1. یکی از علل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی خود، احساسی است که بر اساس آن معتقدند در مورد ایشان تبعیض ناروا روا داشته می شود. به عبارت دیگر تقاضای رفع تبعیض از اصلی ترین مطالباتی است که معلمان بر آن پای می فشارند. احساس تبعیضی که در میان معلمان وجود دارد و احساس بی عدالتی و بی انصافی از آن ناشی شده، معمولاً مبتنی بر سه مقایسه است:
مقایسه ی جایگاه اجتماعی و حقوق و میزان برخورداری از امکانات مادی خود با کارمندان دیگر در وزارتخانه های مختلف داخل کشور از یک سو، مقایسه ی خود با سایر معلمین در کشورهای مختلف دنیا از سوی دیگر، همچنین مقایسه ی وضعیت کنونی خود با آنچه در گذشته بوده اند.
خبرگزاری فارس در گزارشی به مقایسه حقوق معلمان در کشورهای مختلف پرداخته است، این گزارش وضعیت تبعیض آمیز را به خوبی نمایان می سازد: «میزان حقوق در امریکا بنا به ایالات مختلف متفاوت است. مثلا در ایالت واشنگتن حقوق یک معلم از پایه 36 هزار دلار در سال شروع میشود و تا حدود 52 هزار دلار هم میرود اما در نیویورک، بالاترین میزان حقوق حدود 72 هزار دلار است. میزان حقوق بنا به مقاطع مختلف هم متفاوت است اما در حال حاضر میتوان رقم 50 هزار دلار را به عنوان میانگین حقوق معلمان در امریکا در نظر گرفت. در بریتانیا هم میزان حقوق بنا به مناطق مختلف متفاوت است. مثلا در مرکز شهر لندن، میزان حقوق در بالاترین سطح خود به 36 هزار پوند معادل 56 هزار میرسد و در مناطقی دیگر از انگلستان (به جز لندن) حدود 21 هزار پوند یا 33 هزار دلار است. میانگین این رقم چیزی در حدود 45 هزار دلار است. در فنلاند، میزان حقوق معلمان از 29 هزار دلار در معلمان تازه کار پایه ابتدایی آغاز میشود و تا 45 هزار دلار در معلمان پرسابقه میرسد. در کره جنوبی، کف حقوق 26 هزار دلار است و نهایت آن 74 هزار دلار. به طور میانگین 50 هزار دلار. اما در قطر و ترکیه، قیمتها کمی کمتر است. در قطر میانگین حقوق معلم بین 28 هزار تا 44 هزار دلار است و در ترکیه، از 23 هزار دلار آغاز میشود و به 27 هزار دلار خاتمه پیدا میکند». نکته ی قابل توجه این است به غیر از قطر در تمامی کشورهای دیگر میانگین حقوق معلمان از درآمد سرانه آن کشور بیشتر است. این در حالیست که میانگین درآمد سالانه معلم در ایران حدود 6000 هزار دلار و درآمد سرانه حدود 11500 دلار است، لذا می توان گفت که در این زمینه تبعیضی آشکار و غیر قابل انکار وجود دارد که از درستی احساس و روایی اعتراض معلمان در ایران حکایت می کند.
در داخل کشور نیز وضعیت مبتنی بر تبعیض بر همین منوال و شاید بدتر نیز است. اگر چه آمار و ارقام مستند و مشخصی در این زمینه وجود ندارد اما بیشتر افراد اذعان دارند که دریافتی معلمان از بسیاری از دیگر کارمندان دولت به نحو چشم گیری کمتر است. علاوه بر این، معلمان از بسیاری از مزایا که سایر کارمندان دریافت می کنند و در ردیف های حقوقی و احکام کارگزینی ایشان درج نمی شود و رقم آن نیز در مواردی قابل توجه است، محرومند.
