بانوان فرهنگى خصوصا معلمين ، به دليل موقعيت جسمانى و شغلى (شغل معلمى از سخت ترين مشاغل جامعه و موجب فرسايش جسمى و روحى در درازمدت مي گردد ) در سنوات خدمت بالاى بيست سال ، دچار ناراحتى هاى جسمانى و روحى گرديده و در عمل به وظايف خطير شغلى خود، دچار مشكلات عديده اى مي گردند كه البته وظايف همسردارى و فرزند دارى را نيز بايد به آن اضافه نمود.
در بررسي هايى كه از بانوان شاغل فرهنگى كه داراى سوابق كارى بالاى بيست سال مى باشند به عمل آمده اكثر اين بانوان محترم به بيماري هايى از قبيل ، ديسك كمر ، رماتيسم ، تيك هاى عصبى ، افسردگى و ناراحتي هاى روحى روانى و حتى " پيرى زودرس " مبتلا گرديده و مظلومانه با همه مشكلات و حقوق اندك در كلاس هاى درس حضور مى يابند.
بانوان فرهنگى از نجيب ترين ، محجبه ترين ، قانع ترين ، وفادارترين ، مومن ترين ، ايثارگرترين ،باسوادترين و تيزهوش ترين اقشار جامعه مى باشند كه به دليل علاقمندى به اين شغل و معذورات خانوادگى و شغلى حاضر به اشتغال در بخش هاى ديگر نمى باشند و در عين حال از موفق ترين مادران جامعه با تربيت فرزندانى الگو و نمونه بوده و همگان در اين مورد اتفاق نظر دارند.
برخورد ادارى و اقتصادى مديران ستادى و دولت با اين عزيزان و جلوگيرى از بازنشستگى به موقع اين عزيزان و عدم جانشينى نيروهاى جوان تر و بانشاط تر " كه مى توانند حتى فرزندان آنان باشند " معايب و مضراتى دارد كه در صورت توجه به آن مى توان از اين مضرات جلوگيرى نمود و داراى محاسنى مى باشدكه در ذيل به برخى از آنان مختصرا اشاره مى گردد.
١- ايجاد روحيه شادتر و اميد به آينده در بانوان محترم كه بدانند ، در سال هاى پايانى خدمت و قبل از "ازكار افتادگى مطلق " مى توانند، بازنشسته گرديده و سال هاى سالمندى خويش را ، به كانون خانواده رسيدگى نموده و تجارب خويش را ، در اختيار جوانان جامعه قرار دهند و نه در بيمارستان ها و درمانگاه ها به دنبال رفع اشكالات جسمى خود ، براى حضور در كلاس هاى درس ، در هر شرايط روحى و جسمى باشند.
٢- بالابردن كيفيت آموزشى كلاس ها با قراردادن نيروهاى جوان تر و شاداب تر و كم كردن اختلاف سنى و بينشى ميان دانش آموزان و معلمان جهت درك متقابل بيشتر روحى ، فكرى و ايجاد نشاط بيشتر در محيط مدارس .
٣- رفع بخشى از معضل بيكارى در جامعه خصوصا در قشر محترم بانوان تحصيل كرده كه شغل معلمى را از بهترين و سال مترين مشاغل جامعه براى بانوان دانسته وتمايل به اشتغال ، در اين عرصه خطير دارند .
٤- آشنايى اقشار جوان تحصيل كرده ، به علوم و تكنولوژى آموزشى جديد و امكان به كارگيرى ادوات سمعى و بصرى در دروس كلاس و هماهنگى بيشتر با خواسته هاى دانش آموزان كه در " قرن بيست و يكم " تحصيل مى كنند و نياز به همراهى و هماهنگى جسمى و روحى در آموزش دروس خود دارند .
٥- پرداخت حقوق كمتر به معلمين جوانتر و صرفه جويى در پرداختي هايى مانند سنوات ، حق تاهل و اولاد ، هزينه هاى درمانى و كسرى ساعات خدمت بالاى ٢٠ سال و ....
در پايان متذكر مى گردد چنان چه بانوانى نيز مايل به بازنشستگى در سنوات بالى ٢٠ سال نباشند با عنوان "معلمين راهنما " ، "مدير دروس " و يا "مشاور تحصيلى " مى توانند به خدمت خود ادامه داده كه باعث ارتقاء شغلى و دورى از حضور در كلاس به طور تمام وقت كه كارى طاقت فرسا مى باشد خواهد گرديد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
البته اگر احساس نیاز به نوشتنش احساس می شد
مطلب فوق نظر تعداد بسيار زيادى از بانوان فرهنگى در مدارس است و با مراجعه به معلمان باسابقه مدارس و جوانانى كه در انتظار خالى شدن رديف استخدامى ميبا شند به اين مطالب بيشتر پى خواهيم برد همچنين از حقوق دانش آموزان كه نياز به معلمين با نشاط وآشنا به علوم روز مى باشند نبايد غافل شد شايد اگر يك بانوى فرهنگى اين مطلب را مى نوشت بنظر مى آيد مطالب فوق نوعى خودستايى و فرارازوظيفه جلوه مى كرد ، گر چه نظر حضرتعالى موجب تعجب بنده گرديده زيرا دفاع از حقوق همكار و همنوع جاى تقدير دارد ونه گلايه و انتقاد !!!!!!!!!!!!!
ضمنا متذكر مى گردم هدف " بازنشستگى پيش از موعد "با " سنوات ارفاقى" بوده و نه با " ٢٠ سال سنوات وحقوق" ، بدليل اينكه شغل معلمى از سخت ترين كارها مى باشد و اين مورد شامل حال آقايان معلم در اولويت دوم نيز مى تواند باشد.