آقای دانش آشتیانی با سخنان خود در جمع معلمان قبل از گرفتن رای اعتماد سقف انتظارات معیشتی را بالا برد . دانش آشتیانی قبل از گرفتن رای اعتماد به معلمان گفت : "در گرفتن بودجه و پیگیری مسایل معلمان آدم سمجی هستم و اصلا کوتاه نمی آیم." وزیر آموزش و پرورش در جای دیگری گفت : "به شدت مخالفم که التماس کنم و پول بگیرم، اگرچه مجبور شوم این کار را خواهم کرد." در تاریخ 28 آبان در یادداشتی در صدای معلم ( اینجا) نوشتم : " آقای دانش هرچه هنر در زمینه سماجت و التماس و چانه زنی دارد به کار ببندد تا سهم بیشتری برای آموزش و پرورش از دولت بگیرد. اگر در این زمینه موفق نشود احتمالا به سرنوشت فانی دچار می شود. " در آن یادداشت خوش بینانه نوشتم : افزایش بودجه [96 ] آموزش و پرورش شیب ملایم و نرمال خواهد داشت و به احتمال زیاد روی مبلغ 35 تا 40 هزار میلیارد تومان و به عبارتی حدود 12 درصد بودجه عمومی دولت بسته خواهد شد."
حالا که لایحه بودجه دولت به مجلس تقدیم شد و رسانه ها هم آن را منتشر کردند معلوم شد که محاسبات دانش غلط از آب درآمده و یا حرفهایش در جلسات معلمان گُتره ای و بی حساب و کتاب بوده است. دانش آشتیانی یا به دلیل بی تجربگی یا به خاطر بهره برداری از احساسات معلمان و جلب حمایت آنها در دام گفتمان "معیشت محور" افتاد . برداشت بسیاری از معلمان از سخنان دانش این بود که فانی جنگندگی و سخنوری و توان لازم برای چانه زنی در هیات دولت و گرفتن حق معلمان را نداشته است. تاکید دانش آشتبیانی بر سماجت و کوتاه نیامدن این تصور را در معلمان القا کرد که گویا حالا شخصی قدم به میدان گذاشته که قادر است بودجه کافی از دولت برای آموزش و پرورش بگیرد. سخنان کاندیدای وزارت حامل این پیام عوامانه بود که که گویا وزرا دور یک میز می نشینند و با جر و بحث و چانه زدن و قهر و ناز بودجه ر ا تقسیم می کنند.
گفتند فانی بی عرضه بود . فانی بلد نبود حرف بزند . فانی چنین و چنان بود . واقعیت اما این بود که موجی که علیه فانی راه افتاد ربطی به این حرف ها نداشت . برکناری فانی یک تصمیم سیاسی – انتخاباتی بود. رفتند درِ گوش عارف و جهانگیری خواندند که معلم ها از فانی بدشان می آید. پیشنهاد دادند که در آستانه انتخابات فانی را بردارید و چهره جدیدی بیاورید تا رضایت نسبی معلمان تامین شود. آنقدر گفتند و گفتند تا روحانی را هم راضی کردند. دانش هم آمد و در همان گام اول در دام گفتمان معیشت محور افتاد و وعده های صنفی داد و گفت می تواند بودجه بگیرد... حالا دانش دستش خالی است. در لایحه بودجه سهم آموزش و پرورش حدود 10 درصد یعنی تقریبا معادل نرخ تورم اضافه شده. طبق معمول بیش از 95 درصد بودجه هم هزینه حقوق و مزایای مستمر کارکنان است. حقوق ها هم در سال 96 احتمالا 10 تا 15 درصد افزایش می یابد.
سهم 31 هزار میلیاردی آموزش و پرورش از بودجه عمومی 320 هزار میلیاردی عمومی در مقایسه با سالهای وزارت فانی ، نه تنها افزایش نیافته بلکه دچار افت شده است. اگر دلیل عزل فانی را آن گونه که آقای نجفی می گوید " نارضایتی" معلمان بدانیم، دانش آشتیانی چگونه می تواند نارضایتی را تبدیل به رضایت کند؟ اگر عامل نارضایتی را در مسائل بودجه و حقوق و مزایا بدانیم ، در این صورت هر وزیری که بودجه مصوب و ردیف اعتباری برای حل مشکلات در اختیار نداشته باشد درمانده می شود .اغلب بندهای متنی که دانش به عنوان برنامه به مجلس برد برنامه نبود . اگر یک مدیر به جای تکیه بر امکانات و مقدورات قابل حصول بنای کار را بر اموری مانند ایجاد عزم ملی ، همکاری دستگاه ها ، سمج بودن شخصی ، به حرکت در آوردن معلمان و ... بگذارد ، قادر به تحقق وعده هایش نخو اهد شد و در گرداب مشکلات غرق می شود.