همچنین بدیهی است و حتی بسیاری به خاطر دارند که قبل از انقلاب، قدرت خرید و شأن و منزلت معلمان معلمان بسیار بالاتر از الان بود به گونه ای که بسیاری از جوانان آرزو داشتند در آینده معلم شوند. در گذشته معلمان قدر می دیدند و بر صدر می نشستند اما امروزه زیاد و زیاده خواه نامیده می شوند و حقوقی که دریافت می کنند کفاف حداقل زندگی ایشان را نمی دهد.
2. تردیدی نیست احساس تبعیض و وجود بی عدالتی به خودی خود منفی و نامطلوب است. اما آنگاه که این احساس و این نگرش، پیامدهای منفی دیگری به همراه داشته باشد، خسارات و نتایج زیان بار آن بیشتر خواهد شد. اگر یک معلم خود را با دیگر کارمندان در ایران مقایسه کند؛ نتیجه و یکی از پیامدهای منفی آن ایجاد اختلاف و بدبینی در میان اقشار و گروه های مختلف جامعه است.
امروزه بسیاری از معلمان برای توجیه اعتراض خویش، از یک سو به تبعیضی اشاره می کنند که دولت در پرداخت حقوق نسبت به کارمندان ایجاد کرده است و بر اساس تجربه و اطلاعی که حداقل از اطرافیان خویش دارند به مواردی عینی و مشخص اشاره می کنند که میزان دریافتی آنها بسیار بیشتر از معلمان است. برای نمونه افزایش حقوق کارمندان بانک ها، در میان معلمان بازتاب منفی فراوانی داشت و در همان حال، کارمندان بانک نیز از معلمان به خاطر رسانه ای کردن بخشنامه افزایش حقوق، آزرده خاطر شده اند. افزایش حقوق پزشکان، قضات و هیئت علمی دانشگاه ها نیز چنین نتایجی را به بار آورده است. در مقابل، پرسنلی که مورد مقایسه قرار می گیرند برای حفظ موقعیت خویش، آگاهانه یا ناخودآگاه در حالت تدافعی قرار می گیرند و نسبت به معلمان ممکن است خصومت بورزند. افزایش میزان خشونت نسبت به معلمان و انتشار اخباری از مدارس که به نفع معلمان نیست ممکن است ناشی از این امر باشد.
آنچه در اینجا بیش از هر چیز دیگر قابل توجه است این است که نظام اداری ایران به عرصه رقابت و مسابقه مدیران برای بهره مندی بیشتر از بودجه تبدیل شده است و هر مدیر بدون توجه به وضعیت کلی جامعه صرفاً به رضایت زیرمجموعه خویش می اندیشد. در میان این مدیران، ظاهراً مدیران آموزش و پرورش از قافله عقب مانده اند و همه انتظار دارند فقط معلم شرایط کلی جامعه و تحریم، کسری بودجه، تورم، رکود، صرفه جویی و ... را در نظر بگیرد و منافع شخصی خود را به نفع منافع جمعی نادیده بگیرد.
انقلاب، در یک نگاه کلی، برخی از هویت ها را فعال و برخی دیگر را خاموش می سازد ، حتی در برخی از مواقع، هویت های جدیدی را برمی سازد. بعد از انقلاب برخی از هویت ها که قبلاً غیر فعال بودند در برهه های مختلف، فعال شدند. در چندین سال گذشته هویته ای قومی، مذهبی، جنسیتی، شهری، استانی، سیاسی و ... فعال یا برساخته شده اند. آخرین هویتی که در سال های اخیر فعال شده و مبنای رفتار بسیاری از مردم قرار گرفته، هویت وزارتخانه ای و کارمندی است. از آنجایی که هویت معمولاً موجب ایجاد اختلاف می شود اکنون در جامعه شاهد آن هستیم که اختلاف میان کارمندان ادارات مختلف، بدبینی، تضاد و تعارض و منفعت طلبی گروهی، روند روبه افزایشی دارد.
