بی شک از عناصر مهمی که باعث پیشرفت یک جامعه خواهد شد صاحبان اندیشه و طبقه ی روشنفکر و در صدر آن فرهنگیان آن جامعه هستند؛ اگر به پدیده فرهنگ و آموزش و پرورش به عنوان زیر بنا و شالوده در ساختار و شکل گیری آن جامعه بنگریم که پیامدش تربیت نسلی خلاق و کار آمد و نو اندیش در آن جامعه می باشد.
اما چگونه می شود به یک باره از اهمیت این موضوع کاسته می شود و دغدغه دولت ها و دولت مردان می شود بهینه سازی معیشت فرهنگیانی که با همین حقوق اندک و کسورات فیش حفوقی آنها می توان هم چرخ های اقتصاد را چرخاند و هم وضع معیشت فرهنگیان را بهتر کرد آن هم بدون دادن راهکار از پشت تریبون ها و.....
اگر نگاهی به فیش حقوقی یک فرهنگی انداخته شود کسورات آن شامل صندوق بازنشستگی ، صندوق ذخیره فرهنگیان ، صندوق وام ضروری و بیمه کمک به صندوق تعاون و... می باشد که هر فرهنگی بنا به آینده نگری خویش چاره ای جز عضو این صندوق ها شدن را نمی بیند به این امید که شاید روزی گره ای از مشکلات آنها باز شود .
من تنها به سرمایه صندوق وام ضروری آن هم دریک جامعه آماری کوچک هزار نفری اشاره می کنم .
در نظر بگیرید در یک اداره آموزش و پرورش با جامعه ی آماری هزار نفر از هر فرهنگی مبلغ صد هزار تومان جهت کمک به صندوق ضرروی کسر می شود که با احتساب همان هزار نفر ماهی صد میلیون تومان پس انداز می شود .
یک سال گردش مالی این صندوق به یک میلیارد و دویست میلیون تومان می رسد. باز فرض را بر این می گیریم که اگر به مدت پنج سال با همان مبلغ صد هزار تومان سرمایه این صندوق افزایش یابد با این حجم از سرمایه از فرهنگیان آن منطقه کارهای بزرگ اقتصادی در جهت توانمند شدن فرهنگیان می توانند انجام دهند و هر فرهنگی با مشارکت خویش می تواند سهام دار یک کارخانه یا یک پروژه خاص باشد که سود حاصل از مدیریت اقتصادی این حجم از سرمایه به معلم و درنهایت به خود جامعه برگردد .
اما سوال اینجاست :
وقتی می توان با این راه کارهای ساده ، توان اقتصادی فرهنگیان و وضعییت معیشتی آنان را بهبود بخشید آن هم نه با افزایش حقوق بلکه با مدیریت صحیح داشته ها ؛ پس راز این عقب ماندگی اقتصادی و وضعیت معیشتی فرهنگیان در چیست ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اموزش و پرورش به مغزهای اقتصادی جهت ارایه و اجرای طرح هایی برای بهبود معیشت معلم نیاز دارد.