با این بودجه حتی اگر مجلس هم دوسه هزار میلیارد از مجل درآمدهای مشکوک الوصول به ان اضافه کند ، آقای دانش آشتیانی هیچ کاری جز ادره روزمره آموزش و پرورش نمی تواند بکند. طبق معمول حقوق کارمندان دولت (به احتمال زیاد 10 درصد ) افزایش می یابد و دانش اعتباری برای اجرای وعده «اصلاح نظام پرداخت» و «طراحی و اجرای نظام معیشتی و رفاهی ویژه فرهنگیان» که در برنامه اش نوشته ، در اختیار نخواهد داشت. تنها اتفاق دوره وزارت او عزل برخی مدیران و نصب مدیران جدید در بعضی حوزه ها است. تازه اصلا فلسفه و دلیل منطقی این تغییرات روشن نیست. مثلا معلوم نیست که به چه دلیل شخصی مانند زینی وند را که محور معاونت مشارکت ها و مدیر کاربلدی در آن حوزه بود ، به عنوان مدیر دفتر وزارتی انتخاب کرد؟ یا در شرایطی که اعتبار اضافه ای وجود ندارد سزپرست معاونت پشتیبانی چه کاری می تواند بکند ؟
معنا و مفهوم تغییر وزیر آموزش و پرورش چه بود ؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که این تغییر برای بهبود وضع معیشتی و رفاهی معلمان بود (برداشت غالب در بین معلمان) با این لایحه بودجه شاهد نوعی عقب گرد هستیم و باید حسرت دوره فانی را بخوریم ! اگر هدف از تغییر وزیر جایگزین کردن آموزش مهارت های زندگی به جای تدریس جبر و حسابان و علوم باشد ( آن گونه که در سخنرانی های دانش آشتیانی گفته شد ) ، در ساختار کنونی مدرسه با این برنامه درسی و این کتاب ها و این معلمان و مدیران حتی تصور چنین تحولی هم بسیار بعید است. اگر هدف برداشتن یک نماد منفی (فانی ) برای جلب نظر معلمان بود این هدف برآورده نمی شود. درصد کمی از نارضایتی معلمان به قیافه و لباس پوشیدن و نحوه سخن گفتن فانی برمی گشت. خیلی از معلمان تصور می کردند که فانی اقدامی در جهت افزایش بودجه آموزش و پرورش و افزایش حقوق معلمان نمی کند. حالا معلوم می شود که در عمل ، دانش آشتیانی حتی در جذب سهم بودجه و افزایش حقوق از فانی عقب تر است.
به نظر من مدیران ، معلمان و کارشناسان وزارت آموزش و پرورش باید نگاه واقع گرایانه به خودشان و امکانات و مقدورات و جایگاهشان در آموزش و پرورش و جامعه و دولت داشته باشند. تخصیص اعتبار به دستگاه ها در بودجه سالانه تابع سیاست های دولت و حتی بالاتر از آن اولویت های نظام است. وزرا نقش مهمی در آن ندارند. در اولویت بندی بودجه ، مسایل دفاعی ، امنیتی ، اقتصاد ، بهداشت ، برق و آب و فاضلاب و... بالاتر از آموزش و پرورش قرار دارند. بودجه بندی بر خلاف تصور بخشی از معلمان تابع چانه زنی و قهر و ناز وزرا نیست . با تصور و خیال نمی شود برای مشکلات راه حل پیدا کرد. ما معلمان که می خواهیم اولویت آموزش و پرورش را به مقامات تفهیم کنیم چرا به تعطیل کلاس درس و مدرسه به هر بهانه ای اعتراض نمی کنیم؟ چرا معترض کیفیت نازل آموزشی در مدارس نمی شویم؟ چرا به ضوابط استخدام و گزینش غیر حرفه ای معلمان معترض نمی شویم ؟ چرا در مقابل تنبیه بدنی و شکنجه دانش آموزان فریادمان بلند نمی شود؟ چرا فقط اولویت آموزش و پرورش را در افزایش حقوق خودمان منحصر می کنیم؟
اما در جانب دولت و مجلس ، افرادی مانند اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور و عارف رییس فراکسیون امید مجلس به حرف فعالان تشکل های سیاسی معلمان گوش دادند و قانع شدند که تغییر وزیر در آموزش و پرورش از نظر سیاسی به نفع دولت است. اما اصلا به این مساله فکر نکردند که دلیل ناراحتی بخش هایی از معلمان ، صرفا به قیافه و حرف زدن وزیر مربوط نیست . آنها فکر نکردند که تعویض وزیر نامحبوب ، سقف انتظارات از وزیر جدید را بالا می برد و اگر وزیر جدید نتواند این انتظارات برانگیخته را برآورده کند ، به سرنوشت وزیر قبلی و حتی بدتر از او دچار می شود؟
برای من سخت است که بگویم دانش آشتیانی معنای برنامه نویسی را نمی داند ، اما متعجبم که دانش آشتیانی متنی را که 80 درصد بندهای آن متکی به عوامل غیر قابل تحقق مانند ایجاد عزم ملی ، اولویت دادن به آموزش و پرورش ، سمج بودن شخصی ، به حرکت در آوردن معلمان و امور ذهنی مانند اینها گذاشت. حالا دانش باید جوابگوی انتظاراتی باشد که خودش ایجاد کرد.
واقعیت این است که سیاست ورزی در هر سطحی با درجات متفاوتی از عوام فریبی و عوام گرایی قرین است.
نظرات بینندگان
فانی وقتی می دید کاری نمی تواند انجام دهد طرح های من درآوردی خلق می کرد و به نوعی باعث نمک پاشیدن روی زخم معلمان میشد . مانند یک روز بدون کیف و کتاب ، دو برابر کردن ساعت تدریس معلمان به 36 ساعت، تغییرات مکرر و مدام کتابهای درسی بدون یک ساعت دوزه ضمن خدمت که هنوز هم تمامی ندارد .
شما فقط یک نفر هستید و این طرز فکر شماست
بعنوان یک معلم می گویم اولا وضعیت کنونی در اثر بی لیاقتی ۳ سال ۶ ماه فانی است
دوما از وزیر جدید هم انتظاری ندارم
سوما هدف من از اعتراض به فانی نه بهبود معیشت خودم بود بلکه کوتاه کردن دست او و همراهانش از خان نعمت آموزش و پرورش و صندوق ذخیره بود.
البته با شما موافقم که در لفافه گفتید که هیچ شخصی دغدغه معلم را ندارد و معلم باید به فکر شغل دوم سوم باشد و فقط به اندازه حق نگهداری کار کند. همه شعار می دهند برای ارگان های نظامی سهم مالیاتی از نفت و واردات و آب و برق تعیین می شود که به آسانی قابل وصول است اما برای آموزش و صندوقی در موگادیشو
یکی از کارهای مفید شورا را نام ببرید ؟ 5 میلیارد بودجه برای حداکثر 5 نفر ؟؟؟
کاش می گفتید که چه کسانی بیخ گوش جهانگیری ی زیر آب فانی را زدند . در بین روسای مناطق تهران و ستادی ها پخش شده ج زیرآب فانی را زده و استعفا ی او یک زمینه سازی برای اجرای نفشه عزل ااو بوده است . الان هم همه تصمیمات دانش با مشورت او انجام می شود .
کا
فرهنگ دوست باشد و افرادی مثل نوبخت که از فرهنگ و فرهنگی
نفرت دارد کنارش نباشد. ایشان و سایر دوستان دولتی بیشتر به فکر
نجومی بگیرها و اعطای تسهیلات میلیاردی و....به ذخایر نظام هستند.
در مذاکرات هسته ای ثابت کرد انقلابی و راستگو و ... است.
ایران و ایرانی برایش مهم هستن .اختلاس گران و نجومی بگیران
و ...وهمچنین دروغگویانی همچون نوبخت و بطحایی و ..... رو تو دولت ایشان
نخواهند بود
پس همون روحانی رو انتخاب کنید تا بلای واقعی رو دور بعد ببینید الآن که به رای ما احتیاج داره اصلا معلم رو عددی حساب نمی کنه خدا به شما در دور دوم حکومت ایشان رحم کنه
قلم زیبای شما و تحلیل های کارشناسی شما فضای نقد را در حوزه آموزش و پرورش گرم نگاه داشته است. دست مریزاد.
کاش فرصت بکنید و درباره گزینش غیر حرفه ای معلمان بیشتر بنویسید این روند هنوز ادامه دارد. به جز آن از خیل قابل توجه معلمان اخراج شده در دوره نامبارک دولت پیشین هنوز کسی بازنگشته است.