3. بسیاری بر این باورند که معلمان به واسطه ی شغل و جایگاهی که در جامعه دارند نباید سطح مطالبات خویش را کاهش دهند و برای رفع تبعیض به طور مشخص بر افزایش حقوق و مشکلات مادی تأکید ویژه و شفاف نداشته باشند بلکه بر مطالبات دیگری که در شأن معلمان باشد پافشاری کنند. این سخن از جهتی کاملاً درست است اما نتایج ناخواسته ی آن به سود معلمان نیست:
با توجه به این که در فرهنگ ما توجه به پول و مادیات به نوعی عملی ناپسند تلقی می گردد و دنیاگریزی ترویج می شود و توجه معقولی به دنیا وجود ندارد این امر و باور در جامعه رواج می یابد که در شأن معلمان نیست برای بهره مندی بیشتر از دنیا و مادیات تلاش و اعتراض کنند و بهتر آن است به معنویات و تعلیم و تربیت اهتمام ورزند که با جایگاه و شغل معلمی تناسب دارد. این تصور را مرحوم دکتر حسین عظیمی به عنوان یکی از موانع فرهنگی توسعه به حساب آورده است. لذا این امر که مطالبات معیشتی مطرح نشود با توسعه جامعه و بهبود وضعیت معلمان سازگار نیست و وضعیت ایشان را بدتر از آنچه هست، می کند. علاوه بر این، چرا تلاش برای رفع تبعیض و نابرابری باید جایگاه معلمان را در میان دانش آموزان و جامعه به طور کلی پایین آورد؟ مگر نه این است که برابری و عدالت و رفع تبعیض جزو اساسی ترین ارزش های انسانی به شمار می آیند. آیا آن گاه معلمان معترض به نفاق و دورویی متهم نخواهند شد؟ این نگاه ناشی از همان تصور و باور فرهنگی است که دنیا و رفاه دنیوی را نادیده می گیرد و توجه به دنیا را مذموم و ناپسند می شمارد.
از سوی دیگر همه انتظار دارند که خروجی مدرسه، دانش آموزانی اجتماعی، ارزش مدار، با تربیت و دارای علم باشند و معلمان به بهترین شکل ممکن به این امر مهم بپردازند و زمینه های تحقق آن را فراهم سازند. این در حالیست که با توجه به سلسله مراتب نیازهای مزلو، نیازهای اولیه و مادی معلمان برآورده نشده است حال چگونه می توان از ایشان انتظار داشت که به نیازهای عالی تر توجه داشته باشد و در آن زمینه تلاش نمایند. تحقق اهداف مورد نظر معلمان، کارشناسان آموزشی و اولیای دانش آموزان مستلزم مطالعه ی بهروز و مناسب است و این امر زمانی میسر می گردد که از یک سو نیازهای اولیه ی معلمان برآورده شود تا بتوانند به مراحل بالاتر سلسله مراتب نیازها بپردازند و حداقل انگیزه و فرصت مطالعه داشته باشند و از سوی دیگر امکانات لازم را تهیه و فراهم نمایند تا بتوانند با استفاده از آنها به وظایف آموزشی و پرورشی خود جامه ی عمل بپوشانند.
تلاش برای مورد احترام دیگران قرار گرفتن یا ادای احترام برای دیگران جزو نیازهایی است که پس از تأمین نیازهای مادی و امنیت مورد توجه قرار می گیرد که معلمان از این جهت در به شدت در مضیقه هستند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که معلمان سال هاست با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند و همواره برای تثبیت و حفظ جایگاه خویش در جامعه با نیازها و مسائل و مشکلات مدارا کرده اند و بسیار کم مرتکب تخلفاتی چون رشوه خواری، اختلاس و دزدی شده اند اما وقتی که می بینند هر مدیر و وزیری تمام هم و غمش مصروف کسب بودجه ی بیشتر برای پرسنل تحت امرش است و هر وزارتخانه جزیرهای مستقل است تحمل نیازهای مادی و دم برنیاوردن بسیار دشوار و البته تبدیل به عملی نادرست می شود.
