در لابه لای خبرها ، مطلبی به نقل از وزیر آموزش و پرورش نگاهم را به خود جلب کرد. گزاره ای که باورش برایم ، قابل هضم نبود. این که برای نخستین بار در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی ایران, سهم آموزش و پرورش از ۹ درصد کل بودجه به ۱۳ درصد افزایش یافته شده باشد .
هرچند همین ۱۳ درصد هم مرا به یاد سکانسی از مینی سریال قصه های مجید، کیومرث پوراحمد انداخت که وقتی مجید جلو بچه ها ، قمپز در کرده ، سر صف صبحگاهی مدرسه به خاطر گرفتن نمره ۱۳ ، تقاضای تشویق و جایزه داشت ؛ ناظم مدرسه ، با همان لهجه شیرین اصفهانی خطاب به مجید گفت :
« سیزده هم تشویق داره ؟!».
نگارنده در این مجال و مقال قصد درازگویی یا اطاله کلام ندارد ، اما از باب تنبه و تشبه، ذکر این تمثیل ، خالی از افاده نیست.
روزی از ملانصرالدین پرسیدند مرکز عالم کجاست ؟!
وی بی درنگ در پاسخ گفت : « همین نقطه ای که اکنون من ، بر روی آن ایستاده ام ». چرا باید افزایش ناشی از محل رتبهبندی معلمان ، که حاصل تلاش دو ساله دولت و مجلس پس از رفت و برگشت های مکرر ، جرح و تعدیل های متوالی یا تنقیح قوانین و دستورالعمل هاست را شما به نام خود مصادره به مطلوب کنید ؟
گفتند از کجا معلوم است ؟!
در پاسخ گفت : « اگر شما تردید دارید بروید ثابت کنید ! ».
در بین اقسام مغالطه نوعی از مغالطه موجود است که اهل فن آن را مغالطه ی «طلب برهان از مخالف» می خوانند.
این سفسطه بر این پیش فرض غلط استوار است که هر چیزی را می توان پذیرفت مگر این که مخالف آن ثابت شود .در حالی که هیچ چیز را نمی توان پذیرفت مگر آن که درستی آن اثبات شود.
در طول چهل سال گذشته هر که به عنوان وزیر بر این صندلی لرزان و بی دوام، تکیه داده، از این قسم خارق عادات و کرامات ، کم به خویش نسبت نداده است!
مگر همین دیروز نبود فلان وزیر پیشین ، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم و فارس ، پس از به زیر آمدن از رخش قدرت ، گفته بود که :
هان مردم !
بدانید و آگاه باشید ، تنها طبیب درد آشنای آموزش و پرورش که به کشف بیش از ۷۵۰ نوع از امراض خفیه و آشکار آن دست یافته است منم ! دکترین بنده یعنی برون سپاری آموزش و پرورش ، تنها نسخه شفابخشی است که کار را بر دولتمردان و بودجه نویسان آسان کرده است.
آن روز همان آقا نیز ادعا می کرد از عهد دقیانوس تا کنون ، تنها وزیری که توانسته است سهم آموزش و پرورش را از دولت ستانده و آن را ۲۳ درصد افزایش دهد منم !
«البینه علی المدعی »
و اما مغالطه اینجا است که با کدام متر و میزان این درصد را استخراج کرده سپس در مقام استنباط به این نتیجه شگرف و بی سابقه رسیده اید که تنها خالق این حماسه به یاد ماندنی, در طول ۴۳ سال گذشته ، شما هستید؟!
چنین گزاره ای بی شباهت به ادعای مطایبه آمیز ملانصر الدین نیست !
اولا :
آیا آقای وزیر از رقم واقعی کل بودجه دولت در سال ۱۴۰۱ آگاهند ؟!
کل بودجه عبارت از بودجه عمومی دولت به علاوه بودجه تعلق یافته به شرکتهای دولتی و ...!
ثانیاً :
به عنوان پاسخ نقضی به این ادعا باید یادآور شد که ما در سالهای دهه شصت و برخی از سالهای دهه هشتاد سهم ۱۷/۵ و ۱۵ درصدی را هم تجربه کرده ایم ؛ اگر قرار باشد رکورد جدیدی جابه جا شده یا در گینس نام وزیری ثبت شود ، شوربختانه آن نام، یوسف نوری نیست !
ثالثا :
چرا باید افزایش ناشی از محل رتبهبندی معلمان ، که حاصل تلاش دوساله دولت و مجلس پس از رفت و برگشت های مکرر ، جرح و تعدیل های متوالی یا تنقیح قوانین و دستورالعمل هاست را شما به نام خود مصادره به مطلوب کنید ؟
رابعاً :
به جناب وزیر و دیگر دلسوزان دغدغه مند در حوزه آموزش و پرورش توصیه می کنم افزون بر مطالعات میدانی در حوزه اقتصاد خرد و کلان ، لااقل تورقی در اقتصاد آموزش و پرورش یا مقالات به جای مانده از مرحوم عظیمی داشته باشند تا پس از کسر سهم سهمگین تورم ۵۲ درصدی امروز جامعه، عالمانه پاسخ بگویند که آیا واقعا بودجه آموزش و پرورش ۱۳ درصد افزایش یافته است ؟!
خامسا :
شاید جناب وزیر مستحضرند در فصول هشتگانه هزینه ها از طبقه بندی بودجه ، پرداخت حق التدریس معلمان مانند حقوق جزو هزینه های اجتناب ناپذیر محسوب می شود که پرداخت ماهانه آن همراه با حقوق الزام آور است . این در حالی است که اضافه کار کارکنان اداری در زمره هزینههای مربوط به فصل دو محسوب شده و پرداخت آنها تنها منوط به تامین اعتبار است.
شما بهتر است به جای جابه جا کردن رکورد ، همین یک خواسته را بر کرسی اجرا بنشانید تا لااقل حق التدریس معلمان شاغل و بازنشسته با تاخیر پرداخت نشود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان