45 درصد حقوق دانشجویی آنها را کسر میکند و در قبال آن خدمات بسیار نازل و بی کیفیتی در عرصه رفاهی به آنها عرضه میکند و حدود 60 درصد این درآمد را در سازمان مرکزی خرج امور جاری میکند.
بر اساس قوانین ؛ برگزاری جلسات دستگاههای دولتی در هتل های پنج ستاره ممنوع است و نیز هزینه کردن پول کسر شده از حقوق دانشجویان در غیر محل رفاهی آنها نیز ممنوع است.
چگونه است که نهادهای نظارتی دولت و دیوان محاسبات و سازمان بازرسی در برابر چنین قانون شکنی ها و اسراف و تجمل گرایی سکوت کرده اند؟
مدیران دانشگاه چه پاسخی دارند؟.. "
علی رغم ادعاهای پر تعداد « حسین خنیفر » رئیس تاره منصوب شده دانشگاه فرهنگیان در مورد " پاسخ گویی " ایشان هیچ گاه پاسخی به این گزارش نداد .
در مراسم امروز نام صدای معلم از لیست موعوین نشست خط خورده بود .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
شنبه سی ام اردیبهشت ماه نشست خبری « محمدرضا رزاقی » مدیر کل امور شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش با موضوع ثبت نام مدارس شاهد برگزار گردید .
« صدای معلم » در این نشست پرسش هایی را مطرح کرد و مقام مسئول هم به آن پاسخ داده است .
ساعت 6 صبح خواستم وارد سایت شوم ، متأسفانه ممکن نشد . یقین در اقصی نقاط کشور خوانندگان با این پیام برخورد کرده اند:
Database connection error (2): Could not connect to MySQL.Database connection error (2): Could not connect to MySQL.
یعنی بر اساس حمله سایبری به سایت امکان ورود و دسترسی به اطلاعات سایت وجود ندارد.آدمی هر چه باشد کلافه می شود. پرسشی از تعجب مطرح و یا به تعقیب مسأله می پردازد.
از چند روز مانده به روز و هفته معلم ، شرایط چنین است . حال قصد سیاسی است یا رقابتی و یا ..... بماند . قصد نومیدی مدیر سایت از ادامه فعالیت است یا دلسردی و متفرق شدن خوانندگان ؟
نیت هر چه هست امروز به زنجیر شدن اندیشه و حضور بیشتر من و شما نیاز هست. باید با حضور مؤثر خود رشته های این زنجیر را قوّت بخشیم. البته این زنجیر اسارت نیست بلکه تحکم خردورزی است. روی سخن من با شمای خواننده است .لذا بیایید واقعیت را آن چنان که هست قبول کنیم نه آن چنان که دوست داریم یا میل مان می خواهد یا برای ما باب میل است. ( دقت کنید واژه برخی از خوانندگان در کل این متن مورد نظرم هست . )
به این مهم بیندیشیم که اگر این تنها نعمت " ما " گردیدن از دست مان برود ما معلمان تنها بی هیچ یار و یاوری باید چگونه همدل شویم ؟ من ، تو ،او ،شما ضمایری هستند که در این سایت تبدیل به " ما " می شود یعنی شکل گیری ما. هویت ما دیگر همان هویت من نیست که گاه اصرار یا لجاجت برای حتمیّت آن داریم. هر چند اعضای این جمع یکدیگر را نمی شناسند اما برای بقای یکدیگر تلاش کردن و از خود گذشتن معنای ما گردیدن است. برای افکار یکدیگر حرمت گذاشتن. ما یعنی تحمل آرای همدیگر. یعنی دوستانه چون آئینه نقد کردن . نقد دوستانه تعریف و تمجید صِرف نیست ، ملایم است ، خیرخواهانه است . جهت دهنده است. هدفمند و منطقی است. عقل قادر به انکار یا کِتمان آن نیست. با شنیدن آن در لاک خود فرو نمی روی . گارد نمی گیری . چون به صمیمیت گوینده و گفته هایش ایمان و اِشراف داری.
می خواهم واقعیت را آنچنان که هست بنویسم لذا فقط قدری بیندیشید.
برخی از ما خوانندگان با امرونهی خویش تلاش برای هدایت سایت داریم .
برخی از ما خوانندگان تصور می کنیم رسالت این سایت فقط اطلاع رسانی مشکلات مادی یا شخصی ماست. لذا وقتی متونی برای ترویج آگاهی یا مرور دانسته هایمان ارائه می گردد با ناسازگاری خودمان از واقعیت حقیقی سایت ، شروع به خرده گیری می نمائیم. یا تعداد خوانندگان فوق العاده کم است یا اصلا در تکمیل مطلب ، همفکری و همکاری نیست. اما بدون رودربایستی ، مطالب مربوط به حقوق و پاداش را بیش از 19 هزار نفر می خوانند و بیش از 800 نفر نظر می گذارند! (مثال : پاداش بازنشستگان سال 96 کی پرداخت می شود ؟ نامه ای از آقای مهدی ازهمدان در 13 اردیبهشت 97 که فقط از مدیر سایت زمان پرداخت پاداش پایان خدمت همکاران را سئوال نموده اند و هیچ نوع اطلاعات حتمی ارائه نکرده اند.)
آری !
برای مطالعه یا عملکرد خود اختیار و آزادی دارید . اما تعارف را کنار بگذاریم و به واقعیت آن طور که هست نگاه کنیم. نتیجه کار برآیندی از انتظار یا باور ماست. اگر آمار مطالعه نوشته های گوناگون بیانگر این سوگیری خواسته یا ناخواسته است پس یقین داشته باشیم که انتظار غالب خوانندگان این است. ارزش ها را ما معلمان می توانیم به وجود آوریم یا تقویت و تضعیف کنیم . جهت و سوگیری ما تبلور ارزشهای ماست. هر یک از شما می توانید با مراجعه به چندین نوشته حال و ماضی ، به این نکته برسید البته اگر همچنان در تعقیب تعصب باور خود نباشید. غنای فرهنگ در سایه تلاش من معلم در این جامعه رنگ می گیرد ، رشد می کند و می زاید.
وقتی مایی به وجود می آید پیوندی مابین اعضای آن ایجاد می شود که نحوه کنش و واکنش آنها ماهیت و هویت آن ما را تشکیل می دهد. من و شما یک مای مجازی هستیم چون یکدیگر را در حد یک اسم واقعی یا مستعار می شناسیم .برای تحقق این پیوند ، زمان و انرژی که هر دو با ارزش هستند مصروف می شود. گاه نظرات شما در ساعات اولیه بامداد درج می گردد و این یعنی احتمال اعتراض اعضای خانواده برای این مزاحمت شما به جمعی که در خواب شبانه اند . بالاخره شرایط یا زمان مطالعه شما شاید خوشایند اعضای خانواده خصوصا همسر نباشد چون این هم نوعی عادت یا اعتیاد است منتهی از نوع مثبت . دقت کنید مثبت برای ما ، نه نزدیکانمان .
دو ماهی کوچک قرمز عید من هنوز هستند وقتی به آنها غذای مخصوص می ریزم با خیز سریع به بالای تُنگ برای خوردن می آیند. بر اساس تجربه، ما ساعاتی که مطالب جدید در سایت گذاشته می شود را می دانیم . ما هم چنین وضعیتی داریم ؛ درج مطلب تازه و خیز ما به سوی آن . باب میل اکثریت بود در کمتر از یک ساعت 50 – 60 نفر خوانده اند و اگر نبود بعد 48 ساعت 30 نفر به سختی مطالعه کرده اند. متن با برانگیختن هیجانات و احساسات مان ، ما را به نوشتن نظرات مان نیز تحریک می کند. که این نظرات گاه موافقان یا مخالفانی دارد. آزادی من و شما در ابراز نظر تا حدی که شئونات اخلاقی اجازه درج آنها را می دهد نوعی خالی کردن هیجان و یا سموم ناشی از خشم و نفرت ماست. سبک و راحت می شویم .
حال مسأله اصلی این است :
ما چرا همه چیز را مطابق باب میل خود می پسندیم؟ یا می خواهیم که چنین و چنان باشد؟ چرا از این دایره نامطمئن قدم بیرون نمی گذاریم تا تعهدمان به "ما " غنا یابد؟
چند تن از شما احساس مسئولیت کرده و پیگیر علت قطعی سایت شدید یا چند تن از شما با درج خبر حملات سایبری به سِرور سایت صدای معلم آن را مطالعه و ابراز همدلی نمودید؟ آیا کنترل کردید که خط اینترنت کلا قطع است یا فقط صدای معلم ؟ یا با پشتیبانی همراه اول تماس گرفتید؟ اصلا آمار قطعی در چند شهر و استان کشور است می دانید؟ قطعی سراسری است یا محدود؟
این همه از ماهیت "ما"ست.
عده ای محدود همه مشکلات فنی و تعاملی را برای تأمین خوراک مطالعاتی ما به تنهایی تحمل می کنند و با عدم طرح آنها به من و شما امنیت و آرامش حضور در سایت را برای ما بیمه می کنند لذا ما نمی توانیم به این سلسله تلاش شبانه روزی بی تفاوت یا بی اعتنا باشیم. اینجا حریم صنفی من و شماست. من و شما هم در دوام و بقای این حریم باید سهمی برعهده داشته باشیم. این از خاصیت هم سفره بودن است. حداقل اگر حمایت مادی از دستمان برنمی آید با حمایت معنوی و همدلی خود در همواری مسیر بکوشیم. مثلا اگر همکارانی رشته تخصصی شان نرم افزار کامپیوتر است آستین بالا بزنند و اگر راه حلی می دانند بگذارند در سفره اخلاص. ما چرا همه چیز را مطابق باب میل خود می پسندیم؟ یا می خواهیم که چنین و چنان باشد؟ چرا از این دایره نامطمئن قدم بیرون نمی گذاریم تا تعهدمان به "ما " غنا یابد؟
ما برای تقویت و تثبیت همدلی خود به یاری یکدیگر نیازمندیم. سایت شاید خصوصی باشد اما دور سفره نشستگان سایت جمعیتی بیش از یک میلیون نفرند. رونق و خیر و برکت این سفره به حرمت ماه رمضان به تکاپوی من و شما نیازمند است. قدری احساس مسئولیت ، از منیّت خویش بیرون جهیدن و به اثرگذاری مفید خود اندیشیدن.
یادمان نرود محتوا و تعداد نعمات سفره همدلی معلمان را خودشان در این سایت انتخاب می کنند. انتظار مطالب ارزشمند به حرکات ارجمند نیازمند است. خود را باور کنیم و توانمندی های یکدیگر را کنار هم بگذاریم تا در این خانه امن بیشتر از این صفا و یکرنگی و خلوص و صمیمیت حاکم گردد. برای رسیدن به سر منزل مقصود اول باید اعضای این " ما " یکدیگر را تحمل و باور کنند و در حد توان ، سرمایه معنوی و فکری خود را بر سفره همدلی فرهنگیان بگذارند. بیائید اول خود ما در افزایش منزلت و شأن شغلی خود بکوشیم بعد از دیگران انتظار داشته باشیم .
به قول حافظ :
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
و آن چه خود داشت ز بیگانه تمنّا می کرد
و به این مهم بیندیشیم که اگر این تنها نعمت " ما " گردیدن از دست مان برود ما معلمان تنها بی هیچ یار و یاوری باید چگونه همدل شویم ؟
با تشکر از تلاش کوشاوران بی ادعا
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
روز پنج شنبه 20 اردیبهشت ماه تعدادی از معلمان در مقابل سازمان برنامه و بودجه برای بیان مطالبات صنفی و حقوق قانونی خویش دست به تجمع مسالمت آمیز زدند .
اصل 27 قانون اساسی صراحتا بر آزادی اجتماعات تاکید دارد .
در اصل نهم قانون اساسی هم آمده است :
" در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند. "
متاسفانه بر خلاف انتظار این تجمع به خشونت کشیده شد و برخورد نامناسب و غیرفرهنگی و خلاف حقوق شهروندی با فرهنگیان جامعه صورت گرفت .
خوشبختانه برخی از نمایندگان آگاه و مسئولیت شناس مجلس مانند فاطمه سعیدی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان مجلس ، نسبت به برخوردهای صورت گرفته واکنش اعتراضی نشان دادند .
« صدای معلم » از مسئولیت شناسی این عزیزان تشکر و قدردانی می کند .
اما آن چه موجب تعجب و شگفتی ما است سکوت برخی دیگر از نمایندگان مجلس مدعی دفاع از حقوق معلمان به ویژه « حمیدرضا حاجی بابایی » رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی است .
حاجی بابایی که همیشه خود را مدافع سرسخت معلمان نشان می دهد و خود را معلم می نامد مشخص نیست که چرا در برابر این گونه حرمت شکنی ها و تعرض به کرامت معلمان سکوت کرده است ؟
« صدای معلم » انتظار دارد که نمایندگان مجلس در خانه ملت صدای رسای ملت و نگاهبان حقوق اساسی مردم و حقوق شهروندی آنان از جمله حق آزادی بیان و حق برگزاری تجمعات مسالمت آمیز باشند و در مقابل تعرض به این حقوق ساکت ننشینند.
پایان گزارش/