در نهایت باید گفت نفس اعتراض به تبعیض در یک جامعه ی عادی و نرمال باید برای معترضین احترام به همراه داشته باشد، از این جهت نیز می توان به اعتراض معلمان نگریست و آن را تعبیر کرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ممنون از مقاله نغزی که نگاشته اید
شنیده میشه که فوق العاده شغل معلمان همراه با احکام جدید اصلاح میشه البته باز هم ناقص علت این رویه اعتراض و شکایت همکارانمان در حجم انبوه به دیوان عدالت اداری کشور هست آن هم بعد از سالیان متمادی از اجرای این طرح در ادارات دیگر از طرفی هم رتبه بندی معلمان نیز شاید وقتی دیگر اجرا شود و در خوشبینانه ترین حالت با افزایش 300 هزار تومانی همراه است یکی از همکاران می گفت صدا و سیما جدیدا توهین ملی به شان معلم رو در برنامه بهارنارنج باز پخش کرده و من دارم کم کم به این نتیجه می رسم که واقعا دیگه فراموش شده ایم که هیچ بلکه تحقیر هم می شویم ، سال 1340 در روز 12 اردیبهشت در پی اعتراض معلمان و شهادت معلمی به نام ابوالحسن خانعلی به دست رییس کلانتری میدان بهارستان کل دولت شریف امامی استعفا میده و حتی آقای محمد درخشش رییس صنف معلمان به وزارت فرهنگ منصوب میشه و اصلاحات خوبی در وضعیت معیشتی معلمان ایجاد میشه و....
ما معلمان عظیم ترین قشر فرهیخته و تحصیلکرده این سرزمین. واقعا چقدر مظلوم و مستاصل شدیم
به راستی آسیب مورد اشاره از عوامل جدی در دست اندازهای مسیرتوسعه است است
عجب !گربه هم زاهد شده.
میزان افزایش حقوق معلم 25سال سابقه با مدرک فوق لیسانس 280000 تومان
میزان افزایش حقوق پرستار 23سال سابقه با مدرک لیسانس 500000 تومان
میزان حکم معلم 2180000تومان
میزان حکم پرستار 3350000تومان
اگر عدالت علی (ع) نیز اینگونه بود یقین بدانید حق با معاویه بوده است.
اما امام علی عالی شان چه ربطی به بی عرضه گی و ناعدالت ورزی این ناعادلان دارد؟
علی فریادعدالتش به بلندای تاریخ و بدون اغماض بلند است.
من فرهنگی 25 سال است که به عشق علی (ع) در کلاسهای درس حاضر می شوم.
منظورم این است که این ظلم و بی عدالتی که عامدانه در حق معلم روا داشته شده برازنده حکومتی که با نام علی و اولاد علی شکل گرفته نیست آن علی بود که دهان معلمی را که به حسنین (ع) درس داده بودند تا جایی که دهان معلم پر شود طلا گذاشتند.منظور این است که این روش مدیریتی روش علی نیست.جان عالم به قربانت علی جان که یقین دارم اگر در عصر ما بودی با تمام قوا و با شمشیر ذوالفقارت و بازوان خیبر شکنت در دفاع از معلمان مظلوم این دیار پرفریب قیام می کردی.
فرهنگی عزیز
از روح کلماتت فهمیدمت
تو را عین خود یافتم
چقدر خوب مناجات میکنی
واقعا شکوه ی اجتماعی تو همچون ادب مناجات است.
اصل انقلاب را فراموش نکردیم و خمینی را که کوخ نشین را ترجیح میداد و آموزه های شهدای اول انقلاب را.
فریاد بلند آنان برعلیه حاکمیت فرهنگ غرب بود.
همان فرهنگی که اکنون شده سند مختلسین فعلی.
و غفلت از آلام الناس در ام القرا ی مسلمین .
بچه ات 12 سال روی تخم چشم ما بوده و سرخی صورتمان رااز ضربت سیلی ندانسته چون با او نگفته ایم
یک سوال داشتم :
معلمانی که هر هفته صحبت از تجمع ، تحصن و تعطیلی کلاس ها می کنند در 8 سال گذشته کجا بودنذ ؟
الان که فضا باز شده است کاسه داغ تر از آش شده اند ؟!
نه به آن سکوت و انفعال و نه به این تند و تیزی !
این خاصیت ما ایرانی هاست .