حداقل از همکاران ما در استان کردستان نزدیک به بیست نفر اخراج شده دوره احمدی نژاد بودند و آقای فانی اقدامی برای عودت آنها به کار انجام نداد.
مطابق آماری که در اختیار ماست در سال 94 از میان این اخراج شدگان پرونده 10 نفر از این معلمان محترم که همگی به دلایل عقیدتی و سیاسی اخراج شده اند در آموزش و پرورش استان کردستان به مدت چند ماه مورد توجه بوده است که متاسفانه تعلل و ضعف مدیر کل استانی و عدم همکاری شخص وزیر یعنی دکتر فانی و به ویژه کارشکنی های ناصری زنجانی معاون حقوقی وزارتخانه مانع از رسیدگی به پرونده این همکاران شد. در نهایت کل قضیه منتفی شده است. نام این همکاران نزد مدیران وزارت خانه و مدیران استانی موجود است.
م م مسول مادام العمر در گزینش کردستان و رئیس فعلی آن مسوول اصلی تمامی این اخراج ها و پرونده سازی هاست. در دوره حسن روحانی،م و را تا سطح ریاست ارتقاء دادند تا بیشتر شاهد احضارها و اخراج ها و فشارها بر معلمان استان کردستان باشیم. روحانی! ما بابت همه این الطاف و توجهات مچکریم اما پاسخت را در انتخابات خواهیم داد!!!
"ما معلمان که می خواهیم اولویت آموزش و پرورش را به
مقامات تفهیم کنیم چرا به تعطیل کلاس درس و مدرسه به
هر بهانه ای اعتراض نمی کنیم؟............................
چرا فقط اولویت آموزش و پرورش را در افزایش
حقوق خودمان منحصر می کنیم؟"
پاسخ: چون آقای" ابرهام مازلو" در کتاب معروف خود یعنی
"انگیزه و شخصیت" در قالب "هرم مزلو" تبیین کرده است که
"نیازهای فیزیولوژیک" پایه هرم فوق الذکر است!؟
چرا فقط اولویت آموزش و پرورش را در افزایش
حقوق خودمان منحصر می کنیم؟ چون اگر نیازهای فیزیولوژیک
ما که ظاهرا انسان هستیم برطرف نگردد فرصت پرداختن
به نیازهای عالی تر (بالای هرم را ) نخواهیم داشت.
جناب عبداللهی خواهش می کنم نفرمایید که مزلو یهودی
آمریکایی بوده و هدفش از تبیین این نظریه توطئه و ایضا
دشمنی و ضربه زدن به ما ها! بوده که واقعا...
و الا وزیر کاره ای نیست. جز سخنگوی دولت در بین معلمان.!!
این یک واقعیت است.
روحانی فانی را برای فرار از رسوایی استیضاح در اختلاس صندوق ذخیره تغیر داد.
اولا- با کمال احترام جنابعالی را هم از نظر رتبه علمی و هم
تخصص لازم، فاقد صلاحیت برای رد این نظریه می دانم.
ثانیا- در جایی به موارد استثنا اشاره کرده و بدون پشتوانه
علمی فرمودید که :
" در حالی که ما هزاران معلم توانمند ، اخلاقگرا ، فداکار ،
هنرمند و خلاق را می بینیم که مشکلات معیشتی دارند اما
نیازهای سطح ۱ و ۵ هرم مزلو را همزمان احساس می کنند.
یعنی هم به نان می اندیشند و هم به عشق و هنر و معارف
انسانی".
کاملا نوشته ای پوپولیستی، بر پایه احساسات و شاعرانه است
و بیشتر مناسب نوشتجات عاشقانه و حماسی است!
و از طریق آی پی که دارم، جا و مکان و هویت من قابل پی گیری
است؟!
مثل بعضی ها بازنشسته و بی کار نیستم که از فاصله 6000
کیلومتری یادداشت های شخصی ام رو جای مقاله جا بزنم و با
اعتماد به نفس کاذب بزرگان علم همچون مزلو و شاید بعدا
نیوتون و پیاژه و انیشتین و... رو بدون داشتن تخصص لازم
با موضوعاتی که به آنها سمپاتی دارم گاهی تطبیق بدهم و اگر
هم دلم نخواست بی ربط جلوه بدهم!
ثالثا- حضرت امام علی (علیه السّلام) به فرزندش محمد بن حنیفه
می فرمودند: فرزند، بر تو از فقر و تنگدستی می ترسم، از
آن به خداوند پناه ببر، زیرا فقر باعث نقصان دین، و پریشانی
فکر، و مایه ی دشمنی و عداوت است.
منبع: نهج البلاغه فیض ص 1282
رابعا- شاید منظور جناب مزلو استثنائاتی که شما از آنها
به عنوان هزاران معلم نام بردید نباشد!
منظور ما "ابوسعید ابوالخیر " یا "ابوالحسن خرقانی" نیست!
انسانهای عادی مثل من و شماست نه سوپرمن!
1-نارضایتی گسترده فرهنگیان از فانی ( تاکتیک انتخاباتی)
2-سرپوش گذاشتن بر فساد صندوق ذخیره ی فرهنگیان
قرار هم نیست که با رفتن یک نفر و آمدن نفری دیگر در راس وزارتخانه هیچ تغییر و تحولی صورت گیرد.
با يك نگاه كوتاه و گذرا به صحِبتها و برنامه هاي جناب دانش وضيعت كنوني قابل پيش بيني بود ،
من بر خلاف نظر دوستان معتقدم جناب فاني تنهامواردي را اطلاع رساني كردند كه به نتيجه رسيده بود و انجام شده بود ، و يكي از دلايل مورد نقد قرار گرفتن ايشان هم همين مورد بود كه بنده اين را نكته مثبت مديريت ايشان ميدانم وأما برعكس جناب دانش متاسفانه قول و قرار هايي كه عملا قابل اجرا نيست و نخواهد بود حتي در يك دوره ٤ ساله
وبنده به عنوان يك فرهنگي عميقا ناراحتم كه جناب دانش درباره فرهنگيان عزيز چگونه فكر مي كنند ...........!!!!!!????
خخخخ
مثلا بنیاد امام رضا که در بودجه 96 حدود 7 میلیارد تومان به خود اختصاص داده و معلوم نیست این همه پول چگونه و کجا هزینه میشود.!
واقعا مشکل ما کمبود اعتبارات است یا بی تدبیری؟!!
یه نکته مهمی که وجود داره اینه که اولویت ها رو ریئس دولت می تونه تغییر بده . تو این دولت آقای روحانی و همکاران ایشان معلم و بازنشسته رو دو عنصر اضافی می دونند و هیچ ارزشی برای اونها قائل نیستند پس با انتخاب دو وزیر نا توانا هر بلایی خواستن سر آموزش و پرورش آوردن.
واقعاً اینقدر وضعیت جامعه و مهم ترین ارگانش به هم ریخته هست که آدم نمیدونه از کجا باید شروع کنه . اولاً این رو مطمئن باشید با نا به سامانی مدیریتی و تزلزل اقتصادی کشور ما هرکس به عنوان مدیریت عالی بر سر کار بیاد این قدر اوضاع رو در هم میبینه که به فکر پر کردن حساب خودش می افته . معلمی که حقوقش جواب گوی معیشت و گذران اقساط و بالا و پایین زندگی اش نیست با چه دلگرمی میتونه کلاس داری کنه و تمام تمرکزش رو برای انتقال ایده آل لازمه های تدریس قرار بده . بنده حقیر بعد از سالها تحصیلات عالیه و کسب رتبه های مختلف به عنوان سرباز معلم امریه گرفتم تا قبل از ورود به آموزش و پرورش پاک ترین ارگان از نظرم همین ارگان بود ولی حالا که 10 ماه حقوق نگرفته ام و باند بازی و عدم لیاقت مدیران صاحب اختیار این ارگان رو میبینم به حال کشورم و آینده اش غبطه میخورم .
اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است
تربیت نا اهلان چون گردکان بر گنبد است
مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است
دائما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است
در اینجا ذکر دو نکته را ضروری می دانم اول اینکه در یکی از مقالات شما که با استدلال درست و صحیح به این نتیجه رسیده بودید که کنار رفتن فانی هیچ تغییری را ایجاد نخواهد کرد در یک نظر نوشتم که وقتی تنها کار وزیر مثل یک حسابدار فقط واریز حقوق ها است فرقی نمی کند فانی برود یا بماندتنها حسن این کار این است که کسی لااقل به امید منجی نمی نشیندومی بیند که با رفتن افراد هیچ چیزی تغییر نکرد.
واقعیت این است که ساده دلی معلمان معمولا به ضرر آنها تمام می شود و باید دوره های اینچنینی تکرار شود که ما معلمان با تجربه سیاسی کاری سیاسیون متوجه شوند که رویکرد منطقی چاره کار هست نه رویکرد احساسی !!